پنجشنبه 13 بهمن 1384-0:0

تعزيه خوان ها ، راويان موسيقي آوازي

محمد جواد بشارتي


مقدمه: (پيدايش و تكامل)
تعزيه يا شبيه خواني، نمايشي است كه بر اساس وقايع و پيش آمدهاي مربوط به خاندان پيامبر (ص)و به خصوص رويدادهاي محرم سال 61 هجري شكل گرفته است. از اين رو اساس بسياري از تعزيه نامه ها، قصه ها و حكايت هاي مستقلي مربوط به حضرت امام حسين(ع )، خانواده و ياران ايشان است.
معناي لغوي تعزيه ، سوگواري و عزاداري است: «در اصطلاح به نوعي نمايش مذهبي با آداب و رسوم و سنت هاي خاص اطلاق مي شود و به خلاف معني لغوي آن، غم انگيز بودن شرط حتمي آن نيست ....»1
در واقع، پس از تثبيت تعزيه به عنوان يك مكان نمايشي، زمينه بروز لحظات نشاط آور نيز پديد آمد. تكيه دولت در زمان قاجار، اين مساله را تشديد كرد: «تعزيه مضحك از توسعه يافتن كمي و كيفي نسخه خوانان خنده آور و پيش واقعه ها و احيانا واقعه ها پيدا شد... دست انداختن دشمنان دين بهانه اي براي پيشرفت اين نمايش ها شد.»2
نكته ديگر در مورد تعزيه، فرآيند تدريجي و تكاملي آن طي يك دوران تاريخي نسبتا طولاني است. در واقع نمي توان آن را پديده فرهنگي ساده يا مشخصي انگاشت كه در مقطع تاريخي خاص، ظهور كرده باشد. اين هنر، پس از سده ها به واسطه عوامل مختلف اجتماعي، مذهبي، فرهنگي، هنري و فلسفي پديد آمد.3
«قديمي ترين مراسم سوگواري نوحه سرايي است كه از وعظ و خطابت تكامل مي يابد، تركيب روضه خواني با دسته گرداني، به تدريج نمايش هاي مذهبي را به وجود مي آورد. از روضه خواني، خطابت به صداي بلند، دكلمه آواز و رسيتاسيون به تاتر مذهبي انتقال مي يابد.»4
سير تكاملي تعزيه، از دوران آل بويه در قرن چهار آغاز شده و طي هفت قرن، مراحل تكامل و امكانات نمايشي خود را باز يافت.
بهرام بيضايي بر اساس متون و سفرنامه هاي سياحان اروپايي اين روند را اين گونه تشريح مي كند: «ابتدا تنها دسته هايي بوده اند كه به كندي از برابر تماشاچيان مي گذشتند و با سينه زدن و زنجير زدن و كوبيدن سنج و نظاير آن، و حمل نشانه ها و علم هايي كه بي شباهت به افزارهاي جنگي نبود و نيز هم آوازي و هم سرايي در خواندن نوحه، ماجراي كربلا را به مردم يادآوري مي كردند. در مرحله بعدي آوازهاي دسته جمعي كمتر شد و نشانه ها بيشتر، و يكي دو واقعه خوان ماجرا كربلا را براي تماشاگران نقل مي كردند و سنج و طبل و نوحه آنها را همراهي مي كرده است. چندي بعد به جاي نقالان، شبيه چند تن از شهدا را به مردم نشان دادند كه با شبيه سازي و لباس هاي نزديك به واقعيت مي آمدند و مصائب خود را شرح مي دادند. مرحله بعدي گفت و شنيد شبيه ها بود با هم، و بعد پيدايش بازيگران. شايد در آخرين نيم قرن دوره صفويه، تعزيه تحول نهايي خود را طي كرد و به آن شكلي كه مي شناسيم در آمد.»5
نگاهي كوتاه به چند مفهوم (سنت هايي كه منجر به تكامل تعزيه شده اند):
روضه خواني: موعظه شهادت امام حسين (ع)و يارانش و نيز ساير امامان (ع).
روضه خواني از زمان تاليف كتاب روضة الشهدا، اثر ملاحسين واعظ كاشفي (قرن 10 هـ) مرسوم شد.
شمايل گرداني: مداحي همراه با حمل شمايل اهل بيت(ع )
مناقب خواني: خواندن اشعار مذهبي در مدح امامان و نكوهش دشمنان آنان
پرده خواني: قصه گويي و نقل مذهبي با استفاده از تصاوير روي پرده
نقالي: قصه و حكايتي كه به نظم يا نثر با استفاده از حركات و حالات مناسب مضمون قصه _ و اغلب به صورت تلفيقي از دكلمه و آواز اجرا مي شود.
نقل مذهبي:
ــ حمله خواني: شرح ماجراهايي مربوط به حضرت علي (ع) كه تلفيقي از واقعيت و تخيل است و متن آن اغلب از كتابي با عنوان حمله حيدري گرفته شده است.
ــ حمزه خواني: ادغام واقعيت و تخيل در نقل حكايت هاي مربوط به حمزه، عموي پيامبر(ص)
تعزيه نامه: متن مربوط به نمايش تعزيه. اين متن شامل شعرهايي است كه اغلب به صورت عاميانه سروده شده است. متن تعزيه از مرثيه سرايي، نقالي و شعار عاميانه بحر طويل الگو برداري شده است.
تعزيه نامه ها شامل انواع واقعه، پيش واقعه و گوشه است.۶
هر تعزيه شامل متن (شعر)، موسيقي، جنبه هاي نمايشي، ابزارهاي اجرايي و تماشاگران است. هر كدام از اين موارد نقش و كاركردي ويژه در تعزيه دارند.
موسيقي تعزيه
در تعزيه موسيقي به دو بخش مجزا و مستقل تقسيم مي شود. موسيقي سازي كه ارتباط كمي با متن تعزيه دارد و موسيقي آوازي كه زمينه اصلي اجراي تعزيه است. موسيقي آوازي تعزيه از جنبه هاي گوناگون، قابل اهميت است. ارتباط و كنش متقابل ميان آواز در تعزيه و موسيقي رديف دستگاهي و همچنين مسايلي از قبيل منع مذهبي در گسترش موسيقي، اهميت آواز را در تعزيه دو چندان مي كند. در واقع موسيقي آوازي تعزيه از سويي مبتني بر موسيقي آوازي در رديف دستگاهي است و از سوي ديگر سبب حفظ و تداوم آن در طول ساليان متمادي شد. از زمان صفويه با تشديد فضاي مذهبي و منع موسيقي، گسترش و تكامل تعزيه سبب شد، آواز موسيقي رديفي، به تعزيه وارد شده و خود را با آن وفق دهد. علاوه بر اين، موسيقي آوازي تعزيه، از موارد ديگري نظير نقالي، هم سرايي و نوحه خواني، و موسيقي نواحي ايران بهره برده است كه به اجمال به هر يك از آنان مي پردازيم.
رديف موسيقي دستگاهي:
در ادوار مختلف نظام پادشاهي ايران، دربار و پايتخت حكومت محل تجمع هنرمندان بوده است. از زمان صفويه، به دليل منع ساير انواع موسيقي، مراكزي نظير تبريز، قزوين و اصفهان، محل تجمع تعزيه خوانان و راويان آوازهاي مذهبي شد. اين راويان به دليل تسلط بر دقايق و ظرايف آواز، از تكنيك ها و حالات مختلف آن براي شخصيت پردازي ها در نمايش هاي سوگ آور بهره مي جستند. شخصيت ها و كاراكترهاي مختلف نيز اين امكان را فراهم مي كرد.۶
در زمان زنديه نيز شيراز، رويكردي اين گونه يافت. نكته مهم در اين مورد آن است كه مكاتب مهم آواز در ادوار بعد در اين شهرها پديد‌ آمدند و موسيقي دانان اين مكاتب را با نام مكاتب آوازي تبريز، قزوين، اصفهان و شيراز به رسميت مي شناسند. مكتب آوازي تهران نيز تحت تاثير تكيه دولت و تجمع خوانندگان برجسته در آن، به وجود آمد.
در واقع بزرگ ترين خوانندگان سده اخير، تعزيه خوان هاي برجسته اي بوده اند. سيد احمدخان، اقبال آذر و قلي خان شاهي، از جمله كساني هستند كه نمونه هاي آوازي آنان در صفحه ضبط شده و مي تواند مرجعي براي ارتباط ميان آواز در تعزيه و موسيقي رديف دستگاهي باشد. خواننده بزرگي چون اقبال آذر، با سبك و تكنيكي ممتاز و حنجره اي رسا و قوي و تحريرهاي متنوع و پيچيده، آواز را از تعزيه آغاز كرده بود و از كودكي در قزوين به دسته هاي تعزيه وارد شد.
نكته ديگر، حفظ و امانت داري رديف آوازي، توسط تعزيه خوان هاست. در يك دوره نسبتا طولاني، از صفويه تا اواخر عهد قاجار، تعزيه خوان ها، مهم ترين راويان و مرجعان موسيقي آوازي بودند.
هم سرايي و آواز جمعي:
نوحه ، مهم ترين شكل آواز جمعي است، در اين فرم، تعزيه خوان و گروه هم خوان و گاه مخاطبان، به صورت سوال و جواب، يك آواز مذهبي را كه داراي ريتم مشخص است اجرا مي كنند. تعزيه ها اغلب با پيش خواني، شروع مي شد. پيش خواني نيز شامل اجراي نوحه ها و مقدمه اي براي شروع نمايش بود. نوحه خواني و مرثيه خواني دسته جمعي در سوگ قهرمانان اسطوره اي و شخصيت هاي برجسته، از پيش از اسلام رايج بود. اين سنت به شكل مذهبي، وارد تعزيه نيز شد.
نقالي:
دو شيوه مرسوم در نقالي يعني نقالي حماسي و نقالي مذهبي، پديده اي مستقل بود كه به تعزيه راه يافت. نقل حماسي بيشتر شامل شاهنامه خواني و نقل مذهبي شامل حمله خواني و حمزه خواني بود. نقال با تركيبي از روايت داستاني، دكلمه آواز و خواندن برخي نغمه ها به صورتي تحكم آميز، يك حكايت حماسي يا مذهبي را بيان مي كرد.
در نقل مذهبي، بيان تراژيك و غم انگيز و در نقل حماسي بيان پر طمطراق و خطابي وجود داشت. تعزيه از هر دو بيان در تكامل خود بهره جست. مظلوم خوان ها (اوليا يا امام خوان ها) بيشتر از نقل مذهبي و مخالف خوان ها (اشقيا و دشمنان) از نقل حماسي بهره گرفتند.
«هنوز هم مي توان دو روش مشخص نقالي را در تعزيه تشخيص داد. بيان غمناك آوازي در دستگاه هاي معين موسيقي ايراني كه مظلوم خوان ها به كار مي برند و بازمانده نقالي مذهبي است. بيان غلو شده پر از طمطراق و تحرك و شكوه كه اشقيا به كار مي برند و بازمانده نقالي حماسي است.»8
موسيقي نواحي:
آوازها و نغمه هاي مناطق مختلف ايران به دو شكل در تعزيه بروز كرد. حضور خوانندگان برجسته و شاخصي كه از شهرهاي مختلف به تكيه دولت مي آمدند، برخي حالات و نغمه ها را وارد تعزيه كرد.
از سوي ديگر اجراي تعزيه در مناطقي نظير گيلان، مازندران، آذربايجان و... تلفيقي از روايت هاي مرسوم تعزيه و نغمه ها و آوازهاي محلي را پديد آورد. اين آوازها اغلب شامل مواردي بودند كه از نظر فرم و محتوا بياني غمناك داشتند. در اين مورد مي توان مثال هايي ارايه كرد:
مازندران: در ميان انواع موسيقي مذهبي در مازندران، تعزيه، بيشترين ارتباط متقابل را با موسيقي منطقه ايجاد كرده است. مقام اميري به عنوان برجسته ترين و مشهورترين مقام رايج در منطقه، در بخش موسيقي آوازي و حتي سازي تعزيه راه يافت و حتي تا دو سوي البرز كشانده شد.
از سوي ديگر برخي از نغمه هاي منطقه كومش (سمنان)، از طريق تعزيه به موسيقي منطقه مازندران نفوذ كرد. آوازهايي نظير نجما، حقاني، محزوني و صنمبر از كومش به موسيقي آوازي مازندران راه يافته و به تدريج نيز با سازهايي نظير «لله وا» (ني چوپاني) و كمانچه اجرا شدند.
طالقان: موسيقي مذهبي در طالقان، مهم ترين موسيقي منطقه است. در تعزيه اين منطقه آوازي موسوم «به كل امير» كه به احتمال برگرفته از اميري مازندران است، جايگاه ويژه اي دارد. كل امير، همچنين توسط شعر خوان هاي طالقان، در بيان احاديث و روايات به كار مي رود.
نكته قابل توجه در مورد ارتباط تعزيه و موسيقي نواحي، در موسيقي سازي نهفته است. بر خلاف مناطق مركزي و شهرنشيني كه موسيقي تعزيه كاملا مستقل است، در نواحي و مناطقي نظير مازندران، گيلان، كومش و طالقان، آوازهاي منطقه ضمن تاثير در تعزيه، به مقام هاي سازي ديگر مناطق هم جوار نيز وارد شدند. ارتباط عميق ميان ساز و آواز در مناطق ياد شده و حضور سازهايي نظير انواع ني با بيان غمناك و ويژه اش، به اين ارتباط، كمك شايان كرده است. نفوذ و حضور، حالت هايي مختلف از تعزيه در ساز و آواز مناطق ياد شده، جنبه ديگري از اين كنش و ارتباط متقابل است.
موسيقي سازي:
بر خلاف موسيقي آوازي و گسترش قابل توجه آن، موسيقي سازي تعزيه چندان تكامل و گسترش نيافت و در حد يك نماد تشريفاتي باقي ماند. در دوران گذشته، موسيقي سازي تعزيه در استفاده از سازهاي بادي (انواع سرنا و كرنا) و كوبه اي (انواع دهل و نقاره) خلاصه مي شد.
در زمان قاجار و پس از ورود موزيك نظام و سازهاي مربوطه، به تدريج سازهاي غربي، جانشين سازهاي ياد شده شد. هر چند در دوره اي كوتاه، هر دو گروه سازها، با هم به كار مي رفت.
ترمپت، ترومبون، كلارنيت، سنج، انواع طبل در اين اواخر فلوت و ابوا، از رايج ترين سازهاي مورد استفاده در تعزيه بوده اند. در كليه ادوار مذكور، سازها وظيفه اعلام آغاز مراسم، ربط قسمت هاي نمايشي، و ايجاد فضا را بر عهده داشتند. عدم مشاركت آنها در متن و عدم همراهي با آواز، سبب تغيير شكل و گسترش سازهاي مربوط به تعزيه شد. در واقع حضور سازها، لازم، اما حاشيه اي بوده است. منع مذهبي در استفاده از ادوات موسيقي ايراني، حجم صدايي كم و شرايط خاص مجريان موسيقي (موقعيت اجرا) سبب شد تا سازهاي ايراني هرگز به تعزيه راه نيابند، اين مساله خود سبب شد جنبه نمايشي _ تشريفاتي، سازهاي خبري _ نظامي پيشين، افزايش يافته و حجم صدايي و فضاسازي آنها، موقعيت اين گونه سازها را در سده هاي متوالي تثبيت كند، اين رويه هنوز ادامه دارد.
موخره:
از زمان پهلوي اول، با جلوگيري از اجراي تعزيه و منع نمايش هاي مذهبي بسياري از سنت هاي آن به خصوص در زمينه اجراي آوازها، رو به اضمحلال گذارد. وقفه پيش آمده سبب شد در دوره حاضر، بسياري از مجريان تعزيه، به دليل عدم آگاهي از رموز و دقايق موسيقي آوازي، و با تاثيرپذيري از موسيقي رسانه اي، ترانه ها و آوازهاي روز و نوعي مصيبت خواني شبه مداحي _ مطربي، به اجراي تعزيه بپردازند. با وجود آن كه هنوز بقايايي از تعزيه خوان هاي برجسته و ممتاز حضور دارند، اما شكل غالب اجراي تعزيه به خصوص در نواحي شهرنشين نظير تهران، مبتني بر اجرايي غير اصيل، سطحي و فرمايشي است. بي ترديد تعزيه در بخش موسيقي، نياز به بازنگري اساسي دارد.

پانوشت:

1.محجوب، محمد جعفر _ نشريه جشن هنر، ش 3، ص1
2.بيضايي بهرام، نمايش در ايران، ص152
3.شهيدي، عنايت الله، دگرگوني و تحول در ادبيات و موسيقي تعزيه، ص71
4.مسعوديه، محمد تقي، موسيقي مذهبي ايران، ص11و12
5.بيضايي، همان، ص116
6.همان، ص128 و 133، نقل به مفهوم
7.درويشي، محمدرضا، نگاه به غرب، ص136
8.بيضايي، همان، ص126
پيوست:
1.بخش موسيقي اين نوشتار بر اساس گفت و گوهايي با محمدرضا درويشي، جهانگير نصر اشرفي، حاتم عسگري و راويان تعزيه نظير هاشم فياض و محمدرضا اسحاقي (مازندران) شكل گرفته است.
2.بخش هايي از مطالب نيز برداشتي كاملا آزاد از متون زير بوده است. موسيقي مذهبي: حسن مشحون، موسيقي مذهبي: دكتر محمد تقي مسعوديه، نگاه به غرب: محمدرضا درويشي(chn)