پنجشنبه 21 مرداد 1395-11:3
روایتی دیدنی از راهآهن شمال در «رویای آهنی»
یاسر طالبی -مستندساز جوان ساروی- این روزها پروژهای جدید و جذابی را روی میز تدوین دارد. «رویای آهنی» نام مستند جدید اوست که از حدود 3 سال پیش پژوهش آن را آغاز کرد. مستندی درباره راهآهن شمال و وقایع پیرمون آن. در این مستند رابطه راهآهن و جنگ جهانی قرار است مرور شود. با تصاویری که تا به حال دیده نشده است.
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، اشکان جهانآرای: «یاسر طالبی» نامی آشنا در مستندسازی مازندران است. او توانسته در چندین جشنواره معتبر بینالمللی به دست بیاورد.
«فرزندان» یکی از آثار او در قالب داستانی است که مورد توجه بسیاری از محافل هنری خارج از کشور قرار گرفت و سال گذشته در جشنواره «گل رز» امریکا عنوان بهترین فیلم را به خود اختصاص داد. او این روزها پروژهای جدید و جذاب را روی میز تدوین «Hagen Muhe» تدوینگر آلمانی دارد. «رویای آهنی» نام مستند جدید «یاسر طالبی» است که به تهیهکنندگی «میترا روحیمنش» و سفارش صداوسیمای مازندران از حدود 3 سال پیش پژوهش آن را آغاز کرد. مستندی درباره راهآهن شمال و وقایع پیرمون آن. در این مستند رابطه راهآهن و جنگ جهانی قرار است مرور شود. با تصاویری که تا به حال دیده نشده است.
آقای طالبی، «رویای آهنی» قرار است چه تصویری از راهآهن شمال ارائه کند؟
قطعا تصاویری که با تصاویر تا امروز دیده شده متفاوت است. در این فیلم نقش راهآهن سراسری ایران در پیروزی متفقین بر آلمان هیتلری خواهیم فهمید. موضوعی که بسیاری از مردم دنیا از آن اطلاعی ندارند و سعی کردیم بر اساس پژوهشهای میدانی و کتابخانهای و منابع آلماني و دانماركی به ایناطلاعات دست پیدا کنیم. در واقع «رویای آهنی» با بهرهگیری از مستندات تاریخی، چگونگی ساخته شدن راهآهن ایران و سیر تکامل مهندسی ساخت و تاثیر راهآهن ایران بر آینده جنگ جهانی دوم و ایران را بررسی میکند. در هیچ یک از منابع تصویری به شکل مستند به نقش تعیینکننده راهآهن ایران در پیروزی متفقین که چرچیل آن را پل پیروزی نامیده بود، اشارهای نشده است. سعی شده است در «رویای آهنی» نگاهی ویژه به این موضوع داشته باشیم. به قول فرماندهان متفقین «اگر راهآهن سراسری ایران نبود شاید نقشه جهان شکل دیگری به خود میگرفت.»
مستند به چه شکل و قالبی ساخته شده است؟
این مستند دارای یک راوی است. به این شکل مستندها بیشتر «مستند سفر» گفته میشود. راوی «مسعود جمالی» از مادری آلمانی و پدری ایرانی در دانشگاه «ارلانگن» استادیار پژوهش است. او در این پروسه پژوهشی همراه ما بود و دغدغه این را داشت که نقش راهآهن را در پیروزی متفقین دنبال کند. برای همن فکر کردم بهترین گزینه است. شاخصهایی که برای راوی در نظر گرفتیم خیلی به «مسعود جمالی» نزدیک هست. راوی خوبی برای این مستند است تا مخاطب با او همذاتپنداری کند.
فیلمبرداریها در سوادکوه انجام شد؟
فیلم از نورنبرگ و منزل راوی آغاز میشود و به ایران می رسد. مسیری هم بخش در راهآهن است. همراه با راوی در این سفر ریلی داستانهای سفر مهندسان راهآهن و ساخت این مسیر را رصد میکنیم. نیمنگاهی هم به حوادث میاندازیم و در کنارش به آیینهای مردم ساکن مناطق اطراف راهآهن میپردازیم.
این مسیر و خود راهآهن همیشه برای مردم منطقه جذابیت خاصی دارد. شما از همین جذابیتهای دیداری برای بهتر شدن اثر بهره گرفتید؟
در کنار جذابیتهایی که میگویید، داستان راهآهن سراسری برای مردم شمال ایران به ویژه ساکنان کنار خط آهن پر از معما و پرسش است. سعی کردیم در کنار آن جذابیتها برای نخستین بار دست روی همان معماها بگذاریم. برای این کار هم تهیهکننده با کمپانی دانمارکی کامپساکس وارد مذاکره شد تا فیلمهایی از آن زمان را به دست بیاوریم. البته اکنون دانشگاه کامپساکس وجود دارد و فعال است. همانطور که ما به دنبال مسائلی از پیشینه راهآهن هستیم، آنها هم مایل بودند بدانند راهآهن شمال ایران امروز چه وضعیتی دارد. توانستیم 20 دقیقه از فیلمهای زمان ساخت و تردد قطارها با تجهیزات نظامی و نیروهای متفقین را خریداری کنیم. تصاویر بینظیری در آرشیو داشتند. مراحل ساخت و کار کارگران و زندگی بومی آن منطقه در این تصاویر دیده میشود. بخش مهم و اعظم این تصاویر به حمله متفقین و بارگیری تسلیحات آنها از بندر جنوب ایران است که تصاویرش را داریم. این قطارها به بندرترکمن میرسند و بار کشتیها میشوند. تصاویر آرشیوی به دست آمده در برشی موازی با تصاویری که خودمان گرفتیم تدوین میشود.
یعنی چند موضوع در مستند دیده میشود. آیینهای بومی و زندگی مردم، حضور متفقین و ساخت راهآهن. در بخش ساخت راهآهن به روایت و پخش تصاویر بسنده شده یا پژوهشی در این زمینه هم انجام شد تا به کار گرفته شود؟
اتفاقا در این بخش اطلاعات زیادی به دست آوردیم. چون محور سفر ما در مسیر خطوط ریلی هست جامع کار کردیم. خودم در پی این بودم که پل ورسک را چه کسی ساخت و نقش آلمانیها چه بود. در پژوهش از کمپانی کامپساکس اتفاقات خوبی رخ داده بود. از جمله اینکه کتابی به اسم «خاطرات یک مهندس دانمارکی» نوشته سر مهندس دانماركي «يورگن ساكسيلد» را یافتیم که به زبان دانمارکی سرگذشت خودش را در پروژههای ترکیه، هند و ایران نوشته بود. عکس روی جلد این کتاب هم سهخط طلا و پل ورسک است. بخشی از فرآیند ساخت در این کتاب آمده است.
کامپساکس یک شرکت قدرتمند در ساخت راهآهن بود. چند مهندس نخبه از جمله «لاديسلاو فون رابسویچ» در این کمپانی کار میکردند که برای ساخت راهآهن به سوادکوه آمدند. ربچهویچ اهل سویس بود و روش تونل زنی «NATM» را در ایران اجرا کرد. تمام مسیر تونلهای راهآهن را نعلاسبی کار کرد. در مستند در این باره توضیح دادیم که چرا او این روش را انتخاب کرد. جالب است که او نخستین ساکن منطقه ورسک بود. خانهای که ساخت و در آن زندگی میکرد هنوز هم وجود دارد. مهندسی خوشذوق بود که نقاشیهای زیادی از پل ورسک در فصول مختلف و مراحل ساخت کشید. به این نقاشیها هم دسترسی پیدا کردیم و در مستند از آنها بهره گرفتیم.
یا اینکه یکی از نخبههای ریاضی آن زمان یعنی «هانس اتو ناتر» اهل سوييس این مهندس را در انجام محاسبات مربوط به پروژه کمک میکرد. «والتر اگنر» هم که قبرش در سوادکوه هست یکی از مهندسانی بود که در ساخت پل ورسک همکاری میکرد. در منابعی که به دست آوردیم مشخص شد، اگنر همان مهندسی است که هنگام عبور نخستین قطار زیر پل ایستاد.
به بقایای تاریخی باقی مانده از آن زمان هم اشاره کردید؟
بله. در مسیر به قبرستان یا کلیسای ملقب به کلیسای آلمانیها هم پرداختیم. البته آن زمان حدود 2 هزار کارگر ایتالیایی هم در پروژه حضور داشتند که از این کلیسا استفاده میکردند.
به اشخاصی هم برخوردید که در آن زمان حضور داشتند؟
پیگیر آدمهایی که هنوز در قید حیات هستند شدیم. در بخشی از مستند سراغ «مرتضی گرگری» رفتیم. ایشان یکی از کسانی است که سال 1320 در راهآهن مشغول به کار بود و اکنون در ساری زندگی میکند. اطلاعات خوبی هم داشت. بخشی از فیلم مصاحبه با ایشان است. در قائمشهر هم به کوچه آلمانیها رفتیم و برای پژوهش با بومیان منطقه صحبت کردیم.اما به خاطر اینکه فیلم ریتم تندی دارد و باید بنا به استاندارد فیلمهای میانمدت، در 52 دقیقه تمام شود، برای استفاده از همه تصاویر محدودیت داریم.
در مسیر تولید به اتفاقات جالبی که در پژوهش با آن مواجه نشده باشید هم برخورد کردید که باعث تغییر مسیر کار شود؟
ما 2 سال برای پژوهش وقت گذاشتیم. در فرآیندی متفاوت، این بار برای این مستند، خروجی پژوهش ما یک فیلمنامه بود. بنابراین از زمان آغاز فیلمبرداری میدانستم که چه میخواهم. یعنی هر آنچه که نیاز بود را پس از پژوهش در ذهن ساخته بودم. پژوهش را آنقدر گسترده انجام دادم که نقطه مبهمی در مسیر فیلمبرداری برایم پیش نیاید. همینطور هم شد.
فکر میکنید «رویای آهنی» علاوه بر مازندران و ایران در غرب چه بازخوردی داشته باشد؟
داستان جنگ جهانی دوم همیشه برای غربیها جذاب است. دوست دارند بدانند رموز شکست نازی چه بود. حالا ما روی جای حساس انگشت گذاشتیم. موضوعی که در کتابها و مقالاتی که درباره متفقین نوشته شده کمتر به آن اشاره شد، نقش ایران در پیروزی متفقین است. پهلوی اول با آلمان و هیتلر همراه بود و رویایی داشت که به واقعیت بدل نشد. راهآهنی که با پول مردم ایران ساخته شد علیه خودشان استفاده شد. برای متفقین بیطرفی رضاشاه هیچ معنایی نداشت. اتهامی چسباندند و کشور را تصرف کردند. این رویداد و حوادث پیرامون آن برای غربیها خیلی جذاب است. آنها خیلی دوست دارند بدانند در این باره چه حرف جدیدی قرار است گفته شود. هر چیزی به جنگ جهانی ربط داشته باشد برای آنها جذاب است. این خیلی برای من جذاب بود و دوست دارم آن مخاطبان را نیز همراه کنم. سعی کردیم روایت درستی از تاریخ داشته باشیم.
تصاویر آرشیوی که به دست آوردید ممکن است به خاطر جذابیتهای بالایی که دارند به کانون فیلم تبدیل شوند. چگونه از این تصاویر استفاده میکنید که به مسیر مد نظر شما آسیب وارد نشود؟
درست است. این تصاویر قابلیت این را دارند که مخاطب را محو خود کنند. به همین دلیل تدوین کار خیلی حساس است. از این تصاویر صرفاً به عنوان سند استفاده میکنیم. نه اینکه آن تصاویر روایتگر باشند.
تدوین چقدر طول میکشد؟
بردباری در تدوین در سینمای مستند خیلی مهم است. نمیخواهیم تصاویر آرشیوی خیلی ساده و عادی ارائه شود. دوست داریم لحظاتی که باید از تصاویر آرشیوی استفاده کنیم. خیلی باید با دقت مونتاژ شود. صرفا ارائه نماها نیست. شناخت ماهیت تاریخی ماجرا هم مد نظر است. واقعا هم انتخاب بخشهایی از تصویر با توجه به جذابیتهای آن، دشوار بود. ساعتها نشستیم و پلانهایی که در راستای کار ما هست را انتخاب کردیم.
*این گفتگو در روزنامه همشهری مازندران منتشر شد و برای بازنشر در اختیار ما قرار گرفت.