دوشنبه 15 تير 1394-9:35

مازندران به جای خزر

واژه کهن «مازندران» از منظر هویتی برای ایران و ایرانی همدلی بیشتری را به جای واژه نامأنوس «خزر» برمی‌انگیزد. به ویژه این‌که نام «خزر» مربوط به اقوامی است که غالباً یادآور مزاحمت‌های گاه وبیگاه این قوم مهاجم به سرزمین ایران بود.


 مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، دکتر سعید اسلامی، استاد دانشگاه: نام ونام‌گذاری در جوامع محصول شبکه متنوعی از ارزش‌هاست که هر ملتی در صیرورت تاریخی خود آفریده است. شبکه‌ای از تعابیرواستعاره‌ها در هسته‌ای از خاطرا ت وآرزوها.خاطرات گذشته وآرزوهای آینده. استعار‌ه‌هایی چون «ترموپیل»، «قادسیه»،«واترلو»، «پرل هاربر»، «عملیات بیت‌المقدس» و بسیاری از نام‌های دیگر.

 در این میان نام‌ها در پیوند با جغرافیا در قالب استعاره‌ها تاریخی می‌شوند. آن‌گونه که «علی مزینانی» کویر را این گونه معنا کرده است: «کویر، این تاریخی که بر صحنه جغرافیا نقش بسته است.» از آن‌سو چون احوال جامعه بشری همچون قاعده کل هستی و کائنات پیوسته در حال تغییر وتحول است، باید انتظار داشت که مفاهیم واژه‌ها ومعانی اسامی نیز در حال تحول باشد.به قول «هراکلیتوس» یونانی«در آب رودخانه دوبار شنا نتوان کرد.» چرا که در هر لحظه طبیعت وهمچنین انسان به‌عنوان بخشی از این طبیعت در حال صیرورت ونوبه نو شدن است.


 اما اسامی اماکن (جای-مکان‌واژه) در مقابل تغییراتی از این دست سخت جانی ومقاومت خاصی از خود بروز داده‌اند.ازجمله این مکان‌واژه‌ها نام پهنه آبی شمال ایران موسوم به دریای تبرستان(دریای مازندران) است.

 این دریا یا دریاچه با طول تقریبی 1200 کیلومتر وعرض متوسط 320 کیلومتر، بزرگترین دریاچه جهان است.این دریا به 3 پهنه آبی شمالی، مرکزی وجنوبی تقسیم شده است که 5 کشور ساحلی ایران، ترکمنستان، آذربایجان، قزاقستان وروسیه آن را احاطه کرده‌اند.جمعیت ساحلی دریای مازندران 12 میلیون نفر است که از این میزان 6 میلیون نفر در ایران، 3 میلیون نفر در آذربایجان ومابقی در 3 کشور روسیه، قزاقستان وترکمنستان ساکن هستند.

ازمنظر تاریخی این دریا از دیرباز بخشی از سرزمین تاریخی ایران بود. در نقشه‌ها از این دریا با نام «کاسپین» و «خزر» نام برده می‌شود. در صورتی که «کاسیان» یا «کاسی‌ها» مردمانی سفیدپوست بودند که از هزاره دوم پیش از میلاد تا دوره ساسانی اشاراتی به حضور موقت آنان در شمال وغرب ایران وجود دارد. بخشی از آن‌ها به مرکز وغرب ایران ومنطقه بین رودان(بین‌النهرین)مهاجرت نمودند.
علاوه بر این در هیچ یک از نوشته‌های مؤلفان شرقی وغربی دوران پیش از اسلام نامی از خزر بر دریای شمال ایران دیده نشده است. در نوشته‌های مؤلفان اسلامی، این دریا در کنار نام‌های دیگر «خزر» هم نامیده شده است.

«خزر»ها اقوام بیابانگرد شمال قفقاز بودند که بارها و بارها به سرزمین ایران تاختند و پس از حضوری کوتاه مدت به دست سپاهیان ساسانی تارومار شدند.این قوم همواره با بیزانس، علیه امپراطوری ایران هم‌پیمان بودند.

 اما از کهن‌ترین نام‌ها در مورد دریای شمال ایران نام دریای تبرستان است. در اسنادی که در مؤسسات تاریخ‌شناسی روسیه که «نوجین زیس» در قرن 12 دوازدهم (یعنی نزدیک به 900 سال پیش) نوشته، آمده که: «ایرانیان این دریا را قرن‌ها دریای طبرستان (تبرستان) می‌خواندند.»ولی چون در میان مردم این خطه واژه مازندران به جای طبرستان رایج گشت(گرچه نام مازندران نیز نامی بسیار کهن بوده وهست) نام دریای مازندران در دهه‌ها‌ی اخیر در میان ایرانیان رایج شد و به همین خاطر در سال 1361 (ه.ش) دولت دریای مازندران را برای این پهنه نام رسمی اعلام کرد.

امروزه تقریباً در غالب نوشته‌ها و در رسانه‌ها از این نام برای پهنه آبی شمال کشور استفاده می‌شود.گرچه مطابق بخشنامه دولتی در سال 1381 این نام در زبان فارسی «خزر» ودر لاتین «کاسپین» ذکر شده است. تردیدی در قدمت نام تبرستان بر این پهنه آبی وجود ندارد و چندین دهه نیز نام دریای مازندران در زبان فارسی از دیگر نام‌ها کاربرد بیشتری یافته است، به نحوی که غالب ایرانیان از این نام برای این پهنه آبی استفاده می‌کنند. ضمن این‌که واژه کهن «مازندران» از منظر هویتی برای ایران و ایرانی همدلی بیشتری را به جای واژه نامأنوس «خزر» برمی‌انگیزد. به ویژه این‌که نام «خزر» مربوط به اقوامی است که غالباً یادآور مزاحمت‌های گاه وبیگاه این قوم مهاجم به سرزمین ایران بود.

از سوی دیگر کاربرد نام‌های بومی و ملی بر این قبیل گستره‌های تاریخی و بعضاً سرزمینی، در دیگر کشورها هم معمول است. همچون نام «بحر روم»، «بحر متوسط» و«بحرالابیض» برای دریای مدیترانه که در ریشه لاتین آن به معنای دریای میان سرزمین‌هاست.یا دریای «قلزم»، دریای «حجاز» برای دریای سرخ، دریای اطلس برای اقیانوس «آتلانتیس» و دریای «کبیر»برای اقیانوس «پاسیفیک» ونمونه‌های اخیر آن در دریای چین میان تایوان و ژاپن وکره‌شمالی وکره‌جنوبی در مورد جزایر کوچک وبزرگ دریای چین از جمله این منازعات است که فارغ از  رقابت‌های اقتصادی بر سرمنابع انرژی، ریشه در مسائل هویتی هم دارد.

از این منظر وقتی پهنه آبی شمال کشور قرن‌ها طبرستان نامیده شده و دهه‌ها در نوشته‌ها ونقشه دریای مازندران خوانده می‌شودکه از هر حیث ماهیتی تاریخی وهویتی دارد، تشتّت وتنوع نام‌گذاری‌ها بر این پهنه آبی ممتاز که با تاریخ کشور ما گره خورده، با مصالح فرهنگی جامعه ما سازگار نیست. بنابراین کاربرد گاه وبیگاه «خزر» بر این پهنه آبی ضرورتی ندارد.اگر دیگران اصرار دارندچرا ما با آن‌ها همنوا شویم؟

 همان‌گونه که کشور 20 ساله آذربایجان با داشتن تنها چندین هکتار جنگل در منطقه‌ای به نام «هیرکان» جنگل‌های هیرکانی که از منظر تاریخی منطقه‌ای در گرگان ومازندران قرار دارد را به نام خود به ثبت می‌رساند یا برخی از کشورهای تازه متولد شده در آسیای مرکزی با جعل تاریخ، بزرگان این سرزمین را با کنفرانس وهمایش به نام خود ثبت می‌کنند، یا همسایگان جنوبی خلیج فارس عامداً با انکار تاریخ، نامی مجعول بر خلیج فارس می‌گذارند.

اتقاقاً این قبیل کشورهای نوظهور که محصول عقب‌نشینی بریتاینا یا فروپاشی و تجزیه شوروی سابق هستند، به صورتی بعضاً متعارض از یکسو به صورتی آشکار تمایلات اروپایی دارند واز سوی دیگر برای مشروعیت بخشی به دنبال تاریخ‌سازی هستند. آن هم با جعل و مثله کردن تاریخ دیگر تمدن‌ها‌ی باستانی همچون ایران.

 آن گونه که «محمدرضا شفیعی کدکنی» در یکی از شعرهایش معترضانه گفته: «من با چه زبان بگویم که فرزندان این خاک با زبان تاتاری می‌آموزند تاریخ نیاکان خویش را.»بی‌تردید وحدت در این قبیل مقاومت‌های فرهنگی زمینه‌ساز هم‌دلی بیشتر ما در جهان هویت‌زدایی شده خواهد بود.

دریای مازندران (طبرستان) نامی تاریخی بر پهنه آبی شمال کشور ماست که باید آن را پاس داشت واز کاربرد نام‌های دیگر همچون خزر براین پهنه آبی پرهیز کرد. تأکیدی دوباره برمازندران به جای خزر.

*این مقاله در همشهری مازندران منتشر شد که برای بازنشر در اختیار ما نیز قرار گرفت.