سه شنبه 19 مرداد 1395-19:39

مازندران می‌تواند موزه مطبوعات شمال کشور را داشته باشد

گفت و گو با کلکسیونری که به تنهایی موزه تاریخ مطبوعات ایران و مازندران است/ حسین تقوی: مجلاتی مانند اثر ساری، نهضت ساری و خجسته ساری را که «منوچهر نوازش» زمانی که در ساری ساکن بود منتشر می‌کرد در آرشیوم دارم. مطمئنم خیلی از منابع دیگر در انبار هست که ندیدم و باید تفکیک شود. مایل هستم پس از تفکیک این منابع، نمایشگاهی از این آثار ارزشمند فرهنگی را در مازندران برگزار کنیم/ اگر مسئولان فرهنگی بپذیرند موزه‌ای با 10 هزار تا 30 هزار عنوان مجله و نشریه داشته باشیم، می‌توانیم سیر تحول مطبوعات ایران را به نمایش بگذاریم.


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، اشکان جهان‌آرای: «حسین تقوی» کلکسیونری است که از 20 سال پیش تا امروز در گوشه‌وکنار ایران و بسیاری از دانشگاه‌های خارجی حضور یافت تا هر مجله و نشریه‌ قدیمی فارسی‌زبان که اثری از آن وجود دارد را تهیه و آرشیو کند. او سال‌هاست که انباری بزرگ از مجله‌های قدیمی و معاصر ایران را ایجاد کرده و هر روز بر تعداد این نشریات می‌افزاید. با دارنده جامع‌ترین آرشیو مجلات ایران گپ زدیم.

آقای تقوی، این ایده از کجا شکل گرفت؟

پیش از انقلاب اساتید «احسان یارشاطر» و «ایرج افشار» انجمن کتاب را همراه با دکتر «محسن صبا» در چهارراه ولیعصر راه‌اندازی و مجله «راهنمای کتاب» را منتشر کردند. در دفترشان کارمندی به نام «قدرت‌الله آذری» بود که استاد افشار به او پیشنهاد کرد مجله‌های قدیمی را جمع کند. او هم آغاز به گردآوری و صحافی مجله‌ها کرد. چون یارشاطر با دانشگاه‌های خارجی ارتباط خوبی داشت، مجموعه‌ها را به آن‌ها می‌فروخت. به همین خاطر اکنون بخش نشریات فارسی دانشگاه‌های معتبر امریکا بسیار قوی است.

حدود سال 57 راهنمای کتاب تعطیل شد و یارشاطر به خارج رفت. آذری در پاساژی در میدان انقلاب مغازه‌ای گرفت و کار را ادامه داد. آن‌جا شد پاتوق پژوهشگران بزرگی همچون «ایرج افشار»، «محمدتقی محجوب»، «حسین منزوی» و «محمدابراهیم باستانی پاریزی». زنده‌یاد آذری تا سال 70 آن‌جا بود. از ابتدای همان دهه من به این کار علاقه‌مند شدم و تهیه مجلات را آغاز کردم. از 20 سال پیش تاکنون حدود 40 تا 50 میلیون نسخه و بالای 20 هزار عنوان نشریه و کتاب گردآوری کردم.

به نشریات شهرستان‌ها هم توجه ویژه‌ای دارید.

بله. نشریات شهرستان‌ها از ارزش بالایی برخوردار است. چون بیشترشان از بین رفته و در کتابخانه‌های مطرح کشور یعنی ملی و مجلس یا دانشگاه تهران که غنی‌ترین مجموعه را دارند، وجود ندارد. البته ما اگر تمام این مراکز را هم اگر بررسی کنیم، نمی‌توانیم یک دوره مطبوعات کامل خودمان را گردآوری کنیم. مثلا نخستین روزنامه ما یعنی «کاغذ اخبار» در کشور وجود ندارد و در انگلستان یک نسخه از آن موجود است. به قول استاد «ایرج افشار» مجله‌ها و روزنامه‌ها به خاطر موجز، مستند، مفید و به روز بودن در پژوهش‌ از کتاب‌ها مهم‌تر هستند. برای همین است در همه جای جهان برای پژوهش به روزنامه‌های و مجلات مراجعه می‌کنند.

از مازندران چه نشریاتی در آرشیو دارید؟

تعدادشان زیاد است. اما می‌دانم نشریاتی دارم که نامی هم از آن‌ها باقی نمانده است. اتفاقا چند ماه پیش یک سری از نشریات مازندران را در آرشیو پیدا کردم. مجلاتی مانند اثر ساری، نهضت ساری و خجسته ساری که «منوچهر نوازش» زمانی که در ساری ساکن بود منتشر می‌کرد. البته بعد به تهران رفت و مجله‌اش به «شمال ایران» تغییر نام داد. مطمئنم خیلی از منابع دیگر در انبار هست که ندیدم و باید تفکیک شود. مایل هستم پس از تفکیک این منابع، نمایشگاهی از این آثار ارزشمند فرهنگی را در مازندران برگزار کنیم. با همکاری شهرداری ساری و معاون فرهنگی ایشان و پیگیری‌های دکتر «علی رمضانی پاجی»، دکتر «زین‌العابدین درگاهی» و دکتر «علی رستم‌نژاد» می‌توان این اقدام خوب را در مازندران انجام داد. همچنین می‌توان از دل این منابع چندین جلد کتاب استخراج کرد که زوایای گمشده‌ای از تاریخ معاصر مازندران را نشان دهد.

این منابع که در کتابخانه ملی و مرکز اسناد نیست بهتر است در مازندران بماند و نگهداری شود. اسکن آن در اختیار محققان قرار گیرد و اصلش در مرکز بماند. امیدوارم بتوانم در چند روز آینده روزنامه‌هایی را به صورت قاب شده به مرکز اسناد و کتابخانه ملی مازندران تحویل بدهم. خیلی از شهرهای ایران در دهه‌های اخیر روزنامه و مجله نداشتند. اما در استانی مانند مازندران یا گیلان این اتفاق می‌افتاد که نشان دهنده وجود علاقه‌ها و سلیقه‌های افرادی در این مناطق بود.

با توجه به این آرشیو بزرگ، کار پژوهشی در زمینه مطبوعات ایران یا یک منطقه انجام دادید؟

نه. ولی می‌خواهم یک کار پژوهشی موضوعی و منطقه‌ای در زمینه مجلات را آغاز کنم. با توجه به موضوعات مجلات گستره کار خیلی زیاد است. چون فهرست آن چنانی از مجلات در ایران نداریم. البته استاد افشار یکی از بهترین کسانی که این کار را کرده و پژوهشی در این زمینه داشت و کتاب‌هایی را به نگارش در آورد. هنوز فهرست مقالات فارسی‌اش تنها رفرنس در زمینه مجله‌شناسی است. شاید امروز به خاطر به روز نشدن کمبودهایی داشته باشد. اما برای زحمتی که آن زمان کشید باید دست مریزاد گفت. در این سال‌ها هم دکتر «سید فرید قاسمی»، دکتر «ناصرالدین پروین»، خانم «مهرانه عاشوری» و خیلی های دیگر در این عرصه کار می‌کنند.

به شاملو اشاره کردید. در مازندران هم نشریات شخص‌محور داشتیم؟

نه. البته چند تا از نشریات بوده در مازندران مانند «شمال ایران» یا «مازندران» که دو شماره چاپ شده بود. اما به ندرت شخص‌محور بودند. اما شاملو مجله‌هایی داشت که به بهانه نیما منتشر کرده باشد. مجله‌های کلاسیک اشعار نیما را منتشر نمی‌کردند و شاملو برای این‌که اشعار نیمای نوپرداز را منتشر کند، مجله‌ای را منتشر می‌کرد. مثلا «سخن نو» را منتشر کرد و 5 شماره در آورد و تعطیل شد. بعد 2 شماره «راد» را منتشر کرد. بعد افسانه نیما را در 2 جلد کوچک جیبی برای نخستین بار چاپ کرد. سپس مجله «آشنا» را گردآوری کرد. قسمتی از هر مجله‌ای که منتشر می‌کرد را به نیما اختصاص می‌داد.

و همه این‌ها را شما در آرشیو دارید.

بله. البته این‌ها نباید در آرشیو من باشد. باید در کتابخانه‌ها باشد تا پژوهشگران ببینند و روی آن کار کنند. اما متاسفانه بیشتر کتابخانه‌ها آرشیو ناقصی دارند و علاقه‌ای هم ندارند. امیدوارم در سال‌های آتی این علاقه پیدا شود. می‌توانیم از مازندران کار را آغاز کنیم. کتابخانه درخوری از مجلات، کتاب‌ها، روزنامه و اسناد و هر‌چه که به این خطه مربوط می‌شود در اختیار یک سازمان فرهنگی مانند شهرداری یا مرکز اسناد قرار دهیم. موزه‌ای راه‌اندازی شود که گنجایش هزار تا 5 هزار عنوان نشریه زمان قاجار از کل کشور را داشته باشد. همین سیر تحول نشریه در ایران از زمان قاجار در فونت، لوگو، مطالب، صفحه آرایی می‌تواند برای روزنامه‌نگاران و دانشجویان ارتباطات و همه مردم دیدنی باشد. به ویژه که در شمال موزه خاصی نداریم. این قبیل اتفاقات باید در مازندران بیفتد. خیلی خوب است که موزه نشریات داشته باشیم. بر اساس کتابشانسی آقای «فرید قاسمی» در زمان قاجار حدود هزار و 500 نشریه منتشر شد. آن زمان در آسیا چنین وضعیتی نداشتیم. این ارزش‌های فرهنگی باید به جامعه نشان داده شود.

صرفا در زمینه نشریات و مجلات آرشیو کرده‌اید یا آثار دیگر مانند اسناد یا کتاب هم در آرشیو دارید؟

تمرکزم روی مجلات است. اما اسناد و کتاب هم گردآوری شد. البته در کتاب دوستان دیگری هستند که مجموعه‌های غنی و بزرگی دارند. در زمینه اسناد هم اتفاقا  اخیرا مجموعه‌ای به دست آوردم که قرار است به شهرداری تهران واگذار کنیم. 12 زونکن درباره شیلات مازندران و ماهی‌های دریای خزر که همه اسناد اصل و مربوط به پیش و پس از انقلاب هستند. منبع خوبی برای کسانی است که بخواهند در این زمینه پژوهش داشته باشد. می‌شود از این اسناد دست‌کم 2 کتاب خوب گردآوری کرد.

آماری از این‌که از زمان قاجار تا امروز چند عنوان نشریه در مازندران وجود داشت یا شما به دست آوردید دارید؟

نه. اما پیگیری های برخی مسئولان و کارشناسان در مازندران را که دیدم مشتاق شدم این کار را انجام دهم. فکر می‌کنم نیاز است کل نشریات مازندران به صورت یک کتابچه با مشخصات معرفی شود. شاید خود نشریات دیده نشود. اما دست کم عناوین و نام مدیرمسئول و زمان انتشار و موضوعش را در یک مجمموعه ارائه کنیم. مجموعه‌ای از مجلات و نشریات مازندران از ابتدا تا انقلاب. به ویژه آن‌ها که کمتر دیده شدند یا دیده نشدند را داشته باشیم.

در کتاب چطور؟

اتفاقا کتاب‌هایی که پیش از انقلاب درباره مازندران چاپ شد را در آرشیو دارم. همچنین کتاب‌هایی از مازندرانی‌های فرهیخته آن زمان مانند کتاب دو جلدی «فرهنگ عامه مازندرانی» اثر «صادق کیا»، کتاب‌های نیما و سایر بزرگان مازندران. یا کتاب‌هایی که ادارات آن زمان درباره شهرهای مازندران منتشر کردند. کتاب‌هایی درباره محیط زیست منطقه و بسیاری از کتاب‌های دیگر که می‌توان آن‌ها را فهرست کرد و در اختیار مراکز فرهنگی این استان گذاشت تا مراکز خارجی خریداری نکنند و از کشور خارج نشود.

همه با هزینه شخصی؟

بله. البته از دوستان خوبم دکتر «جمشید لطفی» رییس انجمن ام.اس ایران و «مهدی فیروزان» مدیرعامل مؤسسه شهر کتاب کشور که کمک زیادی به من کردند باید قدردانی کنم. اگر کمک این بزرگواران و به ویژه همراهی مادرم که اکنون 90 ساله است نبود نمی‌توانستم به این شکل گسترده کار کنم. مادرم هر جا در بود و نبود من از آرشیو مانند فرزندش مراقبت می‌کند.

آینده این آرشیو چیست؟

سعی می‌کنیم چند کار برای آرشیو کنیم. نخستین ایده تاسیس شهر مجله است که ماهانه و سالانه میلیون‌ها مجله به همه عرضه شود. اگر چند هزار نفر را به مطالعه علاقه‌مند کنیم هم وضعیت فرهنگی رشد می‌کند، هم صنعت نشر رونق می‌گیرد. سعی می‌کنیم شهر مجله را امسال در تهران راه‌اندازی کنیم.

دومین راه ایجاد موزه مطبوعات است. اگر مسئولان فرهنگی بپذیرند موزه‌ای با 10 هزار تا 30 هزار عنوان مجله و نشریه داشته باشیم، می‌توانیم سیر تحول مطبوعات ایران را به نمایش بگذاریم. یا می‌توان موزه‌های کوچک‌تر فصلی ایجاد کرد. بسیاری از روزنامه‌نگاران مجله «تحقیقات روزنامه‌نگاری ایران»، نخستین مجله روزنامه‌نگاری کشور که دکتر فریدون شیرزادی تهیه می‌کرد را ندیدند. تاریخ مطبوعات باید به طور کامل دیده شود تا پیشرفت محسوسی داشته باشیم.

 

*این گفت وگو در روزنامه همشهری مازندران منتشر شد و برای بازنشر در اختیار ما قرار گرفت.