دوشنبه 14 دی 1394-21:30

نقد شب ششم نشان نیما

دست از سر نیما برداریم

اگر بانیان برگزاری این مراسم قصد ادامه آن را در سالهای آتی نیز دارند باید تغییراتی بنیادین و اساسی در نگرش خود ایجاد کنند، چرا که اگر نیما را به درستی درک و فهم کنیم می بینیم که مهمترین مولفه در اندیشه نیما " تزاحم ایستایی و روندگی" و به عبارتی درک انسان از"اینجا و اکنون" است؛ یعنی اینکه از چهره های مطرح در حوزه های مختلف هنری کشور دعوت شود تا در این مراسم حضور یابند. در غیر این صورت اگر تنها به دنبال مطرح کردن خود هستیم این سفره را جای دیگری پهن کنیم و "دست از سر نیما برداریم.


مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، وحید پارسا: 1-شبكه استاني مازندران در ساعت 2 عصر روز 14 آبان ماه 1390 فيلمي مجعول با نام (نيما يوشيج) را پخش کرد كه بدون كارشناسي و تنها با توجه به عنوان فيلم به نمايش درآمد.

اين فيلم كه اولين بار در تاريخ 22 آبان ماه 1386 از شبكه دوم سيما پخش شد، اعتراضات فراواني را از سوی صاحب نظران برانگيخت. فيلمي كه بدون هيچگونه كار كارشناسي و مطالعه زندگي نيما يوشيج، پدر شعر نو فارسي ساخته شد و جناب آقاي نادر كجوري تنها براساس موقعيت شغلي خود در شبكه دوم صدا و سيما به ساخت اين اثر نازل اقدام کرد. فیلمی که می توانست در معرفی یکی از برجسته ترین شاعران معاصر و بنیانگذار شعر امروز ایران به ایفای وظیفه بپردازد و رسالت فرهنگی رسانه ی ملی را به تماشا بگذارد.

2-ششمین شب "نشان نیما"شما بخوانید "نشان بعضی ها" عصر روزجمعه 11 دی ماه در سالن اداره کل بنادر و دریانوردی نوشهربرگزار شد. این مراسم به همت "موسسه مردم نهاد نیما " و با حمایت شهرداری و شورای اسلامی نوشهر و برخی از ادارات دولتی با بودجه عمومی برگزار شد.

در این شب نیزهمچون سالهای گذشته چند تن از چهره های سینمایی و البته شهرام ناظری خواننده پرآوازه کشور حضور داشتند که حضورهمین چهره ها کافی است تا بسیاری از علاقه مندان و دوستداران را از اقصا نقاط استان به سالن بکشاند. جا دارد تا ضمن قدردانی از زحمات بانیان و برگزار کنندگان و نهادهای حامی این مراسم، تحلیلی کوتاه بر چرایی و چگونگی برگزاری شب نشان نیما داشته باشم.

3-جمله معروفی است که می گوید:«انجام ندادن کاری بهتر از بد انجام دادن آن است.»به عبارتی معرفی نکردن بهتر از بد معرفی کردن است. قدر و ارج این موضوع که یک موسسه مردم نهاد در این دوران عسرت فعالیت های فرهنگی و هنری آن هم در شش دوره متوالی اقدام به برگزاری مراسمی با این سطح از میهمانان هنری و شناخته شده می کند، بر کسی پوشیده نیست. اما صرف نظر از اهمیت انجام "چه کار"ی، انجام "چگونه ی کار" هم مهم است.

4-با توجه به اینکه عوامل "موسسه نیما" فعالان عرصه نمایش هستند، کافی است تا سلیقه خود را در دعوت از چهره های فرهنگی و هنری دخیل نموده و هرسال از بازیگران و کارگردانان کشور برای حضور در این مراسم دعوت کنند.

شاید گفته شود که نیما فقط به شعر تعلق ندارد و در همه شئون هنری تاثیرگذار بوده است که البته حرف درستی است، اما در این موضوع توجیه نابجایی است، زیرا تحولات در حوزه ی شعر به عنوان قله هنری، همواره بر سایر موضوعات نیز تاثیر گذار بوده و هست، اما آیا در عرصه شعر کشور، قحط الرجال است؟ مگر در حوزه نقد ادبی کم هستند منتقدان و صاحب نظرانی که در باب تحولات ادبی نیما آثار و پژوهش های ارزشمندی ارائه کردند تا از آنان برای حضور و ارائه دیدگاه های شان دعوت کرد؟

اینکه با وجود چهره های برجسته ای- حتی در همین استان و شهرستان - که در خصوص نیمای بزرگ تحقیق و مطالعه ی گسترده و قابل اعتنایی دارند، از کسی بدون پشتوانه پژوهشی در حوزه ادبی خواسته می شود تا در باب نیما سخن بگوید و ایشان هم موضوع صحبتش را به "جعفرخان و نیما" اختصاص می دهد- که با توجه به رشته و تجربه اش، کاش به موضوع "جنگل و منابع طبیعی در شعر نیما "اشاره می کرد- و البته به هر موضوعی اشاره می کند الا "جعفرخان"، لج بازی با چه کسی یا کسانی است!

5- اینکه در این مراسم از چهره های مختلف فرهنگی، هنری، رسانه و دفاع مقدس تجلیل می شود، کار ستوده ای است اما برخورد سلیقه ای و مشخص بودن معرفی برخی افراد از سوی نهاد اسپانسر برای بهره برداری و یا ساکت کردن خبرنگاری که در رسانه خود از آنها نقد می کند و یا در سال گذشته این مراسم را نقد کرده است -صرف نظر از تجارب و قابلیت های ایشان- نه از چشم آگاهان پوشیده است و نه کار درستی است.

اینکه از خواننده ای بزرگ و مورد علاقه مردم با اتکا به نام نیما و با هزینه از بودجه عمومی دعوت کنید تا بدون یک کلمه اجرای موسیقی فقط برای آنکه در پایان مراسم با او عکس یادگاری بگیرند تا احتمالا از آن در پوسترهای تبلیغاتی انتخابات آتی بهره گیری شود، بداخلاقی و سوءاستفاده از ساحت هنر و هنرمند است.

اینکه از فلان کارگردان و بازیگر مطرح برای پر کردن سالن دعوت می شود بماند اما نادیده گرفتن فهم مردم در خصوص شناخت از آنان کار نادرستی است.

بانیان این مراسم باید بدانند که ممکن است بتوانند با دعوت از این افراد در سایه نام نیمای بزرگ برای خود نام و نانی فراهم آورند اما این رسم نخ نما دوام نمی آورد.

قرار گرفتن در زیر سایه بزرگان، نتیجه اش محروم شدن از تابش خورشید حقیقت و قابلیت های خوداست و بس. مضاف بر اینکه بخواهی داشته های معنوی و انسانی پیرامون خود را هم کوچک بشماری!

به عنوان مثال هدیه خسرومعصومی کارگردان را رییس دانشگاه آزاد نوشهر اهدا کرد-که البته چهره ای علمی و اندیشمند است– در حالی که مسعود اجدادیان از هم ترازان و هم دوره ای های خانم و آقای بازیگر و معصومی کارگردان در سرمای بیرون سالن قدم می زد!

6-  بر تمام این گفته ها باید اجرای ضعیف "خانم مجری" را که از بستگان مدیر موسسه است و پس از چند دوره اجرا، حرف و چهره اش برای مردم تکراری شد، اضافه کرد.

بر خلاف دوره گذشته که اجرای قابل قبولی از او شاهد بودیم، لحن دستوری و طلبکارانه و گاه خارج از نزاکت و ریتم تکراری و خسته کننده اش بر فضای خستگی ناشی از تعدد سخنرانان افزود؛ تا جایی که مجال سخن گفتن دیگران سلب شد.

با توجه به تاثیر، تاکید و تجلی فرهنگ بومی در اندیشه نیما، جای خالی موسیقی محلی و شعر خوانی شاعران بومی سرای منطقه که برخی از آنان از نام آوران شعر و موسیقی بومی هستند، در این مراسم بسیار مشهود بود.

7-متاسفانه ادارات ارشاد و در راس آن اداره کل ارشاد به دلیل کمبود بودجه، به بهانه "واسپاری" فعالیت های فرهنگی و هنری، در برخی موارد از جمله همین مراسم دچار "وادادگی" شده و نقش نظارتی خود را فراموش می کند.

آیا اداره کل فرهنگ و ارشاد مازندران ضروری نمی داند تا برای حفظ جایگاه نیما و شخصیت های برجسته ی این چنینی بر نحوه برگزاری مراسم نظارت و دقت داشته و با تشکیل شورایی متشکل از کارشناسان و آگاهان در قالب کمیته علمی، کسانی را که متناسب با موضوع هر مراسمی هستند و اهلیت سخن گفتن در موضوعی مشخص دارند را شناسایی و دعوت کنند تا ضمن غنا بخشی به برنامه ها و دریافت خروجی و دست آورد، مانع بروز شائبه ی جانبداری و به اصطلاح نان قرض دادن شوند.

8-در پکیج اهدایی مراسم شب نشان نیما، کتابی با موضوع اشعار تبری نیما قرار داشت که یکی از شاعران مرکز استان گردآوری کرده و با حمایت مالی و معنوی شورای شهر و شهرداری ساری چاپ و منتشر شد.

با ستایش این حرکت فرهنگی از سوی این نهاد، چند پیام در آن مستتر است. اول اینکه شورای اسلامی و شهرداری نوشهر بیاموزد که حمایت فرهنگی فقط این نیست که پولی داده شود تا مراسمی برگزار شود که حتما بتوانند یکی یکی خود را در معرض دید عموم قرار داده و به رخ بکشند!

دوم آنکه اداره کل ارشاد یاد بگیرد و یاد دهد تا از آثار مولفان سایر نقاط استان نیز این گونه حمایت شده و با تیراژ بالایی خریداری و در دسترس عموم قرار گیرد.

9-در آخر اینکه اگر بانیان برگزاری این مراسم قصد ادامه آن را در سالهای آتی نیز دارند باید تغییراتی بنیادین و اساسی در نگرش خود ایجاد کنند، چرا که اگر نیما را به درستی درک و فهم کنیم می بینیم که مهمترین مولفه در اندیشه نیما " تزاحم ایستایی و روندگی" و به عبارتی درک انسان از"اینجا و اکنون" است؛ یعنی اینکه از چهره های مطرح در حوزه های مختلف هنری کشور دعوت شود تا در این مراسم حضور یابند، چشم و گوش به حرف و هنرشان بسپارند و برای هنرمندان این استان دست افشانی کنند و کلاه از سر بر دارند. مگر نه اینکه نیما محصول همین فرهنگ و برخاسته از همین خاک است و با تمام مخالفت ها توانست شعر و اندیشه اش را بر کرسی بنشاند. در غیر این صورت اگر تنها به دنبال مطرح کردن خود هستیم این سفره را جای دیگری پهن کنیم و "دست از سر نیما برداریم."

10-این مقال را با جمله ای از خانم بازیگر"رویا تیموریان"در مراسم ششمین شب نشان نیما به پایان می برم:« تا زمانی که به نیما ملی نگاه نشود باید به برگزاری همین شبهای کوچک نشان نیما بسنده شود.»