پنجشنبه 24 فروردين 1396-1:3

چرایی و پیامدهای ثبت نام محمود احمدی نژاد

روال و زوال سیاسی احمدی نژاد

لطف الله آجدانی: به نظر می رسد احمدی نژاد و مشاوران او با این تصور که دو قطبی احمدی نژاد و رهبری می تواند برای جلب توجه و‌حمایت بخش هایی از ایرانیان در داخل کشور و خارج از کشور سودمند باشد، آشکارا به تقابل و مخالفت با صلاحدید مقام رهبری برخاسته اند/ احمدی نژاد هرچند که در بسیاری از مقاطع و موارد نشان داده است که به رغم شور بالای سیاسی خود از هوش بالای سیاسی برخوردار نیست، شاید این بار آن قدر با هوش باشد که دریافت کند حتی با ایجاد فضای دو قطبی میان خود و رهبری که همواره مورد احترام اصلاح طلبان و اعتدالگرایان بوده، نخواهد توانست در میان بدنه اجتماعی اصلاح طلبان و اعتدالگرایان ایران جایگاهی به دست آورد.


مازندنومه؛ سرویس سیاسی، لطف الله آجدانی، مورخ و پژوهشگر تاریخ: حضور آقای محمود احمدی نژاد -رییس جمهوری سابق ایران- برای شرکت در دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری در ۲۹ اردیبهشت ۹۶ در شرایطی شکل گرفته است که پیش از آن مقام معظم رهبری حضور وی در رقابت های انتخاباتی پیش روی را نه به مصلحت او دانسته و نه به مصلحت نظام و کشور و ملت.

حضور و ثبت نام احمدی نژاد برای نامزدی در انتخابات آتی، پیش و بیش از هرچیز نشان دهنده آن است که برای وی نه مصلحت اندیشی مقام رهبری اهمیت دارد و نه مصلحت نظام و کشور و ملت.

این اقدام احمدی نژاد به رغم صراحت دیدگاه مقام ولایت فقیه در این باره فراتر از یک نافرمانی مدنی، تقابل آشکار با ولایت فقیه و فاصله شدید و دور شدن او از دیدگاههای رهبری نظام است؛ تقابل و فاصله ای که با سناریوی خانه نشینی ۱۱ روزه او در زمانی نه چندان دور به شکل غیر علنی آغاز شده بود، اینک و پس از اظهارنظر عجیبش علیه رهبری در خوزستان،به طور کاملا آشکار گسترش و تدوام یافته است.

این تقابل و فاصله آن قدر آشکار و گسترده است که خشم بسیاری از اصولگرایان و حتی جمعی از حامیان سرسخت و پیشین او را نیز برانگیخته است .

جدای از واقعیت تمایلات پایدار قدرت طلبی احمدی نژاد به هر قیمتی، وی به خوبی نشان داده است دارای شخصیت سیاسی ملون و ناپایداری برای رسیدن به همان تمایلات پایدار کسب قدرت به هر قیمتی است.

احمدی نژاد پس از مصلحت اندیشی رهبری در نهی نهان و آشکار وی از ثبت نام در رقابت های انتخاباتی ریاست جمهوری پیش روی، با اتخاذ مواضع چندگانه در نخستین گام خود اعلام کرد که این نهی وی از سوی مقام رهبری را رعایت کرده و قصد شرکت و ثبت نام در رقابت های انتخاباتی را ندارد. حتی اندکی بعد اعلام کرد قصد حمایت از هیچ نامزدی حتی نامزدهای وابسته و نزدیک به خود را ندارد. اما اندکی بعد اعلام کرد که از نامزدی بقایی حمایت خواهد کرد.

این «اندک اندک» های احمدی نژاد پایان رفتارهای متناقض سیاسی او نبود و در ادامه و اندکی بعد در روز چهارشنبه در حالی که وانمود می کرد برای همراهی با بقایی به ستاد ثبت نام وزارت کشور آمده است، پس از بقایی، خود نیز ثبت نام کرد تا این گونه سناریوی پوپولیستی احمدی نژاد وارد در هم تنیدگی این سناریو با سناریوی مالیخولیای سیاسی او و هم اندیشان او شود.

با تحلیل دکتر غلامعلی رجایی، مشاور حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی رییس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام موافقم که پس از ارتحال آیت الله هاشمی، احمدی نژاد که دیگر دو قطبی کردن فضای سیاسی و اجتماعی میان خود و آیت الله هاشمی را هم بی نتیجه و بعد از رحلت آیت الله هاشمی ناممکن دانسته است، به دنبال دو قطبی کردن فضای سیاسی و اجتماعی میان خود و رهبری در افکار عمومی است.

افزون بر آن معتقدم احمدی نژاد با همه بی تدبیری های سیاسی خود، اما آن قدر باهوش است که دریافته باشد، پس از رحلت آیت الله هاشمی، هر گونه تلاش او برای تداوم آن استراتژی از طریق بازتولید آن در مواجه وی با اصلاح طلبان و اعتدالگرایان دیگر در میان افکار عمومی و آینده سیاسی او چندان نتیجه بخش نخواهد بود. همین آگاهی هوشمندانه وی، احمدی نژاد را به رویکرد تلاش برای آزمونی جدید در ایجاد فضای دوقطبی میان خود و رهبری نظام کشاند‌ .

به نظر می رسد احمدی نژاد و مشاوران او با این تصور که دو قطبی احمدی نژاد و رهبری می تواند برای جلب توجه و‌حمایت بخش هایی از ایرانیان در داخل کشور و خارج از کشور سودمند باشد، آشکارا به تقابل و مخالفت با صلاحدید مقام رهبری برخاسته اند.

در اندیشه و تصورات احمدی نژاد دور نمانده است که احتمال رد صلاحیت هم زمان او و بقایی وجود دارد، اما وی در نظر دارد تا هم از حضور خود از یکسو به عنوان اهرم فشار برای تایید حداقل یکی از دو گانه احمدی نژاد و بقایی استفاده کند و از سوی دیگر هم امیدوار است که در صورت رد صلاحیت گزینه های او از سوی شورای نگهبان، با نوشتن هزینه این رد صلاحیت ها به نام و به پای مقام رهبری، در میان مخالفان رهبری در داخل و خارج از کشور محبوبیت به دست آورد. محبوبیتی که به زعم احمدی نژاد به دست آوردن آن به هر قیمتی برای آینده سیاسی او که بسیاری معتقدند تاریخ انقضایش به پایان آمده، ضروری است.

در انبوهی از تردیدها و احتمالات، آن چه مسلم است حتی اگر ثبت نام احمدی نژاد و همسنگرانش، تایید صلاحیت احمدی نژاد یا هر یک از گزینه های منسوب به او را به دنبال داشته باشد، ایجاد سه قطبی روحانی، رییسی و احمدی نژاد نه تنها خطری برای روحانی محسوب نمی شود، بلکه در چگونگی تقسیم آرای انتخاباتی مردم ، به سود روحانی خواهد بود.

اصولگرایان نمی توانند نادیده بگیرند که اقدام مشترک و هم زمان احمدی نژاد و بقایی (و به احتمال گزینه های دیگری چون شیخ الاسلام و هاشمی ثمره) در ثبت نام برای شرکت در رقابت های انتخاباتی پیش روی، چه به تایید صلاحیت وی یا یکی دیگر از گزینه ها و یا چه به رد صلاحیت آن ها منجر شود، ممکن است با درجات متفاوتی هزینه هایی را برای آن ها در پی داشته باشد.

از سوی دیگر احمدی نژاد نیز هرچند که در بسیاری از مقاطع و موارد نشان داده است که به رغم شور بالای سیاسی خود از هوش بالای سیاسی برخوردار نیست، شاید این بار آن قدر با هوش باشد که دریافت کند حتی با ایجاد فضای دو قطبی میان خود و رهبری که همواره مورد احترام اصلاح طلبان و اعتدالگرایان بوده، نخواهد توانست در میان بدنه اجتماعی اصلاح طلبان و اعتدالگرایان ایران جایگاهی را به دست آورد.

از این رو اگر احمدی نژاد به چنین درکی دست یابد، شاید حتی بدش نیاد و چاره ای نیز نداشته باشد که در ادامه مواضع و تغییر مواضع پی در پی خود، اندکی بعد از ثبت نام و قبل از اعلام نظر شورای نگهبان در باره صلاحیت داوطلبان، بخواهد با گرفتن امتیازهایی از اصولگرایان مخالف خود، شوالیه وار برای انصراف خود و حتی بقایی از ادامه تصمیم برای حضور در رقابت های انتخاباتی ‌پیش روی، سناریوی جدیدی را کارگردانی و بازیگری کنند تا با توجه به موقعیت متزلزل سیاسی کنونی خود در میان جبهه اصولگرایان از یکسو و اصلاح طلبان و اعتدالگرایان از سوی دیگر؛ حداقل بتوانند با تقویت جایگاه سیاسی خود در میان اصولگرایان ، آینده ی سیاسی خود را باز سازی کنند.!