مازندنومه؛ سرویس سیاسی، محمداسماعیل بخشی سورکی: حال و روز این روزهای مازندران روزمرگی است، روزمرگی اقتصادی و البته سیاسی. پروژه و برنامه خاص اقتصادی و عمرانی را مدیریت ارشد استان ندارد و نبود بودجه بهانه ای شده برای حرف زدن خشک و خالی با کمی چاشنی وعده!

از نظر سیاسی نیز پس از پایان انتخابات مجلس، نشاطی در استان شاهد نیستیم و تنها جابه جا نیروهای مخالف دولت هستند که در مراسم مختلف حضور می یابند و با خیال راحت به نقد و تخریب دولت می پردازند.

مخالفان قسم خورده دولت برخلاف بیانات اخیر رهبری مبنی برهم نزدن وحدت بین دولت و ملت و ایجاد روحیه تعامل، راه خود را می روند و می دانند هر تهمتی ببنند و هر دروغی که بگویند، «بیمه سلامت» هستند!

اکنون وجود فضای آزاد و تبادل اندیشه تنها در بیان «آنچه فقط من می گویم» جلوه گر است و نیروهای حامی دولت فرصت حضور و عرض اندام ندارند. استاندار مازندران و بسیاری از فرماندارها نیز حوصله دردسر ندارند و ترجیح می دهند بین خود و نیروهای اصلاح طلب و حامی دولت مرزبندی داشته باشند!

***

هفته گذشته در یادواره ی شهدا در نکا، حسین الله کرم -فعال سیاسی مخالف دولت- سخنرانی کرد که در بخش هایی از اظهارات خود به تخریب و تحقیر چهره های بزرگ و امتحان پس داده نظام پرداخت.

او با تاختن به برجام که دستاورد ملی و مورد تایید رهبری است و مبارزه با کسانی که آمریکا را کدخدا می خوانند، به دولت کنونی و رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام و خانواده اش تاخت.

الله کرم گفت: «عده ای به جای مرگ برآمریکا می گویند باید بگوییم سلام بر آمریکا، آری، فائزه هاشمی این کار را کرد. می گویند آمریکا شیطان بزرگ نیست، می گویند اوباما خوش اخلاق است و از اوباما به عنوان کدخدا یاد می کنند. مذاکره با آمریکا می کنند، خنده کرده و در کنار آن هایی که تا مرفق دست شان در خون شهدای ماست، می نشینند.»

وی یادآور شد: «فراموش نمی کنیم که جان کری در بمباران های شیمیایی یک میلیون از مردم مستضعف و بی گناه ویتنام را به خاک و خون کشید! این ها جنایتکار بین المللی هستند. چرا افرادی می آیند و جلوی این ها زانو می زنند؟ ما انتظارمان از وزیر امور خارجه مان این است که وقتی با این ها می نشیند و مذاکره می کند طوری برخورد کند که این ها از نشستن با نیروی انقلابی ما در هراس باشد، اما کو انقلابی بودن؟ این ها آمریکا را کدخدا می دانند. می دانید کدخدا در دوران گذشته چه بود؟ وقتی زن و مردی ازدواج می کردند، برای تبرک اولین بار کدخدا باید(...)، این قدر این کدخداها بی شرمند. این ها می گویند آمریکا دشمن و شیطان بزرگ نیست.»

این فعال سیاسی در ادامه بیان داشت: کسانی که راه شهدا را فروختند، کسانی که خون شهدا را معامله کردند، این ها در سیاست خارجی دولت توسعه گرا دوتا حرف زدند، یک حرف را هاشمی رفسنجانی زد و گفت  ما با اسراییل جنگ نداریم، اگر اعراب بجنگند ما کمک به اعراب می کنیم. برادران و خواهران، اعراب از قبل صلح کردند. اعراب برای امنیت اسراییل امضا دادند. فقط اسد خدابیامرز بود که امضا نکرد. وزیر خارجه ما می آید می گوید ما با اسراییل جنگ نداریم. در سیاست خارجی دولت توسعه گرا، این طرح در مجمع تشخیص مصلحت نظام تصویب شد که باید اسراییل را به رسمیت شناخت!»

وی ادامه داد: «باید با کسانی که می گویند امریکا کدخدا است و شیطان بزرگ نیست، مبارزه کنیم، کسی که می گوید با به رسمیت شناختن اسراییل باید به توسعه و رفاه برسیم بداند که توسعه و رفاه اقتصادی از این راه حرام است.»

این فعال سیاسی مخالف دولت اظهار داشت: «امروز خط اشرافی گری در دنیا وجود دارد و این کار در دوران آقای هاشمی با نام کارگزاران شروع و فاصله طبقاتی در جامعه ایجاد شد، پس از آن شکاف بین ارزش های انقلابی و ارزش های لیبرالی شکل گرفت. خط اشرافیت سیاسی در دوران آقای خاتمی شکل گرفت و طغیان علیه ولایت فقیه نیز در همین دوران بود. گفتند باید سلطنت فقیه و وکالت فقیه و جمهوری ایرانی را جایگزین کنیم. سه فتنه 78 ، 82 و 88 را دنبال کردند شاید بتوانند جمهوری ایرانی را  جایگزین حکومت جمهوری اسلامی کنند و بعد از هر بار فتنه هم اینها رابطه شان با امریکا تقویت شد.»

وی تصریح کرد: امروز ما با وزرایی روبرو هستیم که هر کدام شان هزار میلیارد تومان ثروت دارند، می توانید بشمارید، من نمی توانم بشمارم و نمی دانم با آن چه می توان کرد؟ اینها چون فرزندان شان در دانشگاه های معتبر و بزرگ خارجی تحصیل می کنند توان تحمل و درک راننده ای را ندارند که توان تامین هزینه دانشجوی خود را ندارد. اینها درکی از این وضعیت ندارند. کسانی که حقوق 80 میلیونی می گیرند نمی توانند وضعیت مردم را درک کنند. اینها اشرافیت سیاسی و اقتصادی است. آن هایی که در ویلا زندگی می کنند نمی توانند درک درستی از وضعیت ساده زندگی مردم داشته باشند.»

***

اینها بخش هایی از اظهارات حسین الله کرم است که چند روز پیش در مراسم گرامی داشت شهدای مدافع حرم در شهرستان نکا ایراد شد و فایل صوتی بخشی از این اظهارات را می توانید اینجا بشنوید.

 رهبر معظم انقلاب ضمن این که بارها عملکرد تیم هسته ای را ستودند و از آن ها به عنوان سربازان نظام یاد کردند، سال 1388 فرمودند: «آقاي هاشمي رفسنجاني در دوران مبارزه با رژيم ستم شاهي از اصلي‌ترين و جدي ترين افراد نهضت و بعد از انقلاب هم از مؤثرترين شخصيتهاي همراه امام بوده و بارها تا مرز شهادت پيش رفته است. ضمن اينكه پس از رحلت امام بزرگوار هم، تا امروز در كنار رهبري بوده است. آقاي هاشمي قبل از انقلاب، اموال خود را صرف مبارزه مي كرد و در سي سال اخير هم با به عهده گرفتن مسئوليت هاي فراوان، در حساس ترين مقاطع در خدمت انقلاب و نظام بوده و هرگز از انقلاب براي خودش، مالي نيندوخته است و مردم بايد به اين حقايق توجه داشته باشند.»

از این موضوع که بگذریم، از ضعف فرماندار نکا در حمایت حداقل زبانی از دولت متبوعش نمی توان گذشت. او که به واسطه نسبت خویشاوندی با معاون سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور به این سمت منصوب شده، در دو سال اخیر به دلیل روحیات خاص، دو معاون عوض کرده و اکنون نیز معاون سوم در این فرمانداری مشغول فعالیت است!

احمدی جدا از انتصاب برخی افراد مخالف دولت در این شهرستان دسته گل هایی هم به آب داده است، مثلا چندی پیش در نامه ای از مدیرکل محیط زیست مازندران خواسته طی 48 ساعت «شروع به کار پروژه» جاده نکا-دامغان را اعلام کند! او در مراسم استقبال از ورزشکار قهرمان پاراتکواندوی جهان با دو کارت هدیه ده هزار تومانی از او تکریم می کند که این امر به شدت این ورزشکار را تحت تاثیر قرار داده و در مصاحبه با یکی از رسانه ها گلایه شدید خود را مطرح می سازد. (هر چند در هر دو مورد فرمانداری نکا در پی توضیح و تکذیب برآمد.)

اینکه در شهرستان ها و از جمله نکا، مدعوین جلسات و مراسم مهم، بدون هدایت و ایفای نقش موثر فرماندار در حمایت از دولت، هر چه بخواهند بگویند، سخن امروز و دیروز ما نیست؛ بارها از بی توجهی مسئولان فعلی استان در حمایت از دولت تاکید کردیم و در نشست های خبری در حضور مقامات ارشد استان در این خصوص تذکر دادیم، اما ظاهراً حفظ سمت  و میز برای بسیاری از مدیران مهم تر از شعارها و اهداف دولتی است که به آن ها میز ریاست داده است.

به هر حال باید پذیرفت که رای مردم در ۲۴خرداد 92 و انتخابات هفتم اسفندماه گذشته مجلس جای هیچ شبهه ای باقی نگذاشته است و رویکرد اصلاح و تغییر باید متناسب با آرمان های دولت عملیاتی شود.

استاندار مازندران بیش از آنکه به فکر رفتن به این شهرستان‌ و آن شهرستان برای نشان دادن فعال بودنش باشد، باید به فکر جایگزینی نیروهای واقعی حامی جریان اعتدال در استان باشد تا نه قبای گشاد بعضی ها بیش از اندازه بر تن شان زار بزند و نه رویکردهای نادرست آنها به گرفتن تصمیمات اشتباه و دفاع نکردن و حمایت قاطع از سیاست های دولت در استان و شهرستان ها منجر شود.