پنجشنبه 27 بهمن 1384-0:0

بيچاره عدالت!

يادداشتي از:دکتر غلامعلي رنجبر


گفته مي شود در مازندران مديريت كاري است بس مشكل. تجربه ثابت كرد كه مديريت بر مردم هوشمند و اهل فهم واقعاً مشكل است. آنهايي كه مي توانند از حق خود دفاع و آن را تا نهايت ممكن پيگيري كنند در ايجاد ترس براي مديران ترسو و كم تكاپو مؤثر هستند و صد البته اين مديران غير اهل فن و ناوارد و ترسو هستند كه ضعف دارند وگرنه گناه مردم چيست؟

گفته اند كه دولت احمدي نژاد در صدد عدالت محوري است و تصميم دارد بر مبناي عدالت از نيروهاي بهينه در مديريت بدون لحاظ نمودن گرايش هاي گروهي و حزبي صرفاً بر اساس ولايتمداري، دين مداري، اصول گرايي، و جديداً عدالت محوري استفاده کند. گفته مي شود مجري سياست هاي احمدي نژاد در استان نيز بناي انتخاب نيروها را عدالت محوري قرار داده و پيش شرط قبول مسئوليت توسط آنان را عدالت محور بودن ذكر كرده است.

 گفته مي شود رئيس آموزش و پرورش استان يك التزام به التزام هاي به اسلام و رهبري و قانون اساسي اضافه نمود و آن التزام به سياست هاي عدالت محورانه رئيس جمهور است!

چندسوال: آيا عدالت محوري لق لقه زبان شده است؟ آيا عدالت محوري بروز و ظهور خارجي و بيروني هم خواهد داشت؟ آيا عدالت محوري يعني علي (ع) گونه عمل كردن؟ آيا عدالت محوري يعني مسلمين را نا اهل نشمردن؟ آيا عدالت محوري يعني شايسته سالاري؟ آيا عدالت محوري با اين نيروها ممكن است؟ آيا عدالت محوري با دروغگويي فاصله دارد؟ آيا عدالت محوري نسبت به شمع بيت المال حساسيت دارد؟

 آيا عدالت محوري خطاپوش نيروهاي خودي راستگراي مدعي تبعيت از ولايت فقيه به لسان است و افشا كننده ضعف هاي رقبا؟ آيا عدالت محوري يعني بركناري خوبان بنام جوانگرايي؟ آيا عدالت محوري اراده بررسي به هم زدن سرمايه توسط مديران خودش ظرف مدت يك سال آن هم تا رقم هاي بالاي يك ميليارد تومان را دارد؟ آيا عدالت محوري دست وابستگان خود را براي خيانت نکردن به بيت المال و ثروت هاي باد آورده به آتش به عنوان نمادي از آتش جهنم نزديك مي كند؟

 آيا عدالت محوري بنا دارد اختلاف طبقاتي را كم کند؟ آيا عدالت محوري سعي دارد قانون خدا را ابتدا در مورد خود و سپس در مورد ديگران اجرا نمايد؟ آيا عدالت محوري اراده استفاده از نيروهاي شايسته و كاركشته را دارد؟ آيا عدالت محوري همين است كه از قبل آن اين مسئولان بيرون بيايند كه بوي نفوذ بازي و رابطه بازي، ستادگرايي، همشهري گرايي، تبعيت از فشارهاي بالادستي ها، باج دهي و ... مشام آدم را حسابي آزار مي دهد؟

 آيا عدالت محوري داراي حساب و كتاب است يا اهالي بذل و بخشش هاي بي حساب و كتاب از جيب بيت المال شعار عدالت محوري را چماق كرده اند؟ آيا عدالت محوري واقعاً در استان مازندران تصميم دارد از شائبه تسلط يك شهر بر امورات استان بكاهد؟

 آيا عدالت محوري يعني كنار زدن نيروهاي مركز استان و حاكم كردن نيروهاي چند شهر معين؟ آيا... آيا... آيا... خدايا بر مازندران چه خواهد گذشت؟ دو سال آينده فضاي استان چگونه خواهد بود؟ و در انتها اين كه آيا اين مسئولان (اجرايي و نمايندگان محترم) بر محور عدالت انتخاب شدند و اساساً از عدالت برخوردارند و حاضريد با تيب خاطر پشت سرشان نماز بخوانيد؟

بنده عاصي خدا: غلامعلي رنجبر
 (ali.ranjbar@gmail.com)

توضيح:تيتر يادداشت را mazandnume انتخاب کرده است.