دوشنبه 29 شهريور 1395-10:29
گوناگونی ایدهها و شیوههای اجرا در جشنواره بیستوهشتم تئاتر مازندران
بهزاد صدیقی، هیأت انتخاب بیستوهشتمین جشنواره تئاتر مازندران: در بین پنج اثر انتخاب شده برای بخش نهایی، فرم، تعزیه مدرن، نمایش در نمایش و اجرا در فضای مدرن آبستره وجود دارد/ کارها از نظر کیفی خیلی از هم فاصله داشتند. عمدتاً در سطح متوسطی بودند. اما یکی دو کار از همه بهتر بود.
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، اشکان جهان آرای: امروز بیستوهشتمین جشنواره تئاتر مازندران به کار خود پایان میدهد و گروه یا گروههای برگزیده به دبیرخانه فستیوال بینالمللی فیلم فجر معرفی میشوند.
«بهزاد صدیقی» نمایشنامهنویس، دراماتورژ، کارگردان، پژوهشگر و منتقد تئاتر و سینما، یکی از اعضای هیأت انتخاب بیستوهشتمین جشنواره تئاتر مازندران و منتقد اصلی بخش نهایی این جشنواره بود.
وی که به همراه «آتش تقیپور» و «مسعود اجدادیان» بازبینی 14 اثر نمایشی مرحله نخست جشنواره را به عهده داشت، در بخش نهایی نیز آثار برگزیده را مورد نقد و بررسی قرار داد. با او درباره کیفیت آثار راه یافته به مرحله بازبینی و بخش نهایی بیستوهشتمین جشنواره تئاتر مازندران به گفتوگو نشستیم:
آقای صدیقی، سطح کیفی آثار را در مرحله بازبینی چطور دیدید؟
کارها از نظر کیفی خیلی از هم فاصله داشتند. عمدتاً در سطح متوسطی بودند. اما یکی دو کار از همه بهتر بود. نکته مهم این است که مثل خیلی از جشنوارههای استانی و خارج از مرکز، آثاری که در مرحله بازبینی جشنواره مازندران دیدیم، ضعف مشهودی در نمایشنامهنویسی داشتند. معمولا در این جشنوارهها نمایشنامههای بومی خیلی کم است و اگر هم هست خیلی ضعیف است. به لحاظ اجرایی هم بازیگری بزرگترین ضعفی بود که میشد دید. بدون اغراق بچههای تئاتر مازندران بااستعداد هستند. اما از نظر بیان و بدن ضعفهای مشهودی در کارشان دیده میشود که رفع آنها به آموزش بیشتر و مطالعات و پژوهش نیاز دارد. به ویژه برای کارگردانها و بازیگرها.
گروهها به استمرار در کار نیاز دارند که البته در این زمینه داشتن مکان مناسب تمرین یکی از معیارهای اصلی است. به نظر میرسد این شرایط برای بسیاری از گروهها فراهم نیست که این مشکل را مسئولان باید برطرف کنند. در جشنوارههای سالهای قبل در استانهای دیگر هم این مشکل را دیده بودم. عموما این مشکل در سراسر کشور هست. با این حال وقتی تئاتر استانها را با هم مقایسه میکنم، تئاتر مازندران را در بین استانهای کشور، پس از مشهد، یزد، اصفهان و فارس، یکی از خطههای خوب تئاتری کشور میدانم که نیاز به حمایت همهجانبه از طرف مسئولان دارد. کسانی که میتوانند فضا و شرایط و مکان را در اختیار بگذارند باید بیشتر پای کار بیایند تا شرایط خوبی بیافرینند که گروهها بیشتر تمرین کنند.
در حوزه آموزش هم معتقدم برای هنرمندان شرایط آموزش خوب فراهم شود. چون همه دانشآموخته تئاتر نیستند. کما اینکه ممکن است دانشآموخته هم باشند و به دلایل متعددی که وجود دارد بازدهی و خروجی خوبی نداشته باشند. در این زمینه دورههای آموزشی کوتاهمدت یا میانمدت که نهادهای فرهنگی مسئول مانند اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار میکند میتواند مؤثر باشد. البته مشروط بر آنکه خود هنرمندان و گروهها نیز از دورهها استقبال کنند و پژوهش بیشتری داشته باشند.
در مرحله بازبینی برای انتخاب نمایشها چه معیارهایی را در اولویت قرار دادید؟
طبیعتاً نخستین معیارهای ارزیابی هر اجرایی چه در جشنواره و چه اجرای عموم این است که یک نمایش استاندارد باشد و کارگردان حداقل استانداردها را رعایت کند. یعنی انتخابهای خوبی در متن، بازیگر و سایر عوامل داشته باشد. ما هم مثل هر هیأت انتخابی برای هر جای دیگری دوست داشتیم که اجرای خوب و کار آمادهای ببینیم. به این معنی که کارها آماده بوده و اشکال کمتری به لحاظ فنی و اجرایی داشته باشند.
این انتظار محقق شد؟
در مرحله بازبینی مشخص شد که خیلی از کارگردانها انتخابهای اشتباهی داشتند. مثلا در کاری کارگردان تلاش کرده بود در فضایی غیررئالیستی همه کارهایی که برای اجرای نمایش به ذهنش رسیده بود را انجام دهد. اما باید ببینیم کولاژی که داشت در یک فضای غیررئالیستی، حتی اگر بازیها خوب انجام شده باشد، به درد منطقه میخورد یا نه؟ به نظرم اول باید کاری را اجرا کنیم که متوسط رو به بالا باشد و تماشاگر عادی هم موضوعی که در درام مطرح میشود را درک کند. در برخی از آثار ایدههایی میدیدیم که شاید اگر در در تهران هم اجرا میشد برای تماشاگر جذاب و تازه نبود. یا اگر هم جذابیت داشت، پخته نبود.
یعنی کارها برای تمرین و تکمیل شدن هنوز جا داشتند؟
بله. نباید فراموش کنیم که از ایده تا درام فاصله زیادی وجود دارد. اینکه یک هنرمند در فضاهای متعدد و متنوع چند دیالوگ را کنار هم تصویر کند به مطالعه زیاد، گذر زمان و پژوهش نیاز دارد. متاسفانه این معیار در آثار متعددی وجود نداشت.
یکی از اتفاقات امسال این بود که جز «مهیار هزارجریبی» کارگردانهای جوانی وارد بخش نهایی شدند. احتمالا جوانگرایی را هم در معیارهای هیأت انتخاب قرار دادید؟
هیأت انتخاب فقط به سطح کیفی کارها توجه کرد. شخصا که جز «مهیار هزارجریبی» به خاطر حضورش در جشنواره سوره ماه و بازبینی اثرش در سال گذشته، هنرمندان دیگر را نمیشناختم. هیچ معیاری برای جوانگرایی نداشتیم. اتفاقا دوست داشتیم که چند نسل را در کنار هم داشته باشیم. معمولاً مایل هستم که در جشنوارهها کارهایی از نسلهای مختلف را ببینیم.
تعداد آثار راه یافته به بخش نهایی بر اساس کیفیت کارها بود یا اینکه سقفی برای این تعداد در نظر گرفته شده بود.
معمولا از مسئولان برگزاری یک جشنواره در مرحله بازبینی میپرسیم که آیا سقفی مد نظر دارند یا نه. این یک روال معمولی در جشنوارههاست. در مورد جشنواره بیستوهشتم تئاتر مازندران دست هیأت انتخاب باز بود که 6 اثر را هم به بخش نهایی معرفی کند. کما این که اگر یکی از آثار کمی بیشتر روی اثر وقت میگذاشت و کار را آماده میکرد، این اتفاق میافتاد و در بخش نهایی 6 نمایش داشتیم. چون نمایش ایده خوبی داشت و لازم بود که پختهتر شود. این پختگی هم فقط با تمرین بیشتر اتفاق حاصل میشد. با این نگاه بیشتر از 5 از اثر را شایسته حضور در این مرحله تشخیص ندادیم. این 5 اثر توانستند امتیازهای لازم را کسب کنند. البته این به معنای بی نقص بودن این کارها نیست.
پنج اثری که به بخش نهایی راه یافتند چه نقاط ضعف و قوتی داشتند؟
هر کدام یک سری مشکلات را دارند. البته دو اثر شاخصتر هستند که نامشان را نمیآورم. فکر میکنم در بخش نهایی هم نظر هیأت داوران را جلب کنند. اما ضعف نمایشنامه در 3 اثری که نویسنده بومی دارند دیده میشود. ضعف در بازی هم در آثار قابل مشاهده است. در یک کار عوامل هماهنگی خوبی داشتند، اما بازیها روان نبود. در نمایش دیگری طراحی نور و صحنه نقطه قوت اثر بود. ایدههای خوبی در طراحی نور دیده میشد که به خاطر ضعف امکانات سالن به طور کامل اجرا نشدند.
ایدههای کارگردانی را در آثار مرحله بازبینی چطور دیدید؟
خیلی از گروههایی که رد شدند ایدههای خوبی داشتند. اما نتوانستدند اجرا کنند. در گفتوگوهایی که با کارگردانها در بازبینی داشتیم مشخص بود که نتوانستند ایدههای خود را اجرا کنند. چون هم به شرایط و امکانات نیاز دارد و هم به تمرین بیشتر. اما در یکی از کارهای برگزیده انتخابهای خوبی دیده شد. چه در انتخاب متن و چه در انتخاب بازیگر و عوامل خوب عمل شد. این انتخابها نخستین وظیفه هر کارگردان است که سرنوشت یک اجرا را مشخص میکند.
اگر دراماتورژ در کنارشان باشد خیلی میتواند به پخته شدن کار کمک کند. متأسفانه در تهران هم همین است و این نقیصه وجود دارد که بیشتر کارگردانان مشورت نمیگیرند. دراماتورژ باید حضوری فیزیکی داشته باشد. اما بستگی دارد که کارگردان این حضور را بخواهد. اثر کارگردانی که خودش را از مشورت بینیاز بداند طبیعتا به سطحی که باید برسد، نخواهد رسید. خیلیها هم سعی میکنند هم کارگردان باشند و هم دراماتورژ که از اساس اشتباه است. چون وظایف دراماتورژ خیلی گسترده است.
اگر بخواهید جشنواره بیستوهشتم تئاتر مازندران را در مجموع ارزیابی کنید، چه نتیجهای میگیرد؟
به نظرم در این جشنواره یک پیام خیلی خوب وجود دارد. در روز پایانی بازبینی متوجه شدیم خوشبختانه بهطور ناخواسته آثاری انتخاب شد که در آنها کارگردانان شکل و شیوههای اجرایی گوناگوه را انتخاب کرده بودند. با این اتفاق در یک جشنواره استانی شاهد تنوع اجرایی هستیم. این اتفاق بسیار خوبی است و نشان میدهد که کارگردانهای منتخب و کارگردانهایی که کارشان پذیرفته نشد، در یک سبک و قالب کار نکردند. این خیلی خوب است که در یک جشنواره استانی چند شیوه اجرایی میبینیم. در بین پنج اثر انتخاب شده برای بخش نهایی، فرم، تعزیه مدرن، نمایش در نمایش و اجرا در فضای مدرن آبستره را داریم. این گوناگونی نشان دهنده وجود ایدههای گوناگون و پویایی تئاتر مازندران است.
سخن پایانی...
امیدوارم در این جشنواره گروهها تجربه خوبی از یکدیگر کسب کرده باشند. یک نکته دیگر این که گروههایی که پذیرفته نشدند هرچند امتیاز لازم را کسب نکردند، اما ممکن بود اگر شکل اجرایی و متنشان پختهتر و کاملتر بود به بخش نهایی میرسیدند. طبیعتا باید وقتی وارد جشنوارهای میشویم بپذیریم که ممکن است کارمان به هر دلیلی حذف شود. دلیلاش هم این است که برای یک حضور حرفهای آماده نبودیم. پس باید به فکر رفع نواقص باشیم.
*این گفتگو در روزنامه همشهری مازندران منتشر شد و برای بازنشر در اختیار ما قرار گرفت.