پنجشنبه 25 آبان 1385-0:0

جادوى گياهان!

درباره احمد قهرمان،گياه شناس برجسته بابلي.(محمدرضا فروتن مجد)


احمد قهرمان، گياه شناس
ـ  متولد پنجم تير ماه ۱۳۰۷بابل
ـ پايان تحصيلات متوسطه دربابل
ـ ادامه تحصيل در دانشكده علوم دانشگاه تهران۱۳۲۹
ـ  فارغ التحصيل رشته طبيعى از دانشكده علوم
ـ اشتغال به دبيرى در دبيرستان هاى تهران
ـ  ادامه تحصيل در دانشكده علوم تا مقطع فوق ليسانس ۱۳۴۲
ـ  رفتن به فرانسه براى ادامه تحصيل
ـ تحصيل در مركز گياه شناسى «مونت پليه» تا مقطع دكترا
ـ دريافت دكتراى گياه شناسى ۱۳۴۵
ـ  بازگشت به ايران و تدريس در دانشگاه با سمت استاديارى، سپس دانشيارى و بعد استادى
ـ  بيش از نيم قرن آموزش گياه شناسى در دانشگاه هاى ايران
ـ تأليف بيش از ۴۰ عنوان كتاب در حوزه هاى تخصصى گياه شناسى
ـ تهيه فلور رنگى ايران
ـ دريافت مدال طلاى انيشتين و جايزه سازمان يونسكو
ـ انتخاب به عنوان چهره ماندگار
ـ برخى از آثار او عبارت اند از بافت و تشريح گياهان آوندى، گياه شناسى عمومى،
-تنوع زيستى گونه هاى گياهى ايران،
-تطبيق نام هاى كهن گياهان دارويى بانامهاى علمى در يك جلد با همكارى احمد اخوت،
-كد عمومى خانواده ها و جنس هاى فلور ايران؛ همراه با درآمدى بر فلور رنگى ايران،
-راهنماى فلورها و كتابنگارى گياه شناسى ايران ،
-كورموفيت هاى ايران
و...

----------------------------------

 «يادم مى آيد سال هاى پيش كه در مقطع كارشناسى علوم گياهى در دانشگاه اروميه تحصيل مى كردم وكتاب هاى گياه شناسى پايه، كورموفيت هاى ايران و... دكتر به عنوان مرجع درسهاي مان بود. آرزو داشتم كه ايشان را از نزديك ببينم و شاگرد كلاس هايشان باشم.

تصور مى كنم براى هر كس كه در ايران به آموزش گياه شناسى مشغول است، آشنايى با دكتر از افتخارات زندگى باشد، براى من نيز اين گونه بوده است. مطمئن بودم كه علائق واقعى به گياه شناسى و شوق آموختن نادانسته ها در كلاس درس ايشان بدرستى به بار مى نشيند. اين آرزو تا قبولى در مقطع دكترا ميسر نشد.در دوره جديد تحصيل در سه درس از حضور ايشان بهره بردم واز بينش واشراف عميق دكتر به موضوع گياه شناسى بسيار نكته ها آموختم.

حضور منظم ايشان در«هرباريوم» و اختصاص همه زمان حضور در محل كار به مطالعه، نگارش كتاب و پژوهش با كهولت سن، وقت شناسى مثال زدنى، توجه عميق به علم و بويژه به فلسفه، علم وتكريم و احترام به استادان و معلمان، از جمله درس هايى بود كه از اين استاد فرزانه گرفتم و آموختم كه تنها و تنها عشق به گياه و گياه شناسى است كه اين گونه مى تواند استاد را باوجود مشكلات بسيارى كه در حوزه هاى تجربى موجود است هم چنان پايدار وپر استقامت در كار نگهدارد.

خدمات وزين ايشان به دانش گياه شناسى و سيستماتيك ايران بر همگان آشكار است كه براى نمونه مى توانم به تأسيس «هرباريوم» مركزى دانشگاه تهران و تهيه فلور رنگى گونه هاى گياهى ايران اشاره كنم. هر زمان كه به «هرباريوم» مى روم و دكتر را مى بينم كه غرق در مطالعه است و از زمان به بهترين وجه استفاده مى برد به خود نهيب مى زنم وگلايه مى كنم و در عين حال انرژى بسيار مى گيرم» اين جملات صميمى و صادقانه را مهناز وفادار يكى از دانشجويان دوره دكتراى گياه شناسى در وصف استاد خويش احمد قهرمان گفته است و به راستى كه احمد قهرمان اين چنين است، اما قهرمان نيز همچون شاگرد خويش، تكريم استادانش را از ياد نبرده و از آنان در هر آنجا كه ممكن بوده ،به نيكى ياد كرده است: «اگر به عصرى كه استاد «پارسا»كارهاى تحقيقاتى علمى و پايه اى را براى تأليف فلور در ايران شروع كرد، توجه كنيم، مى بينيم كه آغاز اين كار بزرگ با چه دشوارى ها و مشكلاتى روبه رو بود و نگارش آن تا چه اندازه به صبر، حوصله، پشتكار، خستگى ناپذيرى و تحمل  نياز داشت.

با توجه به وسعت كار و اين واقعيت كه فلورهاى كشورهاى همجوار ايران مانند تركيه و عراق را دانشمندان خارجى تدوين كرده اند، تأليف فلور ايران از كارهاى شاخص علمى در قرن ۱۹ ميلادى است.»
اين جملات را دكتر احمد قهرمان در اوصاف كارحرفه اى استاد خويش احمد پارسا گفته است. پروفسور پارسا بيش از ۶۰ سال از عمر خود را به تحقيق و تفحص درباره طبيعت ايران پرداخت و پنج سال پيش، در ۹۰ سالگى، در حالى كه هنوز به حرفه سرزمين و آثارش عشق مى ورزيد، با طبيعت و هر آنچه داشت وداع كرد. پروفسور پارسا در فاصله سال هاى ۱۳۲۱ تا ۱۳۲۹ شمسى نخستين فلور مستقل ايران را به نام فلور «دوليران» به زبان فرانسه تأليف كرد كه در ۵ جلد و بيش از ۷۰۰۰ صفحه منتشر شد.


كار تأليف فلور ايران با امكانات آن زمان، كارى بسيار بزرگ و سخت بود، اما دكتر پارسا، آن را با صبر و حوصله و تحمل مشقت هاى بسيار به پايان رساند. تأليف اين فلور در حالى انجام شد كه فلور بسيارى از كشورهاى ما را خارجى ها مى نوشتند. حتى پيش از آن نيز، اتريشى ها و آلمانى ها، فلور ايران را جمع آورى مى كردند. پروفسور پارسا براى انجام اين كار، تمامى گياهان و رستنى هاى ايران را جمع آورى و كدگذارى كرد و نخستين مرحله پژوهشى خود را پس از اخذ دكتراى گياه شناسى و بازگشت به ايران به جمع آورى نمونه هاى گياهى زادگاهش «تفرش» اختصاص داد و پس از آن، نمونه هاى ديگر نقاط ايران را نيز جمع آورى كرد اما متأسفانه به دلايلى«هرباريوم» پروفسور پارسا كه اغلب حاوى همه گياهان مذكور در فلور ايران بود - از جمله، نزديك به ۲۵۰ گونه جديدى كه وى از ايران براى فلور دنيا تشخيص داده و به نام خود او بود و نمونه نخست آنها در مورد گياه شناسى «كيو» لندن هنوز به عنوان «تايپ» وجود دارد ـ از بين رفت. احمد پارسا در نامه اى كه به احمد قهرمان نوشته، آورده است:

«... من از سرنوشت موزه تاريخ طبيعى خودم بسيار ناراحتم. آن كلكسيون معظم  زمين شناسى (فسيل و سنگ) و جانورشناسى و گياه شناسى چه شد؟ من از هر نمونه گياهان ايرانى، يكى يا چند تا داشتم كه در «كيو» به دقت نامگذارى كرده بودم. گويا سرنوشت همه كلكسيون ها را به دست و عهده چند نفر بى اطلاع و مغرض داده بودند.»(۱)


پروفسور دكتر احمدپارسا دردوم خرداد سال ۱۳۷۶ در كاليفرنيا درگذشت. اما احمد قهرمان راه استاد خويش را بدرستى پيش برده و به دست يافته هاى فراوانى نيز رسيده است، از آن جمله است كارگردانى و اجراى يكى از بزرگترين پروژه هاى عكاسى ايران ؛كه بخشى از فلور رنگى ايران است و شامل عكس هايى است كه در سا ل هاى طولانى از سوى مؤلف و در رويشگاه هاى طبيعى اين گياهان عكسبردارى شده يا مى شود. نخستين شماره اين مجموعه در سال ۱۹۷۸ به صورت تمام رنگى منتشر شد. هر شماره مربوط به ۲۵۰ گونه گياهى است و از هر گونه چندين عكس وجود دارد.

تا سال ۲۰۰۳ بيست و چهار مجلد از اين مجموعه منتشر شده و انتشار آن كماكان ادامه دارد.« منظور ما از  فلور خود گياه با تمام مشخصات و جزئياتش است. به طورى كه وقتى كسى شكل گياه را مى بيند، تمام شرح را هم اگر نخواند، به گياه آشنايى پيدا مى كند، ولى رده بندى هاى فيروژنتيك به صورت مولكول است، ما روى اين كارى نكرده ايم. فلورهايى كه در دنيا هست، كليد مورفولوژيك است.

اگر قرار باشد يك گياه را خرد كنيم و در مولكول بريزيم ديگر چيزى نمى ماند. فلور در حد گونه و زير گونه است و پايين تر از آن نمى آيد. پايين تر از آن را بايد مولكولى كار كنيم »اين يكى از ارزنده ترين خدمات احمد قهرمان به گياه شناسى ايران بود. او درباره انگيزه شكل گيرى طرح فلور مى گويد: «در زمان تدريس در دانشگاه ، متوجه شدم  كه دانشجويان مشكلاتى در فهم موضوع دارند.  توصيفاتى كه در مورد يك گياه داده مى شود، تا ديده نشود، در ذهن جاى نمى گيرد و ما در آن زمان به عكس گياهان دسترسى نداشتيم.

همان موقع، اسلايدهاى رنگى از گياهان تهيه كردم. كارى كه در آن موقع ( حدود سال ۱۳۳۸)  نادر بود. حدود ۳۶هزار اسلايد تهيه كردم، ولى اين هم كار ساز نبود چون وقت زيادى براى پيدا كردن گياه مى گرفت و اگر كسى هم مى خواست از آنها كپى بردارى كند، گران تمام مى شد. بعد تصميم گرفتم كه شكل هر گياه را نقاشى كنم چون در نقاشى هم دستى دارم، ولى از اين كار هم منصرف شدم، چون اروپاييان از مدت ها قبل اين كار را شروع كرده بودند و از ما خيلى جلوتر بودند. براى همين تصميم گرفتم يك فلور با عكس تهيه كنم. با كمك چند تن از دوستان عكس هايى تهيه كرديم كه در هر يك، جزييات هر گياه از قبيل صفات جنس و صفات گونه نشان داده شده بود.

و براى هر يك كدهايى مربوط به خانواده، گونه و جنس به طور جداگانه در نظر گرفتيم تا دسترسى به آنها آسان باشد. اين كدها راهنماى ما هستند هر وقت به طبيعت مى رويم، كار نداريم كه مال كدام گونه است. در آن زمان چون كامپيوتر نبود، كد بندى كار خيلى مشكلى بود؛ ولى ارزش داشت . ما از ۸هزارگونه گياهى ايران، حدود ۳هزار گونه را به صورت فلور داريم و اين كار بسيار عظيمى بود و در دنيا ما را به واسطه همين فلور مى شناسند »اما كيست احمد قهرمان اين پير ۷۸ ساله گياه شناسى ايران كه در علم گياه شناسى چهره اى شناخته شده در عرصه هاى بين المللى نيز هست؟« من در پنجم تيرماه ۱۳۰۷ در شهرستان بابل و خانواده اى متوسط متولد شدم. پدرم كفاش بود و از اين طريق امرار معاش مى كرد. پنج برادر و دو خواهر در كنار پدر و مادر، محفل گرم خانواده ما را شكل داده بود. من دومين فرزند اين خانواده بودم. برادر بزرگ ترم از دنيا رفت و شانزده ساله بودم كه پدرم نيز دار فانى را وداع گفت و من از آن پس بار مسئوليت خانواده را عهده دار شدم. آن روزها سال پنجم متوسطه بودم. بيمارى پدر و تعهدى كه بر دوش من سنگينى مى كرد، امكان حضور موفق در امتحانات مدرسه را از من گرفت و نخستين شكست را در زندگى تجربه كردم.

روزها گذشت مسئوليت كتابخانه ملى شهر به من واگذار شد و از طريق درآمدى كه از آن به دست مى آوردم، ضمن تحصيل، به كار نيز مشغول بودم. تدريس خصوصى هم داشتم و گاهى نقاشى و گاهى عكس هاى سياه و سفيد را به عكس هاى رنگى تبديل مى كردم. بعد از اخذ ديپلم راهى تهران شدم. در دو كنكور علوم طبيعى و هنرهاى زيبا شركت و از ميان آنها رشته طبيعى را انتخاب كردم. در سال ۱۳۳۳ از اين رشته فارغ التحصيل شدم. چهار يا پنج سال پس از آن، دبير دبيرستان هاى تهران بودم.


دبيرستان هايى مانند خرد، شرف، علميه، دارالفنون، نوباوگان و ... پس از آن، در كنكور دبيرى دانشگاه شركت كردم و در اين آزمون تنها يك نفر انتخاب مى شد و من از ميان داوطلبان بسيار پذيرفته شدم.
از اواخر سال ۳۸ به عنوان دبير وارد دانشگاه شدم و پس از آنكه در سال ۴۲ كارشناسى ارشد خود را گرفتم، براى ادامه تحصيل به فرانسه رفتم و واردمركز گياه شناسى «مونت پليه» شدم. سه سال بعد، يعنى اواخر سال ،۴۵ پس از دريافت مدرك دكترا به ايران بازگشتم و امروز بيش از نيم قرن است كه مشغول خدمت هستم» گرچه او همه اين عمر دراز را در چند جمله خلاصه مى كند اما مختصات اثرگذارى اين پير گياه شناسى، بيش از اين مختصر است. احمد قهرمان پژوهش ميدانى را با مطالعات كتابخانه اى در زمينه كارى اش آميخته و حاصل پژوهش هاى وسيع و پردامنه اش را در بيش از چهل كتاب جمع آورى كرده است:«من تاكنون ۴۱ كتا ب منتشر كرده ام كه آخرين آنها كتابى است به نام «تطبيق نام هاى كهن گياهان دارويى به نام هاى علمى.»

در اين كتاب بخش عظيمى از فرهنگ علمى ايران و بخصوص شرق و فرهنگ اسلامى وارد شده و جلد اول آن نيز منتشر شده است. يكى ديگر از كتاب هاى من «تنوع زيستى گونه هاى گياهى ايران» است. اين كتاب جزو كتاب هاى سال يونسكو شناخته شد. به اين دليل كه تا آن زمان كارى در زمينه معرفى گونه هاى گياهى ايران انجام نگرفته بود. يكى ديگر از كارهايى كه انجام دادم، تهيه فلور رنگى ايران است كه به سه زبان فارسى، فرانسه و انگليسى منتشر شده است. يك سرى مقالات علمى نيز دارم كه بيشتر آنها مربوط به خارج از ايران است و به صورت بين المللى چاپ شده.

 از ديگر كارهايم  ايجاد  «هرباريوم» و محيط آزمايشگاهى پژوهش در دانشكده علوم است كه دانشجويان خوبى در آنجا مشغول تحقيق و پژوهش هستند . استاد راهنماى ۴۵ رساله كارشناسى ارشد و ۱۲ رساله دكترا بودم. اكنون نيز بيشتر اوقاتم را صرف تحقيق و پژوهش مى كنم. بيشتر در خارج از تهران، در طبيعت هستم و عكس هاى مورد نياز را نيز خودم مى گيرم، يعنى تمام عكس هاى موجود در كتاب هايم اصلى هستند. به همين دليل آثارم در دنيا  شناخته شده است.» او عكاس ماهرى نيز هست و دانش گرافيك و نقاشى را نيز درآميخته كارش ساخته تا آثار متفاوتى در عرصه گياه شناسى به وجود آورد. به سبب همين دامنه وسيع فعاليت و پژوهش و تفحص در گياهان ايران بود كه قهرمان برنده چند جايزه ملى و بين المللى همچون جايزه رتبه يك جشنواره خوارزمى و مدال طلايى آلبرت انيشتين از يونسكو شد.

 او كه مؤسس«هرباريوم» دانشگاه تهران است، شايد از پركارترين مؤلفان دانشگاه تهران نيز باشد. قهرمان درباره تنوع گونه هاى گياهى در ايران مى گويد :«وسعت ايران حدود ۱ميليون و ۶۴۸ هزار و ۱۹۵ كيلومترمربع است ؛ با اين حال نزديك به يك ميليون كيلومتر تا يك ميليون و ۲۰۰ هزار كيلومتر اراضى آن خشك و بيابانى است و حدود ۴۰۰هزار كيلومتر به نسبت پوشش خوبى دارد. اين برابر است با پوشش گياهى تمام كشور هاى آلمان ، فرانسه ، لوكزامبورگ و سوئيس .

 بنابراين ما از نظر پوشش گياهى ممكن است فقير باشيم، ولى از نظر تنوع گياهى بسيار غنى هستيم. ما نزديك به هشت هزار گونه گياهى در ايران داريم كه مطابق با تمام قاره اروپا و دو برابر اروپاى مركزى است. در نيمكره شمالى، پنج ناحيه گياهى وجود دارد كه در ايران به يكديگر مى رسند. به همين دليل ما تنوع گياهى بسيار غنى اى داريم . تقريباً ۲هزار وپانصد گياه «انديميك»، يعنى گياهانى كه فقط در ايران وجود دارند و در اين بين بيش از هزار گونه ، نادر است. اگر ما روزى بتوانيم از اين موهبت الهى و طبيعى استفاده معقول كنيم درآمدى بيش از درآمد نفت عايدمان خواهد شد.(۲) » از تأليف هاى مهم قهرمان بايد از كتاب كورموفيت هاى ايران يا سيستماتيك گياهى ياد كرد. گياه شناسى يكى از علوم قديمى است كه سابقه آن به دوران كهن و عتيق مى رسد.

اين دانش كه در گذشته علمى ساده بود و در مواردى فقط به شناخت معدودى از گياهان و نحوه استفاده از آنها خلاصه مى شد، در صد سال اخير بويژه در دهه هاى آخر آن بسط و توسعه بسيار يافت و به حكم ضرورت و نياز و همراه با پيشرفت ساير علوم و تكميل وسايل و ابزار پژوهش به رشته ها و زمينه هاى مختلف تقسيم شده و اهميت غيرقابل انكارى در كشاورزى و رشته هاى مختلف آن، در داروسازى و درمان، در شناخت و توان محيط زيست، در اكولوژى (بوم شناسى) و بالاخره در بهره گيرى بيشتر و معقول از محيط و بهسازى آن پيدا كرده است.

شناخت علمى گياهان در هر يك از اين زمينه ها، چه از نظر پژوهش و چه به لحاظ كاربرد، اهميت بنيادى و كليدى حاصل كرده است. براى شناخت بهتر گياهان، دانش سيستماتيك يا تاكسونومى كه روش رده بندى گياهان در آن بر پايه اختصاصات و صفات ثابت و اصلى و مشترك آنها قرار دارد، به ما امكان مى دهد تا طبق قاعده و نظم معينى به طور دقيق گياهان را بشناسيم.


اين كتاب هم نگرشى تازه به مسائل سيستماتيك گياهى و آموزش آن دارد. كتاب قهرمان در پنج بخش با عنوان هاى اصول و روش هاى رده بندى، شاخه خزه اى ها و صفات شاخه اى آنها، شاخه نهانزادان آوندى، زيرشاخه بازدانگان و زيرشاخه نهاندانگان تنظيم شد. كه هر بخش البته از چندين فصل تشكيل شده است. در مقدمه كتاب آمده است كه براى آنكه كتاب كورموفيت هاى ايران در سطوح آموزشى و پژوهشى نيز مورد استفاده قرار گيرد و استفاده از آن طيف گسترده ترى داشته باشد، مطالب كلى سيستماتيك با تمام نظرات و مسائل آن از شاخه بريوئيت ها تا آخرين تيره گياهان گلدار را در بر گرفته است و در ضمن گياهان ايران نيز در هر تيره در جاى خود به طور مستقل ذكر شده اند. (۳)

احمد قهرمان ديدگاه هاى ويژه و اطلاعات دقيقى درباره كاربرد هاى دارويى گياهان و استفاده محققان و پژوهندگان از آن دارد. او مى گويد:«كسانى كه در دنيا بر روى گياهان دارويى كار مى كنند، بر روى مولكول ها تحقيق و پژوهش مى كنند؛ بهايى كه آنها براى گياهان دارويى و دستاوردهاى خود تعيين كرده اند، خيلى بالاست. يكى از شركت هاى بزرگ فرانسوى كه بر روى گياهان دارويى كار مى كند و من با مديران آن گفت و گو كرده ام، فقط بين ۸ تا ۹ ميليارد دلار در سال به تحقيقات خود اختصاص داده بود.

 حالا حدس بزنيد اين شركت چه قدر درآمد دارد كه اين مقدار فقط صرف تحقيق و پژوهش آن مى شود. يكى از مديران اين شركت مى گفت براى استفاده از مولكول هر گياه، ۳۶۰ ميليون دلار هزينه مى شود و دوازده سال طول مى كشد تا تحقيقات آن نتيجه دهد، ولى فروش اوليه ما فراتر از يك ميليارد دلار است. منابع گياهى ما چشمه هاى جوشانى هستند كه همواره وجود دارند. حيات كره زمين وابسته به وجود گياهان است و بايد سلامت وجودى آنها را تأمين كرد.


ما نمى توانيم تجربه عطارى ها را كنار بگذاريم؛ ولى وقتى از خواص گياهان دارويى صحبت كرده و به گفته هاى بوعلى سينا درباره خواص دارويى آن استناد مى كنيم، بايد مستندات كافى براى آن داشته باشيم. هر دارو ممكن است علاوه بر خواص دارويى براى يك نقطه از بدن، براى نقطه اى ديگر زيان آور باشد. من در قبال هر شغل موضع گيرى نمى كنم، بلكه معتقدم بايد به شكل معقولى از آن استفاده كرد. بايد كنترل جدى بر روى مصرف بى رويه منابع گياهى صورت گيرد. گياهان در شرايط تصادفى مى رويند، گاهى ممكن است با برداشت بى رويه آنها، ديگر آن گياه در منطقه خاص خود نرويد. بايد غارتگرى و سوء استفاده از باور مردم از ميان برود.»(۴)


***
در يكى از طبقات دانشكده علوم دانشگاه تهران، اتاقى هست پر از گياه و سبزينه هاى زيبا؛ در كنار تصاوير متنوعى از گونه هاى مختلف گياهان ايران كه در آن مرد سپيدمويى، پشت ميز كارش نشسته است، اينجا اتاق كار استاد احمد قهرمان است...
پى نوشت:
۱- كشاورز جوان، سال،۲ شماره ۹ ، آذر۸۴
۲- تبيان،گفت و گو با احمد قهرمان
۳ـ معرفى كتاب شرق، ۸۴‎/۵‎/۱
۴- پايگاه اطلاع رسانى، جواد صبوحى، روزنامه قدس

(iran-newspaper)