شنبه 4 دی 1395-14:0

بنجولیسم رسانه ای

زردنویس‌هایی که از تغییر یک معاونت یا مسئول روابط عمومی سازمانی معمولی در یک شهر، آسمان و ریسمان می‌بافند چرا از فضای بحرانی کاندیداهای انتخابات شورا نمی‌نویسند؟ این حجم از کاندیدا برای تصاحب 13 صندلی، چه معنا دارد؟ چرا هر کسی از سر بیکاری، خود را به عنوان کاندیدا علم کرده و چرا این زردنویسان، پیش از موعد مقرر قانونی، اقدام به تبلیغات انتخاباتی برای این افراد می‌کنند؟


 مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، کلثوم فلاحی: در حالی که مازندران درگیر مسائل متعددی است که می تواند سوژه داغ رسانه های استان باشد، برخی رسانه ها موضوعی مهمتر از شهرداری ساری نمی بینند.

 اقتصاد، ضعف های بسیاری از رسانه های مازندران است و اگر روزی رپرتاژ و آگهی نرسد، پول قند و چای خبرنگار خود را هم ندارند -البته اگر خبرنگاری داشته باشند- همین می شود که موضوعات و سوژه های پیش پاافتاده ای مانند آن چه در شهرداری ساری می گذرد، لقمه چربی برای برخی شده است.

برخی رسانه های استان، سوژه‌های داغ و مهم مانند کشاورزی، بورس، شیلات، ترافیک، بیکاری و مانند این ها را نادیده گرفته و سطح خود را تا شهرداری کاهش داده‌اند؟ مثلا"چرا تغییر یک معاونت یا واحد در شهرداری باید به تیتر یک، برخی رسانه‌نماها تبدیل شود در حالی که دل کشاورز خون است و آرزوهایش در پرتقال‌های یخ زده، دفن شده است.

اگرچه نمی‌توان در انتخاب محتوای یک رسانه، امر و نهی کرد اما می‌توان نیاز مخاطب را برشمرد و گوشزد کرد. آن گاه که مسئولان رسانه‌ها فریاد برمی‌آورند چرا رسانه‌های محلی، مخاطب ندارد و روی دکه باقی می‌ماند، چرا از محل فروش نشریه درآمدی ندارند و چراهای دیگر؛ امروز را به یاد آورند که فریادرس مردم نبودند تا مردم در کنار آنها قرار گیرند و مخاطب رسانه‌شان شوند.

تا زمانی که میل مخاطب مورد توجه نباشد بیهوده است حرف زدن درباره اینکه چرا خراسان و یزد و امثالهم رسانه‌ای دارند که حتی خبرنگاران آنها هم حاضر نیستند در رسانه‌ای جز رسانه محلی خود کار کنند.

مخاطب آگاه امروز به این قابلیت دست یافته تا از بین انبوه رسانه‌ها، به انتخاب دست بزند؛ مخاطب دیگر آن فرد منفعلی نیست که در گذشته بود و هر آنچه یک رسانه می‌خواست به خورد او می‌داد.

رسانه‌هایی که خواسته و ناخواسته و بر اساس نیاز، به بنجولیسم روی آورده‌اند و برای بزرگ نشان دادن خود، به موضوعی می‌پردازند که تصور می‌کنند مورد توجه مردم است، در حالی که نیاز خودشان برای کسب درآمد و یا هر چیز دیگری است، هرگز پا در فضای حرفه‌ای شدن نگذاشته و بسیار زود می‌میرند.

زردنویس‌هایی که از تغییر یک معاونت یا مسئول روابط عمومی سازمانی معمولی در یک شهر، آسمان و ریسمان می‌بافند چرا از فضای بحرانی کاندیداهای انتخابات شورا نمی‌نویسند؟ این حجم از کاندیدا برای تصاحب صندلی ها، چه معنا دارد؟ چرا هر کسی از سر بیکاری، خود را به عنوان کاندیدا علم کرده و چرا این زردنویسان، پیش از موعد مقرر قانونی، اقدام به تبلیغات انتخاباتی برای این افراد می‌کنند؟

آنهایی که رفتار یک گروه کوچک در مقابل جمعیت بزرگ مردم را در بوق و کرنا می‌کنند و پایکوبی عده ای را پیراهن عثمان کرده‌اند، در بزنگاه های دیگر کجا هستند؟ در حالی که انتخابات مهمی پیش رو داریم چرا موضوع شهرداری تمام نمی‌شود و زردنویسان تازه از خواب برخاسته، به موضوعی بیات می‌پردازند؟

رسانه‌ای که تعهد به در کنار مردم بودن ندارد، هیچ ندارد. نه اعتباری در میان مردم و نه اعتباری در میان هم‌صنفان. در این میان، وظیفه ارشاد و خانه مطبوعات به عنوان متولیان امور رسانه، موضوعی مغفول است و با حمایت نکردن از رسانه‌هایی که به تولید محتوای فاخر می‌پردازند، بستر را برای زردنویسان، فراهم کرده‌اند.