شنبه 19 دی 1394-20:13

به چه کسانی رأی ندهیم؟

خطر ماکیاولیسم، اگوئیسم و دماگوژیسم در انتخابات اسفندماه 94؛ سه پارامتری که رای ها را تغییر می دهد.


   مازندنومه؛ سرویس سیاسی، رضوان مهدوی: با توجه به نزدیک شدن ایام انتخابات مجلس لازم است تا قبل از داغ شدن فضای انتخابات و شروع وزیدن موج های رسانه ای و قبل از آغاز درگیری گسترده­ی اجتماعی در زمینه­ی یک انتخابی دیگر، خود را آماده­ ی مواجهه ­ی با این رویداد بزرگ کنیم؛ حال چه رویکرد یا خط فکری داریم به اهمیت این موضوع صدمه ای نمی زند.

سوالی که در هر انتخابی باید بدان پاسخ داد این است که آیا فرد مورد انتخاب ما حائز شرایط لازم برای احراز پست مورد نظر هست یا نه؟ پاسخ بدین سوال مستلزم پاسخ به سوال هایی دیگر است، نظیر اینکه به طور مثال آن پست دارای چه ویژگی هایی است و اساساً چه گستره ای را در بر می گیرد؟ قدر مسلّم هر چه با منصب پر دامنه تری مواجه می شویم، انتخاب هم مراحلی دشوارتر می­ یابد؛ علی الخصوص که بدانیم حداقل برای مدت چهار سال دیگر فرصت تجدید نظر عملی را نخواهیم یافت. به همین جهت ضرورت دارد در آستانه­ ی این رویداد مهم برای هر تصمیمی اعم از چگونگی شرکت در این مشارکت سیاسی یا در مراحل بعد از آن چگونگی انتخاب فردی مناسب  توجهی بیشتر کنیم و زمان بیشتری برای شرکت فعال (نه منفعل) در این فرآیند دینی–سیاسی اختصاص دهیم.

متن پیش رو قصد دارد برای رسیدن به الگوی مناسب این امر از آموزه های دینی به ویژه کتاب شیرین نهج البلاغه تأسی جوید تا برای انجام وظیفه ­ای خالصانه به مخاطبان گرامی کمکی کرده باشد.

همانگونه که از عنوان این نوشتار بر می­ آید باید بدانیم که چه کسانی یا گروه هایی مورد تأیید شارع مقدس نیستند یا عکس آن؛ برای شرح این عنوان توجه شما را به چند پارامتر که از صفات مذمومه­ یک فرد یا گروه فعال اجتماعی–سیاسی است، جلب می کنم:

1- ماکیاولیسم: این پدیده را در جامعه­ ی خود با این جمله می شناسیم که آنها (ماکیاولیست ها) معتقدند هدف، وسیله را توجیه می کند. حاکمان و گروه های متعددی این رویه را سر لوحه ­ی کار خویش در امر حکومت داری و فعالیت سیاسی کرده اند. بخشی از این تفکر که در کتاب (رساله) شهریار ماکیاول -نویسنده و سیاستمدار بزرگ عصر رنسانس ایتالیا- اشاره شده، بدین شرح است:

 شهریار تا حد امکان نباید از راه نیکی دور شود ولی در صورت لزوم باید بداند چگونه به شرارت دست یازد. او همچنین باید مراقب باشد کلامی بر خلاف پنج خصلت ترحم، وفا، مهربانی، اعتقاد به مذهب و صداقت از زبانش خارج نشود، به گونه ای که با دیدن او و شنیدن  سخنانش گمان کنند که شهریار سرشار از نرم خویی، مردم دوستی، درست کاری و به ویژه دین­داری است.

هیچ چیز به اندازه­ی تظاهر به دین­داری اهمیت ندارد، زیرا عقل مردم به چشم شان است. مردم گمان می­ کنند شما همانگونه هستید که به نظر می آیید و کمتر کسی می داند که شما به راستی چگونه آدمی هستید و این گروه اندک را نیز شهامت مقابله با عقیده­ ی اکثریتی نخواهد بود که مورد حمایت قدرت حاکم هستند. ← فریبکاری و دغلکاری.

از متن بالا بسیار روشن است که پیروان این تفکر چگونه در امر انتخابات عمل خواهند کرد؛ به طور مثال در میتینگ­ های انتخاباتی خود را متعلق و وابسته به ارزش های یک نظام فکری که مورد قبول مردم است، معرفی می کنند. (وانمود کردن به التزام به قانون اساسی، احترام به امام خمینی (ره) به عنوان ایدئولوگ و چهره ی کاریزمای نظام، تکریم شهدا و جانبازان و ایثارگران و ...)

در این صورت مردم باید هوشیار باشند و با شخصیت و اقدامات آن گروه یا فرد آشنایی قبلی داشته باشند تا در مواقع حساسی نظیر انتخابات پیش رو، فریب این جماعت را نخورند. مسلّماًً این شناخت نیاز به دغدغه اعتقادی دارد و باید از کانال های مختلف اطلاع رسانی شود.

اگر بخواهیم نمونه ای بارز از این نوع عملکرد سیاسی را در جهان اسلام ذکر کنیم، به یقین گروه بنی امیه و حکومت معاویه به ذهن خطور می کند. در مورد کشور خودمان هم بهترین قضاوت را به شما مخاطبان محترم از عملکرد جریان ها و شخصیت های سیاسی واگذار می کنم که گاهی خیلی زود حتی در بازه ­ی زمانی کمتر از چهار سال این روحیه بر مردم اثبات می شود!

نمونه­ ی بارز این روحیه نسبی را در انتخابات ریاست جمهوری سال1388 شاهد بودیم که برای رسیدن به پیروزی، فرد و گروهی طیف مقابل را به نوعی به دزدی و موارد مختلف دیگر در غیاب افراد و بدون آنکه آنها از حق  دفاعی در تریبون عمومی برخوردار باشند، متهم کردند و از طرفی دیگر فردی طرف مقابل را به رمالی و کف بینی متهم کرد.

خوانندگان محترم باید به میزان بی اخلاقی های طرف های رقیب انتخابات توجه کنند، زیرا این مقوله یک پدیده نسبی در میان همگان است و احتمالاً هر فردی می تواند به طور موضعی دچار این لغزش ها شود.

  در جهان اسلام نمونه ی دیگری از عملکرد سیاسی وجود دارد که می توان آن را به عنوان الگو مطرح کرد و آن هم حکومت حقه­ ی امام علی (ع) است که هیچ گاه حاضر نشدند برای رسیدن به خواسته های مشروع خویش از ابزار نادرست استفاده کنند.

در همین زمینه ایشان در خطبه­ ی 126 نهج البلاغه می فرمایند: آیا به من دستور می دهید برای پیروزی خود از جور و ستم درباره­ ی ملت اسلامی که بر آنها ولایت دارم استفاده کنم؟! ← نفی و طرد تفکر ماکیاولیسم.

به همین ترتیب مشاهده می کنیم که جناب مسلم بن­ عقیل (ره) حاضر نشد در جریان ما قبل واقعه­ ی عاشورا به طور مخفیانه در حالی که ابن زیاد مهمان هانی ابن عروه بود و در واقع برای عیادت ایشان آمده بود، او را ترور کند.

در پایان این قسمت لازم است توصیه ای هم به فعالان سیاسی داشته باشم و آن اینکه سعی کنند حداکثر شفافیت را در سیاست های خویش رعایت کنند و از فریبکاری و دغلبازی پرهیز و در نهایت در سیاست های عملی خود اصول گرایی به معنای واقعی کلمه را رعایت کنند.

2- اگوئیسم : به معنای خود بزرگ بینی و امتناع از پذیرش حق از روی عناد است که نتیجه آن تخطی و سرپیچی از قانون است. اگر بخواهیم به سه عامل عمده ی ایجاد این روحیه در افراد و گروه های سیاسی اشاره کنیم می توان به: الف- مال و ثروت (آیه 51 زخرف- 87 یونس)- ب- قدرت نظامی و موقعیت سیاسی (آیه 51 زخرف- 15 فصلت) -ج- هوای نفس و خود پرستی و غفلت از خداوند ( آیه 51 فصلت – 87 بقره – 87 قصص) اشاره کنیم که مسلّماً این روحیه پیامدهای خاص خودش را دارد. مثلاً در بحبوحه­ ی انتخابات موجب فراوانی اتهام زنی و دروغ بستن به دیگران (رقبای سیاسی) می شود، چون فرد را دچار نوعی خود پسندی می کند که افراد مقابل همه در اشتباه فرض ومشاهده می شود که متأسفانه طرفداران تفکرات متفاوت هم، طرف مقابل را به طور کامل باطل می انگارند، در حالی که باید با گسترش فضای گفتگو میان گروه ها و افراد، تعامل و در نهایت رشد فکری صورت گیرد.

امام علی (ع) نیز در خطبه 216 نهج البلاغه پیرامون این تفکر می فرمایند: مردم! پست ترین حالات زمامداران در نزد صالحان این است که گمان برند آنها دوست دار ستایش اند و کشور داری آنان بر کبر و خود پسندی استوار است ← نفی خود کامگی.

اگر رگه­ های این تفکر را در کشور خودمان در نظر بگیریم و مورد بررسی قرار دهیم نتیجه می گیریم که اگر جریانی با همین روحیه به قدرت برسد دچار نوعی استبداد و خود­کامگی می شود و طرف مقابل را از داشتن حداقل حقوق یک جریان سیاسی محروم و با پا فشاری بر عملکرد خطای خویش، گروه کثیری از دلسوزان انقلاب و نظام را حذف و مطرود می کند. در این صورت است که طبعاً پایه های یک نظام سیاسی سست خواهد شد.

 

3- دماگوژیسم: در زبان سیاسی جهان امروز این واژه به معنای عوام فریبی است که می تواند از طرق مختلف صورت پذیرد. احتمالاً کسانی که این قسمت از مقاله را مطالعه می کنند با شنیدن این کلمه (عوام فریبی) به آن بسیار احساس نزدیکی می کنند.

متأسفانه باید اعتراف کنیم که شاید خودمان هم در برهه ای اسیر همین روش گروه های سیاسی شده ایم. اگر بخواهیم به چند حوزه ­ی مبتلابه این روحیه در جامعه­ ی خودمان اشاره کنیم، می توان به وعده های نامتعارف از لحاظ توان آن فرد و قابلیت و ظرفیت گروه شعار دهنده نظیر: 1- رشد اقتصادی و کاهش تورم -2- حل معضل بیکاری-3- حل معضل مسکن -4- تسهیل ازدواج -5- کم شدن فاصله ی طبقاتی -6- حل ناهنجارهای اجتماعی -7- آزادی بیان، اندیشه و مطبوعات -8- پایبندی به قانون اساسی و قوانین مصوب مجلس و ...اشاره کرد.

البته فراموش نشود آنها با تحریک احساسات مردم در موعد انتخابات به راحتی جمع کثیری از افراد بی اطلاع از سوابق جریان مورد بحث را تحت تأثیر القائات خویش قرار داده و از آنها آرای مورد نظر را اخذ می کنند.

 گویلز -معاون رئیس دستگاه تبلیغات هیتلر- در مورد دو اصل مهم عوام فریبی این گونه می گوید: 1- دروغ هر اندازه بزرگتر باشد مردم آسان تر باور می کنند. -2- اندکی حقیقت را با بسیاری دروغ در هم بیامیز و به مردم عرضه کن.

دماگوژیسم با پوپولیسم تفاوت دارد، چون سیاست مدار پوپولیست به آنچه می گوید واقعاً باور و سعی در عملی کردن وعده های خویش دارد، اما مسئله این است که شعارهای پوپولیستی به لحاظ جامعیتی که دارند، غیر عملیاتی هستند، ولی دماگوژ هیچ اعتقادی به آنچه می گوید ندارد و در پی لاپوشانی حقیقت است.

امام المتقین علی (ع) در خطبه­ ی 200 نهج البلاغه راجع به این مقوله فرمودند: سوگند به خدا معاویه از من سیاست مدارتر نیست، اما معاویه حیله گر و جنایت کار است. اگر نیرنگ ناپسند نبود من زیرک ترین افراد بودم، ولی هر نیرنگی گناه و هر گناهی نوعی کفر و انکار است، روز رستاخیز در دست هر حیله گری پرچمی است که با آن شناخته می شود، به خدا سوگند من با فریب کاری غافلگیر نمی شوم و با سخت گیری نا توان نخواهم شد. ← نفی و نهی از دماگوژی.

کلید تفکرهای سه گانه ای که در این نوشتار بدان اشاره شد خود در برگیرنده مطالب زیادی است که به دلیل پرهیز از اطاله ­ی کلام بدان اشاره نشده است، اما آنچه در این مجرا حائز اهمیت بوده و نجات بخش است، خودسازی است که همه با درجات متفاوتی به آن نیازمندیم.

اگر خودمان بخواهیم موازین اخلاقی را رعایت نکنیم و به شیوه ای به این فضای پر التهاب و به دور از انصاف و مخالف اصول فطری انسانی دامن بزنیم، هرگز نباید انتظار مشاهده­ ی جامعه ای اخلاقی را داشته باشیم؛ به طور مثال در انتخابات پیش رو اگر قصد حضوری فعال داریم به رقیب انتخاباتی تهمت زده، علیه او دروغی را جعل کرده یا با تمسک به مسائل غیر مهم یا کم اهمیت به آبروی او لطمه وارد کنیم، یا به عنوان نمونه در حین فعالیت در ستادهای انتخاباتی به اعمال شرم آوری نظیر پاره کردن عکس ها و تخریب و فحاشی و استهزا و کینه ورزی شخصی و تسویه حساب جریانی بپردازیم و حتی به حامیان رقیب بی احترامی کنیم. قطعاً در این صورت  با عواقب سختی مواجه خواهیم بود؛ عواقبی نظیر بی اعتمادی که یکی از بزرگترین آسیب های یک جامعه­ ی اسلامی می تواند تلقی شود.

باید حقیقت طلبی را تمرین کنیم تا مصداق افرادی شویم که بر اساس فرموده­ ی امام علی (ع) انجام وظیفه­ ی سیاسی می کنند: اِنَّ دینَ الله لا یَعرفُ بِالرِِّجال بَل بآیَهِ الحَق فَاعرف الحَق تَعرف اَهلَهُ (بحارالانوار ج 68 ص 120)، اگر انجماد فکری در یک جهت پیدا کردیم آن لحظه را باید لحظه­ ی تسلط شیطان بر خویش بدانیم.

باید عهد ببندیم که اگر کسی یا گروهی را به دلیل بی اخلاقی ها و ناراستی ها محکوم می کنیم، بر اساس حقیقت طلبی باشد نه دل بستگی های زود گذر و بی اساس دنیایی، آنگاه به معنای دقیق کلمه، «انسان» شده­ ایم، چون از جبرهای محیط مان رها شده ایم.

فریب دادن مردم آسان تر از این است که آنها را متقاعد کنی فریب خورده اند
( مارک تواین)