يکشنبه 14 خرداد 1396-15:23

به یاد سارو(2)

همیشه حامی

مجید رییسیان -آهنگ ساز و نوازنده- از زنده یاد محمدرضا جعفری -سارو- می گوید: بهمن ماه پارسال سارو جان با من تماس گرفت و پرسید که چرا کم کار شده ام؟ علت را برایش توضیح دادم. به من امر کرد که بروم شرکت ساروصدا تا با یکدیگر حضوری صحبت کنیم. بعد از صحبت و مشاوره و بررسی گفت که مگر من مرده باشم  که تو کار و فعالیت موسیقی انجام ندهی!


مازندنومه، سرویس فرهنگی و هنری: «مجید رییسیان» -آهنگساز، تنظیم کننده و نوازنده برجسته سنتور- از دوستان نزدیک زنده یاد محمدرضا جعفری -سارو- است. از رییسیان تا کنون 4 آلبوم موسیقی «شِورِه»، «سوی خرابات»، «مشتی پِلوِری» و «راز سنتور» منتشر شده است که همه آن ها را شرکت ساروصدا متعلق به زنده یاد محمد جعفری انتشار داده است. با او در زمینه آشنایی و همکاری هایش با سارو گفتگو کردیم.

*مازندنومه: چند سال با مرحوم سارو آشنا بودید و ریشه این اشنایی به کجا برمی گشت؟

استاد محمد رضا جعفری (سارو) از هم محلی های منزل پدری ام واقع در مهدی آباد ساری بود و هم بازی برادران بزرگترم. می شود گفت از بدو تولدم افتخار آشنایی با این بزرگمرد را داشتم. یعنی 33سال. ولی افتخار آشنایی برای همکاری در موسیقی برمی گردد به 13 سال قبل یعنی سال 1383.

*مازندنومه: چه کارهای مشترکی با او انجام دادید؟ اعم از کنسرت یا آلبوم

بنده تمام فعالیت هنری ام را شامل آلبوم هایی که اهنگسازی کردم، مدیون این مهربان هستم. از جمله آلبوم های شِورِه، موسیقی بی کلام مازندرانی/ راز سنتور با همکاری سارو و اجرای نوازندگان ارکستر کشور آلمان/ سوی خرابات/ مشتی پِلوِری/ آزادگله با اهنگسازی و تنظیم سارو/ جادوی نی با اهنگسازی و تنظیم سارو/ اجرای متعدد کنسرت در رونمایی های آثار ساروصدا با اجرای گروهم همنوازان ماهان/ نوازندگی سنتور و تمبک در بیش از 30 تک آهنگ از ساخته های ایشان و اخرین آلبومم به نام «دلخوا» در ژانر موسیقی باکلام مازندرانی که به زودی به یاد سارو روانه بازار موسیقی خواهد شد. به طور کل در 100درصد آثار او را بنده سنتور نواختم و باعث افتخارم است.

*مازندنومه: اخرین همکاری شما با آن مرحوم برای کدام اثر بود؟

آخرین همکاری ام در آلبوم ازادگله 3 با آهنگسازی و تنظیم سارو بود که به علت فوتش به اتمام نرسید و همچنین آلبوم دلخوا با اهنگسازی و تنظیم خودم که در ادامه بیشتر توضیح خواهم داد.

مهم ترین ویژگی شخصیتی و هنری سارو چه بود؟

از مهمترین ویژگی شخصیتی و هنریش می توان به  مهربانی و دلسوز بودنش اشاره کرد. هم چنین عاشق مردم و وطنش ایران و به ویژه  زادگاهش ساری و جوانان اینجا.

*مازندنومه: چرا او این قدر عاشق شهرش و موسیقی محلی اش بود؟

 به نظرم این خصلت در ذاتش نهادینه شده بود و باور داشت یه انسان و کرامت انسانی. هنرمند باید به زادگاهش و موسیقی زادگاهش پایبند باشد و دراین صورت به کمال خواهد رسید. به نظرم سارو دینش را به شهر و موسیقی و مردمان و جوانانش ادا کرد.

*مازندنومه: به طور مختصر نظرتان را درباره آثار منتشر شده او بفرمایید. سبک کارش و تاثیر او بر موسیقی پاپ مازندرانی چه بود؟

اثار استاد سارو را می توان از چند جهت و به صورت تخصصی موسیقی آنالیز کرد که از حوصله خوانندگان این مصاحبه خارج است. ولی به صورت آنالیز عام می توانم بگویم که آثارش بسیار زیبا و سرشار از احساس بود و همچنین دارای ملودی های اصیل مازندرانی و فیگورهای  ریتمیک بسیار شاد و متحرک؛ به طوری که شما با شنیدن اثارش می توانستید مازندران و ساری و بی الایش بودن مردمانش و همچنین بوی گندم و بهارنارنج و طبیعت و شالیزاری و جنگل و دریا و حتی کوچه ها و محلاتش را لمس کنید. در یه کلام می توانم بگویم آثار پاپ استاد سارو بسیار زیبا و مردم پسند بود.

*مازندنومه: یکی از خاطرات مشترک تان را با استاد سارو تعریف کنید.

خاطرات بسیار زیادی با او دارم. یکی از خاطراتم این بود که بنده وقتی «سارو»ی عزیز پیشنهاد ضبط آلبوم «رازسنتور» را به من دادند، من کمی مقاومت و ممانعت کردم. چون در اثر ناپختگی فکر می کردم که صدای سنتور من نباید در قالب سازهای کلاسیک و به صورت پاپ روانه بازار موسیقی شود. سارو جان در نهایت ارامش و مهربانی مرا متقاعد کرد که این گونه نیست و من هم پذیرفتم و به او اعتماد کردم و خوشحالم که این اعتماد جواب داد. از آن زمان به بعد بود که من هرحرفی را که سارو جان می‌گفت برایم آیت بود و بدون حتی کوچکترین اعتراض قبول می کردم.

*مازندنومه: و حرف نگفته  وسخن پایانی؟

در پایان می خواهم از مراحل ضبط آخرین اثر مشترکم با آهنگسازی و تنظیم خودم و اجرای گروه همنوازان ماهان  با سارو بگویم. مدتی طولانی بود که کم کار شده بودم. به خاطر بی انگیزه بودن و مخارج و هزینه های زندگی، حوصله ای برای ضبط و تولید آلبوم نداشتم و بیشتر به تدریس و نوازندگی در قطعات و اثار دیگر هنرمندانی که با خط فکری و بینش من هم سو بودند مشغول بودم.

بهمن ماه پارسال سارو جان با من تماس گرفت و پرسید که چرا کم کار شده ام؟ چون خیلی به یکدیگر علاقه مند بودیم، در مواقع لزوم از موضع بالا و بزرگتر بودن، و در اصل به خاطر دلسوزی بازخواست ام می کرد. علت را برایش توضیح دادم. به من امر کرد که بروم شرکت ساروصدا تا با یکدیگر حضوری صحبت کنیم.

چند روزی گذشت و من نتوانستم بروم. دوباره پیگیر شد و تماس گرفت. بالاخره رفتم ساروصدا. بعد از صحبت و مشاوره و بررسی گفت که مگر من مرده باشم  که تو کار و فعالیت موسیقی انجام ندهی! چنان انرژی مثبت و مضاعفی در من پدید آورد که کلِ آلبوم جدیدم را شامل 10 تِرک با دو خواننده در عرض کمتر از یک ماه به صورت 4 تا 5روز در هفته و هرجلسه 6 تا 10 ساعت کار به پایان رساندم و تمام شده آلبوم را بردم شرکت ساروصدا به او تحویل دادم.

حالا او در بین ما نیست ولی در آخرین روزهای زندگی اش هم غمخوار و حامی موسیقی شهرش و جوانان و هنرمندانش بود. یاد و خاطرات و انرژی اش با من برای همیشه خواهد ماند و این اثر را با کمک خواهر گرامی شان به یادبود سارو روانه بازار موسیقی خواهیم کرد.

سارو برای من جدا از رفیق، هم برادر بود و هم پدر و هم بزرگترین حامی. روحت شاد و یادت گرامی ساروی عزیزم.