دوشنبه 6 دی 1395-9:59
گفتگو با موافقان و مخالفان طرح تنفس جنگل؛طرح تنفس؛ کمک به تجدیدحیات یا نابودکننده جنگلهای شمال؟
در یک پرونده ویژه طرح تنفس جنگل را بررسی کرده ایم. در این بسته یک گزارش، یک گفتگو و یک یادداشت از صاحب نظران و استادان دانشگاه پیش روی شماست. یکی از استادان دانشگاه منابع طبیعی ساری می گوید «طرح تنفس کمک به تجدید حیات جنگل است» اما کارشناس دیگری اظهار داشته «طرح تنفس جنگلهای شمال را نابود میکند ». متن کامل را در مازندنومه بخوانید.
مازندنومه؛ سرویس محیط زیست و گردشگری، شبنم لشگری: جنگلهای شمال ایران که به نامهای جنگلهای خزری یا جنگلهای هیرکانی نیز مشهورند جزو جنگلهای پهن برگ معتدله نیمکره شمالی محسوب میشود.
مساحت این جنگلها در گذشته حدود 5 میلیون هکتار بود که به تدریج از آن کاسته شد. به طوری که این مساحت تا پیش از ملی شدن جنگلهای ایران 3.4میلیون هکتار و امروزه طبق آمار رسمی سازمان جنگلها و مراتع کشور فقط 1.9میلیون هکتار است. این مساحت حدود یک درصد مساحت کل کشور را در بر میگیرد.
جنگلهای شمال کشور چه از نظر کمی -مساحت و حجم چوب- چه از جنبههای کیفی -زیست محیطی و تنوع زیستی- سیر نزولی داشت و چنانچه این روند ادامه یابد نه تنها در آینده قسمت اعظم این جنگلها از بین خواهد رفت، بلکه خطرات زیست محیطی آنها برای ساکنان شمال کشور را به دنبال خواهد داشت.
دولت اخیراً برای مقابله با این معضل اجرای طرح تنفس 10ساله را پیشنهاد و آغاز به اجرا کرد. طرح تنفس شامل محورهایی با عنوان واردات چوب از خارج کشور، حفاظت کامل از جنگلهای شمال کشور، ایجاد واحدهای کار در هر حوزه آبخیز جنگلهای شمال کشور، حل مشکل چرای دام، مبارزه با برداشت قاچاق چوب، ایجاد ذخیرهگاههای جنگلی، ادغام دو سازمان و تشکیل وزارت منابع طبیعی و محیط زیست و تهیه برنامهای با وحدت نظر بین کارشناسان و متخصصان مخالفان و موافقانی دارد.
یک عضو هیأت علمی رشته جنگلداری دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی ساری با اشاره به وضعیت جنگلهای شمال کشور گفت: من اسم بحران را برای وضعیت کنونی جنگلهای شمال مناسب نمیدانم، ولی وضعیت هم راضی کننده نیست. مدیریت خوبی به جنگلها اعمال نمیشود و ساختار سازمان جنگلها به دلیل اینکه زیر نظر جهاد کشاورزی که تخصصی در مورد منابع طبیعی و جنگلها ندارد قرار گرفته است بسیار ضعیف شد.
دکتر «مجید لطفعلیان» افزود: مترادف سازمان جنگلها، سازمان امور اراضی را داریم که جهاد کشاورزی خیلی از اختیارات را به این سازمان میدهد. از سویی این وزارت بیشتر به فکر توسعه کشاورزی است. جهاد کشاورزی حتی در کشاورزی هم دنبال فنون به روز و علمی نمیرود و با سبک سنتی و با هدف توسعه کمی دنبال زمین بیشتر و استفاده از منابع طبیعی هستند. رویکرد جهاد کشاورزی و سایر ارگانها به منابع طبیعی رویکرد زمین رایگان است که برای کارهای مختلف استفاده میکنند. مثلاً وزارت نیرو برای ایجاد خط گاز یا برق به زمینهای منابع طبیعی به عنوان زمین مفت نگاه میکند.
وی اظهار کرد: دانش جنگلداری از اینجا پایه گرفت که چه کاری انجام دهیم که هم به نیاز انسان پاسخ داده شود و هم جنگلها حفاظت بشود. در ایران مدیریت جنگلها از زمانی که طرحهای جنگلداری پایهریزی شد مبنای علمی داشت. اما در عمل کارهای غیر علمی صورت میگیرد.
سیلهای ویرانگر در جنگلهای زیر پوشش محیط زیست
این استاد دانشگاه با بیان اینکه اخیراً نامهای پر از اشکالات فنی و علمی از وزارت جهاد کشاورزی مبنی بر بهینهسازی پایش، حفظ، بهرهبرداری و مدیریت جنگلهای کشور فرستاده شد، خاطرنشان کرد: اصلا طرحی به نام تنفس وجود ندارد و فقط در حد حرف است. در واقع کسانی که گمان میکردند وضعیت جنگلها به این شکل اگر پیش برود به صلاح جنگلها نیست، به این فکر افتادند که برای بهبود وضعیت جنگلها یک دورهای برنامه بهرهبرداری را متوقف کنند این خطای فاحشی است که نه پایه علمی و نه پیشینه اجرا در ایران دارد.
عضو هیأت علمی رشته جنگلداری دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی ساری گفت: در دنیا نیز تجارب شکست خورده این طرح وجود دارد. به عنوان مثال فائو در 5 کشور آسیای شرقی طی یک دوره 10ساله این طرح اجرا کرد که در نتیجه در 3 کشور به وضوح وضعیت بدتر شد. توقف بهرهبرداری تجربه منفی بینالمللی دارد. از سوی دیگر افرادی هم در خود سازمان جنگلها هستند که دیدگاه علمی جنگلداری نداشته و دیدگاه محیط زیستی دارند. گمان میکنند حفاظت از محیط زیست با قرق کردن آن درست میشود.
لطفعلیان افزود: 5 تا10 درصد جنگلهای ما در اختیار محیط زیست است. بدترین سیلهای ویرانگر شمال کشور در جنگلهای تحت مدیریت محیط زیست اتفاق افتاده که اصلا بهرهبرداری در آن انجام نمیشود. افرادی که فکر می کنند طرح تنفس راه چاره است نگاهی به جنگل گلستان بیندازند و ببینند چرا این سیلها آمده است. اگر میخواهند به جنگل کمک کنند باید طرحهای جنگلداری را اصلاح کنند. هر کار غیر از این اگر باشد نتیجهای منفی در پی خواهد داشت.
طرح تنفس جنگل؛ حقه عوامفریبانه
وی با اشاره به برخی تأکیدات مبنی بر اجرای طرح تنفس برای خروج دام از جنگل، اظهار کرد: در بحث خروج دام که مشکل همیشگی سازمان است، چه فرقی میکند که بهرهبرداری قطع شود یا نه. همین الان هم میتوانید این کار را انجام دهید، پس نیازی به طرح تنفس نیست. از سوی دیگر ممکن است بخشی از این اقدام به خاطر مقبولیت همگانی و باور عامیانه مبنی بر ضرورت توقف قطع هر گونه درخت باشد. بیان این مسائل کمی هم میتواند جنبه جذب نگاههای مردمی داشته باشد. اما دسته سوم هم هستند که دلشان به حال جنگلها میسوزد که در سمنها یا هر جای دیگر هستند و فکر میکنند که اگر در جنگل اره موتوری نباشد جنگل بهتر میشود. باید به این گروه بگوییم ما برای حفاظت از درختان برخی از آنها را قطع میکنیم. رویکرد ما مبتنی به دانش است.
بهرهبرداری در کشورهای توسعهیافته
این استاد دانشگاه گفت: کشورهای توسعهیافته با دانش جنگلداری بهرهبرداری میکنند و جنگل را گسترش میدهند. به عنوان مثال سوئد صد میلیون متر مکعب بهرهبرداری صنعتی سالیانه دارد و ایران پانصد هزار متر مکعب. کشورهای دیگری مثل کانادا هم به همین صورت هستند. اما این کشورها پسرفتی در جنگلها ندارند و روزبهروز با تکیه بر دانش جنگلداری اوضاع بهتری دارند.
مشکلات پس از اجرای طرح تنفس
این استاد دانشگاه با اشاره به مشکلات پس از اجرای طرح گفت: وقتی طرح تنفس اجرا شود بخشی از نیاز چوبی از طریق واردات تامین میشود. واردات هم چالشهای خاص خود را دارد. نخست اینکه کار سادهای نیست. دوم اینکه همراه واردات آفتهایی که وارد کشور میشود که تعادل اکوسیستم را به هم میزند و باعث تخریب و از بین رفتن برخی از درختان میشود و خروج ارز را در پی دارد است. از طرفی اگر بخواهیم فقط به واردات متکی شویم، فشار آوردن کشورها بر صنایع وابسته به چوب ما کار سادهای خواهد شد و به طور مستقیم بر اشتغال کشور اثر میگذارند.
-----------------------------------------------------------------------
*طرح تنفس جنگلهای شمال را نابود میکند
مازندنومه؛ سرویس محیط زیست و گردشگری، اشکان جهانآرای: هفته گذشته دومین همایش ملی مدیریت جنگلهای شمال در برگزار شد. در این همایش حدود 400 تن از فعالان منابع طبیعی، کارشناسان و اساتید دانشگاه گرد هم آمدند تا درباره آخرین وضعیت جنگلهای شمال تبادل نظر کنند و راهکارهایی را برای بهتر شدن وضعیت باقیمانده جنگلهای هیرکانی دنیا بیابند. این همایش ملی دقیقا یک ماه پس از صدور دستور وزیر جهاد کشاورزی مبنی بر توقف بهرهبرداریها از جنگلهای شمال و اجرای طرح تنفس برگزار شد و اتفاقا یکی از مسائل اصلی مطرح شده در آن آسیبهای اجرای طرح تنفس به جنگلها بود. دکتر «محمد امینی» دبیر این همایش، رییس جامعه جنگلبانی ایران شعبه مازندران و عضو هیات علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی مازندران در گفتوگو با همشهری به تفصیل درباره اجرای طرح تنفس و آسیبهای آن مسائلی را مطرح کرد:
آقای دکتر امینی، در همایش هفته گذشته چه نکاتی مد نظر قرار گرفت؟
این همایش به دنبال همایش پیشین که مهر سال 93 در دانشگاه کشاورزی ساری داشتیم برگزار شد. در همایش سال 93 یک بیانیه نهایی داشتیم که آن بیانیه در همایش دوم مورد تاکید و تایید قرار گرفت. مساله اصلی این است که ظرف 50 سال گذشته یک سری فعالیتها را برای مدیریت در جنگلهای شمال داشتیم که در این مدیریت فراز و فرود هم از نظر بهرهبرداری و هم تغییرات مدیرتیی دیده میشود.
ابتدا سطح کمی زیر پوشش طرحهای جنگلداری قرار گرفته بود. به مرور که نیروی انسانی تامین شد و صنایع و کارخانجات تشکیل شدند، سطح جنگلهای زیر پوشش افزایش یافت تا اینکه به 45 درصد از 2 میلیون هکتار جنگلهای شمال کشور رسید. به عبارتی اکنون 55 درصد از جنگلهای شمال زیر پوشش طرحهای بهرهبرداری نیستند.
بین سالهای 55 تا 70 مقدار برداشت از جنگل بسیار زیاد بود. برداشت سالانه به حدود 2.3 میلیون متر مکعب در سال رسیده بود. پس از آن کاهش برداشت در دستور کار قرار گرفت. در نتیجه سازمان جنگلها با مشورت متخصصان مقدار برداشت را کم کرد که امسال به حدود 300هزار متر مکعب در سال، یعنی نزدیک به یک هشتم مقدار برداشت دهه 60 کاهش داد که بیشتری کاهش برداشت در محدوده طرحهای جنگلداری بود.
همه برداشتی که سالانه از جنگل میشود همین مقدار است؟
نه. سالی 3 میلیون متر مکعب چوب مصرف حاشیهنشینان از جنگل برداشت میشود. جمعیت روستاها اضافه شده و برخی روستاها گسترش یافتهاند. وقتی این 3 میلیون متر مکعب را با مقدار برداشت در مناطق زیر پوشش طرح جنگل که مجری طرح نسبت به احیای جنگل متعهد است مقایسه میکنیم میبینیم خیلی زیاد است. مجری طرح تعهداتی مثل جادهسازی، جنگلکاری، حصارکشی، بهکارگیری قرقبان، اجرای خروج دام از جنگل، اجرای عملیات پرورشی و تامین خودرو برای ناظران دارد. اما مصرفکنندگان آن 3 میلیون متر مکعب هیچ برای حفاظت از جنگل تعهدی ندارند. اما تمام این تعهدات در ازای درآمدی است که از چوب به دست میآید. درآمد و هزینه با چوب بسته میشود و دولت هم کمک نمیکند. بنابراین جایی اگر مقدار برداشت به صفر برسد خود به خود مجری به تعهداتش عمل نمیکند.
یعنی با اجرای طرح تنفس مجریان طرح دست از حفاظت جنگل میکشند؟
این اتفاق به طور طبیعی میافتد. در بحث استراحت دادن به جنگل منظور کاهش فشار اصلی بر کلیت جنگلها و محدوده بیرون از طرحهای جنگلداری بود. آیا فشار بر جنگلها در مناطق زیر پوشش طرحهای جنگلداری وارد میشود؟ حدود صدهزار هکتار از جنگلهای ما در اختیار فعالیتهای معدنی است که تخریبهای خاص خود را دارند. همین معدنها تونل ایجاد میکنند، مواد زائد معدنی را در جنگل و رود رها میکنند و از درختان جوان برای سازهها بهره میگیرند. 42 جایگاه بزرگ زباله در جنگلهای شمال کشور داریم. حدود 6 میلیون واحد دامی در این جنگل ها وجود دارد که عمدتاً خارج از طرحهای جنگداری هستند. کافی است که هر واحد دامی در روز یک نهال جنگلی بخورد. با این تعداد نهال میشود سالی نیم میلیون هکتار جنگلکاری کرد.
اما پیش از این طرح صیانت از جنگل هم ابلاغ شد که به نظر میرسد به نتیجه نرسید.
بله. دولت سال 82 طرح صیانت از جنگلهای شمال را تصویب کرد. در این طرح هر نهادی موظف شد کاری انجام دهد. وزارت نفت قرار بود سوخت جایگزین 3 میلیون متر مکعب چوب جنگلنشینان را ظرف 5 سال تأمین کند که نشد. از طرفی ما در شمال 45 هزار کیلومتر مرز مشترک زمینهای کشاورزی، باغی و عرصههای دامداری با جنگل داریم. اینها اگر سالی یک متر پیشروی داشته باشند مساحت زیادی از عرصه جنگلها نابود میشود. راه پیشگیری این بود که مرز جنگل با علائم ثابت زمینی حدنگاری یا کاداستر مشخص شود که این کار هم انجام نشد.
وزارت کشاورزی باید نژادهای دامی را اصلاح میکرد که متکی به خوراک داخل جنگل نباشند تا در خانه به دامها خوراک دهند و این اتفاق هم نیفتاد. موضوع مورد تأکید بعدی زراعت چوب بود. مقرر شد در برخی از استانهای دارای زمین رها شده صنوبرکاری و زراعت چوب انجام شود. اما چون در وزارت جهاد کشاورزی اجرا نشد شکل واقعی نگرفت. این در حالی است که زراعت چوب 10 برابر روند طبیعی تولید چوب دارد.
بحث بعدی خروج دام از جنگل بود که هم کیفیت زندگی بهتر شود و هم جنگل آسیب نخورد. چون دامداری با جنگلداری در تناقض است. الان هم اگر بخواهیم هر کاری کنیم با حضور دام در جنگل نمیتوانیم از جنگل حفاظت کنیم. همراه با دام دامدار را هم داریم که با زدن شاخ و برگ درختان هم میخواهد علوفه بیشتری را تامین کند و هم رسیدن نور به کف جنگل را آسان کند تا علوفه بیشتری بروید.
هیچکدام از مفاد طرح صیانت از جنگلها توسط نهادهایی که موظف بودند انجام نشد. حالا دستور دادهاند که برداشت از جنگل ها متوقف شود. در حالیکه چالشهای جنگلها در مناطق زیر پوشش طرحها نیست.
معتقدید طرحهای جنگلداری کاملا درست عمل کردند؟
طرحهای جنگلداری هم برای اصلاح روش نیاز به تغییراتی داشتند که یک سری اعمال شد و مقداری هم قرار بود انجام شود. اما حرف تعطیل شدن طرحها را پیش کشیدند. باید در یک سری اصول فنی تجدید نظر میکردیم که فرصت ندادند. نکته قابل توجه این است که از زمان ارائه طرح تنفس تا امروز هیچ طرح ثبت شدهای که چند خط توضیح علمی برای اجرای طرح تنفس جنگلهای شمال در آن وجود داشته باشد دیده نشد. برای همه سوال است که طرح استراحت چه برنامهای دارد؟ با وجود این همه دام و حاشیهنشینان جنگل چگونه قرار است به جنگل استراحت داده شود؟
یعنی طرح تنفس نگاهی به برداشتهای بیش از حد خارج از طرحهای جنگلداری ندارد؟
نظر این دوستان روی 45 درصد زیر پوشش طرح است. حالا ما میپرسیم که 55 درصد بقیه که تا امروز در تنفس بود و بهرهبرداری صنعتی در آن انجام نمیشد چرا وضعیت مناسبی ندارد؟ این کار یعنی جایی که طرح جنگلداری دارد را میخواهیم خراب کنیم تا شبیه جایی که طرح جنگلداری ندارد شود.
همه میدانند که حفاظت محیط زیست به اندازه یک چهارم ظرفیت حفاظتیاش نیرو دارد. رییس سازمان جنگلها هم اخیراً اعلام کرد به دلیل کمبود نیروی انسانی اگر طرح تنفس اجرا شود جنگلهای شمال رو به نابودی میرود. چون ظرفیت حفاظتی ندارند و بهرهبردار هم از جنگل خارج میشود. ساختار موجود حتی شبکه نظارتی که پس از 5 سال وضعیت جنگلهای شمال را با اجرای این طرح بررسی کند ندارد.
با این شرایط میتوان گفت که طرح ناقص است؟
از نظر من این طرح اصلاً وجود ندارد. فقط یکم آذر امسال وزیر نامهای نوشت که همه چیز متوقف شود. حالا حرف ما این است که اولا باید طرحی باشد که توضیح دهد نوع عملیات و کاراین استراحت چیست، در چه دوره زمانی باید انجام شود و مجری کیست؟ به نظرم این حفاظت نیست، رها کردن جنگل است.
حدود 8 هزار کیلومتر جاده در مناطق جنگلی داریم که اگر بدون حفاظت بماند به شدت مورد تخریب و قاچاق و سوءاستفاده قرار میگیرد. نزدیک به 400هزار هکتار عرصه نهالکاری شده داریم که در سنین جوانی هستند و به پرورش نیاز دارند که با این طرح رها می شوند. این همه عوامل دستاندازی به جنگل مثل روستانشینان داریم. امروز تنها ساز و کار اطلاع از تصرف اراضی و برداشت قاچاق چوب قرقبانها هستند. اگر قرقبان نباشد این همه مرز مشترک و جاده با نداشتن نیرو و ماشین و امکانات فضای باز برای قاچاق خواهد شد. بماند که خدماتی هم از فعالیت مجریان طرح به مردم مناطق حاشیه جنگل ارائه میشد.
به همین دلایل معتقدیم که تعطیلی طرحهای جنگلداری اشتباه است. اگر در طرح سوءاستفاده میشود و هر نقدی هست باید نقطه اشکال را اصلاح کنیم. مگر در سیستم پزشکی یا ساسیر نهادهای اداری اشکال نداریم؟ آیا همه را باید منحل کنیم؟ 60 درصد درختان جنگلی ما در سن بالای بهرهبرداری هستند. در تندباد اخیر درختان بزرگ زیادی افتادند و درختان جوان را از بین بردند. باید این درختان بزرگ را با روشهای علمی برداریم و کمک کنیم درخت جوان جایگزین شود.
از طرفی 65 درصد از عرصههای جنگلی به خاطر حضور دام و مردم شرایط تجدید حیات را ندارند. نکته دیگر اینکه حفاظت درست و بهرهبرداری از جنگل در اسناد بالادستی مورد تأکید قرار گرفت. مقام معظم رهبری سال 88 در مازندران گفتند «استانی که جنگل و دریا دارد نباید بیکار داشته باشد.» باید به درستی حفاظت و بهرهبرداری کرد.
این نشان میدهد در بالادست نظر مسئولان بر این است که درست بهرهبرداری کنیم. استراحت و توقف منجر به اهدافی که در اسناد بالادستی هست نمیشود. نکته بعدی اشتغال است. برای هر شغل حدود 50 میلیون تومان هزینه میکنیم. این همه شاغل در این شرکتها داریم که برای حفاظت از جنگل کار میکنند. بیکار شدن این افراد باز هم دستاندازی به طبیعت را افزایش میدهد. باید به همه اینها فکر کنیم. افراط و تفریط در مدیریت جنگل که برای آن برنامه صد ساله داریم اشتباه است. رفتار سلیقهای و تصمیمات غیرتخصصی مدیرانی که تخصص ندارند به جنگل صدمه میزند.
اگر طرحهای جنگلداری مناسب هستند پس در تمام این سالها چرا کاهش سطح جنگلها را داشتیم؟
اتفاقا نکته خوبی است. از زمان آغاز اجرای طرح جنگلداری در کشور تا امروز در داخل طرحهای جنگلداری فقط 7 درصد کاهش مساحت داشتیم. اما در خارج از طرح رقم بسیار بزرگ است. هم کاهش مساحت داشتیم و هم افت کیفیت. در اطراف جادههای دسترسی که حفاظت کامل انجام نشد تخریب گسترده جنگل را شاهد هستیم. جایی که ارزش اقتصادی داشت جنگل و مرتع صدمه دید. دلیلش این است که در محدوده طرح بین 5 تا 10 سال یک بار نقشهبرداری میشود که عامل کنترل است. هر بار تجدید نظر در طرح توان اکولوژیک جنگل زیر پوشش بررسی میشود. اما در خارج طرح این مطالعات را نداشتیم. فقط به صورت موردی مطالعات ماهوارهای که خیلی هم دقیق نبود انجام شد که بتواند نشان دهد چقدر جنگل عقبنشینی کرد.
امکان اینکه شرکتهای بهرهبردار از مناطق خارج طرح برداشت قاچاق داشته باشند هم وجود دارد؟
همه چوبهایی که توسط این شرکتهای مجری تحویل کارخانه میشود باید هویت داشته باشد. نکاچوب، چوب و کاغذ و شرکت چوب فریم که دولتی و نیمه دولتی هستند و چوکا در گیلان یک سیستم نظارتی در جنگل و یک دفتر نظارت در کارخانه دارند. بنابراین شرکت نمیتواند چوب قاچاق بخرد. شرکتها در چند لایه کنترل میشوند. البته نمیگوییم در داخل جنگلهای طرح تخلف انجام نمیشود. اما باید آن نقطه را پیدا و با آن برخورد کنیم. سیستم نظارت باید تقویت شود. نه اینکه کل ساختار زیر سوال برود.
به نظر شما همایش ملی میتواند اثرگذار باشد؟
هدف ما از این همایش کمک به سازمان جنگلهاست. در همایش 400 شرکت کننده شامل 80 نفر از تشکلهای غیردولتی، حدود 100 بازنشسته قدیمی و کارشناس خبره و با تجربه سازمان جنگلها، مدیران و اعضای هیأت علمی دانشگاهها حضور داشتند. سال گذشته 60 عضو هیات علمی به رییس مجلس و رییسجمهور نامه نوشتند که این روش درست نیست. الان آن 60 نفر شدند 400 نفر که میگوییم یکی از مشکلات ما سطح سازمانی سازمان جنگلهاست. ما موافقیم که سطح سازمانی ارتقا یابد و به عنوان یک سازمان حاکمیتی کار کند. امروز قدرت حاکمیتی از سازمان جنگلها گرفته شد. با این دستور وزیر نیز همه بلاتکلیف ماندهاند.
-------------------------------------------------------------------
*طرح تنفس کمک به تجدید حیات جنگل است
مازندنومه؛ سرویس محیط زیست و گردشگری، سید محمد حسینی نصر، عضو هیأت علمی رشته جنگلداری دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی ساری: طرح تنفس یکی از طرحهایی است که میتواند برای جنگلهای شمال کشور مفید باشد.
طرحهای جنگلداری به هفت بخش تقسیم میشوند. طبق واحدهای کاری جنگل، توان اکولوژی در تمام نقاط جنگل یکسان نیست. به همین دلیل است که دانش آمایش سرزمین، جنگلداری را به هفت کلاس تقسیم کرده است. در کلاس نخست جنگلداری، جنگل بیشترین توان برای تولید دارد. این شرایط خاص است. اما در کلاس هفت جنگل اصلا تولید چوبی نداشته و فقط بقای خودش را حفظ میکند. طرحهای بهرهبرداری که تهیه میشوند این تفاوت را نادیده میگیرند، بنابراین باعث میشود طرحهای بهرهبرداری نتوانند دقیق و جامع میزان رویش جنگل را در نقاط مختلف اندازهگیری کنند.
این طرحها یک بازنگری لازم دارند و باید با دانشهای جدید همراه شوند. طرح تنفس علاوه بر اینکه کمک میکند جنگل بتواند کمبودهای خودش را جبران کند، فرصتی است تا طرحهای بهرهبرداری بازنگری شوند.
خیلی از جنگلهای ما حفاظتی هستند. این جنگلها دارای بقایای 3 دوره زمینشناسی هستند و به عنوان بانک ژن باید از آنها مراقبت کنیم. در صورتی که به این جنگلها به دید تولید چوب نگاه میکنیم، به ویژه شرکتهای خصوصی یا دولتی که با نگاه تولید به مثابه یک کارخانه به جنگل نگاه میکنند. فراموش شده است که سرمایه از نظر ژنتیکی چقدر اهمیت دارد و باید حفظ بشود. بنابراین خیلی از بخشهای جنگل ما حتماً باید حفاظت و قرق شوند.
با این افزایش جمعیت و تنوع نیازهای اجتماعی انسانی جنگل به عنوان یک اکوسیستم موظف نیست تمامی نیازهای انسان را تامین کند. اگر اجتماع انسانی چوب میخواهد باید درختکاری کرده و با گونههای سریعالرشد نیازمندیهای خودش را تامین کند.
بهرهبرداریهای بیرویه و قاچاقهایی که در طول سالیان گذشته صورت گرفته سبب شد بیش از تمام جنگلها برداشت شود. به نظر میآید دادن یک دوره تنفس که جنگل بتواند یک ریکاوری شود غیر اصولی نیست. در برخی موارد دلیل مخالفت، بیکاری قرقبانها و بسته شدن شرکتها اعلام میشود. اما بقای جنگل اهمیت دارد یا بقای یک شغل؟
میتوان مشاغل دیگر ایجاد کرد یا از جنگل استفادههای دیگری داشت. خیلی از گونههای جنگلی مثل گیاهان دارویی موادی را تولید میکنند که در صنعت دارویی میتوان استفاده کرد. چرا از این توان جنگل در اشتغال استفاده نمیشود و فقط میخواهیم از چوب استفاده کنیم؟
بعید میدانم تجربههای صد سال اخیر ثابت کرده باشد بهرهبرداری از جنگل باعث بقای جنگلها شود و بهرهبرداری نکردن از بین رفتن جنگل را در پی داشته باشد. پاسخ به این پرسش البته کار آسانی نیست. اما اگر به این صورت بود میلیونها سال که بهرهبرداری صورت نگرفت چرا جنگلها بقای خودشان را حفظ کردند؟ جنگلهای شمال مثل آدمی است که از او کار کشیده شده و در حال فرسوده شدن است و حالا نیاز است برای تجدید قوا یک دوره استراحت کند.