يکشنبه 3 بهمن 1395-9:1
وقتی شهردار به فکر صندلی بالاتر است
شهردار تهران نزدیک به دو دهه مشغول دست یابی به کرسی بالادستی است که بالطبع، او و اتاق فکرش را به جای این که به وظایف و مشغله های سازمانی اش تمرکز دهد، به رویای صندلی بزرگتر معطوف می دارد/ مردم ایران خوب می فهمند که آتش نشان های شهید، در میان شعله ناآگاهی مافوق های خود سوختند.
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، قاسمعلی ایران منش، فعال فرهنگی: ساختمان پلاسکوی 53 ساله تهران و اولین برج 17 طبقه ایران بر اساس یک آتش سوزی و نبود استاندارها بر سر ناجیان و مردم و خودش فرو ریخت و دستان غم میلیون ها ایرانی را در بغل فرو نشاند.
در تخصص من نیست که بخواهم برای این حادثه غم انگیز و حوادثی از این نمونه، نقدی جامع و چند سویه داشته باشم. همچنین سر آن ندارم از روی کینه، عناد و دشمنی به کسی، بر اساس تفکر گروهی و حزبی حمله ور شوم و سهم عده ای را در صعودها و سقوط ها نادیده گرفته و به عده ای خاص نسبت دهم. به عنوان یک شهروند برایم سوال است که چرا در کشور ما هر کس بر صندلی ای که نشسته است به فکر کرسی ای بالاتر می افتد؟
ترقی و پیشرفت در جوهر هر شخصی وجود دارد، همچنان که وجدان هم وجود دارد و باید نسبت به آنچه را که عهده دار شده است، تمام تلاش و همت خود را جهت ارتقای سطح کمی و کیفی آن به کار گیرد، نه این که آن مجموعه و سازمان را نردبان صعود به پست های بالاتر برای خود، خودی ها و اطرافیانش قرار دهد که در واقع خویش و همراهان را از پرداختن به اصل وظیفه باز می دارد.
این آسیبی است که متاسفانه در جلد مسئولان کشور ما نفوذ کرده و به سادگی هم از بین نمی رود و تمام تلاش مسئول محترم را معطوف به این ارتقای کاذب می کند که عموما و غالبا کرنش هایی در برابر بالادستی ها و تکبر هایی را برای فرو دستی ها رقم می زند .
تحلیل نگارنده از این زاویه دید است که پلاسکو قربانی این بازی های غیر اخلاقی در کشور ما و متاسفانه فرهنگ روزگار ما و دغدغه بالادست طلب ها شده است که توان ها را برای بالا نشینی ها می برد. آسیبی که وظیفه اصلی مدیر بالا دست نگر می زند، هزینه اش را مردم باید بپردازند.
شهردار تهران که از منظر نویسنده استعدادهایی هم برای پذیرفتن مسئولیت دارد، قریب به دو دهه مشغول دست یابی به کرسی بالادستی است که بالطبع، او و اتاق فکرش را به جای این که به وظایف و مشغله های سازمانی اش تمرکز دهد، به رویای صندلی بزرگتر معطوف می دارد. این مسئله با توجه به شرایط غیر شایسته سالاری، قابل تحمل نیست، در صورتی که کشور جهت پیشبرد امور، سیاست و توان مضاعفی را می طلبد صرف نظر از اتاق در بسته ای که مشغول تقسیم غنائم و تملک های آن چنانی هستند.
از این واقعه ی غمبار باید عبرت گرفت و برای این گونه تهدیدها و چالش ها و نظایرآنها راهکارهایی علمی و عملی در دستور کار قرار دهیم و چاره جویی کنیم که تهران بیش از 10 میلیون جمعیتی اگر دچار واقعه ای مثل زلزله و مانند این ها شود، چه پیش خواهد آمد؟
محمدباقر قالیباف باید بداند یک شهردار کارآمد بودن خیلی بهتر از یک شهردار 10 سال منتظر رئیس جمهوری شدن است. .
شهردار خلبان تهران باید بداند مهارت های فراوان داشتن خیلی خوب است، اما مسئولیتی را که جان و مال و ناموس مردم را در بر می گیرد، به نیکویی به سرانجام رساندن مناسب تر است. بنابراین او باید یا شهردار باشد و یا یک کاندیدای بالقوه تا برای چالش های تهران برنامه داشته باشد.
پلاسکو فروریخت چون استانداردها رعایت نشد، چون هر بار هشدارها خریداری شد، چون مالک را بی جهت مورد گذشت قرار داده اند و شاید از آن زیرمیزی هایی که الآن رومیزی شده مورد داد و ستد قرار گرفت و چون....
قصد انتقام گیری نداریم، اما مردم ایران خوب می فهمند که آتش نشان های شهید، در میان شعله ناآگاهی مافوق های خود سوختند، که ای کاش این شهادت هم وطنان هشداری شود برای همه ی مسئولان که در انتصابات تخصص را هم به حساب آورند و اهمیت صندلی ای را که بر آن نشسته اند، درک کنند.
خداوند شهدای حادثه ی پلاسکو را غریق رحمت کند و به خانواده های شان صبر دهد و به مسئولان هم طاقت و تحمل نداشتن حسرت برای صندلی و کرسی بالاتر دهد تا به وظایف خود بیشتر توجه داشته باشند .