شنبه 17 دی 1384-0:0

ميان خورشيدهاى هميشه

درباره ابوالقاسم اسماعيل پور،پژوهشگر و اسطوره شناس مازندراني.


- ابوالقاسم اسماعيل پور -متولد ۱۳۳۳ بابل
- دكتراى فرهنگ و زبانهاى باستانى از دانشگاه تهران
- دانشيار دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه شهيد بهشتى تهران
- استاد مدعو دانشگاه مطالعات بين المللى شانگهاى
- عضو پيوسته انجمن انسان شناسان ايران
- عضو هيأت تحريريه مجله انسان شناسى دانشگاه تهران
- عضو هيأت تحريريه مجله علوم انسانى و اجتماعى دانشگاه مازندران
- عضو انجمن ايران شناسى اروپا
- عضو انجمن بين المللى مطالعات مانوى
- برخى از آثار تأليفى و ترجمه وى عبارتند از: اسطوره آفرينش در آيين مانى، اسطوره بيان نمادين، ادبيات مانوى، زير آسمانه هاى نور، سروده هاى روشنايى Manichaean Gnosis ، هنر مانوى (ترجمه)، زبور مانوى (ترجمه)، مجموعه ۶ جلدى دانشنامه اساطير جهان و ...
 
« دركشور باستانى من، ايران، سيطره فرهنگ و ادبيات كلاسيك، تاريخى سه هزارساله دارد و نخستين سروده هايش از گاتاهاى زرتشت آغاز مى شود و به سروده هاى مدرن نيما يوشيج در دهه هاى نخست قرن بيستم مى رسد. در اينجا نخست نبض هاى مدرنيته در آغاز قرن بيستم تپيدن گرفت و درست زمانى كه اليوت در ۱۹۲۲ «سرزمين سترون» را منتشر كرد، در ايران نيز نيما اولين شعر مدرن خود را به چاپ سپرده بود. حتى پيش از او نيز نداى مدرنيته در ايران به گوش مى رسيد. شعر نيما سرشار از مضامين بومى است. هر چند او شاعرى سمبوليست و تحت تأثير سمبوليست هاى فرانسه بود، اما هرگز از ريشه هاى ملى خود نگسست و از ديدگاهى نو بدان نگريست.»
آنچه خوانديد سخنان ابوالقاسم اسماعيل پور، اسطوره شناس برجسته اى است كه تحت تأثير نيما يوشيج و شيفته اوست ابوالقاسم اسماعيل پور گرچه اسطوره شناسى زبردست و چيره است اما هرگز نگاهش محدود و معطوف به «اسطوره» و «نماد» نمانده و همواره سعى داشته با نگاهى گسترده حتى دنياى مدرن امروز را نيز بشناسد و تحليل كند. او مدرنيته را در عصر جديد به معناى «طرد مليت» نمى داند و معتقد است كه «هر ملتى ضمن دست يافتن و برخوردارشدن از مواهب مدرنيته، مى تواند در حفظ ارزش هاى ملى و سنتى خود بكوشد و هويت خود را از نوبازيابد.« در همبستگى مليت و مدرنيته، كشف جديد هويت يك ملت اهميت دارد. در عين حال، اين همبستگى به معناى بازگشت به سنت و سنتى شدن نيست، بلكه به معناى درك درست و عميق سنت ولايه هاى بيرونى و درونى آن است. اگر در دوران مدرنيته، كسى به ارزش هاى قومى وملى خود پشت پا زند و ريشه هاى خود را بگسلد، خود را به سياره اى بى هويت پرت خواهد كرد و در درياى خودبيگانگى و پوچى غوطه ور خواهد شد. چون در اين حالت او مانند سايه هولناكى خواهد بود كه در آينه ملت مى نگرد و خود را نمى بيند و به بهانه رسيدن به عرصه فرامليتى، هويت خود را فراموش كرده است. سايه اى محو شده در «دل تاريكى» كه به واقعيت خود پشت كرده وفرامليتى و جهان وطنى هرگز به معنى طرد مليت و ميهن پرستى نيست، بلكه مفهومى عميق دارد.»
شايد از سر همين دغدغه است كه اسماعيل پور دغدغه اساطير ايرانى را دارد. دغدغه اى كه براى آن همكارى را با مهرداد بهار آغاز كرد كه منجر به نوشتن و تأليف كتاب «ادبيات مانوى» شد. ادبيات مانوى درواقع آخرين اثر «مهرداد بهار» نيز محسوب مى شود. درباره اين كتاب ابوالقاسم اسماعيل پور مى گويد: «من و مرحوم مهرداد بهار براى اين كتاب زحمات زيادى كشيديم و تمام سعى خود را كرديم كه كتابى در خور جامعه ادبى و شايسته ادبيات وفرهنگ ايران به نگارش درآيد. اين كتاب قرار بود تا پيش از نمايشگاه كتاب سال گذشته و امسال روانه بازار شود.
ابوالقاسم اسماعيل پور متولد سال ۱۳۳۳ است. دكتراى فرهنگ و زبانهاى باستانى از دانشگاه تهران دارد و هم اكنون دانشيار دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه شهيد بهشتى تهران و استاد مدعو دانشگاه مطالعات بين المللى شانگهاى از سپتامبر ۲۰۰۴ تاكنون است. او همچنين عضو پيوسته انجمن انسان شناسان ايران، هيأت تحريريه مجله انسان شناسى دانشگاه تهران، عضو هيأت تحريريه مجله علوم انسانى و اجتماعى دانشگاه مازندران، عضو انجمن ايران شناسى اروپا و عضو انجمن بين المللى مطالعات مانوى نيز هست.
از آثار تأليفى او مى توان به كتابهاى اسطوره آفرينش در آيين مانى، اسطوره بيان نمادين، ادبيات مانوى (با همكارى دكتر مهرداد بهار) زير آسمانه هاى نور، سرودهاى روشنايى (شعر ايران باستان و ميانه و سرودهاى مانوى) و Manichaean Gnosis اشاره كرد. او همچنين ۱۶ كتاب را در زمينه اسطوره و شعر ترجمه كرده است كه هنر مانوى، زبور مانوى، مجموعه ۶ جلدى دانشنامه اساطير جهان، آيين گنوسى و مانوى، اسطوره، ضمير پنهان، رؤياها، درخت درون(برگزيده اشعار اكتاويوپاز) سنگ خورشيد و دامنه شرق (مجموعه اشعار اكتاويوپاز در دو جلد)، ميان خورشيدهاى هميشه (برگزيده شعر جهان)، آلاچيق چلچله ها (برگزيده شعر چين و ژاپن) از جمله اين ترجمه ها هستند. دراين ميان اما ترجمه مجموعه سترگ دانشنامه اساطير جهان، اهميت ويژه اى داشته است.
«دانشنامه اساطيرجهان»، از «ركس وارنر» است و به طور مصور و تمام رنگى، همراه با تحليل اسطوره هاى شناخته شده جهان، توسط «وارنر» با همكارى تعدادى از اسطوره شناسان جهان گردآورى و به زبان انگليسى منتشر شده است.
 
اسماعيل پور درباره اين اثر مى گويد: «تمامى اساطير شرق و غرب دراين اثر ديده مى شود. اما آنچه درمورد كشور ايران وجوددارد كم است كه من با استفاده از دايرة المعارف لاروس بخش مربوط به ايران را كامل كرده ام.»
او علت ناكافى بودن بخش اسطوره ايران در دانشنامه اساطير جهان را قصور پژوهندگان ايرانى مى داند و مى گويد: «ما براى معرفى اساطير ايران به جهان كارى نداده ايم. اما كشورهاى هند و ژاپن با اين كه اساطير كمترى نسبت به ايران دارند، تحقيقات و كوشش هاى زيادى انجام داده اند و منابع زيادى براى آشنايى با اساطير آنها در جهان وجوددارد.»
برهمين مبنا است كه اسماعيل پور علاقه اى ويژه به پژوهش در اسطوره هاى ايرانى و بازشناسى و نقد و تحليل آنها دارد. با همين رويكرد او تحقيقاتى نيز درباره اسطوره هاى شاهنامه نيز به ثمر رسانده و معتقداست تاكنون هيچ تحليل مستقلى در حوزه اسطوره شناسى درشاهنامه صورت نگرفته و كارهايى كه انجام شده جسته و گريخته بوده و به بررسى گوشه اى از اساطير شاهنامه پرداخته است. تحقيقات او درباره برخى اسطوره هاى شاهنامه بسيار خواندنى است.
«دوآليسم و يا تنويت و دوگانگى انديشه كه در باور ايرانيان وجود داشته است را مى توان در اسطوره هايى كه قبل از شاهنامه به رشته تحرير درآمده اند ديد. مثلاً در «بندهش» و كتاب «دينكرد» مى توانيم اسطوره هاى ايران را بياوريم و آنها را موردبررسى قراردهيم.
يكى از اين اسطوره ها كه در اين متون به چشم مى خورد اسطوره «زروان» است كه اهريمن و اهورا را به وجود آورده است. در اين اسطوره اهريمن و اهورا در شكم زروان كه يكى از خدايان كهن است قرار داشتند. زروان وعده داده بود، هر كدام زودتر به دنيا بيايند فرمانروايى دنيا را به او مى دهد. اهريمن با خدعه  هايى كه به كار مى بندد زودتر به دنيا مى آيد و در اين اسطوره نخستين شكل اسطوره سزارين شكل مى گيرد.
در پشت اين اسطوره تفكر اهريمن به اين دنيا رخنه مى كند و فساد را به وجود مى آورد، گفت: در اين اسطوره درختان آبها را آلوده مى كنند. اهريمن با انسان مبارزه مى كند و در دوره هاى پايانى نور پيروز مى شود.
اسماعيل پور، داستان ضحاك وفريدون و داستان سياوش كه شاهرخ مسكوب روى آن كار تحليلى انجام داده است را يكى از آثار ارزشمند درحوزه اسطوره شناسى مى داند. اما معتقداست كارهايى كه در حوزه هاى اسطوره شناسى برروى شاهنامه انجام شده تنها از بعد سياسى _ اجتماعى بوده و كار مستقلى روى شاهنامه صورت نگرفته است. او درباره نقش اسطوره ها در زندگى انسان مى گويد.
«در دورانى از تاريخ اسطوره ها نقش دين را انجام داده اند. اهداف رسولان در قبال اسطوره ها تحقق يافته است و اسطوره ها در داستانها اين موضوع را توضيح مى دهند.
من معتقدم در عصر جديد اسطوره ها نمرده اند بلكه ما با اسطوره هاى عصر جديد روبرو هستيم. اسطوره هايى كه شكل عوض كرده اند، پوست انداخته اند و البته بسيارى از اسطوره ها به همان شكل قديمى خود در ميان بعضى از اقوام وجوددارند: در استراليا، آمازون، سرخ پوستان و هندوها.
در جوامع مدرن به اسطوره هايى كه به شكل فيلم هاى تخيلى _ جادويى تغييرچهره داده اند برمى خوريم.
ابوالقاسم اسماعيل پور همانطور كه قصور پژوهندگان درمعرفى اسطوره هاى ايرانى را برمى شمارد، كاستى هاى نظام آموزشى را نيز از چشم استادان و محققان مى بيند و همواره نقدهاى سازنده اى بخصوص به شيوه آموزش ادبيات در دانشگاهها داشته و دارد.
او معتقداست: ما در دانشگاه تنها بخشى از ادبيات خود را تدريس مى كنيم كه مربوط به زبان فارسى است و از ياد برده ايم كه ايران داراى ادبياتى به قدمت ۳ هزار سال است: «بايد نام دانشگاههاى ادبيات فارسى به دانشكده هاى ادبيات ايرانى تغيير يابد. چرا كه ادبيات ايرانى شامل چندين بخش و ادبيات فارسى تنها بخشى از آن را تشكيل مى دهد.»
ادبيات فارسى تنها ۶۰ درصد ادبيات ايرانى را شامل مى شود. مگر ادبيات اوستايى جزو ادبيات ايرانى نيست؟ ما در ادبيات اوستايى هم شعر داريم هم نثر.
ادبيات ايرانى داراى ۳ دوره است كه عبارتند از: باستان، ميانه و جديد و در سه دوره، هم شعر ديده مى شود و هم نثر ادبى. آثار باقى مانده به زبان هاى اوستايى، پهلوى و مانوى همگى جزو ادبيات ايرانى هستند.
درخت آسوريك، يادگار زريران و بسيارى از متون ديگر، جزو ادبيات ايرانى محسوب مى شوند و بايد دانشجوى ايرانى آنها را بخواند و بشناسد. ضمن آن كه آشنايى با شعر ايران باستان و ميانه كه در متون اوستايى و مانوى وجوددارد، بسيارى از مشكلات ادبى معاصر را حل خواهدكرد.
ابوالقاسم پور افزود: بايد ادبيات گذشته ايران همراه با ادبيات جديد در دانشگاه تدريس شود و با يك برنامه ريزى صحيح مى توان درس هاى موردنياز را به واحدهاى درسى دانشگاه اضافه كرد و درس هايى كه چندان اساسى نيست را با درس هاى ديگر تركيب نمود.
اين استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به سنتى بودن نظام آموزشى دانشگاهها گفت: بايد شيوه تدريس را تغيير دهيم و استادان ما به صورت مدرن تدريس كنند. چرا كه اگر قرار باشد با همين شيوه سنتى تدريس كنيم دانشجويان خوبى وارد جامعه ادبى نخواهندشد.
به اعتقاد اسماعيل پور شيوه تدريس در دانشگاههاى سراسرى و آزاد، درتمام مقاطع سنتى است.
«بسيارى مدرسين در دانشكده هاى ادبيات فارسى به شيوه سنتى آموزش ديده اند. درحالى كه اگر استادان با شيوه مدرن آشنا نباشند، نمى توان توقع داشت، در آموزش به دانشجويان از شيوه مدرن استفاده كنند.»
ما در دانشگاه استادانى داريم كه با زبان هاى خارجى آشنايى چندانى ندارند كه اين يك نقطه ضعف است. استاد دانشگاه امروز بايد با زبان هاى خارجى و رسانه هاى ارتباطى جديد آشنايى كامل داشته باشد.
براى آشنايى با شيوه هاى مدرن تدريس و علوم جديد بايد زبان خارجى دانست.
يكى ديگر از دلايل تدريس به شيوه سنتى، وجود كتاب هاى سنتى در دانشگاهها است و بيشتر كتاب هايى كه در دانشكده هاى ادبيات تدريس مى شود، مربوط به متون كهن است. با اين حال نبايد همه مشكلات را هم برگردن استادان انداخت و نبايد از مشكلاتى كه استادان دانشگاه با آن درگير هستند، غافل شد. جامعه ما امكانات مناسبى براى استادان دانشگاه فراهم نمى كند. در حالى كه استادان ما توانا هستند. اما براى مثال، به دليل مشكلات مالى مجبورند، در چند دانشگاه تدريس كنند.
وقتى استاد دانشگاه صبح تا شب در حال تدريس براى خرج زندگى است، چگونه مى تواند مطالعه داشته باشد و درنتيجه به روز كارآمدترشود؟
از ديگر فعاليت هاى عمده ابوالقاسم اسماعيل پور شركت و ارائه مقاله در ۱۵ همايش داخلى و خارجى است كه سمينار بين المللى نقش تاريخى فرهنگ ايرانى در جاده ابريشم، همايش بين المللى زيبايى شناسى، همايش ملى ايران شناسى، همايش بين المللى متون فرهنگى هنرى تورفان (برلين، فرهنگستان علوم انسانى)، پنجمين كنفرانس ايران شناسى اروپا (دانشگاه بولونيا، راونا)، دومين كنفرانس دوسالانه جوامع فارسى زبان (ايروان، جمهورى ارمنستان)، چهارمين سمينار بررسى زبان و ادبيات فارسى (دانشگاه پكن، جمهورى خلق چين)، سمينار ايران شناسى (دانشگاه نانجينگ، چين) و... از جمله آنهاست.
يكى از كتابهاى او «اسطوره ايزيس و اوزيريس و حماسه گيل گمش» است كه نشر اسطوره آن را روانه بازار كرده است. «اين كتاب را از زبان انگليسى برگردانده ام و جزو جديدترين كتابهايى است كه دوناروزنبرگ نويسنده و اسطوره شناس آمريكايى منتشر كرد. «اسطوره ايزيس و اوزيريس» بازمانده از كهن ترين آثار اساطيرى مصر است.» «ايزيس و اوزيريس» نام دوشخصيت اساطيرى است كه به عنوان خداى مرگ و خداى باززايى شناخته مى شوند. ايزيس همسر اوزيريس شناخته مى شود. او ادامه مى دهد: «اوزيريس با خيانت برادرش كشته مى شود و بدنش توسط خائنان تكه تكه و در سراسر قلمرو مصر پراكنده مى شود. ايزيس تمام اين تكه تكه ها را جمع مى كند و روح زندگى را در آن مى دمدو او را زنده مى كند. اين اسطوره از نظر تفسير منابع به اين صورت است كه اوزيريس در طول شش ماه از سال سمبل مرگ گياهان است و جهان از نو زنده مى شود. اين اسطوره را كل منطقه شرق و بين النهرين داشتند.»
او درباره اينكه اين اسطوره چطور در كنار حماسه گيل گمش مى آيد مى گويد: «داستان گيل گمش هم به نوعى اسطوره جاودانگى انسان است و آرزوى انسان براى جاودانه بودن و خداگونه شدن است كه البته هرگز به آن نمى رسد. گيل گمش پهلوان نامدار سومر است. حماسه گيل گمش اولين اثر ادبى جهان است گرچه مضمون اسطوره اى دارد. متن اين اسطوره بر روى الواح سومرى نوشته شده در هزاره دوم پيش از ميلاد به روايت بابلى هم بر روى الواح بين النهرين نوشته شده است.»
اسماعيل پور درباره ترجمه هاى گوناگونى كه از اسطوره گيل گمش در ايران به چاپ رسيده مى گويد: «ترجمه هاى متعددى از گيل گمش شده كه قديمى ترين ترجمه متعلق به مرحوم منشى زاده است كه حدوداً در دهه سى چاپ شد. منشى زاده اين تمدن را از آلمانى به فارسى برگرداند و براساس همين ترجمه، احمدشاملو به شكل زيباترى آن را بازنويسى كرد. شاملو ترجمه منشى زاده را با نثر زيباترى دركتاب هفته آن سالها منتشر كرد. ترجمه ديگرى هم آقاى حسن صفوى از اين حماسه دارد كه در دهه پنجاه چاپ شد. ترجمه اى كه من ارائه دادم، براساس جديدترين ترجمه هايى است كه در دهه ۹۰ «روزنبرگ» انجام داد. در اروپا هم گيل گمش هر چند سال مجدداً ترجمه مى شود و تفاسير مختلفى ازآن در اختيار علاقه مندان قرار مى گيرد. ترجمه من به معناى ناديده گرفتن ديگر ترجمه ها نيست. بلكه اين ترجمه يك لحن و تفسير تازه ترى دارد.»
از كتابهاى معروف ابوالقاسم اسماعيل پور مى توان به كتاب «اسطوره آفرينش» اشاره كرد كه در كمتر از يك سال دو بار تجديد چاپ شده است. اين كتاب را انتشارات كاروان منتشر كرده است. اسطوره آفرينش در مدت كمتر از يك سال به دليل استقبال خوانندگان به چاپ دوم رسيد. انتشارات كاروان كتابهاى «اساطير يونان» نوشته ف. ژيران، «اساطير مصر» نوشته ژ. ويو، «اساطير آشور و بابل» نوشته ف. ژيران، ل. «پورت وگ. لاكوئه؛ «بهشت و دوزخ در اساطير بين النهرين» نوشته ن.ك.ساندندرا با ترجمه اسماعيل پور منتشركرد. «اسطوره آفرينش» شامل چند بخش است كه بخش اول آن به گفتار در عرفان مانوى و تأثير آن بر فرهنگ، هنر و ادبيات ايرانى مى پردازد و در بخش دوم به مسأله مانى و اسطوره نور و ظلمت اختصاص دارد و بازسازى و روايت اسطوره آفرينش بخش سوم كتاب، متون مربوط به اسطوره مانوى نيز بخش ديگرى از اين كتاب است.
نشر اسطوره نيز امسال كتابى ۳ جلدى از اسماعيل پور چاپ كرده است كه «مجموعه اشعار جهان» نام دارد و در آن به معرفى آثار مشهورترين شاعران جهان از شكسپير تا پايان قرن بيستم مى پردازد. جلد اول اين مجموعه تحت عنوان «ميان خورشيدهاى هميشه» به آثار برگزيده اشعار از شكسپير تا شاعران مدرن امروزى اختصاص دارد و جلد دوم آن تحت عنوان «چشم اندازهاى شعر نو در قرن بيستم» به ويژگى هاى چندگانه و گسترده شعر قرن بيستم مى پردازد و آن را وامى كاود و تحليلى نو از اوج گيرى مدرنيسم در شعر جهان به دست مى دهد. در جلد سوم اسماعيل پور شعر چين و ژاپن را نشانه مى گيرد و به بررسى ويژگى ها و چند و چون شعر و ادبيات اين دو كشور كهن مى پردازد.
ابوالقاسم اسماعيل پور خود نيز دستى بر ترجمه شعر دارد. براى حسن ختام اين كلام بد نيست يكى از اشعار چينى را كه او در شانگهاى چين ترجمه كرده بياوريم. آنجا كه مى گويد:
باز‎/ مى آمد آن فرشته
كه در جنگل سردرگم شده بود ‎/ با اسب سياه رميده اش مى تاخت
در رگان نيم سوز من ‎/ چه مى خواست؟
جرأت نداشت بپرسد ‎/ از دوچرخه سوار زنگ زن
در كوى گو آن اين سو ‎/ يا كه از غريبه لال
كه از بهت دانه دانه باران ‎/ مسخ شده بود
در ميانه راه پرپيچ ‎/ ميان درختان پيچ در پيـچ ووتونگ
خواهران مست چنار ‎/ كه نور منجمد را
در پنجه هاى سبز خود مى فشردند ‎/ و آه سرد گنجشكان رميده را
فرومى بردند ‎/ در نايژك هاى سرد شيرى
از كجا مى دانى؟ ‎/ اصلاً فرشته آمده بود
يا سايه اى كه هرگز نديده بودى ‎/ ميان هزاران سنگ
لابه لاى سنگريزه هاى محو ‎/ زير پرچم نور۱۱(iran-newspaper)