جمعه 13 اسفند 1395-20:22

ارشاد مازندران در بوته نقد

محمد عظیمی -شاعر و پژوهشگر بهشهری- در یادداشتی به نقد عملکرد اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران پرداخته و از بی توجهی این اداره کل به زیرساخت های فرهنگی نوشته است.


 مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، محمد عظیمی؛ پژوهشگر و پیشکسوت انجمن شعر و داستان: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان متولی امور فرهنگی جامعه عهده دار وظایفی تدوین شده است که از مهمترین مواردآن رشد فضائل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا، استقلال فرهنگی و مصونیت جامعه از نفوذ فرهنگ اجانب، اعتلای آگاهی های عمومی در زمینه های مختلف و شکوفایی استعدادها و روحیه تحقیق ، تتبع و ابتکار در جامعه و رواج فرهنگ و هنر اسلامی  و مانند این هاست.
 
وظایف اساسی این دستگاه نیز شامل سیاستگذاری برای رشد و اعتلای فرهنگ و هنر ایران و اسلام به عنوان عناصر هویت ملی، سیاستگذاری و برنامه ریزی در زمینه فرهنگ عمومی و اصول سیاست فرهنگی کشور ، برنامه ریزی و ایجاد بسترهای لازم به منظور پرورش استعداد، انگیزه و ذوق فرهنگی و هنری و تقویت روحیه ابتکار و تحقیق آحاد جامعه به ویژه نسل جوان، سیاستگذاری، برنامه ریزی، هدایت و حمایت از رشد و توسعه فعالیت های فرهنگی، هنری، مطبوعاتی و اطلاع رسانی، توسعه، گسترش، احداث، بهره برداری و نحوه اداره مجتمع ها، تالارها، فرهنگسراها و سایر فضاها و مراکز فرهنگی، مطبوعاتی، کتابخانه های عمومی، کانون های فرهنگی هنری مساجد با تأکید بر بهینه سازی ارائه خدمات فنی، تخصصی و آموزشی و مانند این هاست.

 در همین راستا دبیرخانه ستاد پیشگیری از آسیب های اجتماعی موظف است تا در جهت برنامه¬ریزی برای ایجاد انگیزه، حساسیت ¬در هنرمندان، اهالی فرهنگ به منظور تولید برنامه های فرهنگی و هنری در ابعاد مختلف با رویکرد پیشگیری ¬از آسیب های اجتماعی و جمع آوری اطلاعات جهت ارزیابی و نظارت بر اجرای فعالیتهای فرهنگی و هنری در زمینه پیشگیری از آسیب های اجتماعی در واحد¬های استانی گام بردارد و اهداف مدون و روشن دیگری که باید برای پیشبرد اهداف فرهنگی به کار برد.
متاسفانه آسیب های فراوان فرهنگی در جامعه ی امروز ناشی از بی مبالاتی ها و  حضور نیافتن مسئولان و نیروهای کارآمد و متخصص در امور فرهنگی بوده و جبران این خسران می تواند بسیار سخت و خسارت بار باشد.

 باتوجه به اینکه نگارنده ی این مطلب سالها با همکاری مستمر در امور فرهنگی، شاهد و ناظر فعالیت های مختلف بوده، با نقد مواردی که در سالهای اخیر به انجام رسیده است، توجه و تعمیق بیشتر مسئولان مربوط در امور فرهنگی–هنری را خواستارم تا با بررسی آسیب شناسانه بتوانیم راه رشد فرهنگی را تداوم بخشیم.

در سالهای قبل برگزاری همایش های ملی و استانی با تشکیل جلسات و حضور مستقیم مدیرکل انجام و در پایان نیز با بررسی نقاط ضعف و قوت امور انجام یافته همراه می شد تا بتوان تداوم کار را با ایجاد مدیریت بهتری اجرا کرد؛ جلساتی که متاسفانه دیگر برگزار نمی شود. گویا تنها دغدغه ی امروز متولیان فرهنگی اجرای مراسم بوده و ضرورتی برای بررسی و نتایج حاصله دیده نمی شود.

*یکی از مهم ترین همایش های حوزه ی فرهنگی که در سال جاری برگزار شد، همایش ملی نیمای تبری بود. فارغ از بهره برداری غیرفرهنگی از تریبون همایش و غلط خوانی شعر نیما توسط مسئولان، پرسش مهم این است که چگونه می شود دو همایش با نام نیما در یک روز، در یک استان و بین دو شهری که تنها 50 کیلومتر از هم فاصله دارند، با تولیت اداره ارشاد برگزار شود؟ چرا همایشی به نام نیما در چند سال اخیر برگزار می شود که میهمانانش برجستگان حوزه سینما بوده و هیچ ارتباطی با شعر و نیما ندارند؟ آیا صرف نامگذاری یک موسسه به نام شخصیتی می تواند دلیلی برای برگزاری همایش باشد؟ چرا باید از نام نیما برای اهدافی دیگر و فرصتی برای تبلیغات استفاده کرد؟ متاسفانه ارشاد مازندران تنها به شکل همایش بسنده می کند و به اهداف محتوایی نمی پردازد.

*در بخش شورای فرهنگ عمومی، تشکیل شورای فرهنگ بومی نیز در جهت اعتلابخشی به سنت ها و آیین های بومی به عنوان کارگروه استانی مورد توجه استانداری و متولیان فرهنگی است. مجموعه ای که هرگز در استانداری تشکیل نشده و علی رغم تشکیل چندین جلسه در جهت تدوین تقویم فرهنگی و بومی استان، تعطیل شده است. برگزاری مراسم روز مازندران به عنوان تجلی فرهنگ بومی نتایج شایسته ای نداشت و نداشتن تجانس فرهنگی اعضای ستاد مراسم از دلایل اصلی ضعف برنامه است. این مراسم باید توسط کارگروه فرهنگ بومی و مدیریت کلان برگزار می شد نه اینکه تنها با آوردن چند گروه موسیقی و چند سخنرانی در ساری برگزار شود. بقیه ی مراسم تبلیغی هم در سطحی اندک و عکس های یادگاری در فضای مجازی بازتاب داشت و نتوانست در میان مردم و رسانه های مختلف استانی گسترش یابد.

*انجمن های ادبی در سالهای اخیر با استقبال فراوانی روبرو شده و با توجه به حضور شاعران، کارشناسان و منتقدان توانسته است نوجویان را آموزش داده و نسل جدیدی از شاعران و نویسندگان را تربیت کند. جمعیت مشتاقانی که متاسفانه روزبروز کمتر می شوند و در جهت آسیب شناسی آن نقد و بررسی لازم صورت نپذیرفته است.

مصرف سرانه های تخصیصی انجمن ها به مصارف دیگر می رسد و ناآگاهی و نبود پیگیری و تعهد مدیران در تدوین برنامه های اجرایی انجمن ها و غیبت کارشناسان و منتقدان شایسته بخشی از دلایل رکود انجمن های ادبی شده است.

 در سال گذشته اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران جهت یکپارچه سازی و ادغام انجمن های شعر و ادبیات داستانی با ابلاغ بخش نامه و اساسنامه ای، از ادارات تابعه درخواست کرد به اطلاع رسانی، عضویت و برگزاری انتخابات اقدام کنند و اجرای  امور اجرایی به عهده شورای موقت هنرمندان قرار گرفت.

 فارغ از ضرورت انجام این کار که هر یک از انجمن ها سالها با توجه به تجارب و علاقه مندان هر بخش مشغول فعالیت بوده اند، طرح ادغام نه تنها موجب گره گشایی نشد، بلکه موجب تشتت و تفرقه میان انجمن ها شده است. به طور مثال به علت بی دقتی و نبود پیگیری لازم در شهرستان بهشهر که از پتانسیل فرهنگی مطلوبی برخوردار است، خطاهای فراوانی صورت گرفته و بدون عمل به مفاد مصرحه در اساسنامه و اقدامات لازم، افراد قلیلی اقدام به رای گیری یکسویه کرده و مدیر محترم ارشاد شهرستان نیز باتوجه به تاخیری که در انجام مهلت قانونی داشته، از نظارت لازم و بررسی صلاحیت افراد صرف نظر کرده است.

متاسفانه جلسات حضوری با مدیر شهرستان بدون نتیجه بوده و اعتراض نامه های مکتوب نیز همچنان بی پاسخ مانده است. افرادی که در هیچ جلسه هفتگی انجمن شرکت نداشته و تنها برای افزایش تعداد رای دهندگان دعوت شده بودند، با کسانی که تنها می توانند با عنوان نوآموز شرکت کنند، همراهی کرده تا در غیاب کسانی که سالها فعالیت ادبی داشته و هر یک دارای رزومه و فعالیت مستمری بوده اند به عنوان متولیان شعر و ادبیات داستانی انتخاب شوند.

متاسفانه بررسی نکردن و بی دقتی اداره شهرستان و بی توجهی اداره کل نسبت به صلاحیت ابتدایی افراد، موجب اختلاف و جوسازی غیرفرهنگی در میان هنرمندان شده و اداره ای که باید در جهت ایجاد همدلی و پیشبرد اهداف فرهنگی فعالیت کند، از ابتدایی ترین وظیفه ی ذاتی خود عدول کرده است.

حضور افراد غیرهنری و کاندیداهای شورای شهر، بهره برداری از فضای ادبی در جهت خودنمایی های سیاسی، هیاهو و بدزبانی و تخطئه کردن افراد در فضاهای مجازی از آفاتی است که به علت نبود مدیریت ارشاد، توسط افراد غیر فرهنگی وارد فضای انجمن های ادبی شده است.

متاسفانه اداره ارشاد شهرستان بهشهر بیش از آنکه به دقت، نظارت و گسترش فعالیت های ادبی و هنری بپردازد، در اندیشه زیباسازی فضای فیزیکی اداره بوده و مجموعه ای ساکت و خلوت فراهم کرده است. از سویی رزومه سازی و تعیین تکلیف نشدن حوزه فعالیت موسسات و آموزشگاه های تحت نظارت اداره ارشاد نیز موجب سردرگمی مجموعه های آزاد هنری شده و بدون انجام و همراهی در فعالیت ها، تنها می خواهند از عناوین نمایشگاه ها بهره برداری اداری کنند.

متاسفانه باید گفت که بی توجهی به عملکرد مدیریت فرهنگی موجب خسران جدی شده و مدیریت استان باید با دقت و مراقبت از وظایف محوله از تعطیلی انجمن ها به دلیل بی کفایتی ها و نبود صلاحیت آموزشی افراد جلوگیری کند.

 بی شک با سرپرستی افراد غیرصالح در انجمن ها، اطمینان عمومی به حضور فرزندان شان در اداره ارشاد خدشه دار خواهد شد. البته طرح موضوع و رسیدگی به تخلفات انجام شده باید در اداره ارشاد به نتیجه می رسید، اما تعلل و بی توجهی مسئولان به درخواست ها و نبود پاسخگویی موجب شد تا وجدان بیدار اجتماعی را به یاری بطلبیم.

شایسته است تا مدیرکل محترم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی با بررسی عملکرد و پاسخگویی شایسته، شرایط فرهنگی مطلوب را برای هنرمندان و نوجویان شعر و ادبیات داستانی فراهم کند.