پنجشنبه 7 ارديبهشت 1385-0:0
لاف در غریبی یک اقتصاددان!!
يادداشتي از دکتر احمد سيف،استاد مازندراني دانشگاه هاي انگلستان.
در دنیای اقتصاد امروز، آقای صادق جنان صفت می خواهد در باره رانت خواری در اقتصاد ایران ارشاد کند. کار خیلی بجائی است که باید هر روزه این کار را بکنیم. ولی بی تعارف، اندکی حقیقت را قاطی می کند و بعد آدرس غلط می دهد. می نویسد که« يك سر» همه رانتخواريها در ايران به بنگاههاي انحصاري دولتي برميگردد. خوب قبول. ولی، « تکلیف سرهای دیگر» چه می شود؟ جز از این است آیا که وقتی می گوئیم یک سر، یعنی قبول داریم که « سرهای دیگری» هم هست! بلافاصله، اضافه می کند که «عرضه انحصاري و با قيمت پايين و غيرواقعي خدمات و كالاهايي كه در چنگ دولت است، سرچشمه رانتجويي است».
آیا منظورش این است که رانت خواری فقط یک سر دارد، یا چی؟
بعد روشن می شود که اتفاقا رانت خواری فقط یک سر دارد، « برگزاري مناقصههاي عجيب و غريب و حتي اصولي براي ساخت پل، جاده، فرودگاه، نيروگاه، پالايشگاه و ... نيز در ذات خود نوعي جريان رانتخواري را پرورش ميدهند.»
سئوال اول، اگرچه می خواهد بگوید که اشکال در این است که « مناقصه های عجیب و غریب» منشا رانت خواری اند ولی بلافاصله، « تبصره اش» را می آورد که حتی مناقصه های « اصولی» هم برای ساخت پل، جاده، فرودگاه.... « در ذات خود نوعی جریان رانت خواری را پرورش می دهند». خوب، برای این که این جریان بی صاحب رانت خواری را پرورش ندهیم چه باید بکنیم؟
من فکر می کنم که نویسنده دارد عمدا روغن آش را یک کم زیاد می کند چون اگر قرار باشد که حتی مناقصه های اصولی هم رانت خواری را پرورش بدهند، همه چیز به کنار، در خصوص جاده و پل و فرودگاه و پالایشگاه چه باید بکنیم؟
من انتظا رداشتم که آقای جنان صفت که می خواهد در باره رانت خواری ارشاد کند به واقع با رانت خواری مرزبندی داشته باشد ولی متاسفانه این گونه نیست . حتی اشاره ای هم به رانت خواری بخش خصوصی نمی کند تو گوئی که این جور پول های باد آورده و بدون زحمت، در این بخش در نمی آید. منظورم نه فقط مبادلاتشان با بخش دولتی که با خودشان است. یعنی آیا آقای جنان صفت می گوید که بخش خصوصی درایران هیچ گاه دست به احتکار نزده است تا قیمت ها بالا برود؟ این قیمت های بالاتر، راستی چیست، برادر؟
رهنمود آقای جنان صفت جالب است، « خشك كردن سرچشمه رانتخواري فقط و فقط يك راه دارد: دست و پاي دولت از دخالت در عرصه اقتصاد و توليد و بازرگاني و بانكداري جمع شود. جز اين راه، راه ديگري كه كارساز، گرهگشا، پايدار و كم هزينه باشد، وجود ندارد».
حالا آقای جنان صفت، یک التماس دعای کوچک دارم. یک اقتصاد کوچک، یا بزرگ، یا متوسط، در این کره خاکی و یا در سماوات ارضی نشان بده که « دست و پای دولت از دخالت در عرصه اقتصاد و تولید وبازرگانی و بانکداری» در آن جمع شده باشد؟
فقط یکی!
برادر، لاف در غریبی می زنی!
همه جا تاکید از من است (niaak)