چهارشنبه 14 مرداد 1394-8:8

فعال اصلاح‌طلب:

مسیر دموکراسی ایرانی از اتحاد روحانیت و متجددین می‌گذرد

گفت و گو با حجت الاسلام سعید صدوقی به مناسبت سالروز صدور فرمان مشروطیت/دموکراسی ایرانی جز از اتحاد روحانیت ومتجددین مسیر دیگری ندارد، تمرین این دوگروه به تحمل هم و رسیدن به درک مشترک جبر تاریخی بعدی ایران را بهتر ومتعالی‌تر خواهد کرد.


مازندنومه؛ سرویس سیاسی، کلثوم فلاحی: امروز یکصدونهمین سالروز صدور فرمان مشروطیت است. به همین مناسبت با حجت‌الاسلام سعید صدوقی مازندرانی،-فعال اصلاح‌طلب- گفت و گو کردیم. این گفت و گو در شماره اخیر مجله پایتخت کهن نیز منتشر شد.

14مرداد روز صدور فرمان مشروطیت است. نقش این روز تاریخی را به عنوان بست تحولات آزادیخواهی صدسال اخیر چگونه ارزیابی می‌کنید؟

تاریخ در صورتی که چراغ راه آینده و گره‌گشای مشکلات امروز باشد ارزش ارج واحترام دارد و صرف مرور اتفاقات، گردونه تکرار را شکل خواهد داد.

مشروطه نقطه عطف تاریخ تمدن ایران است که در پی تحولات دوره ناصری و صدارت امیرکبیر و تحریم تنباکو و آموزه‌های سید جمال و جرات ترور شاه مملکت شکل گرفته است.

دو کلمه آزادی وعدالت همواره ایرانیان را جذب می‌کرده به‌گونه‌ای که مذهبی‌ها با شعار عدالت و متجددین با آروزی ازادی هدف‌گذاری اجتماعی می‌کردند.

تحول مشروطه شدن سلطنت در ایران هم برمحور این دوکلمه شکل گرفت و اگرچه که ما گوی سبقت در هر تحول استقلال‌خواهی و اجتماعی را در دنیای امروز به اسم خود ثبت کرده‌ایم اما به سرانجام رسیدن آن همیشه چالش بزرگ ما ایرانیان بوده است.

اینک که تاریخ را مرور می‌کنیم اهمیت آزادی‌خواهی بر عدالت‌خواهی محرز شده و کلمه تحریف مشروطه را باید در تحلیلی دیگر جست‌وجو کرد.

ارزیابی شما از تلاش یک قرن مردم ایران در راه رسیدن به دموکراسی چیست؟

تجربه صد ساله بعد از مشروطه عادت ایرانی در همراهی با استبداد را محرز کرده و همواره در تقدم مردم‌سالاری ومعیشت، این شعار رفاه اقتصادی بوده که سبب انزوای دموکراسی شده است.

شکی نیست که مسیر دموکراسی در ایران حرکتی رو به رشد و مترقی بوده؛ هم در ایران وهم درمقایسه با کشورهای منطقه؛ اما دو عامل عادت‌زدگی و دغدغه معیشت همواره مردم‌سالاری ایران را از اولویت خارج کرده است.

نقش مشروطه را در تحولات معاصر چون نهضت ملی، انقلاب اسلامی و جنبش اصلاح‌طلبی تا چه اندازه موثر می‌بینید؟

در مشروطه نقش روحانیت وتجدد خواهان قابل انکار نیست، برای به ثمر نرساندن مشروطه، جدایی و تعامل نداشتن این دو گروه سبب پنچر شدن چرخ تحول‌ خواهی در ایران شده است.
این تجربه در اتفاقات بعد از مشروطه هم تکرار شده و اگر در ظاهر هم گروهی برنده میدان تحولات بودند در ادامه راه این تفرقه دیکته شده سبب تضعیف هر دوگروه هم شده است.

ترساندن روحانیت از نوآوری فکری وعلمی و اجرایی و تلقین به متجددین به قشری بودن و دگم بودن و درک نکردن شرایط سبب شده است که جبر تاریخ این دو گروه را برای شروع تحول، کنار هم نشانده ولی در روز پیروزی وتثبیت آن رخنه مخالف روحانیت و متجددین موجب شود که باز از هم جدا شوند تا جبر تاریخی بعدی.

دموکراسی ایرانی جز از اتحاد روحانیت ومتجددین مسیر دیگری ندارد، تمرین این دوگروه به تحمل هم و رسیدن به درک مشترک جبر تاریخی بعدی ایران را بهتر ومتعالی‌تر خواهد کرد.