يکشنبه 15 فروردين 1395-8:13

رییس جمهوری و سوء تفاهم تاریخی

بیاییم برای دولت ها، درآمدهای نفت و گاز را چون درآمد مالیاتی بدانیم و برای مردم مان نیز آن را تادیه مالیاتی معرفی کنیم و قبض رسید آن برای هر خانوار ایرانی به طور جداگانه و برای هر سال مالی صادر و از سوی دولت به مردم ابلاغ شود.


مازندنومه، سرویس اقتصادی، درویش علی کولاییان: رییس جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد سهم نفت در بودجه سال 95 فقط بیست و پنج در صد است. این مطلب در اصل برخاسته از سوء تفاهمی تاریخی است؛ همان سوء تفاهم  تاریخی که در مبحث حقوق مردم، مناسبات مالی دولت و ملت ایران را ناروشن کرده است .

روشن است که منظور رییس جمهوری محترم آن است که درآمد نفت، با درآمدهای مالیاتی فرق و طبیعتی متفاوت دارد اما اظهارات او نکته هایی را که در پی خواهد آمد، مطرح می کند:
 
اولاً می دانیم روزانه معادل حدود سه میلیون بشکه نفت و گاز استخراجی، خرج مصارف داخلی است، سوال اینست که این سه میلیون بشکه در کجای محاسبات منظور شده و چگونه به حساب آمده است؟

ثانیاً این وضع مطلوب که رییس جمهوری محترم به آن اشاره می کند، بر اساس انتخاب ما نبود بلکه به ما تحمیل شده است. شک نیست اگر گشایشی پیدا شود پول نفت باز هم به بخش درآمدی بودجه افزوده می شود، ولو برای هزینه های سرمایه ای خرج شود و یا آنکه بگوییم پول نفت و گاز، درست و به جا هزینه می شود، اما آشکار است که باز هم همان جریان ادامه خواهد داشت؛ یعنی بودجه دولت باز هم با درآمد های نفتی بسته می شود و بیماری مزمن ظاهراً پابرجا باقی خواهد ماند. اصطلاحاتی نظیر رانت و حکومت رانتیر و پاسخگو نبودن دولت نفتی به دلیل وابسته نبودن به مالیات و امثال آن نیز ادامه خواهد داشت .

ماتم این جاست که هیچکس راه حلی ارائه نمی کند و اگر راه حلی مثل جدا کردن درآمدهای نفتی از در آمدهای دولت از سوی ما عنوان شود و یا اگر بخواهیم اختیار نفت و گاز را به عامه مردم و نمایندگان ویژه مردم بسپاریم، این راه حل ها همه تند و دشوار و حتی غیر ممکن تعبیر می شوند. بسیاری معتقدند متاسفانه در ایران، بدون نفت و بدون ارز نفت، دولت قادر به ادامه حیات خود نیست.

نگارنده در این یادداشت کوتاه، قصد دارد سوء تفاهمی را برملا کند که در مقدمه بدان اشاره شد و نیز در عین حال اشاره به راه حلی داشته باشد که آرام آرام آن  کار دشوار را آسان کند.

اگر سنجیده نگاه کنیم منابع نفت و گاز میراث نقدی مردم است و شاهدیم که این ثروت، کم و کیفی متفاوت با دیگر ذخائر و منابع طبیعی کشور دارد. امروز فقط در ایران و انگشت شماری از کشورها، چنین منبعی سرشار از ثروت را می توان شاهد بود .

این ثروت موروثی هنگفت، به دلیل نقد بودن و به دلیل شکل و ابعادی که دارد، در نیم قرن گذشته ایرانیان راغافلگیر کرده است. تعبیر نادرست و یا همان تلقی نادرست از یک موقعیت حقوقی، ده ها سال است که مردم ما و دولت ما را ناخواسته از هم دور کرده است .

 مشاهده می شود تلقی نادرست ما از ثروت نفت و گاز، اوضاع سیاسی و اجتماعی کشور را طی نیم قرن گذشته سخت متاثر کرده است .

همه مانند آقای دکتر روحانی تا کنون درآمد حاصله از نفت و گاز را  جدا از مالیات تصور کرده اند. در حالی که آشکارا بهای تمامی استخراجات این میراث نقد، یعنی صد در صد آن بر اساس قوانین، توسط دولت ایران دریافت و همیشه به جای مالیات به صندوق دولت ریخته می شود.

نکته بسیار ظریف و در عین حال مهم که هدف نهایی ما در این مقاله است، این واقعیت است که تاکنون هیج وقت و هیچ زمان قبض وصول این مالیات برای مودیان مالیاتی یعنی تک تک مردم که وارثان ارثیه نقد(نفت و گاز ) محسوب می شوند، صادر نشده و نمی شود تا از این راه هر ایرانی برای هر سال مالی، مفتخر به آن باشد و بداند که چه میزان از محل میراث نقد خود مالیات به صندوق دولت واریز کرده است.

تلقی این چنین از درآمد نفت است که دولت صاحبِ نفتِ را در مقابل مردم پاسخگو می کند.

بیاییم برای دولت ها، درآمدهای نفت و گاز را چون درآمد مالیاتی بدانیم و برای مردم مان نیز آن را تادیه مالیاتی معرفی کنیم و قبض رسید آن برای هر خانوار ایرانی به طور جداگانه و برای هر سال مالی صادر و از سوی دولت به مردم ابلاغ شود.

قدر مسلم این کار آغاز راه حل است و شروع اصلاحاتی متین خواهد بود تا فضای اجتماعی کشور، برای نیل به یک اقتصاد سیاسی کاملاً سالم آماده شود.

حال که مجلس دهم به زودی تشکیل می شود امید است که فضای تازه برای طرح دیدگاه های جدید نیز گشوده شود.