پنجشنبه 6 اسفند 1394-13:21
همه پای صندوقها
فردا هفتم اسفند است و ما باید به وظیفه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مهمتر از آن وظیفه تاریخی خود عمل کنیم، از «حق انتخاب» خود لذت ببریم و نگذاریم که با نیامدن ما پای صندوقهای رای دیگران روی حقوق ما با شادمانی برقصند.
مازندنومه؛ سرویس سیاسی، عادل جهان آرای: جامعه با ساختار و شاکله مدرن آن به قواعد و قوانین مدرن، براساس ساز و کارهای روز نیاز دارد. قوانین مدرن را نه از آسمانها میآورند نه آنکه نیاز است در انتظار آن، روزها یا سالها را شمرد.
قانون بخش جداییناپذیر زندگی بشری است. چرا که اگر در جهان امروز با مولفهای به نام قانون غریبه باشیم، همان به که راه ورسم زندگی بَدویان را در پیش گیریم و حیات خود را بر همان سیاق ادامه دهیم. اما اقتضائات جهان امروز اجازه نمیدهد که بسان روزهای آغازین زندگی پدران خود در این خاک ادامه حیات بدهیم. پس لازم است راه نو و تازهای را انتخاب کنیم که مقصد نهایی آن راه، آسایش و آرامش در پرتو قوانین خوب و سازگار با جهان امروز است.
شور و شوقی که اکنون در کشور وجود دارد و قرار است همه روز هفتم اسفند پای صندوقهای رای برویم، اتفاقاً بخشی از پازلی است که جامعه امروز را میسازد. تجربهای به نام «انتخاب کردن» شاید به شکلهای مختلفی هر روزه در زندگی ما اتفاق بیفتد، اما این انتخابی که به ظاهر نقش قطرهای دارد، ولی هنگام که قطرهها کنارهم قرار میگیرند، جویبار و سپس دریایی را میسازد که تفاوتی ماهوی و حتی شکلی با انتخابهای عادی ما دارد.
هفتم اسفند و روزهایی چنین، سالهاست در کشور ما تجربه میشود، ولی باید باور کرد که هر یک از این روزها رنگ و شاکله خود را دارد. از اولین تجربه رایگیری بعد از انقلاب در سال 58 که بر پایان نظام سلطنتی و استقرار نظام جمهوری اسلامی صحه گذاشت تا آخرین انتخابات پرشور 92 گرچه به ظاهر همه آنها رفتن پای صندوقهای رای را نشان میداد، اما هر صندوق برونداد و خروجی متفاوتی داشت و دارد.
این انتخابات اتفاقا برای انتخاب کردن کسانی است که باید در ساختمان بهارستان گردهم آیند تا قوانین روزآمدتر، کارآمدتر و در عین حال متمدنانهتری را برای ما وضع کنند. ما در این روز یک حق داریم و آن هم «حق انتخاب کردن» است.
بیتردید از نظر روانی انتخابکردن بسیار خوشایندتر از انتخابشدن است. کسی که انتخاب میکند، دارای قدرت است و در عین حال دارای خِرَد. انتخاب بدون خِرَد و تعقل باعث میشود که انتخابکننده عرصه را از دست بدهد و خود به بازنده میدانی تبدیل شود که چه بسا اگر انتخابی بهین و درستتر انجام میداد، هم قدرت او محفوظ میشد و هم شان و جایگاهش را حتی ارتقا میداد.
کسی که انتخاب میکند همزمان دو کار انجام میدهد، اول چشماندازی برای آینده خود یا آینده جامعه خویش ترسیم میکند و دوم، خود در عرصهای از قضاوت تاریخی قرار میگیرد. او انتخاب میکند تا راه و مسیر جدیدی را مشخص کند. در حقیقت او با انتخاب خویش، بیش از آنکه آینده دیگران را ترسیم کند، آینده خود را نقش میزند.
شک نباید کرد فردی که انتخاب میکند، بیش از انتخابشونده باید پاسخگوی خود، جامعه و حتی آینده تاریخی خویش باشد. «انتخاب کردن» فرآیندی از زندگی ماست که چه بخواهیم چه نخواهیم نقش بیبدیلی را میتواند در حیات ما بازی کند.
انتخابها گاه سرنوشتسازند، نه برای فرد که برای اطرافیان و حتی جامعه. پس ما باید بیش از همه ظرفیت و جایگاه این ابزار را بشناسیم و مهمتر آنکه آن را به دست دیگران ندهیم.
کسی که انتخاب میکند در حقیقت به مهارتی از دانش و تجربه و آگاهی دست مییابد که در آن صورت اگر اشتباه کند، گویی از دانش خود به درستی بهره نگرفته یا آنکه آشنایی درستی با مهارت انتخاب نداشته است.
طبیعی است که برای افراد این راه باز است که از تجربهها و مهارتهای دیگران استفاده کنند و چیزی را که بهتر است برگزینند. برگزیده شدن، سختتر است و فرد برگزیده در حقیقت حامل همه مسئولیتهایی است که دیگران بر گرده او میگذارند.
حال اگر ما کسی را بر گزینیم که توانایی تحمل مسئولیت اجتماعی را نداشته باشد یا آنکه زیر بار مسئولیت شانه خالی کند، در آن صورت میتوان به انتخاب خود شک کرد یا آنکه گفت که ما اشتباه کردیم.
با نگاهی به تاریخ میتوان موارد انتخاب خوب یا انتخاب اشتباه را یافت. هر بار که در انتخاب خود اشتباه کنیم به همان نسبت که شاید باعث پیشمانی ما شود، از سوی دیگر روزهای خود و آینده کشور را با چالش و مشکلات عدیدهای روبهرو میسازیم.
شاید برخی گمان کنند همانگونه که رای دادن حق هر کسی است، به همان نسبت رای ندادن هم حق مردم است، اما باید دانست ما زمانی میتوانیم از حق خود استفاده کنیم که نه خود دچار خسران شویم نه آنکه زیان دیگران را رقم بزنیم. کدام عقل سلیمی میپذیرد که از حق خود بگذرد یا آنکه به دیگران اجازه دهد از حق او بهره گیرند.
هفتم اسفند دیر نیست، فردا این روز تاریخی فرا میرسد و ما باید به وظیفه اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مهمتر از آن وظیفه تاریخی خود عمل کنیم، از «حق انتخاب» خود لذت ببریم و نگذاریم که با نیامدن ما پای صندوقهای رای دیگران روی حقوق ما با شادمانی برقصند.
ما انتخاب میکنیم که مسیر تاریخ فردا باید به کدام سو هدایت شود، اگر در خانه بنشینیم و به قهر کودکانه متوسل شویم، آن وقت تاریخ مسیر ما را تعیین میکند. بر تردیدهای خود فائق آییم و با وجود همه ناملایمات، اما با رفتاری ملایم پای صندوقها میرویم. برای رفتن به قله گامهای کوچک را باید از پای کوه برداشت.
* این یادداشت در روزنامه همدلی منتشر شد و برای بازنشر در اختیار ما قرار گرفت.