چهارشنبه 19 اسفند 1394-9:15

تاریخ قائمشهر از عصر باستان تا امروز

کتاب «قائمشهر، قطب صنعت مازندران» منتشر شد

کتاب «قائمشهر، قطب صنعت مازندران» به کوشش جمعی از مولفان، منتشر شد و دوشنبه هفته آینده در مجتمع فرهنگی-هنری «حر» قائمشهر رونمایی می شود.


 مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، عادل جهان آرای: دوشنبه هفته آینده(24 اسفند) قرار است کتاب «قائمشهر، قطب صنعت مازندران» از ساعت 16 تا 18در مجتمع فرهنگی-هنری «حر» واقع در قائمشهر رونمایی شود.

این کتاب حاصل 10سال تلاش گروهی از نویسندگان و پژوهشگران قائمشهری است سرپرستی گروه مولفان این کتاب را «طیار یزدان‌پناه لموکی» به عهده داشت. همشهری، در باره این کتاب گفت‌‌وگوی کوتاهی با این محقق و پژوهشگر مازندرانی انجام داده است که در ادامه می‌خوانید:

•    آقای یزدان پناه لموکی، ابتدا درباره نام کتاب بفرمایید. چه شد که این نام را برای کتاب انتخاب کردید؟

- پیش‌تر باید اشاره کنم این نام با توجه به محدوده ارضی  مد‌نظر، یعنی از ابتدای گدوک تا لب دریای جویبار، گرفته شده که به نظر می‌رسد درست آن است «شاهی‌شهر» نامیده شود تا از نظر تقسیمات جغرافیایی قابل توجیه باشد. چون  این محدوده قبلا در تقسیمات کشوری زیر مجموعه قائمشهر یا همان شاهی سابق محسوب می‌شود. اما در باره چرایی چنین نامی باید گفت که از روی تفنن یا نظری انتخاب نشد. بلکه بر مبنای آثار و مستندات تاریخی به جا مانده از دوره کهن برگزیده شد.

•    بر اساس کدام اثر یا مستند تاریخی؟

شاهی‌شهر در 3دوره تاریخی به مفهوم زمان مورد بحث، شهری مستقل بوده که بسیار قابل توجه است. نخست مربوط می‌شود به اوائل هزاره اول پیش از میلاد که درگزارش میراث استان - که درپی کاوش‌های باستان‌شناختی از تپه طالقانی نزدیک به رودخانه تلار صورت گرفته - آمده است: «کوزه‌ها و سفال‌های قرمز رنگ وخاکستری با نقش داغدار و تزیین خطوط موازی و اشکال هندسی به صورت کنده و نقش افزوده و نیز تعدادی سفال‌های خاکستری تیره براق، استخوان ماهی و دیگر جانوران از جمله گوسفند، تیغه‌های سنگی، گندم، کوره سفالگری با سربارهای مس، پارچه ابریشمی، زینت‌آلات مفرغی و آهنی، به احتمالی خمیر شیشه، دوک‌های نخ‌ریسی سفالی، دستبند‌های آهکی سفالی و سنگ صدف به دست آمد.»

   با این شرح منطقه مورد نظر در این دوره، شهری مستقل در کنار رودخانه تلار با دامنه‌ای گسترده بوده است که در زمینه‌های سفالگری، ذوب فلز، رمه‌داری، کشاورزی، بافندگی و به احتمال زیاد شیشه‌گری فعال بوده است. بنا به نوع دفن مردگان که شرح آن در تاریخ مازندران باستان آمده، به نظر می‌رسد دارای آیین وحدانی مهری بوده‌اند. نکته مهم دیگر مربوط به این شهرکه آن را از دیگر شهرهای کرانه جنوبی دریای مازندران متمایز می‌کند، دفن سگ به صورت چمباتمه است. گفتنی است احترام به سگ در کرانه جنوبی دریای مازندران حداقل از هزاره هشتم پیش از میلاد یعنی هزاران سال پیش از ورود آریاییان متداول بوده است.

 مورد دوم مربوط می‌شود به نخستین سده‌های اسلامی تا قرن هفتم هجری، که  ابن اسفندیار از شهری به نام «تُریجه» یا «توجی»  نام می‌برد که در دوره «فرخان بزرگ» مورد تهاجم ترکان قرارگرفت. در باره جغرافیای تاریخی «توجی‌شهر» به طور مبسوط در بخش تاریخ این کتاب پرداخته شد. این رساله پیشتر در فصلنامه وزین اباختر به چاپ رسید.

 از «توجی‌شهر» تاکنون 2 افسانه به دست آمده که هر دوی این افسانه‌ها را، پیش‌تر در دوماهنامه «بارفروش»چاپ کردم. نکته مورد توجه در این 2 افسانه  اشاره به بازاری است که وسعتی گسترده داشته یعنی آغاز آن از«چهارشنبه بازار» جنب بیمارستان رازی شروع می‌شد و انتهای آن از «سید زرین نوا» گذر می‌کرد تا به منطقه جنگلی «هفت چراغ» که آن سوی آبادی «هردورد» است، می‌رسید.

 در این بازاربزرگ سر باز، علاوه بر مشارکت شهرهای اطراف مانند آمل، ساری، مامطیر(بابل)... حتی از ری نیز کاروان‌هایی برای عرضه کالا می‌آمدند. متاسفانه به طور ناروشنی از این شهر در دوره صفویان خبری نیست، با آنکه آن بازار دایر بوده، اما در سفرنامه «پیترو دلاواله» نیز  نامی از آن برده نشده است.

 مورد سوم، شهری است مدرن به سبک اروپایی با معماری آلمانی که رضاشاه آن را ساخته است. این شهر مدرن متاسفانه درروند توسعه بر مبنای علم شهرسازی آن طور که برای نخستین بار شکل گرفت، گسترش نیافت.

 به هر حال می‌خواهم عرض کنم که از اوائل هزاره اول تاکنون این شهر در 2 رشته مهم صنعت، یعنی بافندگی و ذوب فلز فعال بوده است. حالا با توجه به افت‌وخیز‌های تاریخی که در بطن آن نهفته است، بیشتر باید برای پژوهشگران به ویژه جوانان  قابل پژوهش باشد.

•    این شهر با محدوده ارضی که در این کتاب به آن پرداختید تا چه اندازه  درتاریخ اجتماعی ایران دارای نقش و نشان است؟

 اتفاقا در هر 3دوره یاد شده، یعنی دوره کهن،  فئودالیسم (زمینداری) و سرمایه‌داری یا دوره مدرن  دارای نقش‌های ارزنده‌ای است.

در تاریخ ابن‌اسفندیار طی گزارشی در باره فریدون افسانه‌ای- آن زمان که از «چلاو» به «لفور» کوچ کردند- آمده است:«قوم اومیدوارکوه (امیری آمل امروزی) و انبوه کوه قارن بدو پیوستند و برای وی گرزی به صورت گاو ساخته، به تحدیث این حدیث جمله طبرستان را معلوم شد تا به تدریج از جهات و اقطار، مردم به کنار او آمدند، چون در عدد قوت دید با اهل طبرستان آهنگ جنگ عراق کرد و چنان که مشهور است به اصفهان [رسید] و کاوه آهنگر خروج کرد و بدو پیوست و ضّحاک را گرفت و بیاورد.» در واقع آنچه در باره شهر مستقل آمده و نیز از جنبش اسطوره‌ای فریدون گزارش شده، هر دو مربوط به دوره مادها می‌شود که صبغه ایرانی دارد.

  ما از دوره ساسانیان، کشتار و گریز مزدکیان  که خواهان اصلاحات دینی، اجتماعی و اقتصادی بودند، به این خطه آگاهی درستی نداریم، منتها پس از فروپاشی ساسانیان و استقرارحکومت شاهک‌هایی با تبار ساسانی مانند «فرخان بزرگ» که ترکان را در «توجی‌شهر» فرو گرفت  و مازیارکه علیه اعراب و زمینداران بزرگ به پا خاست و مانند بابک نقش ارزنده‌ای در جنبش استقلال‌طلبانه ایفا کرد، آگاهی قابل توجهی داریم که در تاریخ شاهی‌شهر به آن پرداخته شده است. واپسین جنبش دوره فئودالیته، مربوط به دوره قاجار است. این جنبش دهقانی با رنگی آیینی که در سال 1264 رخداد،  بنا به ملاحظاتی فقط به آن اشاره رفت.

 در دوره مدرن مربوط می‌شود به جنبش کارگری 1320 تا 1332 که نقش تاریخی در خوری درتاریخ اجتماعی ایران دارد که بنا به محدودیت‌هایی به آن اشاره کلی رفت و آخرین جنبش کارگری که به صورت «خود به خودی» رخ نمود و بازتاب بین‌المللی یافت مربوط به سال 1354 است  و پس از آن شاهی‌شهر تا سال 1357، شهری متلاطم و بیقرار بود تا این‌که دریک جنبش وسیع مردمی به میدان آمد و بعد از انقلاب هم به قائمشهر تغییر نام یافت.