پنجشنبه 23 مهر 1394-8:20

چه نیازی است به حسین(ع)؟

 چه اتفاقی می افتد که ما نمی توانیم سیره ی امام حسین(ع) را در زندگی شخصی و اجتماعی خویش اجرا کنیم؟


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، رضوان مهدوی: جریانات و وقایع تاریخی را از دو منظر می توان بررسی نمود؛ منظر نخست ذکر خاطره و طرح موضوعات تاریخی است، تنها با هدف مرور مجدد آنها و انتقال اطلاعات به نسل جدید جهت حفظ میراث کهن در میان قوم یا ملیت مشخصی که نهایتاً منجر به مُباهات میهنی و حماسی و یا ایجاد تاسف عاطفی می شود.

منظر دوم هم طرح مسائل تاریخی و بررسی موشکافانه آن جهت استفاده از نکات درس آموز برای زندگی جدید است که اصطلاحاً بدان تاریخ انتقادی می گویند؛ کشف جریان زنده ی تاریخ و مسیر مشخص تاریخی که بتوان با استعانت از آن علم در مواجهه ی با موارد مشابه موفق عمل کردد.

سیره ی رسولان و زندگی ائمه نیز از این اصل مستثنا نیست. اگر موضوع سبک زندگی اهل بیت چه در حوزه ی فردی و چه در حوزه ی اجتماعی نهادینه نشود، ذکر متکثّر آن بلافایده می نُماید.

آسیبی که اکنون پیرامون ماجرای امام حسین و عاشورا در جامعه مشاهده می کنیم و هر سال در مراسم میلاد یا عزاداری سیّدُالشُهداء ابراز علاقه ی فراوانی از ناحیه ی مردم مشاهده می شود که اوج غلیان احساسات انسانی در آن متبلور است، اما نتیجه ی کافی و مورد انتظار نصیب جامعه نمی شود.

اگر ابراز احساسات بدون ایجاد حرکت صورت پذیرد چه فرقی با احساسات پیروان دیگر نحله های فکری دارد؟! این تحرّک در دایره ی زندگی اهل بیت است که دارای ارزش و اعتبار و به عنوان وجه تمایز با سایر فِرَق است.

 در این نوشتار سعی می شود به این دو سوال پاسخ دهیم که اساساً انسان مُدرن و امروزی چه نیازی به بررسی خط مشی اهل بیت دارد؟ و در این میان آن بزرگواران چه گره ای را می توانند از مشکلات زندگی بشر بگشایند؟

* چرا نمی توانیم سیره ی امام حسین(ع) را در زندگی شخصی و اجتماعی اجرا کنیم؟

در منطق اعتقادی شیعه مقوله ی امامت بسیار حائز اهمیت است، چنان که به عنوان محوری ترین موضوع اعتقادی مطرح است. حتی اصل توحید و سایر مفاهیم هم با ملاک و معیار و تفسیر اهل بیت معتبر است و الّا هر تعریفی از توحید پذیرفته نیست.

متاسفانه برخی از گروه های مسلمان به دلیل  نپذیرفتن ولایت و پیروی از امام به خدایی معتقد شدند که دست و پا دارد و یا در ثلث شب به کره ی زمین می آید!!! بنابراین ضرورت تبعیت از یک الگوی مورد تایید خداوند تحت عنوان خلیفه ی خداوند مُبرهن است.

اما پاسخ جامع به سوال دوم شرحی مفصل می طلبد که خارج از حوصله ی مخاطبان است. برای پاسخ به این سوال باید بدواً مشکلات جامعه ی امروز را احصا کنیم و سپس مورد به مورد دست به دامان داروهای شفا بخش خلفای خداوندی گردیم تا نتیجه ی مطلوب حاصل آید.

  به نظر نگارنده یکی از معضلات بسیار مهم جامعه ی ایران و حتی در سطح جهان، وجود نزاع ها و درگیری های فراوان است. فوران عصبانیت و خشونت موجود در اجتماع که بر اساس آمارهای قضایی و یا حتی مشاهده ی میدانی قابل کشف است، حاکی از دوری مردمان از خط مشی آن بزرگواران و توصیه های اکید دین دارد.

در حقیقت نقش دین در این میان کم رنگ است. به عنوان شاهد قضیه ی مطروحه می توان به مصاحبه ی رئیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه ی قضاییه اشاره کرد که گفت: در سال 1393 حدود 10میلیون و 866 هزار پرونده در مراحل مختلف وارد دستگاه قضایی شد که نسبت به سال 1392 افزایش داشته است.

نکته ی قابل تامل آن است که درهمین جامعه ی پر نزاع هر سال عزاداری سیّدُ الشُّهداء نیز برگزار می شود و مردم به ساحت اهل بیت ابراز علاقه می کنند!

این مسئله از دو حالت نمی تواند خارج باشد یا بخشی از همین مردمی که عزاداری می کنند وارد نزاع می شوند و یا آنکه این عزادارها قدرت ترویج فرهنگ غنی دینی را ندارند که بتوان با کمک آن مانعی برای شکل گیری این خشونت ها ایجاد کرد.

 چه اتفاقی می افتد که ما نمی توانیم سیره ی امام حسین(ع) را در زندگی شخصی و اجتماعی خویش اجرا کنیم؟

* تاکید امام برای طرح سلام

با بررسی زندگی امام سوم شیعیان به راحتی در می یابیم که ایشان همواره در پی صلح و سلامت جامعه بوده، بدان توصیه می کردند.

به نظر بتوان از پنج مؤلفه ی محوری برای حل موضوع مطروحه نام بُرد. امام(ع) می فرمایند: هر كس اين پنج چيز را نداشته باشد از زندگی بهره ای نمی برد: عقل، دين، ادب، شرم و خوش خلقی. یعنی نداشتن این امتیازات منجر به شُرور خواهد شد.

امام حسین (ع) در تبیین یکی از مصادیق ادب می فرمایند: ادب اين است که از خانه خود بيرون آيی و با هيچکس برخورد نکنی، مگر آنکه او را برتر از خود بينی. دقیقاً یکی از رذایلی که منجر به نزاع می شود خود برتربینی است. اگر انسان ها این خصلت ناپسند را از خویش دور سازند کلید حل مشکلات بعدی را هم به دست گرفته اند.

با یک واکاوی ساده به روشنی می توان دریافت که اگر عُجب نباشد دستگاه های فاسد فکری انسان از کار باز می ماند. به عنوان مثال طرح  و نشر سلام؛ اگر ما اهل تواضع باشیم بدون هیچ تکلّفی با کوچکتر از خودمان حال چه از لحاظ سنی و چه از منظر جایگاه اجنماعی، ارتباط برقرار می کنیم. لذا رمز تاکید امام برای طرح سلام را در می یابیم.

ایشان در این زمینه می فرمایند:

1- سلام هفتاد حسنه دارد، شصت و نُه حسنه از آنِ سلام كننده و يكی از آن جوابگو است(بحارالانوار، ج78،ص120)   

2- ناتوان ترين مردم کسی است که از دعا کردن واماند و بخيل ترين مردم کسی است که از سلام کردن واماند.

و حتی فراتر از آن اهل بیت در برابر انسان خطاکار هم خواستار حفظ این فضا هستند، لذا  امام سجّاد(ع) از امام حسين(ع) روايت مي كند كه فرمود: ابن كوّا از علي بن ابي طالب پرسيد: ای امير مؤمنان آيا بر گناهكار اين امّت نيز سلام می دهی؟ حضرت فرمودند: خدا او را اهل توحيد می داند و تو او را اهل سلام نمی دانی؟

*تاکید سیدالشهدا بر صله رحم

مقوله ی صله رحم هم همین طور است. در برخی موارد علت نبود صله رحم که خود منشایی است برای ایجاد تضاد و درگیری، در حالی که حضرت اباعبدا... بر این صفت حسنه بسیار تاکید داشتند. به عنوان نمونه می فرمایند:

1- إنَّ أجْوَدَ النّاسِ مَنْ أعْطى مَنْ لا يَرْجُوهُ، وَ إنَّ أعْفَى النّاسِ مَنْ عَفى عَنْ قُدْرَة، وَ إنَّ أَوْصَلَ النّاسِ مَنْ وَصَلَ مَنْ قَطَعَهُ.

همانا سخاوتمندترين مردم آن كسى است كه كمك کند به كسى كه اميدى به وى نداشته است. و بخشنده ترين افراد آن شخصى است که نسبت به ظلم ديگرى با آن كه توان انتقام دارد گذشت کند. صله رحم كننده ترين مردم و ديد و بازديد كننده نسبت به خويشان، آن كسى است كه صله رحم کند با كسى كه با او قطع رابطه كرده است.(نهج الشّهادة: ص 39، بحارالأنوار: ج 75، ص 121، ح 4.)

2- مَن سَرَّهُ أن يُنسَأَ في أَجَلِهِ و يُزادَ في رِزقِهِ فَليَصِلْ رَحِمَهُ .

هر كه خوش دارد مرگش به تأخير افتد و روزى اش افزون شود با خويشانش پيوند برقرار كند.

3-آن‌ كس‌ در صله‌ رحم‌ بهتر است‌ كه‌ نسبت‌ به‌ خويشاوندانی‌ كه‌ با او قطع‌ رابطه‌ كرده‌اند، دلجويی‌ و صله‌ رحم‌ کند.(بحارالانوار، ج78، ص121)

*مدارا، کلید حل مشکلات

یکی از نکات بسیار مهم دیگر که نشان از دغدغه ی حضرت برای ایجاد سلامت روحی در جامعه دارد مفهوم وسیع مُدارا است که می تواند مصادیق متعددی داشته باشد و سدی برای وقوع ناهنجاری های خُلقی شود.

امام(ع) در این زمینه می فرمایند: هر كه از تدبير بازماند و از چاره ها ناتوان شود، مدارا (كليد) مشكلات اوست.

پذیرش عذر افرادی که به نحوی دچار اشتباه شده اند یکی از مصادیق بارز مداراست. اگر همین مفهوم یعنی بخشش و گذشت گسترش یابد تحول عظیمی در نوع روابط مردم رُخ خواهد داد. حضرت از این موضوع به عنوان جوانمردی یاد کردند: آنکس که بخشش تو را بپزيرد، تو را در جوانمردی کمک کرده است.

 یا به این جمله توجه کنیم که به چه میزانی امام مُصلحانه به وقایع می نگریستند و همین کُنش هاست که دلهای عاشقان را مملو از عواطف متعالی نموده است:

لَوْ شَتَمَنى رَجُلٌ فى هذِهِ الاُْذُنِ، وَ أَوْمى إلىَ الْيُمْنى، وَ اعْتَذَرَ لى فىِ الاُْخْرى لَقَبِلْتُ ذلِكَ مِنْهُ، وَ ذلِكَ أَنَّ أَميرَ الْمُؤْمِنينَ (عليه السلام) حَدَّثَنى أَنَّهُ سَمِعَ جَدّى رَسُولَ ا... (صلى ا... عليه وآله)يَقُولُ: لا يَرِدُ الْحَوْضَ مَنْ لَمْ يَقْبَلِ الْعُذرَ مِنْ مُحِقٍّ أَوْ مُبْطِل.

چنانچه با گوش خود بشنوم كه شخصى مرا دشنام مى دهد و سپس معذرت خواهى او را بفهمم، از او مى پذيرم و گذشت مى نمايم، چون كه پدرم اميرالمؤمنين علىّ (عليه السلام) از جدّم رسول خدا (صلى ا... عليه وآله وسلم) روايت کرد: كسى كه پوزش و عذرخواهى ديگران را نپذيرد، بر حوض كوثر وارد نخواهد شد.(إحقاق الحقّ: ج 11، ص 431)!!!

در همین راستا مولا علی(ع) هم می فرمایند: با کسی که از تو بریده و قطع رابطه کرده آشتی کن و به کسی که تو را محروم ساخته ببخش. بر همه مردم نیکی بکن آن چنان که دوست داری نسبت به تو نیکی کنند. بر آنکس که در حق تو بدی کرد احسان کن و کسی را که بر تو ستم روا داشته مورد عفو قرار ده. و هرگز کسی را که تو را دشمن می دارد دشمن مدار.و باز می فرمایند: آنکه بر مجازات و کیفر دادن قدرت دارد بر گذشت  و عفو سزاوار تر است.یا امام باقرع) می فرمایند: تو را به پنج چیز سفارش می‌کنم: اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن، اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن، اگر تکذیبت کردند و به مخالفتت برخاستند خشمگین مشو، اگر مدحت کنند شاد مشو، و اگر نکوهشت کنند، بی تابی مکن( بحارالانوار، دار احیاء الترا العربی، ج ۷۵، ص۱۶۷) و....

*خالی کردن دل از کینه ها و حسادت ها

یکی از مصائب جامعه ی ما که نتیجه ای جز تزاحم و آشوب اخلاقی ندارد، حسادت ها، کینه ها و بغض هایی است که در قالب غیبت و تخریب دیگران مشهود است. به نظر اگر این آسیب جدی را برطرف کنیم بخش اعظمی از راه میل به  دارالسّلام را هموار کرده ایم.

سالار شهیدان همچون سایر اولیاء ا... به این موضوع عنایت کامل و بر ترک این رذیله ی اخلاقی اصرار داشتند. ما باز مجبوریم به طرح تنها نمونه ای از سخنان گُهربار حضرتشان:

1- لا تَقُولَنَّ فى أخيكَ الْمُؤمِنِ إذا تَوارى عَنْكَ إلاّ مِثْلَ ماتُحِبُّ أنْ يَقُولَ فيكَ إذا تَوارَيْتَ عَنْهُ.

سخنى که ناراحت كننده باشد پشت سر دوست و برادر خود مگو، مگر آن كه دوست داشته باشى كه همان سخن پشت سر خودت گفته شود.(بحارالأنوار: ج 75، ص 127، ح 10)

2- به‌ مردى‌ كه‌ نزد حضرتش‌ غيبت‌ ديگری‌ را مى‌كرد، فرمود: اي‌ مرد، دست‌ از غيبت‌ بردار، زيرا غيبت‌ خوراك‌( نان‌ خورش‌ )سگان‌ جهنم‌ است‌.

به درستی می توان از این جملات و اندیشه ها سفینه ی نجات را لمس کرد.

امام ما همّش پرهیز از خشونت و ایجاد صلح بوده است و حتی در واقعه ی عاشورا نیز خطبه ها خواند و مردم را به دوری از جنگ و در مقابل روی آوردن به نیکی ها فراخواند. اما پاسخی جز تخریب و هلهله و... نشنید.

مخاطبان محترم؛ امام بزرگوارمان ما را به پیش قدم شدن در صلح و آشتی دعوت می کند: أيُّما إثْنَيْنِ جَرى بَيْنَهُما كَلامٌ، فَطَلِبَ أَحَدُهُما رِضَى الاْخَرِ، كانَ سابِقَهُ إلىَ الْجَنّةِ.

چنانچه دو نفر با يكديگر نزاع و اختلاف نمايند و يكى از آن دو نفر، در صلح و آشتى پيش قدم شود، همان شخص سبقت گيرنده، جلوتر از ديگرى به بهشت وارد مى شود.(محجّة البيضاء: ج 4، ص 228)

می فروشد جلوه اینک ماه نو از بام صلح              روشنی تا افکند یکباره اندر شام صلح

گرچه دیو شب طرفدار دوام جنگ هاست            لیک صبح رستگاری می دمد از نام صلح      

سایه های دشمنان دین و دولت عاقبت              می شود آهسته محو پرتو آرام صلح

اتحاد و انکشاف و ارتقا و اعتلاست                    بی گمان در هر کجا بینی اگر فرجام صلح

*نیکوکاری انحصاری ندارد

ایشان برای نیکوکاری انحصاری قائل نیستند و خود نیز خودی و غیر خودی نمی کنند و دائماً در جهت نشر خوبی ها گام بر داشته اند. چون خورشیدی تابان که مردم باید به قدر عقول و ایمانشان از پرتوهای نور او بهره برند.

شخصی محضر امام اظهار داشت: اگر نيكی به نااَهل برسد تباه می شود؟ ايشان فرمودند: چنين نيست بلكه نيكوكاری همچون رگبار است كه بايد به نيك و بد برسد.

و چقدر برای رفع گرفتاری مؤمنین تلاش می نمودند و نحوه ی شهادت ایشان نیز شاهد ادعای ماست؛ چرا که تا حد زیادی فضای حاصل از این خصوصیت اخلاقی بن بستی برای بروز تضادهای طبقاتی و ایجاد اعوجاج روانی مردم است.

آن گوهر آسمانی رفع گرفتاری مؤمنین را همچون یک فرصت و یک نعمت می پندارد: آگاه‌ باشيد كه‌ يكی‌ از نعمتهای‌ الهي‌ بر شما حاجات‌ و نيازهای‌ مردم‌ به‌ شما است‌، پس‌ از اين‌ نعمتها بيزار نشويد كه‌ برمی‌گردند و به‌ جايی ديگر می‌روند.(بحارالانوار، ج78،ص121).

اگر ما بتوانیم دارای این نگرش بشویم دنیا را زیبا می یابیم. امام برای تقویت این صفت وعده پاداش با عظمت و در عین حال راستینی هم ارائه می کند:

امام حسین (ع): كسی‌ كه‌ گرفتاری‌ و اندوه‌ مؤمنی را برطرف‌ كند و او را آسوده‌ كند، خداوند گرفتاری‌ و اندوه‌ دنيا و آخرت‌ را از او رفع‌ می‌كند.(بحار الانوار، ج‌ 78، ص 122). یعنی اثر متقابل اعمال نیک ، گسترش نیکی هاست.

*تلنگری برای جامعه

این توصیه ها و اندرزهای پدرانه ی امام حسین(ع) چون تلنگری است برای جامعه ی غفلت زده ی ما که گاهگاهی به خویش بیاییم و در خصوص کُنش های فردی و اجتماعی مان بیندیشم. 

حاصل این اندیشه ها رسیدن به ساز و کار مشخصی است که ان شاء ا... در ذیل سایه ی الطاف خداوندی ما را به آرامش، صلح، پرهیز از خشونت و  دارالسّلام مد نظر خداوند و اهل بیت می رساند.

 این پندها دقیقاً خلاء های نوین جامعه ی کنونی است که با تغییر سبک زندگی، آرامش مورد انتظار را از میان برده است و نیاز بشر را به وجود امام حسین(ع) در حوزه ی صدرالذکر متجلّی می کند.

البته نیاز به حسین(ع) منحصر در موضوع این نوشتار نیست و کران ولایت شان مقولات دگر را نیز در بر می گیرد که مجال طرح آن ها نیست.

در پایان لازم به ذکر است که هدف این نوشتار تضعیف روحیه ی مخاطبان برای شرکت در مجامع مذهبی ایام محرم نیست بلکه هدف، دقت در برگزاری هر چه صحیح تر این نوع گردهمایی هاست، به گونه ای که ماحصل این عرض ارادت ها حصول نور ایمان در بطن جامعه شود و آنگاه است که می توان به موعود اندیشید. به امید آن روز.