شنبه 17 مرداد 1394-2:29
گزارش یک جشن مردمیمردم برای مردم
گزارش+عکس از جشن خرمن روستای میانرود قائم شهر/ بیش از دو ساعت در یک فضای دل انگیز برنامه ای به وسیله تعدادی از مردم روستایی اجرا شد که کسی خسته و اذیت نشد. دل کسی این جا نگرفت، سخنرانی طولانی و آزاردهنده نداشتند، مسئولی روی سن نیامد که گزارش کار بدهد و خلاصه هر چه بود این موضوع بار دیگر به اثبات رسید که کار را باید به مردم سپرد و دولت و حاکمیت باید دست از سر مراسم و جشن و برنامه های این چنینی بردارند تا به همه خوش بگذرد.
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، سردبیر: حوالی ساعت 18 جمعه، مسیر چشمه سر را تا روستای ساروکلا و سپس میانرود طی می کنم. میانرود خیلی بزرگ نیست، ولی مردمی دارد که کارهای بزرگ می کنند.
این روستا در دهستان کوهساران قائم شهر قرار دارد و جمعیت آن حدود 180 نفر است.
سازمان مردم نهاد دوستداران محیط زیست میانرود یکی از تشکل های مردمی روستاست که تاکنون برنامه های محیط زیستی و فرهنگی مختلفی را در این محل اجرا کرده است؛ از جمله غرس 800 نهال در زمستان گذشته، جمع آوری زباله های روستا دو روز در هفته و نصب سطل زباله در محل، راه اندازی ایستگاه گپ، تاسیس پارک بازی و اجرای چند جشن همگانی از جمله چهارشنبه سوری و....
وارد محل می شوم. دیوار خانه های اهالی را اعضای همین تشکل به رنگ سفید رنگ آمیزی کرده اند. کل دیوارها سفید و دو طرف مسیر نهال کاری شده است.
جلوی مسجد محل، میدانی درست کرده اند، همین امروز؛ و تندیس حکیم ابوالقاسم فردوسی را در وسط این میدان و خیابان قرار داده اند.
در مراسم امروز که به مناسبت پایان فصل برداشت شالی -جشن خرمن- تشکیل شده، از میدان فردوسی و مجسمه او در این روستای 50 خانواری پرده برداری شد.
بانویی پا به سن گذاشته کنار تندیس فردوسی که با چراغ هایی روشن شده، با لبخند به مهمانان خوشامد می گوید و برای شان گلپر دود می کند.
زمین فوتبال میانرود، محل برپای جشن خرمن است. دور زمین درخت و باغ و طبیعت زیبای خدادادی است و چشم نواز و آرامش بخش. هنوز برنامه شروع نشده، اما تعداد قابل توجهی از مردم که از روستاها و شهرهای اطراف آمده اند، روی صندلی هایی که در زمین چیده شده، نشسته اند.
چشمم به بهروز رستگار می افتد -شاعر بنام محلی سرای اهل همین منطقه- با او روبوسی و خوش و بش می کنم و می رویم سراغ بهمن ذوالفقار که از برگزار کننده های اصلی مراسم است و عضو همین تشکل محیط زیستی محل. بعد جفت مان روی صندلی می نشینیم و دقایقی که گذشت برنامه با تلاوت قرآن و آن گاه قرنه و دهل نوازی آغاز می شود.
گرمای هوا رو به خنکی می رود. مجری برنامه هم عضو سازمان مردم نهاد دوستداران محیط زیست میانرود است و به زبان محلی با هم ولایتی هایش حرف می زند. آماتور است، ولی خوب می داند نباید پرچانگی کند، از این رو فقط برنامه ها را اعلام می کند.
دکور برنامه متناسب با نام و موضوع جشن است، کمی دسته های تراشیده شده ی برنج -کر- که روی هم «کوفا» شده، تیلر و خرمن کوب قدیمی. تریبون هم چند کیسه شالی است که میکروفن پشت آن قرار گرفته است.
مریم خسروی -عضو شورای محل و نماینده زنان- است که به دعوت مجری بالای سن می آید. او از اقدامات انجام شده می گوید؛ پارک بازی، نصب تندیس فردوسی، درختکاری و... و بر این باور است باید برای نشاط جمعی مردم تلاش کرد. خسروی از زنان روستای شان می خواهد در تشکل های ویژه زنان عضو شوند و برای آبادانی محله شان بکوشند.
حالا گروه موسیقی ترانه روی سن می آید و تشویق می شود. سرپرست گروه هم محلی میانرودی هاست؛ جمشید نیکوزاد که سازهای ضربی می نوازد و می خواند.
جمعیت هر لحظه بیشتر می شود. تمام صندلی ها پر شده و برگزار کننده ها صندلی های بیشتری را اضافه می کنند. چند چهره سیاسی هم وارد شده اند که بین شان سید هادی حسینی -نماینده کنونی مجلس- و ولی رعیت -نماینده اسبق مجلس- برجسته ترند.
اجرای موسیقی که تمام شد، بهمن ذوالفقار-از بانیان مراسم روی سن می آید. اسفندماه سال گذشته با او درباره فعالیت های محیط زیستی و فرهنگی شان در این روستا مصاحبه کرده بودیم. عضو اصلی سازمان مردم نهاد دوستداران محیط زیست میانرود است؛ در کنار برادرش و دو نفر دیگر که یکی در انگلستان و دیگری در دانمارک زندگی می کند و از همان دیار غربت دل شان برای آبادانی محل شان می سوزد و همیاری می کنند.
ذوالفقار می گوید: باید شادیها را بیشتر کنیم تا اندوه بیشتر در بستر بماند و جلوه گری نکند.
او از 800 نهال غرس شده در اسفندماه گذشته می گوید که فقط 10 نهال خشک شده اند و این مهم را به خاطر همت جوان ها و مردم روستایش می داند.
ذوالفقار به شهیدان محلش اشاره می کند و یادآور می شود: این ها از طبقه ضعیف روستایی بودند، ما هم تلاش داریم مسیراجتماعی و فرهنگی شهدا را پیگیری کنیم، بنابراین دروغ نگوییم، اخلاق مدار باشیم، مهر بورزیم و برای وطن مان تلاش کنیم.
او اضافه می کند که دولت روحانی به سازمان های مردم نهاد اهمیت بیشتری می دهد و مانع اجرای برنامه های این چنینی نمی شود.
سخنرانی ها بسیار کوتاه و خودمانی است و بر دل می نشیند. حالا نوبت به دکتر مهدی نیا می رسد تا چند دقیقه درباره فردوسی و شاهنامه صحبت کند، آن هم به بهانه رونمایی از تندیس این شاعر بزرگ در روستا.
می گوید: شاهنامه به تمام جنبه های زندگی انسان ها، جنگ، باورها، حس وطن دوستی، تدفین، ازدواج و سایر آداب زندگی اشاره کرده است.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: فردوس شیعه مذهب بود؛ به همین دلیل اثر سترگ او مورد توجه سلطان محمودغزنوی قرار نگرفت، صله و پاداش وعده داده شده به فردوسی تعلق نگرفت و سلطان محمود به جای سکه های طلا به او نقره داد.
مهدی نیا منظومه ایلیاد و ادیسه هومر را پایین تر و حقیرتر از شاهنامه معرفی کرد و از مردم خواست به صورت کامل اگر نشده، حداقل بخش هایی از شاهنامه فردوسی را بخوانند.
این مدرس دانشگاه در پایان یادآور شد: کسانی که می گویند شاهنامه خیال پردازی و دروغ است، حتی یک بار هم این کتاب ارجمند را نخوانده اند!
آفتاب کاملا پنهان شده بود و جمعیت تمام صندلی ها را اشغال کرده بودند. عده ای سرپا مشغول تماشا بودند و جا برای نشستن نبود.
برنامه با اجرای یک گروه موسیقی سنتی ادامه یافت. قطعه دوم اما بسیار معروف بود؛ سپیده یا ایران ای سرای امید، ساخته زنده یاد محمدرضا لطفی که خوب اجرا شد. سپس بهمن ذوالفقار دوباره روی سن آمد واین بار یک منظومه به نسبت بلند مازندرانی را که احمد طیبی از شاعران همین منطقه سروده بود،، خواند:...نخامبه بعد از این شونگ و شونگه، همین خامبه شواش و کله ونگه!
برگزارکننده ها از 15 دانش آموز موفق روستا و دو قهرمان کم سن و سال ورزشی محل تجلیل کردند. در جایی نیز از سیف الله ورزگر -هم محلی شان که ساکن انگلستان است- و نیز دوستعلی بهزادی که ساکن دانمارک است و از آن جا از برنامه های فرهنگی محل حمایت می کنند، قدردانی کردند. ورزگر البته امروز حضور داشت و کمی برای همولایتی هایش صحبت کرد.
برنامه رو به انتها بود و حالا از روشنی روز چیزی نمانده بود. پایان بخش برنامه اجرای چند قطعه مازندرانی توسط گروه استاد ابوالحسن خوشرو بود که او هم زاده همین منطقه است.
پذیرایی هم بر عهده بانوان محل بود که آش ترش درست کرده بودند.
بیش از دو ساعت در یک فضای دل انگیز برنامه ای به وسیله تعدادی از مردم روستایی اجرا شد که کسی خسته و اذیت نشد. دل کسی این جا نگرفت، سخنرانی طولانی و آزاردهنده نداشتند، مسئولی روی سن نیامد که گزارش کار بدهد و خلاصه هر چه بود این موضوع بار دیگر به اثبات رسید که کار را باید به مردم سپرد و دولت و حاکمیت باید دست از سر مراسم و جشن و برنامه های این چنینی بردارند تا به همه خوش بگذرد.