شنبه 16 ارديبهشت 1396-18:58

اصلاحات ماندنی است

پیروزی روحانی، به معنی پیروزی شخص روحانی نیست، بلکه به معنی پیروزی تفکرات اصلاح طلبانه است. هرگاه دوباره ملت، اصلاحات( نه صرفا اصلاح طلبان) را برگزیند، بی شک خاتمی، مرحوم هاشمی و خط فکری آنها نیز پیروز این عرصه خواهد بود.


مازندنومه؛ سرویس سیاسی، محمدعلی پاسندی: هنوز صدای برتولت برشت (1956-1898 آلمان)، از درون نمایشنامه هایش به گوش می رسد :« بدبخت، ملتی که نیازمند قهرمان است»( نمایشنامه ی ننه دلاور و فرزندان او ). هم او بود که سرود: «اما افسوس، ما که می خواستیم زمین را آماده ی مهربانی کنیم، خود نتوانستیم با هم مهربان باشیم» (برشت، برشتِ شاعر، ترجمه علی عبداللهی ، انتشارات آهنگ دیگر، چ اول، 1382، ص29 ).

البته با نگاهی هرچند سطحی به حوادث سالهای اخیر در ایران هم می توان پی برد که چه کسانی با رفتارهای نادرست و روش های گاز انبری (محدودیت زا، خشونت ورزانه) مانع این بودند که ما نسبت به هم مهربان باشیم(که بر خلاف میل آنها البته که با هم مهربان هستیم). کسانی که در پی ایجاد چهره ای قهرمانی و نجات بخش از خود برای عوام هستند از این نکته غافل مانده اند که قهرمان خدعه نمی کند، تخم تهمت و نفاق نمی پاشد و حقیقت را ناحق جلوه نمی دهد؛ که اگر این کند چه بسا خنجر بر پهلوی فرزند فرو برد. و نوشدارو بعد از مرگ سهراب دوای دردش نخواهد بود .

پرسش افکنی :

دکتر سیدمحمد خاتمی معتقد است طرح پرسش در فضای آزاد، باید دغدغه ی اصلی و همیشگی اندیشه ورزان اجتماعی باشد: «اندیشه، مایه ی حیات آدمی و وجه امتیاز او از سایر موجودات است.

اندیشه در صورتی خواهد بود که به پرسش بها داده شود، و پرسش همیشه هست. اما تنها در فضای امن و آزاد است که پرسش ها به روشنی و درستی مطرح می شوند و اندیشه را بارور می سازند، و الا پرسش درونی و مخفی چون از میان نمی رود، اگر سرکوب شود به ضد اندیشه مبدل می گردد. و اینک ماییم و اندیش مندان درد آشنای قوم، تا فارغ از هرگونه"زدگی"( سیاست زدگی، قدرت زدگی ، غرب زدگی، عوام زدگی، و حتی علم زدگی)، درباره ی همه چیز از جمله سیاست بیندیشند، که بیش از هر چیز به اندیشیدن و نهادینه شدن هنجارهای اجتماعی و سیاسی بر پایه ی منطق و مصلحت نیازمندیم» ( آیین و اندیشه در دام خودکامگی، سید محمد خاتمی، طرح نو، چ 4، ص 436 ) .

 اما، پرسش این است که آیا تنها راه باقی مانده برای اجرای پروژه ی اصلاحات و توسعه دموکراتیک کشور، دست یافتن به قدرت دولتی برای اصلاح طلبان (رفرمیست ها) است؟

در فرآیند اصلاح طلبی، شهروندان بیش از آنکه به روش های مخالفت با مخالفان خود بپردازند، به روش های ایجاد سیستم گفتگومحور می اندیشند که حق آزادی بیان برای منتقد و حتی مخالف در آن تأمین شده باشد.

جریان عوام گرا و پوپولیست بی برنامه، بیش از آنکه به مردم و دغدغه های آنها بپردازد سعی می کند طرحی را در نظر بگیرد که قهرمان داستان های اجتماعی اش خودشان باشند و تمامی تلاش شان بر این امر مبتنی است که منتقد و مخالف را به یک چوب برانند و حق انتقاد و پرسشگری را نفی یا تحقیر کنند.

شناساندن معایب نگره های پوپولیستی و متحجرانه در اداره ی امور شهروندی، یک بخش از اصلاح امور است، نه همه ی امور. بلکه باید راهی نیز برای نجات جوانان یافت:«بیایید به فکر تربیت خود و تربیت جوانان خود باشیم، و بگذارید دیگران هرچه می خواهند بگویند» (افلاطون: پنج رساله، هرمس، چ 4، 1382، ص 43 ) .

باید اندیشید؛ هم برای جوانان، هم برای توسعه ی امر آموزش برای همه ی افراد جامعه. ایجاد جامعه مدنی و متعادل نیازمند آموزش اصول مدیریت جامعه ی مدنی است. توسعه ی مفهوم شهروندی و ایجاد یک جامعه ی مدنی توأم با ساختار دموکراتیک دولتی، جز از طریق امر آموزش امکان پذیر نیست. و می دانیم: «هدف از آموزش، ابداع انسان جدیدی است که به تنهایی قادر به اندیشیدن باشد» (جهانبگلو؛ مدرنیته، دموکراسی و روشنفکران، نشر مرکز، چ سوم،1383، ص 67). نه اینکه دیگران، جای شهروندان بیندیشید و یا عقیده شان را به لحاظ داشتن قدرت و امکانات بر اراده ی جمعی تحمیل کنند .

موانع :

در جامعه ی سنتی همواره عواملی وجود دارند که در برابر تغییر و اصلاح امور، و طرح آزادانه ی پرسش، از خود واکنش منفی نشان می دهند. خاتمی در توجیه علت عقب ماندگی این جوامع به مواردی اشاره می کند: «امروز نیز روحیه ی حاصل از استبدادزدگی چندین قرنه ی ما، خود از مهم ترین عامل های واپس ماندگی و انحطاط است، که باید کوشید با حکمت و درایت و البته شکیبایی و واقع نگری آن را درمان کرد» (آیین و اندیشه در دام خودکامگی، ص 17) .

آخرین چاره:

در هر صورت، گویا برای اصلاح طلبان نیز چاره ای جز پرداخت هزینه، و پیشروی گام به گام برای شکل دهی به جامعه ی مردمسالار نمانده است. به قولی، مسأله به پیش رفتن است، نه بازگشت به گذشته :«من مقید این نیستم که دیگران درباره ام چه می اندیشند، باید به پیش بروم، این چیزی است که همیشه باید در مد نظر داشته باشم» (ونگوک؛ مردی که خورشید را دوست می داشت، آزادمهر، چ اول، ص 111) .

با توجه به تجربه های گذشته، به نظر می رسد تنها یک راه برای اصلاح طلبان برای پیروزی در رقابت با اقتدارگرایان پوپولیست، وجود دارد، و آن هم در پیش گرفتن صداقتی است که همواره در پاسخگویی با مردم داشته اند و بازگشت نکردن از این اصل مهم.

اگرچه معتقدان به روش های گازانبری ممکن است با در پیش گرفتن جدال های بی سرانجام و غبار آلودکردن فضا، اصل را از چشم ها دور کنند، چشم تیزبین مردم حتما راه درست را تشخیص خواهد داد.

وحدت و اتفاق نظر در مسیر و اتخاذ راهکارهای همگرا می تواند برای اصلاح طلبان در مسیر رقابت های انتخاباتی بسیار مفید و کارساز باشد. باید گام های مثبت برداشته شده را برای مردم تشریح کرد و از افتادن در دام "بگم بگم" ها دوری گزید.

به قول ماهاتیر محمد(  -1925 م) : «اگر چه ما قدم هایی به سمت جلو برداشته ایم، اما در عین حال نباید از علل ناکامی خود نیز غافل باشیم. ما می توانیم به توفیقات بیشتری دست پیدا کنیم، اگر متحد باشم. ما می توانیم صدای بلندتری در امور جهانی داشته باشیم، اگر بیشتر متفاهم باشیم. اگر خود را باور نموده و به خود اتکا کنیم، می توانیم اعتبار خود را افزایش دهیم» (جهانی که در آن به سر می بریم، انتشارات اطلاعات، چ دوم،1386 ، ص166) .

تحریف دموکراسی :

تخریب و تحریف دموکراسی همواره درکشورهای توسعه نیافته وجود داشته؛ تا جایی که پوپولیست ها، جامعه ی بدون مدنیت و صرفا کثرت رأی دهندگان را نمود دموکراسی فرض کرده اند، و غافل اند از اینکه دموکراسی روی شانه های "جامعه ی مدنی" است که استوار می شود. در جامعه ی مدنی، دولت ها اداره ی همه ی امور مرتبط با زندگی مردم را برعهده ندارند. یعنی از تمامیت خواهی در حوزه های فردی و اجتماعی به دورند. و اقلیتی خاص خارج از مدار قانون آزادی های مردم را محدود نمی کند. بلکه دولت حافظ امنیت و آزادی های فکری و فردی تمامی شهروندان است. حوزه ی فکر و فرهنگ به مردم واگذار می شود. هیچکس حق تفتیش عقیده، مداخله یا تجاوز به حوزه ی امور مدنی و شهروندی افراد را ندارد .

در تحلیل دموکراسی آمده است:«انتخابات، نه اساس و نه کل دموکراسی است. انتخابات شرط لازم و کافی برای اقامه ی دموکراسی نیست. انتخابات هم می تواند دموکراسی را ویران کند و هم می تواند به آن صدمه بزند ... موقعی که دموکراسی نظام انتخاباتی خود را انحصارا به قانون عدد مقید می کند، نقش استمرار و تداوم که نسل ها و مقولات اجتماعی و ارزش ها و منافع و مصالح را که مبنا و حتی مقوم هرگونه رژیم سیاسی است از میان می برد. دموکراسی اگر محدود و منحصر به انتخابات بشود و این روش را تقریبا تنها گزینش مسئولان و فرمانروایان بکند، نه تنها سایر طریقه ها را (که حتی سازگارتر با طبیعت آن هستند) دور می اندازد، بلکه ناآگاهانه قوای تصادف و زور را جلو می اندازد و قوای عقل و حقوق و قانون را معطل می گذارد» ( آلن دوبنوا : تأملی در مبانی دموکراسی، نشرچشمه، چ اول، 1378 ، ص 111) .

 به قولی دیگر :«رأی دادن، تنها آغاز، و نه پایان پایبندی دموکراتیک فرد به شمار می آید» (اندیشه سیاسی سبزها، نشر آگه، چ او ل، 1377، ص 52).

یک سؤال :

آیا انتخابات، تنها گزینه ی باقی مانده برای اصلاح طلبان برای احیای دموکراسی در جامعه ی سنتی است؟ می توان این گونه به قضاوت نشست که دموکراسی بدون ایجاد زیرساختی به نام نهادهای غیردولتی (منفک از دولت) و مدنی، به تسلط خشونت ورزان و خرافه گرایان در کشورهای توسعه نیافته منجر می شود، و پوپولیسم را تولید می کند. پوپولیسم، محصول تشکیل نشدن جامعه ی مدنی است.

تا زمانی که اصلاح طلبان در جهت تقویت جامعه ی مدنی گام برندارند، در آینده ی پیش رو، باز هم امکان تولد و تکثیر گروه های انحصار طلب و پوپولیسم وجود دارد. عدم مشارکت به موقع شهروندان در انتخاب گزینه های درست در پیگیری مطالبات شهروندی خود می تواند تداوم سلسله وار مدیریت ناکارآمد پوپولیست ها را در پی داشته باشد و خواسته های مردم سالارانه را به تعویق بیندازد. بنابر این انتخابات یکی از مهم ترین عرصه های جابجایی قانونی قدرت به نفع منافع حداکثری مردم است و این خود مردم هستند که چنین قدرتی را بر اساس قانون دارند .

پس اصلاح طلبان باید علاوه بر تلاش برای کسب قدرت های قانونی، به فکر برنامه ریزی برای تشکیل و تقویت نهادهای مدنی و آموزشی خارج از حوزه های صرفا اقتداری دولت ها نیز باشند(هر چند بخشی از این پروسه انجام یافته است ولی با موانع بزرگی همچنان روبروست). همچنان که اینک جناب دکتر خاتمی در رأس مؤسسه باران، پیشبرد یک نهاد غیردولتی را برعهده گرفته، و مشغول پژوهش و اطلاع رسانی و ارتباط دموکراتیک در قالب یک پروژه ی ملی و بین المللی است .

خاتمی و اندیشه های اصلاح طلبانه ی او، ذخیره ی جامعه ی مدنی است. او را نباید صرفا کارگشای اداره ی نهاد دولت دانست، بلکه جامعه ی مدنی و حوزه ی فرهنگ شهروندی نیازمند اندیشه های اوست. پوپولیسم، با ساختن جوک از بین می رود(روشی که هانا آرنت، سال ها قبل، پیش بینی کرده بود). ولی دموکراسی نیز، از بین خواهد رفت، اگر جامعه ی مدنی شکل نگیرد. ابتدا آن را (جامعه ی مدنی) شکل دهید، بعد انتظار دولتی پاسخگو و دموکرات را داشته باشید(البته در برخی جوامع پیگیری همزمان هر دو امر ناگزیر است). خاتمی و اندیشه های مدارا مدار او راهگشای روش و منش صحیح برای ساخت جامعه ی مدنی مبتنی بر پاسخگویی مراکز قدرت و احترام آنها به حقوق شهروندان است .

اشتباه افلاطونی :

افلاطون تلاش می کرد در رأس جامعه ی آرمانی خود( آرمانشهر)، فیلسوف- شاه را بگمارد. او در پی پاسخ به پرسش "چه کسی باید حکومت کند؟" برای نهاد حکومت بود. اما کارل پوپر، یکسره خواب او را در دنیای جدید آشفته کرد، او گفت دیگر مهم نیست که چه کسی حکومت کند، بلکه مهم این است که چگونه حکومت کند.

پوپر در نقد افلاطون گفت :«افلاطون از پرسشی آغاز می کند که به یک اعتبار خام است: چه کسی باید در رأس حکومت باشد؟، چه کسی باید زمام قدرت حکومت را در دست بگیرد؟» (درس این قرن، پوپر، طرح نو، چ دوم ، 1378، ص 116) .

حال ما نیز اگر مطرح کنیم که چه کسی باید برای منتخب شدن برای کسب قدرت دولت کاندیدا شود، آیا به راستی دچار خطای افلاطونی نشده ایم؟. چگونه حکومت کردن مهم است، به آن اندازه مهم که دروغ زدن، تهمت پراکنی و ناراست کرداری و عوام فریبی هرکسی را که دست به این امور غیراخلاقی بزند از گردونه ی اعتبار برای مدیریت نهادهای دموکراتیک ساقط کند

تکرار از روی ناچاری :

اگرچه در یک جامعه ی توسعه یافته زیست نمی کنیم، و جامعه ی ما در حال توسعه و متأسفانه گریزان از تفکر سیستمی است، ولی طرح مسأله برای طولانی مدت ضرری ندارد، و منجر به تولید خلاقیت در ذهن های دیگر نیز می شود. دیگر مهم نیست که چه کسی بر مسند مدیریتی بنشیند. اینک نه تنها اصلاح طلبان، بلکه همه ی مردم باید بر این اندیشه باشند که "چگونه سیستمی" (نه چه کسی) باید قدرت اداره ی امور شهروندی را در دست داشته باشد .

باید به پیشنهاد پوپر با دقت بیشتری نظر بیفکنیم: «من بر این اساس پیشنهاد می کنم که ما پرسش افلاطونی را دایر بر اینکه "چه کسی باید حکومت کند؟"، با پرسش به کلی متفاوتی تعویض کنیم :"آیا اَشکالی از حکومت وجود دارند که اخلاقا مذموم باشند؟"، و متضاد آن : "آیا اَشکالی از حکومت وجود دارند که به ما اجازه بدهند که خود را از یک حکومت شریر، یا حتی یک حکومت ناتوان و زیانبار، رها سازیم ؟ "» ( همان ، ص 117) .

اصلاحات پیروز می شود؟

پیشگویی کاری علمی نیست. ولی می توان پیش بینی کرد در صورت خواست جمعی و تمایل افکار عمومی به حضور و تداوم خط اصلاح طلبانه، آنان بتوانند پروژه ی اصلاحات و تشکیل جامعه ی مدنی را به سرانجام برسانند. روزی، سیدمحمد خاتمی از کنج سکوت کتابخانه (ریاست کتابخانه ملی) به  اوج هیاهوهای اجتماعی در عرصه ی سیاست قدم گذاشت. اینک نیز با پشتوانه های اندیشه های افرای چون او می توان برای پاسخگو کردن قدرت و دولت، طرحی نو در انداخت. طرحی که از باد و باران نیابد گزند .

پیروزی روحانی، به معنی پیروزی شخص روحانی نیست، بلکه به معنی پیروزی تفکرات اصلاح طلبانه است. هرگاه دوباره ملت، اصلاحات( نه صرفا اصلاح طلبان) را برگزیند، بی شک خاتمی، مرحوم هاشمی و خط فکری آنها نیز پیروز این عرصه خواهد بود. تنها گزینه ی پیش رو برای موفقیت تفکر اصلاحات در آینده ی نزدیک، اتحاد جبهه ی اصلاح طلبان، و معرفی کاندیدای واحد است (که این نیز در تدبیر آنها حتما لحاظ شده و خواهد شد). اگر اصلاح طلبان در احیای این امر بکوشند، مردم نیز آنها را یاری خواهند کرد .

پوپولیسم اگر چه به ظاهر حامیpeople  است، ولی در عمل، فعالیت هایش منجر به حذفpeople  می شود. پوپولیسم، جدی ترین شوخی تاریخ(!)، با مؤلفه های قرن معاصر است. حتی پوپولیست های معقول هم می دانند:«با خواست ملت ها شوخی کردن، مردم کوچه و بازار را به هیچ شمردن، به منزله جنگ یک تنه با هفت آسمان خداست، به منزله ی خودکشی است (کارو؛ ماسه ها و حماسه ها، انتشارات اشراقی، ص 242) . و این البته راهی است که انحصارطلبان در حال قدم گذاشتن در آن هستند. آنها در اولین گام نشان دادند که همچون سلفی های خود پایبند اخلاق نیستند و برای کسب قدرت حاضرند اخلاق را پیش پای مردمسالاری قربانی کنند. آنها اگرچه شعارهای عوام پسند می دهند، ولی آنها خود خوب می دانند چه کسی خطاب به آنها گفته بود شما عرضه ی اداره کردن یک نانوایی را هم ندارید ! .

مسأله این است! :

«وقتی ما از حاکمیت سخن می گوییم، منظور این نیست که مردم درطول سال، یک یا چند بار، پای صندوق های رأی بیایند، رأی بدهند و بعد به خانه های خود برگردند. بلکه اینحضور باید مستمر و دائمی باشد. ممکن است کسانی بگویند که بالاخره مردم به صحنه می آیند، مسئولان ِخود را انتخاب می کنند و بعد دنبال کار خود می روند و مسئولان کار خودشان را انجام می دهند؛ بعد از چهار سال مجددا مردم می آیند و همان اشخاص یا دیگری را انتخاب می کنند. اگر حاکمیت ملت و حضور مردم را در همین حد بدانیم، اشتباه کرده ایم»( توسعه ی سیاسی، توسعه ی اقتصادی و امنیت، سید محمد خاتمی، طرح نو، چ اول، 1379، ص 43 ).

ساختن جامعه ی مدنی، نیازمند ایستادگی و استمرار منش های مداراجویانه و غیرخشونت ورزانه است. این راه را باید تداوم داد؛ راه تدبیر و امید را .