دوشنبه 7 دی 1394-9:57
چگونگی واگذاری امتیاز شیلات شمال به لیانازوف در دورهی قاجار
امتیاز شیلات یکی دیگر از امتیازات داده شده به بیگانان بود که با دسیسههای درباریان و رقابت روسیه و انگلیس در ایران بر دولت ایران تحمیل شد.
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، سهيلا همتی سالكده، کارشناسی ارشد تاریخ ایران دوره اسلامی: سواحل گیلان به دلیل دارا بودن مرز مشترک با روسیه، درطول تاریخ شاهد جنگها و اشغال و غارت و چپاول از سوی روسها بوده است. دولت روسیه بهویژه از دورهی قاجار به بهانههای مختلف، ادعاهایی را بر سر مالکیت و بهرهبرداری از منابع سرشار و زرخیز بحری و بری مناطق شمالی مطرح میکرد. در قرن نوزدهم در پی دورهی اول و دوم جنگهای ایران و روسیه و تحمیل عهدنامههای گلستان و ترکمانچای بر ایران، نفوذ روسیه در مناطق شمالی کشور افزایش یافت. مسئله دادن امتیازات اقتصادی به بیگانگان در نیمهی دوم قرن نوزدهم سرعت گرفت و دو دولت روس و انگیس بر سر کسب امتیازات اقتصادی و تجاری از دولت بیتدبیر قاجار، با هم به رقابت پرداختند.
امتیاز شیلات یکی دیگر از امتیازات داده شده به بیگانان بود که با دسیسههای درباریان و رقابت روسیه و انگلیس در ایران بر دولت ایران تحمیل شد. بعد از سفر دوم ناصرالدین شاه و در پی اعطای امتیاز رویتر به انگلیس، روسها شاه و صدراعظم را مجبور کردند که امتیاز مشابهی مانند رویتر به آنها واگذار شود. میرزا حسینخان سپهسالار صدراعظم ناصرالدین شاه برای جلوگیری از تیرگی روابط بین دو دولت، خود شیلات را از ناصرالدین شاه اجاره و پس از آن به یکی از اتباع روس به نام لیانازوف اجاره داد. این امتیاز در ابتدا مربوط به بهرهبرداری از ماهیان غضروفی و خاویاری بود. لیکن لیانازوف صید ماهی فلسدار مناطق شمال ایران را نیز با حیلههای گوناگون بدست آورد. این امتیاز به دلایل سیاسی و اقتصادی، سود سرشاری را عاید روس کرد.
در این تحقیق که یک تحقیق کتابخانهای است تلاش شده با استفاده از منابع دست اول و برخی موارد دست دوم و معتبر، دلایل داخلی و تا حدودی خارجی اعطای امتیاز شیلات به روسیه مورد بررسی قرار گیرد.
تاریخچهی شیلات
ماهیگیری و صید آبزیان و شکار حیوانات در شمار نخستین فعالیت انسانی به شمار میآید. انسانها برای تأمین نیاز غذایی خود مبادرت به صید و شکار مینمودهاند. ماهیگیری یکی از منابع درآمد ساحلنشینان مردابها و رودخانهها به شمار میرفت.
در شمال ایران، در نواحی ساحلی، شغل اکثر مردم صیادی است و به واسطه وفور اقسام ماهی در رودخانهها و سواحل دریا، شیلات سابقه دیرینه در این ناحیه دارد. در گیلان واحد صید ماهی را «شیل» و مجموع دستگاههای یک شیل اعم از سد و ساختمان و انبارها و محل سکونت کارگران و حوضچههای جمعآوری ماهیان و کُمهها [اتاقک موقت] و کُتامها [ساختمان چوبی] را کلهام مینامند1. شیل2 کلهام (kolham) سدهایی بودند که در عرض رودخانهها در نزدیک محل ریزش آنها به دریا در فصل تخمریزی ماهیان در رودخانهها از مصالح چوب و نی به شکل خرک به منظور عبور ماهیان به بالادست همچنین جریان آزاد آب رودخانه بسته میشد و در شانه کناری آن حوضچه حصیری میساختند که ماهیان برای گذر از رودخانه به داخل آن میآمدند و ماهیگیران به وسیله تورهای زنبیلی دار آنها را گرفته به خارج از رودخانه میریختند. شیلها در اختیار اجارهداران و دیگر بهرهبرداران مانند مالکین و خوانین و… بود.
شیلات ایران که در سابق «مؤسسه صید ماهی» نامیده میشد دارای سابقه طولانی بوده و صید و خرید و فروش به طور مشترک توسط اتباع روسی و ایرانی انجام میگرفت.3 شاید اولین شیلات در منطقه حاجی ترخان روسیه تأسیس شده باشد. اما در منطقه گیلان نیز شیلات سابقه طولانی دارد بهخصوص در منطقه انزلی. گرچه سابقه شیلات در انزلی از حسن کیاده بیشتر است اما از لحاظ تأسیسات و ابزارهای ماهیگیری حسن کیاده (کیاشهر) همیشه پیشرفتهتر بود. تأسیسات شیلات را معمولاً روسها بنا کرده بودند. روسها چون دارای ابزارآلات پیشرفتهتری برای صید ماهی بودند، دولت ایران از آنها در بهرهبرداری از منابع دریایی استفاده میکرد. معمولاً شیلات را یا به اتباع روس اجاره میدادند یا از آنها ابزارآلات میخریدند، برای فروش ماهیهای صید شده هم معمولاً روسها بودند که پول خوبی میپرداختند.
استپان مارتی نوویچ لیانازوف تاجر ارمنی حاجی ترخان بود که سرانجام با حمایت دولت روسیه موفق به دریافت امتیاز بهرهبرداری از شیلات شمال گردید. خانواده لیانازوف از دیرباز در کار داد و ستد، صید ماهی و خاویار بودند و از این راه ثروت سرشاری کسب کرده بودند. بزرگ این خانواده از طرف ایران لقب ‹مستشارالتجار› گرفته بود. او به کانهای نفت قفقاز نیز دست انداخته و از سهامداران عمده نفت آنجا شده بود.4
سهامداران شیلات حاصل صید خود را بیشتر به لیانازوف میفروختند. آنها وسایل و ابزار پیشرفته صید ماهی را به صیادان میفروختند و در عوض ماهیهای صید شده را از آنها خریداری میکردند. دکتر وثوق زمانی مینویسد: «استپان لیانازوف علاوه بر مرکز هشترخان در چند شهر مهم روسیه شعبه تجارتخانه دائر کرده و قدرت اجتماعی و مالیش پیوسته روز افزون میگشت. او از سالها پیش چشم آز به شیلات ایران دوخته بود و به بند و بست با اولیاء دولت پرداخته بود. کوشش لیانازوف وقتی به ثمر رسید که استعمار بریتانیا با لغو قرارداد رویتر در ایران شکست خورد.»5
بعد از لغو قرارداد اعیان دولت رو به روسیه تزاری آوردند و میرزا حسین خان سپهسالار که از طرفداران انگلیس در دربار ایران بود با دلسردی از انگلیسیها به روسیه رو آورد. او در اعطای این امتیاز به لیانازوف نقش اصلی را داشته است. لیانازوف که خود یکی از سرمایهداران و سهامداران عمده شیلات در حاجی ترخان بود، بلافاصله پس از دریافت امتیاز، اقدام به ایجاد تأسیساتی در سواحل مختلف دریای خزر کرد. او در ٥٢ نقطه ساحلی شعباتی تأسیس نمود و بهرهبرداری از تاس ماهی و ماهیان فلسدار را در تمام طول ساحل دریا و رودخانه آغاز کرد و چون از این کار سود سرشاری عایدش شده بود سالهای بعد نیز اجاره را تمدید کرد. او تأسیسات وسیعی در سراسر سواحل شمالی به پا کرد که شامل کشتیهای مجهز به سردخانه، کارگاههای دود دادن و نمک زدن ماهی، واحدهای مسکونی، انبارها، تأسیسات اداری، راه، کارخانههای برق و تأسیسات دیگر بود. رابینو مینویسد: «لیانازوف مرکزی برای صید ماهی در غازیان تأسیس نموده است. این مؤسسه با نجارها و آهنگرها و خرازها و کفاشها و کلبههائی که برای مردم دارد و خانه چوبی راحتی که برای مدیر مؤسسه از آستاراخان پیاده کردهاند شبیه به یک کلنی روسیه است.»6
آغاز نفوذ روسیه در شمال ایران به سدهی نوزدهم برمیگردد. در زمان فتحعلی شاه و در پی جنگهای ایران و روس با دخالت و تحریک انگلیس، عهدنامههای ننگین گلستان و ترکمنچای بر ایران تحمیل شد. عهدنامه ترکمنچای و ضمائم آن مانند زنجیر گرانی بود که تا یک قرن به دست و پای ملت ایران بسته شد. استعمار در حال رشد روسیه تزاری با عهدنامه ترکمنچای، فشار سختی را که از زمان پادشاهی پطرکبیر آغاز شده بود به ثمر رسانید و ایران را از داشتن ناوگان نظامی در این دریا محروم کرد.7
در این عهدنامه دولت ایران علاوه بر از دست دادن تعدادی از شهرهای شمالی ایران، به مأمورین سیاسی و کنسولی روس حق «کاپیتولاسیون» داده شد. بعد از این عهدنامه استقلال ایران از بین رفت و ایران بهصورت یک کشور تحتالحمایه روسیه درآمد.
ابراهیم صفایی در عصر بیخبری مینویسد: «نماینده تزار روس در ایران در حکم نایبالسلطنه انگلیس و هندوستان بود و بقول اورسلorsolle فرانسوی در کتاب خود بنام «قفقازیه و ایران» پادشاه حقیقی ایران آن شاهی نیست که در ارک تهران زندگی میکند بلکه آن مرد سیاستمداری است که حوالی ارک نزدیک بازار منزل دارد یعنی وزیر مختار روس».8
در اینجا برای فهم و شناخت عوامل و زمینههای واگذاری امتیاز شیلات شمال به لیانازوف به محرکههای مختلف آن نظر میافکنیم:
١– محرکههای سیاسی اعطای امتیاز لیانازوف
١- ١- رقابت دو دولت روس و انگلیس: اواخر عصر صفوی دخالت روسها در امور ایرانیان خبر از ظهور عصری جدید در روابط ایران با غرب میداد. در پایان قرن هیجدهم روسیه و بریتانیا به صورت دو کشور قدرتمند غربی در منطقه درآمدند. در نتیجه دورهای از یک قرن و نیم مبارزه این دوقدرت برای حصول برتری سیاسی و بازرگانی و تلاش ایران برای حفظ موجودیت خود به عنوان کشوری مستقل، با قراردادن دو رقیب در برابر هم آغاز شد. رقابت دو دولت روسیه و انگلیس در ایران باعث میشد که هر یک به بهانهای در امور ایران دخالت کنند.
در آغاز قرن نوزدهم با درگیریهای نظامی دو دولت روس و انگلیس در ایران، و پیمانهای یک جانبه (قراردادهایی که بیشتر به نفع این دولتها بود تا ایران) دولت ایران ترجیح داد که توازن را بین دو دولت برقرار کند. دولت مردان ایرانی تلاش کردند تا با اعطای امتیاز به هر یک از این دولتها، آنها را از خود راضی نگهدارند. در عصر امتیازات (دوره ناصرالدین شاه) دولتهای روسیه و انگلستان، سیاست خود را در مورد دریافت امتیاز از ایران تغییر دادند. در دورههای قبل آنها در پایان درگیریهای نظامی، با قراردادهای تحمیلی خود، اراضی ایران را مورد تجاوز قرار میدادند و هر بار قسمتهای مختلفی از خاک ایران را تصاحب کردند.
جان فوران جمله معروف ناصرالدین شاه را در مورد دخالتهای روسیه و انگلیس در کتاب خود میآورد که: «اگر بخواهم یک گشت و گذار یا شکار به شمال، شرق یا غرب کشور بروم باید با نماینده دولت انگلیس مشورت کنم و اگر بخواهم به جنوب بروم باید نظر روسیه را جویا گردم.»9 در این دوره شرایط ایران را به عنوان «شرایط نیمه استعماری» میخواندند. با گسترش بازار جهانی در قرن نوزدهم توجه قدرتهای استعماری در ایران به سوی منافع اقتصادی به موازات منافع سیاسی بود و فعالیتهای اقتصادی به عنوان ابزاری برای تحکیم موقیت سیاسی آنها مبدل شد.10 دولت روسیه در تمام امتیازاتی که از ایران میگرفت سعی میکرد که خود مستقیماً دخالت کند و اگر شرکت خصوصی هم امتیازای از ایران میگرفت با پشتیبانی و حمایت دولت روسیه در ایران فعالیت میکرد. در صورت بروز هرگونه مشکل برای اتبای روسیه، دولت روسیه از اتبای خود پشتیبانی میکرد. روسیه از این طریق دولت ایران و رقیب سیاسیاش انگلیس را همواره تحتنظر داشت. «هرگونه ضعف حکومت ایران به روسیه این امکان را میداد، که یک نیروی روسی جایگزین ایرانیان بیکفایت کند و گامی دیگر به سوی جنوب برای خویش بردارد.»11 ناصرالدین شاه در سفر دوم خود به اروپا، تربیت قسمتی از سواره نظام ارتش ایران را به روسها واگذار کرد. «از این زمان نفوذ روسیه در ایران شروع به افزایش کرد و از رقیب خود جلو افتادند. در نوامبر ١٨٧٨ امتیاز استخراج معادن، نفت سمنان و خوریان و در ١٤ اکتبر ١٨٧٩ امتیاز بهرهبرداری از شیلات بحر خزر به روسها داده شد.»12
١-٢- وضعیت ایران در زمان ناصرالدین شاه
از دوره ناصرالدین در تاریخ ایران با عنوان عصر امتیازات یاد میشود. در این دوره دولت ایران صلاح خود را در آن دید که با اعطای امتیاز به هر یک از دو دولت روس و انگلیس، بتواند توازن را بین این دو دولت برقرار کند.
بعد از آقا محمدخان مؤسس سلسله قاجار، که کشور را به صورت یکپارچه درآورده بود، بقیه شاهان قاجار نتوانستند اقدام اساسی برای بهبود وضع کشور انجام دهند. ناصرالدین شاه در سال ١٢٦٤ق.(١٨٤٨) به سلطنت رسید. چند سال بعد کشور دچار بحران اقتصادی شدیدی شد.
آدمیت عوارض اقتصادی این بحران را به حداقل رسیدن تولید کشاورزی، از رونق افتادن بازار کسب و تجارت و در نتیجه آن افزایش فقر عمومی میداند13.
در دوره ناصرالدین شاه علاوه بر مخارج دربار حرم پادشاه، ارتباط با کشورهای اروپایی و سفرهای این پادشاه مخارج سنگینی را بر دولت و مردم تحمیل میکرد. اخذ مالیاتها و فروش منابع کشور به بیگانگان اکثراً هزینه سفرهای خارجی و خوشگذرانی شاهان قاجار میشد. بخشی از مشکلات اقتصادی ایران در دوره حکومت ناصرالدین شاه تحولات جهانی بود. ایران به عنوان کشوری که با ارتباط با غرب خود را بسیار عقب مانده میدید، تلاش میکرد که در ردیف کشورهای اروپایی از امکانات پیشرفته دنیای غرب مانند راهآهن، تلگراف، تلفن و… استفاده کند. اما آن چیزی که مهم بود و در درجه اول اهمیت برای دولت قرار داشت منافع شخصی بود نه منافع جامعه. در این عصر ایران نیز تحتتأثیر بازار جهانی رو به ترقی و پیشرفت حرکت میکرد.
گرچه در نظام سیاسی فرسوده و فاسد قاجار کسی نبود که علاقهای به ترقیخواهی و پیشرفت داشته باشد، «اما عاملی که به فکر ترقی نیروی عملی بخشید، واقعیات سیاسی و اقتصادی بود..»14
در دربار ناصرالدین بیشتر از اینکه درباریان در خدمت شاه و جامعه باشند، در خدمت یکی از دو دولت روس و انگلیس بودند. تیموری در عصر بیخبری بدبختی ناصرالدینشاه را کمبود مردان کارآمد و وطنپرست میداند. او مینویسد: «در تمام این مدت شاید به جز چند نفر هیچ مرد متنفذی را نمیتوانید پیدا کنید که با خارجیها «بند و بستی» نداشته است.»15 افرادی مثل امیرکبیر در تمام دوران خدمت خود تلاش کردند، تمامیت ارضی ایران و امنیت و آسایش را به هر قیمتی شده حفظ کنند. اما اصلاحات آنها با تهدیدات بیگانگان و حتی عوامل داخلی که منافع خود را در خطر میدیدند روبرو میشد. بعد از توطئه قتل امیرکبیر توسط عوامل خارجی راه برای دریافت امتیازات اقتصادی از دولت بازتر شد. افرادی مثل سپهسالار در دوران صدرات خود هر بار با طرفداری از یک دولت استعمارگر بخشی از منابع کشور را به حراج گذاشتند.
موفقیتهای مأموران انگلیسی و روسها بیشتر در ایران مدیون رشوهگیری درباریان ایران بود. دولت ایران با فروش القاب و مناصب دولتی، هر کسی را که میتوانست پول بیشتری بدهد به مقامهای مختلف میگماردند و چیزی که برایشان مهم بود تأمین مخارج گزاف حرامسراها و عیاشی و مسافرتهای پرهزینهشان بود.
١-3- میرزا حسینخان سپهسالار (امتیاز رویتر- امتیاز شیلات)
میرزا حسینخان سپهسالار صدراعظم ناصرالدین شاه در طول ده سال دوره صدارتش نیمی را نوکر انگلیس و نیمی دیگر را در خدمت روسیه بود. انگلیسیها در به صدارت رساندن او نقش داشتند. «در موقع تعیین میرزا حسینخان به صدرات انگلیسیها برای چهار فقره از تقاضاهای خودشان از او قول گرفتند اول قبول حکمیت انگلیس راجع به بلوچستان دوم قبول حکمیت مأمور انگلیسی راجع به حدود سیستان، سوم دادن امتیاز منابع ثروت سرتاسر ایران به بارون ژولیوس دو رویتر، چهارم بردن ناصرالدین شاه به لندن برای دیدن جلال و عظمت امپراطوری انگلیس».16
دولت روسیه با آگاهی از امتیاز رویتر درصدد برآمد تا بتواند امتیاز مشابهی را از دولت ایران دریافت کند. میرزا حسینخان میخواست با استفاده از سرمایه دولت انگلیس از طریق قرارداد رویتر، مرزهای ایران را در برابر حملات روسیه حفظ کند.17 «ناصرالدینشاه در سال ١٢٨٩ قمری (١٨٧٢م) به راهنمای میرزا حسینخان، امتیاز تأسیس خط آهن و استخراج معادن ایران، …، و نیز تأسیس بانک را به شخصی موسوم به بارون جولیوس دورویتر که به تابعیت بریتانیا درآمده بود واگذاشت و خود عازم اروپا شد (سفر اول شاه به اروپا).»18
بعد از اعطای امتیاز رویتر در کشور مخالفانی علیه این قرارداد سر برآوردند. افرادی که میرزا حسینخان را آلت دست انگلستان میدانستند. یکی از مخالفان دولت روسیه بود. بعد از مراجعت شاه از سفر اروپا، چون موقع اجرای این امتیازنامه فرا رسیده بود مردم بر ضد میرزا حسینخان شورش کردند. در این شورش علما و مجتهدین نیز حضور داشتند. میرزا حسینخان را که در گیلان بود مجبور کردند که از آنجا تلگرافی به رویتر بزند و لغو قرارداد را از طرف دولت ایران اعلام نماید.19 این امتیاز باعث شد دولت روسیه در تکاپو افتاده و امتیاز شیلات را از ایران دریافت نماید. چون روابط دولت انگلیس بعد از لغو این قرار داد با ایران تیره شده بود، آنها میرزا حسین خان را عامل روسیه در ایران میدانستند و از او رویگردان شده دیگر به او اعتمادی نداشتند. این امر باعث شد روسها در کار خود زودتر به موفقیت برسند. بعد از لغو این قرارداد میرزا حسینخان یک چرخش سیاسی به سوی روسیه داشت و در بقیه دوران صدرات خود رضایت روسیه را در سرلوحه کار خود قرار داد.
٢- محرکههای اقتصادی
٢-١- موقعیت اقتصادی سواحل ایران
از محرکههای اقتصادی اعطای امتیاز شیلات موقعیت دریای خزر در گیلان بود. مهمترین عامل توجه روسها به سواحل شمال ایران غیر از هدفهای سیاسی، بهرهگیری از منابع سرشار ماهیان غضروفی و خاویار ایران بود. هر چند که روسها خود دارای سواحل ماهیگیری و شیلات پیشرفته بودند. با آزادی عمل روسها در نواحی شمال کشور بعد از عهدنامه ترکمنچای، «شیلات پر سود ایران در دریای خزر که ماهیان گرانبهایش مورد توجه ایرانیان شیعه نبود قهراً حلقه سنگینی از زنجیر استعمار را تشکیل میداد.»20 در سواحل روسیه به دلیل سرمای زودرس و یخزدگی سواحل آن، به طبع بیشتر ماهیان به سوی سواحل جنوبی یعنی ایران سرازیر میشدند. محل مخصوص صید ماهی علیالخصوص ماهی خاویار در سفیدرود و آستارا است که عمق آب کم و سرعت جریان آن شدید است.
رابینو مینویسد: «مالکین کشتیهای روسیه با عده زیادی از ماهیگیران روس به سفیدرود آمدند و با دادن هدایای کوچکی از پوست خز و سنجاب و غیره توانستند از حاجی علیاکبرخان حاکم لاهیجان اجازه صید در سفیدرود را بدست آوردند.»21 خلیج انزلی بر اثر دارا بودن شرایط اقلیمی خاص مناسبترین منطقه تخمریزی و پرورش بچه ماهیان فلسدار (حلال) در تمام سواحل شمالی ایران محسوب میشود. ماهی سوف و ماهی سفید جزو ماهیان مولدی بودند که در اواخر زمستان تا اوایل بهار به منطقه مرداب مهاجرت میکردند. ماهیهای حرام (ماهیهای بدون فلس) در منطقه مدنظر روسها بودند از جمله ماهی سوف و ازونبرون (دماغ دراز) که از نژاد تاس ماهیان هستند.
به نوشتهی ابراهیم فخرایی: «معروف بود که حرمت بعضی ماهیان بغلط شیوع یافته و این القاء شبهه بسود همسایه شمالی جعل شده است.»22 آنچه که بیشتر مدنظر بود تخم این ماهیان خاویاری و صید و انتقال آن به روسیه بود. ماهی سوف از جمله ماهیان مورد نظر روسها بود که بدون شک پرارزشترین و فراوانترین ماهی قسمت جنوبی دریای خزر بود که صید آن به صورت غیرقابل تصوری انجام میشد.23 اهمیت زیاد این ماهی برای روسها تا حدی بود که لیانازوف به وسیله برخی از روحانینمایان زمان قاجار برای مردم چنین استدلال کردند که ماهی بدون فلس حرام است و چون ماهی سوف فلسهای خیلی کوچک و نامشخصی دارد مکروه است و آنچه مکروه است بهتر است مطرود گردد.24 استثمار و صید بیرویه این ماهی در دریای خزر بعدها باعث شد که در آمار شیلات ایران در لیست ماهیهای صید شده به حساب نیاید. روسها تلاش میکردند در هر فرصتی شده بیشترین برداشت را از منابع دریای خزر در زمان اجاره داریشان داشته باشند. خاویار منطقه موسی چای (کیاشهر) به دلیل تماس ماهیان با آب شیرین سفیدرود، از بهترین نوع خاویار منطقه گیلان به حساب میآمد. روسها با آگاهی از این موضوع اولین پایگاه استثمار خود را بعد از آستارا در این منطقه بنا کردند. روسها ماهیان صید شده را از طریق راه آهنی که ایجاد کرده بودند، از سفیدرود به شیلات و از اسکله به شیلات و از صیدگاه به شیلات حمل میکردند. بعد از بارگیری و بستهبندی آن را از طریق کشتیهای یخچالدار خود به روسیه انتقال میدادند.
آنها امکانات پیشرفته برای صید، دودی کردن و شور کردن ماهیان در کارگاههای شیلات تأسیس کردند و همچنین بهداری، ساختمانهای چوبی در محوطه شیلات برای کارمندان خود تأسیس کرده بودند.
٢-٢- وضعیت بهتر روسها در امکانات صید و پرداخت اجاره بها
یکی از دلایلی که سپهسالار و دیگر صدر اعظمهای قبل از او را مجبور میکرد که شیلات را به روسها اجاره بدهند، امکانات بیشتر روسها در صید و دسترسی بیشتر آنها به بازار فروش بود. به طبع ماهیان خاویاری (حرام) در منطقه خریداری نداشت به جز تعدادی از اشراف و اعیان که قادر به خرید آن بودند، مردم بومی منطقه کمتر از این ماهیها استفاده میکردند. هم به دلیل گران بودن و هم مسئله حرام بودن این ماهیها. علاوه بر آن دولت روسیه از اتباع خود در ایران پشتیبانی میکرد، اگر دولت ایران از پذیرفتن اجاره شیلات به آنها سرباز میزد، بهرهبرداری از شیلات نیز به تعویق میافتاد. عمله و متخصص ماهیگیری وسیله صید باید از روسیه خریداری میشد. کار حمل و نقل با روسها بود و عمده محصول هم به روسیه صادر میشد.25 با چنین شرایطی طبیعی بود که کار صید در مناطق شمالی ایران بدون همراهی روسها برای اجارهداران ایرانی سود آنچنانی نداشت و از طرفی دیگر خود دولت ایران هم آن سودی را که باید از اجاره شیلات دریافت میکرد، عایدش نمیشد.
اولین قرار داد رسمی شیلات
بهرهبرداری از شیلات دریای خزر تا سال ١٢٩٢ق. توسط اتباع روس و ایران به طور مشترک انجام میگرفت. چون روسها در صید و بهرهبرداری دارای امکانات بهتری بودند بنابراین دولت ایران ترجیح میداد که شیلات را به روسها اجاره دهد، تا بتواند مالالاجاره بیشتری نیز دریافت کند. اما در این میان اغلب مشکلاتی بین اتباع روس و ایران به وجود میآمد. اتباع روس از سوی دولت خود حمایت میشدند و مشکلاتی برای دولت و اتباع ایرانی فراهم میآوردند. میرزا حسین خان سپهسالار برای این که به این وضع خاتمه دهد، خودش شیلات را از ناصرالدین شاه اجاره کرد.26
طی قراردادی از سال 1293ق به مدت ده سال، تمامی شیلات و صید انواع ماهی گیلان، مازندران، تنکابن و رودخانههای مخصوصه و مرداب و غیره آنچه متعلق به دولت ایران است به مبلغ ٣١ هزار تومان از طرف ناصرالدین شاه به سپهسالار اجاره داده شد و سپهسالار آن را به مبلغ پنجاه هزار تومان به استپان لیانازوف یکی از سرمایهداران روس اجاره داد.
از همان ابتدای کار بین لیانازوف و مسئولان ایرانی در پرداخت اجاره بها اختلاف پیش آمد و دولت ایران به ناچار امتیاز را لغو کرد. آقای وثوق زمانی میگویند: از قرار معلوم رابطه بین لیانازوف با مسئولین ایرانی در پرداخت اجاره بها با آرامش همراه نبوده و لیانازوف اجاره بهای تعیین شده را پرداخت نمیکرد. بر سر این اختلافها سپهسالار اموال و وسایل لیانازوف را بازداشت کرد.27
سرانجام بعد از رفع اختلاف بین طرفین، بین میرزا حسینخان و وکیل لیانازوف (بیگلروف)، مصالحهنامهای در سه ماده امضا شد. در ماده اول این مصالحهنامه توافق شد لیانازوف بدهی خود به دولت را پرداخت نماید و دولت ایران نیز اسباب و لوازم صید او را تحویل دهد.
در همان سال قرارداد دیگری با لیانازوف در ده شرط و به مدت پنج سال منعقد گردید که شیلات به لیانازوف و چهار بازرگان روس به طور مشترک اجاره داده شد. در شرط سوم این قرارداد آورده شده بود که اگر سپهسالار بخواهد صید ماهی حلال را در اختیار داشته باشد، باید مبلغ دوازده هزار تومان از قسط خود کم کند. در ماده چهارم برای ورود اسباب و لوازم به داخل کشور و خروج محصولات صید شده حق گمرکی از آنها مطالبه نمیشد.
این امتیاز در ابتدا شامل صید ماهیان حرام28 میشد. اما بعدها بر اثر دسیسههای اجارهداران روسی، صید ماهیان حلال را نیز از آن خود کردند. «سردار منصور (فتحالله اکبر) صید ماهیان حلال را از روسها به مبلغ ٢٢ هزار تومان اجاره و به مبلغ ٨٠ هزار تومان به صیادان انزلی اجاره داد.»29 بعد از عزل سپهسالار از مقام وزارت، شیلات تحت سرپرستی کامران میرزا پسر ناصرالدین شاه در آمد. لیانازوف و کامران میرزا بر سر مبلغ شش هزار تومان اضافه بر مبلغ اجاره توافق کردند که بعد از پایان مدت قرارداد، شیلات به تنهایی به لیانازوف اجاره داده شود.30 قرارداد ١٣٠٠ ه.ق (١٨٨٤) بین میرزا سعیدخان موتمنالملک وزیر امور خارجه دولت ایران از یک طرف و استپان لیانازوف از طرف دیگر، با هشت شرط منعقد شد.
بعدها قرارداد بین استپان لیانازوف و وراث او با دولت ایران بارها لغو و تمدید شد.
از جمله در سالهای ١٣٠٦ (١٨٨٨)، بین عباسخان قوامالدوله وزیر امور خارجه ایران و لیانزوف با اجاره بهای شصت هزار تومان، در سال ١٣١١ بین میرزا علی اصغرخان صدر اعظم با لیانازوف به مدت پنج سال تمدید میشود. در پی قتل ناصرالدین شاه و فوت استپان لیانازوف شیلات در دست ورثه لیانازوف افتاد. کمپانی لیانازوف در مدت بهرهبرداری از شیلات ایران، منابع ملی ایران را غارت و چپاول کردند. به طوری که پس از انقضای قرارداد ذخایر ماهی در سواحل خزر به شدت کاهش یافته و در مواردی به کلی نابود شده بود.
پس از انقلاب اکتبر روسیه به دلیل عدم پرداخت اجاره بها توسط لیانازوفها، این امتیاز توسط مشاورالملک لغو شد. یکی از وراث به نام مارتین لیانازوف سهم خود را به دولت شوروی واگذار کرد. دولت ایران و شوروی به اتفاق هم شرکت مختلط ایران و شوروی را احداث کردند. این شرکت به مدت ٢٥ سال فعالیت کرد و بعد از آن پس از ملی شدن نفت توسط مصدق، شیلات شمال نیز ملی شد.31
نتیجه
دوره قاجار دورهای از سراشیبی و انحطاط برای ملت ایران بود. کشور ما با وجود شاهان ضعیف و نالایق قاجار که بیشتر منابع و حتی خاک ایران را به بیگانگان واگذار کردند، روز به روز فقیرتر و ویرانتر شد. شاید تنها شاه مقتدر این سلسله فقط آقا محمدخان بود، که توانست کشور ایران را به صورت یکپارچه درآورد.
بعد از او در دوره فتحعلی شاه با عهدنامه گلستان و ترکمنچای مناطق مرزی ایران در شمال و سواحل دریای خزر، همراه با منابع و حق کشتیرانی در دریا و رودخانههای منطقه در اختیار روسها قرار گرفت و در پی آن نفوذ روسیه در ایران بیشتر شد.
دولت مردان قاجار برای خوشآمد بیگانگان منابع دولت را چوب حراج زدند. سفرهای پر هزینه شاهان به اروپا، علیالخصوص ناصرالدین شاه و مظفرالدین و ریخت و پاشهای دربار، هوش از سر دولتمردان برده بود. آنان برای رفع نیازهای خود در برابر خواستههای بیگانگان سر تسلیم فرود آورده و هر گوشهای از ایران را به یکی از آنان واگذار کردند.
در این میان قربایانیان این بذل و بخششها مردم بودند. این امتیاز و امتیازات مشابه آن در دوره قاجار کشور را به کشوری فقیر تبدیل کرد که همیشه چشم به وام و کرم و بخشش بیگانه دوخته بود، تا سرنوشت کشورش را تعیین کنند و درباریانی که به جای بهبود وضع کشور و مردم، در فکر رشوهگیری و وطن فروشی بودند، آنانی را هم که در آبادی کشور نقش داشتند به نوعی از صحنه خارج میکردند.
توضیحات:
١- فخرایی، ابراهیم، گیلان در گذر زمان، صفحه ١٠2.
2- شیل واژهای است گیلکی جمع آن به سیاق عربی است (فرهنگ فارسی معین).
3- فخرایی، ابراهیم، گیلان در گذر زمان، صفحهی ١٠٣ .
4- وثوق زمانی، ابوالفتح، «تاریخچه شیلات»؛ ماهنامه آبزیان، شماره چهارم، ١٣٦٤، صفحه ٥٣.
5- همان منبع، همان صفحه.
6- رابینو، ولایت دارالمرز ایران- گیلان، ترجمه جعفر خمامیزاده، (تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ ایران،١٣٥٠)، صفحه ١٥٥.
7- وثوق زمانی، ابوالفتح، تاریخچه شیلات؛ ماهنامه آبزیان، شماره چهارم، ١٣٦٤، صفحه ٥٠ .
8- تیموری، ابراهیم، عصر بیخبری، (تهران: چاپ اقبال، ١٣٣٢)، صفحه ٢٥٣ .
9- فوران، جان، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، (١٣٧٧)، صفحه ١٦٩.
10- اشرف، احمد، موانع رشد سرمایهداری در ایران، تهران، نشر زمینه، ١٣٥٩، صفحه ١٢٨.
11- لیتن، ویلهلم، ایران از نفوذ مسالمتآمیز تا تحتالحمایگی (1919- 1860)، ترجمهی مریم میراحمدی، تهران، معین، 1367، صفحه ١٦٤.
12- هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، تاریخ روابط خارجی ایران، تهران، کتیبه، ١٣٥٠، صفحه ٢٨٧ .
13- آدمیت، فریدون، اندیشه ترقی و حکومت قانون (عصر سپهسالار)، تهران، سپهر، ١٣٥٦، صفحه ١٢2.
14- آدمیت، اندیشه ترقی، صفحه ١١٩.
15- تیموری، عصر بیخبری، صفحه ١٩.
16- خان ملک ساسانی، احمد، سیاستگران دوره قاجار، جلد اول، تهران، انتشارات هدایت، ١٣٨٨، صفحه ٧٨– ٧٧ .
17- آدمیت، اندیشه ترقی، صفحه ٣٥٥.
18- شمیم، علیاصغر، ایران در دوره قاجار، تهران: نشر زریاب، ١٣٨٤، صفحه ٢٤٩.
19- خان ملک ساسانی، سیاستگران دوره قاجار، صفحه ١٧١.
20- وثوق زمانی، تاریخچه شیلات؛ ماهنامه آبزیان، شماره چهارم، صفحه ٥٠ .
21- رابینو، دارالمرز ایران، گیلان، صفحه ١٥٧.
22- فخرایی، ابراهیم، گیلان در گذر زمان، صفحه ١٠٠ .
23- وثوق زمانی، تاریخچه شیلات؛ ماهنامه آبزیان، شماره پنجم، صفحه ٤.
24- ملتپرست، عبدالله، «شیلات گیلان»، در: کتاب گیلان، جلد سوم، تهران، گروه پژوهشگران ایران، ١٣٧٤، ص ٢٨٥ .
25- تیموری، ابراهیم، عصر بیخبری، صفحه٢٩٠.
26- تیموری، عصر بیخبری، ص٢٩٢.
27- ماهنامه آبزیان، شماره ٤، ص ٥٣.
28- ماهیان حرام، ماهیانی که دارای فلس بسیار ریز هستند یا اصلاً فلس ندارند.
29- فخرایی، گیلان در گذر زمان، ص ١٠٦.
30- تیموری، عصر بیخبری، ص ٣٠١.
31- ملتپرست، همان منبع، ص ٢٩٣.
منابع
١. آدمیت، فریدون، اندیشه ترقی و حکومت قانون (عصر سپهسالار)، تهران، چاپخانه سپهر، ١٣٥٦.
٢. اشرف، احمد، موانع رشد سرمایهداری در ایران، چاپ اول، تهران، نشر زمینه، ١٣٥٩.
٣. تیموری، ابراهیم، عصر بیخبری یا تاریخ امتیارات در ایران، تهران، چاپ اقبال، ١٣٣٢.
٤. خان ملک ساسانی، احمد، سیاستگران دوره قاجار، جلد اول، تهران: انتشارات هدایت، دی ماه ١٣٨٨.
٥. رابینو، ه.ل. ولایت دارالمرز ایران- گیلان، ترجمه جعفر خمامیزاد، تهران: انتشارات بنیاد فرهنگ، ایران «١١٩»، زمستان ١٣٥٠.
٦. سرتیب پور، جهانگیر، نشانههایی از گذشته دور در گیلان و مازندران، تهران، چاپخانه قومی، ٢٥٣٢.
٧. شمیم، علی اصغر، ایران در دوره سلطنت قاجار (قرن سیزدهم و نیمه اول قرن چهاردهم)، چاپ سوم، تهران، انتشارات زریاب، ١٣٨٤.
٨ . فخرایی، ابراهیم، گیلان در گذر زمان، ب.ن، ب.ت.
٩. فوران، جان، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران: مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ١٣٧٧.
١٠. فومنی گیلانی، عبدالفتاح، تاریخ گیلان، تصحیح افشین پرتو، رشت: نشر ایلیا،١٣٩٠.
١١. گروته، هوگو، سفرنامه گروته، ترجمه مجید جلیلوند، چاپ اول، تهران: نشر مرکز، ١٣٦٩.
١٢. گیریشمن، رومن، ایران در آغاز تا اسلام، ترجمه دکتر محمد معین، چاپ اول، تهران: ناشر سمیر، ١٣٨٨.
١٣. ویلهلم، لیتن، ایران از نفوذ مسالمتآمیز تا تحتالحمایگی (١٨٦٠- ١٩١٩)، ترجمه دکتر مریم میراحمدی، تهران: انتشارات معین، ١٣٦٧.
١٤. هاشمی رفسنجانی، علیاکبر، امیرکبیر یا میرزا تقیخان فراهانی قهرمان مبارزه با استعمار، تهران: انتشارات فراهانی، ١٣٤٦.
١٥. هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، تاریخ روابط خارجی ایران (از ابتدای دوره صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم)، چاپ دوم، تهران: چاپخانه کتیبه، ٢٥٣٥.
فرهنگ:
١٦. فرهنگ فارسی معین، دکتر محمد معین، تهران: انتشارات امیرکبیر، ١٣٦٤.
مقالهها:
١٧. ملتپرست، عبدالله، «شیلات گیلان»، در: کتاب گیلان جلد سوم، تهران: گروه پژوهشگران ایران، ١٣٧٤ ه.ش.
١٨. وثوق زمانی، دکتر ابوالفتح، «تاریخچه شیلات و ماهیگیری در شمال ایران»، در: ماهنامه آبزیان، شماره ٤ و ٥، ١٣٦٤.
* این مقاله پیش تر در مجله ره آورد گیل منتشر شد