شنبه 8 مهر 1385-0:0
عطر ياس پيشكش!
يادداشتي از:مسيح علينژادقمي،روزنامه نگار بابلي.
"من هر روز صفحات اول روزنامهها را ميخوانم... اگر دولت يك وزير را تغيير دهد، مينويسند چرا يك وزير؟ اگر پنج وزير را را تغيير دهد، مينويسند دولت متزلزل است، اگر اصلا تغييري ندهد، ميگويند مگر دولت قول نداده بود كه كابينه را اصلاح كند؟"
اين سخنان را حدادعادل رئيس مجلس وقتي در آخرين كنفرانس مطبوعاتي، خبرنگاران را حسابي مشعوف عطر گل ياسي ساخت كه بين آنان توزيع كرده بود، بر زبان جاري ساخت تا پس از توقيف چهار نشريه، كماكان بر اعتقاد دروني خويش مبني بر اينكه فضاي حاكم بر مطبوعات، فضاي توقيف و جلوگيري از آزادي نيست پاي فشارد و بگويد: "اين روزنامهها هستند كه حتي به يك اقدام مثبت دولت اشاره نميكنند."
رئيس آرام مجلس برخلاف بسياري از روزهايي كه با آرامش، اهالي قلم را متهم به تنشآفريني و بيهودهنويسي ميساخت، اين بار از نكتهاي به جا و نزديك به حقيقت سخن گفت، چرا كه حقيقت وجودي رسانهها و دليل جاري بودن حيات و زندگي در شريانهاي مطبوعات بيش از آنكه نزديك به حس دروني اهالي قدرت به منظور مدح و ستايش آنان باشد متعلق به ناظران آنها در صحنه افكار عمومي است تا به كنكاش و واكاوي رفتار و اقدامات مسوولان عرصه تصميمگيري برآيند چرا كه در فاصله چندقدمي ميدان تصميمگيريهاي كلان كشوري ايستادن و با هر حركت موزون يا ناموزون اهالي اين ميدان، دست بر دست سائيدن به نشانه همراهي بيچون و چرا، نه كار ماست و نه مختص حال و هواي اين ميدان.
از اين رو اگر دولت با هر گامي كه برداشت، صوتي به نشان "چهچه" و حركتي به نشان "بهبه" از دست و دهان اصحاب رسانه تقديم آناني كه وسط ميدان ايستادهاند نشد، بر سبيل اين برهان است كه مابين اين ميدان تا آن ميدان كه براي ميدان دارانش چنين و چنان ميكنند تفاوت قائليم و حرمت. آن چنان كه توزيع گل ياس توسط سياستمردي ميان جماعتي را متفاوت از گلپاشيدنهاي مرسوم و معمول در ميدانهاي ديگر ميپنداريم و برايش قدر و احترام قائليم.
حال اگر رئيس ميپندارد كه عطر اين گل بايد از فراز صد كش و قوس سياسي، گل از گل منتقدان بشكفد و بر صد غمزه سياسي اهالي قدرتديدهاي ديگر بگشايد تا از او بپذيرند كه از اين پس بايد تنها بر اقدامات مثبت دولت چشم بگشايند و ديده بر گفتهها و وعدههاي به زمين مانده ديروز بربندند، همان به كه مشام اصحاب قلم از اين عطر با غرض بينصيب باشد و به مثابه چشمان ناظر افكار عمومي اينك كه اين فرصت را يافتهاند تا در چند قدمي ميدان تصميمگيريهاي كلان كشور بايستد در مقابل هر عطر خوشي كه هديه ميگيرد تنها قدردان باشد.
پس اگر گفتيم: آقاي رئيس! عطر ياس پيشكش، طعم انتقاد را حتي اگر تلخ باشد بايد چشيد، انتظار درك متقابل داريم نه آنكه هر روز صبح وقتي صفحه اول روزنامهها از منظر مسوولان و تصميمگيران كشور عبور ميكند همواره به دنبال پايكوبي اهل قلم بر هر قدم خويش باشيد و آنگاه كه نيافتيد بر توقيف چهار نشريه در يك ماه چنين استدلال بياوريد كه "اصلا اين دولت هر كاري انجام دهد، نقدش ميكنند و اين روزنامهها حتي به يك اقدام مثبت دولت اشاره نميكنند..."
فراموش نشود آن روز كه از طرح ضيافتا... براي ارزاني كالاهاي مورد نياز به عنوان "اقدام مثبت" اشاره كرديم نتيجه آن شد كه فردا از "ضيافت مردم در گراني" بنويسيم و به گلايهها و وا اسفهاي خود تصميمگيران بر بينتيجه ماندن اين گام مثبت نيز اشاره كنيم. يا آن روز كه به نقل از رئيس مجلس هفتم از طرح تثبيت قيمتها به عنوان "عيدي مجلس هفتم به مردم" نوشتيم آن شد كه فردا به اذعان همان كساني كه به تصويب اين طرح در همين مجلس آري گفته بودند از شكست اين طرح به عنوان "عيدي بدين" بنويسيم.
يا درست در روزهايي كه از قول رئيسجمهور احمدينژاد مكلف ميشويم كه بنويسيم "گراني وجود ندارد اينها همه جوسازي است." در مقابل رسالتمان حكم ميكند كه به نقل از رئيس مجلس در همين جلسه آخرش با خبر نگاران بنويسيم: "در مورد اصل اين كه گراني پديد آمده شكي نيست."
نوشتن از اقدامات مثبت كماكان ادامه داشت اما وقتي از اقدام مثبت رئيسجمهور در دستور ورود زنان به استاديوم نوشته ميشد، همه ياران دولت اصولگرا به سرزنش او و شتابزدگي و خامي اين تصميم خرده ميگيرند و اين "اقدام مثبت" هم توسط خود دولت زير سوال ميرود، در ديگر سو دعوت رئيسجمهور از دانشجويان و نخبگان و وعدهاش براي نگاه غيرجناحي و غيرسياسي به اين بخش نيز وقتي به عنوان گام مثبت دولت ياد ميشود، همزمان دانشجويان پشت درهاي گزينش و ثبتنام جا ميمانند آن گاه اهالي رسانه و خبر ميمانند كه از گامها و حرفهاي مثبت دولت نوشتهاند تا زنان، دانشجويان و مردم را نسبت به تحقق مطالبات واقعيشان توسط دولت نهم اميدوار سازند اما زمان اندكي كافي است تا يا خود دولت گامي به عقب بگذارد يا همان اقدام دولت كه در مطبوعات برخلاف سخنان رئيس مجلس به عنوان "اقدام مثبت" ديده و از آن بسيار نوشته شد توسط يارانش در مجلس به باد انتقاد و اعتراض گرفته شود و در نهايت باز هم گامي به عقب گذارده شود.
حال در قبال اين نكته كه حداد عادل در فضاي عطر ياس و يأس خويش از جماعت رسانه ميگويد: "اين روزنامهها هستند كه حتي به يك اقدام مثبت دولت اشاره نميكنند"، تكليف چيست؟ اساسا تشخيص مثبت ديدن يا منفي پنداشتن اقدامات دولت بر چه معياري است و در همين رويداد بركناري يك وزير از سوي رئيسجمهور، خوشايند رئيس مجلس كدام است كه ما از نوشتنش سر باز زديم؟
آيا ميبايد چشم و دهان بسته بر جسارت رئيسجمهور در اتخاذ چنين تصميم بينظيري قلمفرسايي ميكرديم و آن را مثبت ميپنداشتيم يا در راستاي وظيفه و رسالت تعريف شده خويشگذري يا نظري بر عملكرد ساير وزرا ميانداختيم و آنگاه به قياس و تطبيق عملكرد گفتههاي آنان در روزهاي نيازشان به راي اعتماد مجلس و روزهاي پس از راي اعتماد برميآمديم تا مشخص شود كه آيا جسارت و شهامت دولت نهم در بركناري وزير، به ناكارآمدي او مرتبط است يا ناهماهنگياش؟
و يا اين همه تنها پروسهاي است براي مشغول ساختن جماعتي كه منتظر تحقق شعارهاي ساده رئيسجمهوري در زندگي روزمره و رفاه و معيشت خويش بودند كه اينك بركناري وزير رفاه اقدام مثبتي خواهد بود براي مشعوف و مشغول ساختن آنان كه تغييري در رفاه و معيشت خويش نديدند. كدام را ميبايد انجام ميداديم؟ آن گاه كه ما از اقدام مثبت وزرا نوشتيم و اين اقدامات يكي پس از ديگري به دست خود آنان تغيير مسير يافت آيا باز هم ما مقصريم؟
وقتي وزير كشور دولت نهم در جلسه بررسي راي اعتماد خود در مجلس گفت <نگاه تحولي به وزارت كشور خواهم داشت در سه ركن اساسي، يك ركن سياسي اجتماعي و دو ركن بهبود در خدمترساني و امنيت فراگير"، ما از آن به عنوان گام مثبت ياد كرديم اما پس از اهداي 153 راي اعتماد مجلس و نشستن آقاي پورمحمدي بر صندلي وزارت كشور امنيت فراگير را در اقصينقاط كشور اينگونه ديديم كه در فاصله زماني اندك، چندين فاجعه خونين در جنوب و شرق كشور[ تاسوكي، بم، كرمان، اهواز و...] رخ ميدهد و بهبود در خدمترساني هم با همان جمله معروف پورمحمدي مبني بر اين كه "مردم خودشان را براي رياضت در يك دوره موقت آماده كنند> معناي ديگري مييابد، آن گاه تكليف ما چيست؟ آيا حق اين پرسش از رئيسجمهور باقي نيست تا بپرسيم وزير كشوري كه تاكيد كرده است "فضاي سياسي نيازمند همدلي و تحمل است" و در نهايت ميگويد "آمار جوكهاي سياسي در ايران نشانگر فضاي باز سياسي است" چگونه توانسته است از دايره نظارت رئيسجمهور بر عملكرد وزرا نمره قبولي دريافت كند؟
آن هم وزيري كه حتي در در چينش استانداران و فرمانداران كه به برگريزان سياسي در بدنه وزارت كشور منتهي شده بود از سوي خود نمايندگان مجلس همسو با دولت متهم به "عدم تحمل" مديران باسابقه و "عدم همدلي" در مشورت شد تا آنجا كه بحران اعتراض مجلس به وزير كشور در نهايت به استعفاي دو نماينده اصولگرا ختم ميشود.
از وزير جهاد كشاورزي آن گاه كه در نخستين كنفرانس مطبوعاتي، شماره تلفن همراه خود را در اختيار مردم قرار ميدهد مثبت نوشتيم اما گناه ما چيست كه اين وزير با اين اقدام مثبت خود فضايي را براي افكار عمومي ترسيم كرد كه ملت ديگر توقع نداشت وزير محترمشان كه صاحب 214 راي اعتماد از مجلس است براي شادباشگويي عيد به نمايندگان مجلس، دست در جيب بيتالمال ببرد و سكههاي طلاي قديمي را تقديم نمايندگان اصولگرا كند تا آنجا كه صداي اعتراض رئيس مجلس هم در خردادماهي كه گذشت بلند شود و وقت طلاي چندين جلسه علني مجلس نيز مصروف پرداختن به ماجراي اين سكههاي طلا شود؟
در حالي كه احمدينژاد در جلسه معرفي وزرا به مجلس گفته بود: "اسكندري رزمنده و جانباز است و ميتواند موجب تحول در بخش كشاورزي شود" لذا طبيعي بود كه نمايندگان نيز به دنبال تحقق خواست مشروع خود توسط چنين وزيري باشند نه آنكه اسكندري نمايندگان سوال كننده از وزير را تهديد كند كه ديگر به حوزههاي انتخابيه آنان سفر نميكند و اين ماجرا هم چندين جلسه علني مجلس را پرتنش سازد و در نهايت با تندي رئيس، وزير تن به ارسال عذرخواهي مكتوب در جلسه علني مجلس دهد.
وقتي از دانشجعفري با 216 راي اعتماد از مجلس كه در راس وزارت اقتصاد پولدار ترين دولت تاريخ ايران نشسته است در اولين كنفرانس خبرياش مينويسيم "نرخ تورم قطعا امسال پايينتر از سال گذشته خواهد بود" و توجه ويژهاش به "رفاه اقتصادي در معيشت> را به عنوان گام مثبت وي تيتر ميزنيم، آيا امروز كه "داد مردم از بيداد گراني" را خود رسانههاي اصولگرا هم باور دارند، اين مائيم كه روزنامههاي صبح را به خبرهاي غيرمثبت از دولت مزين ميكنيم يا عملكرد خود دولت كه در نهايت حتي همين وزير را ناگزير ميسازد تا در همايش بانكداري اسلامي بگويد: "دولت نيز از رشد نقدينگي كه ميتواند منجر به رشد تورم شود نگران است؟"
وقتي سعيديكيا كه بيشترين آراي اعتماد مجلس هفتم از آن اوست ميگويد: "به هيچ وجه قيمت مسكن افزايش نيافته و اين عادت ما ايرانيهاست كه يك كلاغ و چهل كلاغ كنيم" در حالي كه افزايش يا عدم افزايش مسكن هيچ ارتباط ارگانيكي با وزارت مسكن تحت نظارت او نداشت كه او در مقابل افزايش ناگزيرقيمت مسكن اين چنين مردم ايران را با يك ضربالمثل كوچه و بازاري نشانه رود، آنگاه دستمان براي مثبت نوشتن از او و دولتش خالي نميماند؟
آيا فرداي روزي كه نتيجه بررسي عملكرد وزرا منجر به بركناري وزير رفاه ميشود نبايد از رئيسجمهور پرسيد؛ به سردار نجار وزير 50 ساله دفاع كه در مراسم معارفهاش گفته است: "قصد دارم زمينه را براي خدمات بيشتر به نيروهاي مسلح فراهم كنم" اما در مقابل در دوران وزارتش سقوط دو هواپيماي نظامي در فاصله زماني كمتر از دوماه به اين خدمترساني رنگ و بوي خون و شهادت ميدهد، چه نمره قبولي داده است؟
مبادا توقع از اصحاب رسانه چنين باشد كه وزير علوم با راي ناپلئوني بر كرسي بنشيند، در سفرهاي متعددش به وصف و مدح بيحد رئيسجمهور برآيد تا آنجا كه در جمع دانشجويان ايراني در فرانسه بگويد <زن و بچه يكي از روساي جمهوري جهان طرفدار شديد احمدينژاد هستند> و يا در توصيف استقبال مقامات عرب از رئيسجمهور ايران سنگ تمام بگذارد و ما تنها به نظاره اين حكايات و حكايت عدم ثبتنام دانشجويان بايستيم بي هيچ تحليلي چرا كه ممكن است هر طرح پرسشي درمورد نمره قبولي اين وزير، دل برنجاند كه چرا روزنامههاي صبح براي مسوولان و ساكنان ميدان قدرت تا اين اندازه خاكسترياند و اقدام مثبت دولت را نميبينند؟
يا آنگاه كه صفار هرندي درآخرين روز مرداد گرم سال گذشته به ميان خبرنگاران ميرود تا از فضاي سرد حاكم بر مطبوعات در محاق توقيف چنين بگويد: "مشكل مطبوعات توقيف شده را حل ميكنم، مطبوعات بايد احيا شوند" ما نبايد يك سال بعد درست در روزهايي كه چهار نشريه به دستور هيات تحت رياست همين وزير محترم به جمع همان نشريات احيا نشده رفتهاند، نمره قبولي وزير ارشاد را حداقل در عمل به اين وعده بپرسيم؟
حال بماند حال و اوضاع صاحبان نشر و صف طولاني نويسندگان پشت درهاي بسته اتاق صدور مجوز و بماند تطبيق عملكرد ساير وزرا با وعدههاي داده شده كه اينها تنها بخشي از زير سوال بردن گامهاي مثبت وزراي دولت نهم توسط خود وزرا بود نه زير سوال بردن از طريق نقد و تحليل منتقدان. بدان معني كه اينها انعكاس گفتار و كردار خود اهالي دولت بود و ما نيز در جهت دهي به آن بي نقش.
آقاي رئيس! اينها ديگر جوسازي و سياهنمايي نيست، مستند است و موجود كه اثباتش تنها مروري كوتاه بر مشروح مذاكرات مجلس و رسانههاي اصولگرا را ميطلبد، حال در فضاي پر يأسي كه عطر ياستان هم ره به حال خرابمان نميبرد تكليف چيست؟ آيا كماكان ما متهميم به ناديده انگاشتن اقدامات مثبت دولت يا اين اقدامات را تفكري بنيادين،چشم اندازي ديرين، باوري عميق، نگاهي دقيق و سرانجام عمري طولاني نيست؟(roozna)