يکشنبه 20 ارديبهشت 1394-1:18

مجلس دهم، افول اصولگرایی

اصولگرایان در این انتخابات، بیشتر از اینکه نگران حضور اعتدالیون باشند، از حضور نیروهای اصلاح‌طلب بیمناک هستند و پسندیده می‌بینند که با رد صلاحیت اصلاح‌طلبان، خود پیشتاز انتخابات مجلس باشند.


مازندنومه؛ سرویس سیاسی، کلثوم فلاحی: انتخابات دهمین دوره از مجلس شورای اسلامی در راه است و عده‌ای چراغ خاموش و با جلسات محفلی و دیگرانی هم با نصب تابلو و بنر، تبلیغات را آغاز کرده‌اند.

این انتخابات از لحاظ مختلف، اهمیت ویژه دارد، چراکه از سویی دولت سعی بر آن خواهد داشت تا مجلسی همسو و یکدست با خود را تشکیل دهد و از سوی دیگر، نیروها و گروه‌های مخالف دولت هم تلاش خواهند کرد با به دست گرفتن مجلس، انتخابات ریاست جمهوری آینده را هم از آن خود کنند. برخی از نامزدهای شکست خورده انتخابات 92 در این دسته قرار دارند.

اصلاح‌طلبان، اعتدالگراها، اصولگرایان و مستقل‌ها گروه‌های مختلفی هستند که خود را برای حضور در انتخابات آماده می‌کنند و بعضا هم آماده شده‌اند.

اکثریت مجلس حاضر را اصولگرایان تشکیل می‌دهند و امیدوار به گرفتن مجلس دهم هستند، اما از سویی اصلاح‌طلبان هم با تکیه بر آرای 24 خرداد 92، این حق را برای خود قائل هستند؛ اگرچه در مجلس نهم در اقلیت قرار دارند.

احتمال رد صلاحیت چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب، کار را برای این گروه سخت می‌کند. در حالی که نمی‌توان نقش تاثیرگذار اصلاح‌طلبان در انتخاب حسن روحانی را نادیده گرفت اما رئیس دولت، هرگز بعد از انتخابات بر این نقش تاکید نکرد و حتی وزیر کشور او هم از قول روحانی اعلام کرد:«روحانی اصلاح‌طلب نیست و ما همه اعتدالی هستیم».

اصلاح‌طلبان دلخور از این جریان، احتمالا تلاش بیشتری در انتخابات آینده خواهند داشت تا نقش تاثیرگذار خود را به رحمانی فضلی ثابت کنند، چراکه اگر عارف از صحنه انتخابات ریاست جمهوری کنار نمی‌رفت، رای اصلاح‌طلبان را داشت و با کنار رفتن وی و اجماع صورت گرفته، آرای اصلاح‌طلبان هم به سمت روحانی گسیل یافت.

شاید اصلاح‌طلبان انتظار داشتند بعد از انتخابات و پیروزی حسن روحانی، پاسخ هشت سال گوشه‌نشینی آنها داده شود که البته با انتخاب وزیر کشور شدیدا" اصولگرا، این گونه نشد.

اصلاح‌طلبان درصددند قوای خود را جمع کنند و با انسجام بیشتری، فارغ از اعتدالگرایان، وارد کارزار انتخابات شوند تا جریان اصلاح‌طلبی را زنده و مستقل نگه دارند.

هرچند ساختار اعتداگرایان هنوز به درستی مشخص نیست و گفتمان بودن اعتدالگرایی، در چهارچوبی ارائه نشده است، اما باید اعتداگرایان را هم از مدعیان انتخابات آتی دانست، اگرچه که عملکرد وزیر کشور دولت یازدهم، در انتصاب استانداران و فرمانداران و نیروهای ستادی بدنه دولت، مورد اقبال رای دهندگان به حسن روحانی نیست و ممکن است باعث ریزش آرای روحانی شود.

عملکرد رحمانی فضلی این روزها مورد نقد حامیان دولت هم قرار گرفته و وزیر کشور را می‌توان پاشنه آشیل روحانی دانست. شاید به همین دلیل باشد که حسام الدین آشنا -مشاوررسانه ای و مورد وثوق روحانی-بعد از ماه ها سکوت از پرده برون آمده و از تغییر چند استاندار خبر می دهد که پیش قراول آن انتصاب استانداری اصلاح طلب در استان مرکزی بود.

شعار اعتدالگرایی روحانی، اصلاح‌طلبان و اصولگرایان معتدل را به ظاهر زیر یک چتر قرار داد، اما هر کدام سهم خود را در انتخابات قبلی بیشتر می‌دانند. اگر اعتداگرایی از شعار خارج شده و برخی از اصولگرایان و اصلاح‌طلبان با نقاب اعتدالگرایی، نخواهند نقشی نو برای خود طرح کنند، اعتدالیون می‌توانند کرسی‌هایی از مجلس را به خود اختصاص دهند. با احتساب ریزش بخشی از آرای روحانی، باز هم اعتدالگراها حائز برخی از صندلی‌های مجلس دهم خواهند بود.

از آن سو اصولگرایان اعم از جبهه متحد و جبهه پایداری که گروه‌های تمامیت‌خواه و تندرو تلقی می‌شوند، با فرار رو به جلو و زیر سوال بردن عملکرد دوساله دولت تشکیل یافته اصلاح‌طلب ها و اعتدالگرایان، پله‌هایی برای صعود خود فراهم می‌کنند تا اگر آرای مردم را در انتخابات 24 خرداد 92 همراه نداشتند، این بار بتوانند این آرا را به سوی خود، هدایت کنند.

اصولگرایان در این انتخابات، بیشتر از اینکه نگران حضور اعتدالیون باشند، از حضور نیروهای اصلاح‌طلب بیمناک هستند و پسندیده می‌بینند که با رد صلاحیت اصلاح‌طلبان، خود پیشتاز انتخابات مجلس باشند. ترس از اقبال مردم به اصلاح‌طلبان، کابوسی برای اصولگرایان است و پاک کردن صورت مسئله، شاید تنها گزینه روی میز آنها باشد.

اصولگرایی، کارنامه ضعیف خود را با ریاست هشت ساله محمود احمدی‌نژاد در دولت‌های نهم و دهم به نمایش مردم گذاشت و انتخاب حسن روحانی در انتخابات 24 خرداد و دست رد مردم بر سینه نامزدهای اصولگرا، شاید تاییدی بر ناکامی اصولگرایان در انتخابات آینده باشد.

علاوه بر نداشتن اقبال عمومی اصولگرایان از سوی مردم، انشقاق اصولگرایان و تعدد نامزدهای انتخابات از دیگر مسائلی است که در انتخابات سال 92 هم باعث شکست آنها شد و  این موضوع باز هم قوت قلبی برای اصلاح‌طلبان است.

اصلاح‌طلبان در انتخابات آتی فقط با خطر احتمال رد صلاحیت مواجه هستند و در صورت احراز صلاحیت‌ها، بی‌گمان مورد انتخاب مردم قرار می‌گیرند، اما اصولگرایان کار سخت‌تری در انتخابات آینده دارند.

اختلاس‌های کلان، فساد مالی برخی مسئولان بلندپایه دولت اصولگرا، مشکلات فراوان اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و ... در دوران محمود احمدی‌نژاد همه و همه به پای اصولگرایان نوشته شده و با هیچ ترفندی، پاک شدنی نیست. از این رو اقبال عمومی با اصولگرایان همراه نیست. افول اصولگرایی می‌تواند از جمله ویژگی‌های انتخابات مجلس دهم باشد.

احمدی‌نژاد و تیم او را باید جریان دیگری در این انتخابات دانست. جریانی که قطعا اصلاح‌طلب و اعتدالی نیست و البته اصولگرایان هم نمی‌خواهند احمدی‌نژاد را با آن کارنامه، از خود بدانند. نه می‌توانند او را اصولگرا ندانند و نه دوست دارند در جریان اصولگرایی، با او هم‌ردیف باشند. اما احمدی‌نژاد، دست شکسته‌ای بر گردن اصولگرایی است.

نباید تیم رئیس دولت سابق را در انتخابات هفت اسفند، نادیده گرفت. احمدی‌نژاد به راحتی به هر کجا که بخواهد سفر و  در میان مردم، سخنرانی می‌کند. همه چیز برای او مهیا است، جلسات خود را برگزار می‌کند و حتی نهاد ریاست جمهوری هم از دست نیروهای او در امان نیست. هنوز مردم به او نامه‌ می‌دهند هرچند که این نامه‌ها سرانجامی نداشته باشد و دردی از دردهای نامه‌دهندگان را دوا نکند. اما بخشی از مردم برای رفع مشکلات خود، به هر ریسمانی چنگ می‌زنند و فرقی نمی‌کند این ریسمان متعلق به احمدی‌نژاد است یا روحانی. او نیروهای خود را به گونه‌ای کاشته تا در زمان مناسب، برداشت خوبی انجام دهد.

احمدی‌نژاد در صدد است مجلس را به دست گیرد و با تجدید قوا، دوباره به دولت برگردد. صاحبنظران و تئوریسین‌های علم سیاست، این مسئله را نفی کنند و باید این خطر را در بیخ گوش انتخابات، جدی گرفت.

همراهی برخی از نیروهای دولت اعتدال با محمود احمدی‌نژاد و اجازه دادن به ادامه حیات سیاسی او و فراهم کردن ساز و کار این ادامه حیات، از مشکلاتی است که دولت روحانی با آن مواجه است.

روحانی اگر چاره‌ای برای این بخش از بدنه دولت خود، نداشته باشد، نه تنها مجلسی همراه و همسو نخواهد داشت، شاید دولت او به عمر چهار ساله، جای خود را به دیگری دهد و نتواند هشت سال رئیس دولت باشد.

این تذکر بارها از سوی دوستداران و همراهان دولت، عنوان شده اما روحانی در ظاهر، توجهی به این آسیب ندارد و نمی‌دانیم با دغدغه، این خطرات را زیر نظر دارد یا نه.

احمدی‌نژاد پیوند باند قدرت-ثروت است و با نفوذ در لایه‌های مختلف جامعه و اعمال پوپولیستی عامه پسند، می‌تواند از افراد موفق در انتخابات مجلس دهم باشد و کرسی‌هایی را به خود اختصاص دهد.

مستقل‌ها بخش دیگری از نیروهای جامعه هستند که به باور نگارنده، با وجود وابستگی اما وانمود می‌کنند بسیار مستقل بوده و وابسته به هیچ جناح و گروهی نیستند. نزدیکی این افراد به گروه‌های چپ و راست، به صورت موضوعی، مشخص می‌شود. در یک موضوع خاص، متمایل را راست هستند و در موضوعی دیگر، متمایل به چپ. از این گروه می‌توان با عنوان فرصت‌طلبان هم یاد کرد که بنا به مصالح، متمایل به گروهی خاص می‌شوند. مستقل‌ها تقریبا به اندازه جبهه متحد اصولگرایان در مجلس نهم، برای خود صندلی جمع کرده‌اند.

صدای ملت، آبادگران جهادی، مردم سالاری و جبهه پایداری به نسبت کرسی‌های کمی که در مجلس فعلی دارند، خطری برای دیگر گروه‌های حاضر در انتخابات نخواهند بود. به ویژه جبهه پایداری با توجه به اقبال کم مردم از کاندیدای آنها در انتخابات ریاست جمهوری و نماد جلیلی برای این جبهه، خطری جدی برای اصولگرایان جبهه متحد و اصلاح‌طلبان نخواهد بود، مگر اینکه در لیست مشترک جبهه متحد اصولگرایان و پایداری قرار گیرند یا چهره های گمنام آن ها در شهرستان ها رای بیاورند. با این وجود، اختلافات این دو جبهه را هم باید در نظر گرفت.

اصولگرایان که شکست خوردگان بزرگ انتخابات ریاست جمهوری 24 خرداد سال 92 هستند شاید از آن انتخابات درس گرفته و بخواهند منسجم‌تر در انتخابات هفت اسفند حضور یابند اما شواهد، حاکی از اتحاد بین این جریان نیست و اختلاف‌ها و تعدد نامزدها در میان اصولگرایان از طیف‌های مختلف، وجود دارد.

انتخابات 24 خرداد نشان داد هرگاه اصلاح‌طلبان و یا افراد نزدیک به این طیف که جریان روشنفکری جامعه است، نامزد انتخابات باشند، مردم با شور بیشتری در انتخابات مشارکت کرده و حماسه رقم می‌زنند. به ویژه آن که بزرگان اصلاح طلب چون سیدمحمد خاتمی و حسن خمینی نیز خواسته های شان را از طریق مجراهای روشنفکری، نخبه ها، دانشگاهیان و رسانه ها به مردم برسانند.

مشارکت مردم در انتخابات، اصلی است که هر نامزد انتخابات باید آن را درنظر بگیرد و برای آن ارزش قائل شود. نادیده گرفتن آرای مردم، نباید حتی در مخیله کاندیداهای انتخابات مجلس، بجنبد.

 ایران مردمی دارد که موضوع انتخابات را ورای دیگر مسائل تلقی کرده، مشارکت در انتخابات را از وظایف خود می‌دانند. مشارکت حماسه‌وار مردم در انتخابات، همواره منجر به انتخاب اصلح می‌شود که مورد اقبال عموم مردم است.

امیدمندیم در انتخابات جاری مردم با حضور حداکثری، وکلایی را راهی بهارستان کنند که همدلی و همزبانی دولت و ملت را به صورت توام درنظر داشته باشند و با نگاه تعامل و ارتباط با جهان، پیام‌آور صلح و دوستی بوده و بر گفت‌وگوی ملت‌ها و دولت‌ها در جامعه جهانی، صحه بگذارند.

وکلایی که به اصل تفکیک قوا احترام گذاشته و در امور قوای دیگر دخالت نکنند، نمایندگانی از جنس اصیل نماینده و آگاه بر وظایف قوه مقننه، نمایندگانی که به اصل قانونگذاری و نظارت بر حسن اجرای قانون مکلف باشند و وقت خود را برای انتصاب مدیران دولت، تلف نکنند.

آگاهی مردم به وعده‌های انتخاباتی و همچنین از شعار تا عمل این وعده‌ها، نشان از جامعه رو به جلو دارد، جامعه‌ای که به وظیفه یک نماینده مجلس آگاه است و همان وظایف را از وکیل خود، مطالبه می‌کند. اینجاست که نامزدهای انتخابات مجلس باید با تغییر در شیوه تبلیغات انتخاباتی از شعارگرایی به واقع‌گرایی و ندادن وعده‌های واهی به مردم اعم از ایجاد اشتغال و کارخانه و چه و چه، خود را در معرض انتخاب واقعی قرار دهند.

مردم نباید اجازه دهند برخی از کاندیداها از ابزار ایجاد اشتغال به ویژه برای جوانان در زمان تبلیغات انتخابات، استفاده کرده و بعد از انتخاب شدن، ایجاد اشتغال را از وظایف ذاتی مجلس ندانند. مردم آگاه باید به نامزدهای انتخابات مجلس دهم، در بیان وعده‌های انتخابات، تذکر دهند تا کسی نتواند از کمبودهای آنها سوء‌استفاده کند.

دهمین انتخابات مجلس شورای اسلامی که هفتم اسفندماه امسال برگزار می‌شود، انتخاباتی با شرایط ویژه است که می‌تواند آبستن رویدادهای مختلفی از جمله همسویی مجلس با دولت باشد و تلاش این دو قوه در کنار همدیگر و با هدف توسعه و پیشرفت ایران اسلامی، افق روشن‌تری را برای جمهوری اسلامی در منطقه و جهان، ترسیم کند.