پنجشنبه 5 مرداد 1396-8:4

یک فعال فرهنگی و هنری خواستار شد:

افزایش مطالبات فرهنگی از شوراها و شهرداری‌ها

حسین نادعلی زاده: از 34 ماده قانونی وظایف شوراها، 15 ماده به مسائل فرهنگی، هنری و اجتماعی ارتباط دارد/ این اشتباه است که فکر می‌کنیم شورای شهر بیشتر درباره شهرسازی و خدمات همگانی است. چون فقط 3 ماده به این حوزه ارتباط دارد. پس بیشتر فعالیت‌های شوراها در حوزه فرهنگی، هنری و اجتماعی است


مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، رحیم رستمی: با انتخاب اعضای شورای پنجم شهرها در سراسر کشور، گام‌های فعالیت این اعضا روز به روز برای حضور رسمی در عرصه مدیریت شهری افزایش می‌یابد.

نامزدهای متعددی که هر کدام سعی کردند در دوران تبلیغات دست روی برنامه‌های مختلفی بگذارند و وعده‌هایی بدهند که باعث جلب و جذب آرای مردم شود. بسیاری از این نامزدها در دوران تبلیغات وعده‌هایی برای توجه به فرهنگ و هنر هم دادند. حتی در تبلیغات نامزدهای انتخاباتی امسال نیز در شهرهای مختلف مازندران، هنرمندان حوزه‌های مختلف نقش چشمگیری داشتند. اما یکی از نقدهای وارده به مدیریت شهری شهرهای مازندران در همه سال‌های اخیر بی‌توجهی یا به معنای درست‌تر کم‌توجهی به مقوله فرهنگ و هنر است. اگرچه در برخی شهرداری‌ها و شوراهای اسلامی شهرهای مازندران طی چند سال اخیر اقدامات مناسبی برای پشتیبانی از هنرمندان انجام شد، اما یکی از نقدهایی که هنوز هم وارد می‌شود، کم‌توجهی به هنر در برنامه‌ریزی‌های شهری است.

«حسین نادعلی‌زاده» منتقد هنری اهل مازندران و فعال فرهنگی در گفت‌وگو با همشهری به برخی از وظایف نهاد شوراها برای توجه به فرهنگ و هنر که در قانون آمده اشاره کرده است.

*آقای نادعلی‌زاده می‌خواهیم بدانیم توقع چه از سمت مردم و چه هنرمندان درباره فرهنگ از شورای شهر و روستا درست است یا ایننهاد اساسنامه یا وظیفه‌ای در این زمینه ندارند؟

اگر به قانون مراجعه کنیم، ماده 71 قانون تشکیلات وظایف و انتخابات شورای اسلامی شهر و روستا را داریم که 34 ماده قانونی را برای شرح وظایف شوراها تدوین کرده است. ماده اول که به انتخاب شهردار مربوط است. اما 33 ماده دیگر مستقیماً به وظایف شوراها می‌پردازد. از این 33 مورد، در 15 ماده قانونگذار وظایف حوزه فرهنگی، هنری و اجتماعی را به شوراها واگذار کرد. جالب است که فقط 9 ماده مربوط به بودجه و هزینه و مسائل مالی است. این اشتباه است که فکر می‌کنیم شورای شهر بیشتر درباره شهرسازی و خدمات همگانی است. چون فقط 3 ماده به این حوزه ارتباط دارد. پس بیشتر فعالیت‌های شوراها در حوزه فرهنگی، هنری و اجتماعی است.

*با توجه به این‌که فرهنگ پدیده‌ای نوشونده است و نهادهایی مانند اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی داریم، آیا شوراها می‌توانند چنین نقشی داشته باشند؟

قاعدتاً این اتفاق باید بیفتد. چند قدم عقب‌تر می‌روم. در نگاه فلاسفه تعریف شهر این‌طور است که از تعریف یک سیستم مدرن خارج شده و این‌طور نیست که بگویند یک سری زیرساخت آماده شود تا انسان در آن به راحتی زندگی کند. در آرای فلاسفه غربی و حکیمان شرقی به مدینه اشاره می‌شود که در آن قرار است توانمندی‌های انسان متبلور و شناخته شود و تعالی انسان در آن اتفاق بیفتد. اگر این رویکرد را ببینیم و مد نظر داشته باشیم، شورای شهر وظیفه خیلی مهمی در زمینه مسائل فرهنگی و اجتماعی پیدا می‌کند و می‌شود این را از آن‌ها مطالبه کرد. چون رسیدن به این تعالی جزو وظایف اصلی است. یعنی هم سعادت و هم کرامت را که اساساً جزو باورداشت‌های دینی ما هست را محقق می‌کند. پس لازم است ما از کسانی که در شورای شهر و روستا هستند مطالبه‌گری کنیم تا به وظیفه خودشان عمل کنند.

*با توجه به این‌که خود شما فعال فرهنگی و هنری هستید و در مازندران فعالیت‌های زیادی دارید، آیا مردم به عنوان مطالبه‌گران فرهنگی و مسئولان به عنوان افرادی که مکلف به پاسخگویی هستند، در موقعیت خوبی قرار دارند؟

یک سری جریان‌های فرهنگی را می‌بینم که در شهرداری‌ها به کمک شهردار و شوراهای شهر در حال شکل گرفتن هستند. البته عرض می‌کنم فقط جریان؛ یعنی قصد نقد آن را ندارم. هر جریانی که راه می‌افتد یک سری مشکلاتی دارد که باید به مرور زمان آن‌ها را حل کرد، بر آن ناظر بود و آسیب‌های آن را شناخت. این جریان را در برخی از شهرهای مازندران مثبت می‌بینم. به نظرم ضرورت پرداخت به فرهنگ و هنر در شهرهای مازندران از سوی کسانی که این مسئولیت‌ها را پذیرفتند درک شده است. اما هنوز تا آن نقطه‌ای که بشود به همین وظیفه اصلی برای تعالی انسان رسید فاصله هست. اگر این جریان ادامه پیدا کند، همه با هم حرکت کنند و هنرمندان و مسئولان تعامل داشته باشند، می‌توانیم به آن نقطه مد نظر برسیم.

*گفتید در 34 ماده قانون که در وظایف شوراهای شهر و روستا هست، 15 ماده فرهنگی، هنری و اجتماعی است. آن‌چه تا کنون باعث شده گفت‌وگوی بین این مطالبه‌گران فرهنگی و مسئولان در شورای شهر پنهان باشد چیست. چه چیزی نمی‌گذارد این نهادها پیوستار بهتری داشته باشند؟

من فکر می‌کنم این موضوع را باز هم باید در فرهنگ جست‌وجو کرد. یعنی مطالبات همگان مردم از شوراهای شهر و روستا و شهرداری‌ها عمدتا شهرسازی و عمران است. تاکنون این مطالبه  مطرح نبوده که باید به شهر به عنوان یک بافتار نگاه شود که در آن انسان، نرم‌افزار و سخت‌افزار در هم تنیده است. همه این سازوکارها برای این است تا انسانی که در این محیط زندگی می‌کند بتواند به آن چیزی که مد نظرش هست برسد و آن بخش از نیازش را که مسئولان باید بدانند و ببینند متبلور کند. شخصا این چالش را فرهنگی می‌دانم. اگر این مسأله برای همگان به یک فرهنگ تبدیل شود که شوراهای شهر و روستا و اساسا این ساختار به دنبال آن است که در خدمت آنها باشد و آنها را به تعالی برساند، حتما این مبادله بین 2 گروه بیشتر خواهد شد. مطمئنم اگر دوستان شورای اسلامی شهر و روستا بدانند که عموم وظایف‌شان در راستای آرا و دیدگاه‌های بزرگانی است که سال‌ها و قرن‌ها پیش نظریه‌پردازی کردند، به این سمت و سو حرکت خواهند کرد.

شاید فعالان فرهنگی که باید حق فرهنگی خود را مطالبه کنند، این مسأله برای‌شان ناآشنا باشد و بگویند ما اساسا از شورهای شهر و روستا چه چیزی باید بخواهیم.

باز هم یک گام عقب‌تر می‌آیم تا به این پرسش پاسخ دهم. به نظر می‌رسد تعریف ساکنان شهر، از شهروندی به شهریاری رسیده است. یعنی قرار است نقش‌افراد جامعه در فرآیند حق‌التکلیف در شهر بیشتر شود و صرفا از شهروندی که حقوقی دارند، به کسانی که تکالیفی هم بر عهده‌شان است ارتقا پیدا کند. فکر می‌کنم همین تفاوت زبانی «شهروند» به «شهریار» خیلی چیزها را برای ما مشخص می‌کند. کاملا درست که بخشی از مشکلات ناشی از آشنا نبودن فعالان حوزه فرهنگ و هنر به قوانین وضع شده برای این سازمان‌ها و نهادهاست. اگر دوستان ما در این حوزه‌ها کار کنند متوجه می‌شوند که بخشی از مطالبات‌شان را باید از شوراهای شهر و روستا و شهرداری‌ها بخواهند. دوستان ما در این حوزه اگر به صورت سندیکایی عمل کنند و انجمن‌هایی وجود داشته باشد که اساسنامه داشته باشد و در این اساسنامه‌ها اشاره شود که یکی از وظایف انجمن این است تا تمام ظرفیت‌های موجود در سازمان‌ها را به کار بگیرد تا فعالیت‌های فرهنگی و هنری گسترش یابد، می‌شود این خط را که اکنون وصل نیست، متصل کرد.

سخن پایانی.

این مبحث جای زیادی برای گفت‌وگو و اظهار نظر دارد و امیدوارم رسانه‌ها نیز بیشتر برای افزایش آگاهی از قوانین و وظایف شوراها در حوزه مطالبات شهری و شهروندی به این موضوع بپردازند.