دوشنبه 10 آبان 1395-9:34
آغاز اجرای یک نمایش فوق العاده درآمل«مرگ آنجلها» همه را شگفت زده می کند
محسن اردشیر: مطمئن باشید بعدها در عرصه نمایش کشور خیلی از «مرگ آنجلها» صحبت میشود و خیلیها در موردش میگویند.
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، اشکان جهانآرای: فردا شب قرار است زنگ افتتاح نمایش «مرگ آنجلها» به نویسندگی و کارگردانی «محسن اردشیر» با حضور دکتر «قطبالدین صادقی» در مجتمع فرهنگی امام خمینی(ره) آمل که به عنوان نخستین تئاترشهر مازندران هم ثبت شده، به صدا در آید.
«محسن اردشیر» پس از سالها کار در عرصه تئاتر میدانی و کسب عناوین متعدد از جشنوارههای ملی و بینالمللی دست به تولید اثری صحنهای زد. اثری که خودش آن را بهترین اثر دوران فعالیتش میداند و معتقد است هر چه طی سالهای حضورش در صحنه تئاتر تجربه کسب کرد را برای «مرگ آنجل ها» به کار گرفت.
او برای این نمایش پربازیگر بیش از 9 ماه زمان صرف کرد. معتقد است «مرگ آنجلها» یکی از پرهزینهترین نمایشهای تاریخ مازندران است که اگر پشتیبانیهای «محمد قنبری» تهیهکننده این اثر نبود، نمیتوانست از پس هزینههای این نمایش برآید.
با هماهنگیهای انجام شده، چهرههای شاخص زیادی از سینمای ایران قرار است طی شبهای اجرای این اثر به آمل بیایند تا روی صندلیهای تئاتر شهر آمل به تماشای «مرگ آنجلها» بنشینند.
«مرگ آنجلها» از فردا تا 28 آبان در تئاتر شهر آمل واقع در خیابان هراز، آفتاب 36 از ساعت 19 روی صحنه میرود. اردشیر در گفتوگو با همشهری از این نمایش گفت و اینکه چرا تأکید میکند «مرگ آنجلها» بهترین اثر دوره کاریاش است و تماشای آن را به همه تئاتریهای مازندران و همه افرادی که انسانیت را دوست دارند پیشنهاد میکند. او مخاطب این اثرش را جامعه بشریت میداند.
آقای اردشیر، با توجه به شیوه تبلیغی که برای «مرگ آنجلها» در پیش گرفتید و نام اثر، این نمایش تا پیش از روی صحنه رفتن برای همه افرادی که مایل به دیدن آن هستند، مبهم است. هدف شما همین بود؟
تا حدودی بله. چون ما برای لحظهلحظه حضور مخاطب در سالن برنامهریزی کردیم. مخاطب در سالن حضور مییابد و با اتفاقاتی بزرگ روبهرو میشود. قرار است برای مخاطب در این اجرا یکی از نمایشهای اثرگذاری که تا کنون دیده را روی صحنه ببریم. تماشاگر در سالن تئاتر شهر آمل از فرداشب با نمایشی روبرو میشود که او را شگفتزده میکند. یعنی پس از تماشای این نمایش ممکن است درگیریهای ذهنی و درگیر اندیشههای انسانی شدن او آغاز شود. این همان هدفی است که دنبال میکردم. امید زیادی دارم که این اتفاق بیفتد.
خود شما نمایشهای زیادی تولید کردید. از طرفی نمایشهای متعددی هر سال در شهرهای مختلف مازندران تولید میشود. چرا فکر می کنید که این نمایش انقدر متفاوت است؟
درست است که تمرین این نمایش را از 9 ماه پیش آغاز کردم. اما سالهاست که ایده آن را در ذهنم میپرورانم. یعنی ایده چند هفتهای یا چند ماهه شکل نگرفت. در تمام آثاری که ساختم همواره نمایشی به این شکل را مد نظر داشتم تا برای این نمایش از آن فعالیتها تجربهای به کار بگیرم. «مرگ آنجلها» حاصل چندین سال فعالیت من و گروهم است. چند سال است که در آمل تمام فکرمان این بود که شرایط برای گروه ایجاد شود تا چنین نمایشی تولید کنیم. امیدوارم حمل بر خودستایی نباشد. اما فکر میکنم «مرگ آنجلها» پس از اجرا یکی از نمایشهای فاخر مازندران و کشور خواهد شد. مطمئن باشید بعدها در عرصه نمایش کشور خیلی از «مرگ آنجلها» صحبت میشود و خیلیها در موردش میگویند.
با این شرایط باید کارگردان بازیهای خاصی از بازیگر گرفته باشد.
بله. شیوههای بازیگری در این نمایش فرق میکند. با شیوه بازی جدیدی روبرو میشوید که بازیگر گاهی با جنون بازی میکند. گاهی در تمرینها آنقدر خودمان درگیر میشدیم که خارج شدن از نمایش دشوار بود. «مرگ آنجلها» اثری است که میتوانم سرم را بالا بیاورم و بگویم کارگردان این نمایش من هستم. شاید این پرسش پیش بیاید که یعنی من کارهای پیشین خود را قبول ندارم. اینطور نیست. همه آن آثار و عناوین پلههای مناسبی بودند تا به «مرگ آنجلها» برسم. تمام میزانسنها در این نمایش متفاوت است. یعنی نگاههای دفرمه را به کار گرفتیم. همه رفتارهای معمول انسانی طور دیگری رقم میخورد.
چنین اثری باید علاوه بر بازی در ساختار هم تفاوتهای زیادی با سایر آثاری که روی صحنه میروند داشته باشد. اینطور هست؟
بله. انجام دادن این کار در شهرستان بسیار سخت است. چون در تهران همه بسترها آماده است. اما در شهرهای کوچک نمیشود به خاطر محدودیتها چیدمان حرفهای داشت. در این کار طراحی صحنه، موسیقی، نمایشنامه، صدا، بازی، کارگردانی، نور و سایر بخشها با نگاهی بسیار جزیی و ریزبینانه اجرا شدهاند. به همه مسائلی که میتوانست ما را به چیدمان حرفهای برساند دقت کردیم. رسیدن به چیدمان حرفهای در شهرستانها کار دشواری است. اما در این کار تمام چیدمان حرفهای آماده شد. در «مرگ آنجلها» شما با یک زنجیره به هم پیوسته از عناصر نمایش روبرو هستید. یعنی اگر یکی از بخشها کوچکترین ضعفی در اجرا داشته باشد، به خاطر به هم پیوستگی شدید اجزای نمایش، این ضعف به شدت خود را نشان میدهد. همه بخشهای تولید نمایش به موازات هم حرکت میکند. از طرفی مخاطب تا آخرین لحظه نمایش هر آن با اتفاقات جدید روبرو است تا اینکه دوباره او را به خودش برمیگردانیم.
یعنی میتوانستید که این نمایش را چند سال پیش بسازید و شرایط فراهم نبود؟ احتمالا منظورتان حضور تهیهکننده است؟
از نقش اثرگذار آقای قنبری در تولید این نمایش نمیتوانم به سادگی بگذرم. بعد از اینکه تمرین نمایش را دیدند با ما همنظر شدند که این نمایش یکی از بهترینهای کشور خواهد بود. مبلغ زیادی را برای این نمایش هزینه کردند. چون «مرگ آنجلها» یک نمایش پرهزینه است. فقط هزینه دکور و لباس این نمایش بیش از 16 میلیون تومان تمام شد. سایر هزینههای جاری هم از ابتدا تا همین امروز هست. امیدواریم با حمایت هنرمندان و همه اقشار مردمی گیشه خوبی داشته باشیم تا تهیهکننده نمایش برای پشتیبانی از آثار خوب دیگر گامهای بعدی را هم بردارند و فرهنگ پشتیبانی از تولید نمایش در استان رواج یابد. اما علاوه بر این بخش معتقدم زمان تولید «مرگ آنجلها» همین زمان بود که ذهنیت گروه من پخته شد تا دست به کارهای بزرگ بزنند. گروه سونر این بستر را با حمایت «محمد محمدی» رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی آمل و تهیهکننده فراهم دید. امیدواریم آنچه که در صحنه نشان میدهیم بازخورد داشته باشد.
در دوره تمرین از نگاه سایر هنرمندان هم بهره گرفتید؟
در تمرینات خیلیها را دعوت کردیم و بازخوردهای خوبی گرفتیم. باعث میشد دلگرمتر و محکمتر سر کار باشیم. خوشبختانه تقریباً هر کسی که پای تمرین نشست تحت تاثیر کار قرار گرفت. مخاطبان کارهای من دیدهاند که در آثارم همواره لحظههای جدید برای مخاطب دارم تا خسته نشود. اما در «مرگ آنجلها» این اتفاقات پشتسر هم بسیار بزرگ هستند. شاید در کارهای پیشین من اتفاقات وابسته به کارگردانی بود. اما در این نمایش اتفاقات گره خورده با بازیگری، نویسندگی، نور و طراحی صحنه هستند. همه این گرهها هر اتفاق را به یک سونامی تبدیل میکنند. مخاطب در هر وضعیتی باشد ناچار است که با نمایش پیش برود. در هر میزانسن اتفاقی رخ میدهد که همه چیز را تحت تاثیر میگذارد.
زمینه نمایش چیست؟
ابتدا به نام نمایش اشاره میکنم. آنجل نام نوعی ماهی است. در زبان انگلیسی هم به معنی فرشته است. وجه اشتراکی بین این دو مفهوم در نمایش وجود دارد که روی صحنه خود را نشان میدهد. نمایش ماهیتی ضد جنگ دارد. این که چرا این همه جنگ و کشتار داریم. چرا آدمها وحشیانه یکدیگر را میکشند. این نمایش را به تمام مردان و زنانی که در جنگها کشته میشوند تقدیم میکنیم و به ویژه به همه شهیدانی که برای کشورمان جنگیدند.
بنابراین نمایشی فرامرزی است و تمام جامعه بشریت را هدف خود میداند.
بله. برای همین نمایش زبان گفتاری متفاوتی دارد. زبان خاصی است که زبان هیچ نقطهای از دنیا نیست. در عین حال که با هم حرف میزنند زبانشان را نمیفهمیم اما مفهوم را میگیریم. این زبان مربوط به هر جای دنیا میتواند باشد. «مرگ آنجلها» را طوری ساختم که علاوه بر اجرا در کشورهای دیگر یک روز در اعتراض به جنگها آن را در سازمان ملل اجرا کنیم. اگر حمایت شویم اجراهای متعددی خواهیم داشت.
پس از آمل اجرای دیگری هم خواهید داشت؟
حتما «مرگ آنجلها» را در تهران اجرا میکنیم. البته قرار است نمایش را برای حضور در فجر معرفی کنیم. اگر نمایش در فجر تایید شد و توانست امتیازات و جوایزی بگیرد با آن به پیشواز اجرای عموم تهران خواهیم رفت. یک دعوت هم برای اجرا در بوشهر داریم. برای اجرای خارج از کشور هم برنامهریزیهایی شده است.
در کارهای پیشین شما موسیقی اثرگذاری خاصی داشت. مهم اینکه موسیقی تولیدی بود. در این کار چطور است؟
در این نمایش هم موسیقی توسط هنرمند همشهری ما «عرفان پرقوه» ساخته شد. با معرفی موسیقیهای جهانی گفتیم که چه کاری میخواهیم. موسیقیهایی که او ساخت هم خیلی خوب روی نمایش نشست.
سخن پایانی...
انتظار داریم که در گیشه با فروش حداکثری مواجه شویم. باز هم از «محمد قنبری» به خاطر همراهیاش سپاسگزارم که یکی از پرهزینهترین کارهای استان را حمایت کرد. به همه هنردوستان و به ویژه تئاتریها پیشنهاد میکنم این کار را ببینند. نه به خاطر این که اثر اردشیر است. چون یک کار متفاوت خواهند دید.