پنجشنبه 5 مرداد 1396-8:8
آسیبشناسی آموزش هنر کودکان در آموزشگاهها
چیزی به نام آموزش نقاشی برای کودکان نداریم/ اساس کار هنر کودک خلاقیت، رشد تواناییها و شناخت ناتوانیهای بچه است/ اگر بین خانواده و آموزشگاه رابطه درستی تشریح و تفهیم نشود، یک کودک معصوم در این بین وسیلهای میشود برای رویاهای تعریف نشده پدر و مادر و درآمدزایی مکانهایی که استفاده درستی از توانایی کودکان نمیکنند
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، رحیم رستمی: تعطیلی مدارس و فرا رسیدن تابستان مانند هر سال خانوادهها را به تکاپو برای ثبتنام کودکان در کلاسهای مختلف انداخته است. این کلاسها که برای پر کردن اوقات فراغت در نظر گرفته میشوند، در حوزههای مختلف هستند. اما بخش قابل توجهی از این کلاسها را کلاسهای هنری تشکیل میدهد. به ویژه در سالهای اخیر که رغبت خانوادهها به ثبتنام کودکان در این کلاسها افزایش یافته است.
بسیاری از کارشناسان معتقدند که مسیر آموزش هر به کودکان در حال حاضر مسیر چندان درستی نیست. دستکم اینکه در همه آموزشگاهها و کلاسهای هنری نمیتوان چنین شیوه درستی را یافت. همین موضوع سبب میشود که کودکان درک و دریافت درستی از هنر نداشته باشند و در نهایت نیز نتیجه مطلوبی از آموزش رخ ندهد.
کارشناس هنری اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درباره اینکه این نهاد چه کلاسهایی را به خانوادهها پیشنهاد میکند، گفت: در چند سال اخیر خانوادهها رغبت زیادی پیدا کردند تا کودکان را به موازات کلاسهای کمکآموزشی تابستانه، در کلاسهای هنری هم ثبت نام کنند. اما این امر گاهی وقتها نه تنها کمکی نمیکند، بلکه ممکن است زیانآور هم باشد. مانند غذای خوب که ممکن است زیادهروی مصرف آن یا به موقع مصرف نکردناش به بدن آسیب برساند.
«اسماعیل ذبیحی» افزود: مهمترین نکته این است که آیا هنر در دوران کودکی برای کودک مفید هست یا نه. گاهی میبینیم مادری کودک 3 ساله را میآورد تا در کارگاه که ثبتنام کند. خانواده تصمیم میگیرد که فرزند را از 3 سالگی تحت آموزش قرار دهد. پرسش ما این است که خانواده از کجا به این نتیجه رسیده که کلاس نقاشی یا هر هنر دیگری برای این بچه مفید است؟ دوم این که کدام کلاس و با چه ویژگیهایی میتواند به این بچه کمک کند؟ اصلا خانواده به دنبال چیست؟ قرار است در کلاس به کودک یاد داده شود که خانه و گل و درخت چه شکلی است؟ یا هدف از هنر چیز دیگری است؟ به ویژه در جامعه امروز که خانوادهها برای کودکان یکی دو شکل از هنر یعنی نقاشی و سفالگری را انتخاب میکنند و بقیه هنرها مغفول مانده است. آیا ذات هنر مفید است یا رشته خاصی مد نظر است؟ این مشکل اساسی ما با خانوادههاست. بخش دیگر هم خود مربیان هستند که باید مبانی کار با کودک را درست فرا بگیرند.
وی با اشاره به فعالیتهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اظهار کرد: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان این زمینه را دارد که با دانش مناسب با کودکان کار کند. چون ساز و کارش بر اساس همین است. یعنی کار با کودکان در این مجموعه بر اساس آموزش یک فرم یا شکل نیست. بلکه آموزش به معنای ایجاد شرایط مناسب برای پرورش ویژگیهای فردی و شناخت کودک از خود و محیط پیرامون است. به این مجموعه میگوییم فعالیت و کار مربیان با کودک. با همین نگاه و در مرحله بعدی روی ابزاری به نام هنر دست میگذاریم. هنر ی است برای این که کودک را به این سرمنزل برسانیم. به اینکه هم خودش و هم محیطاش را در دوران کودکی بهتر بشناسند.
این مربی هنر کودکان درباره ویژگیهای یک کارگاه مناسب کودک خاطرنشان کرد: کارگاهها باید بر اساس نشاط و خلاقیت اتفاق بیفتد. به عبارتی اجبار در آن نیست و کودک آزادی انتخاب دارد. همه فرآیندها بر اساس توانمندی پیش میرود، نه اینکه چه کسی بهتر و بیشتر بلد است. یک سری ویژگیهای ناخواسته در خود کار هست. مربیان کانونی معمولا این نکات را بر حسب تجارب سالهای فعالیت و دورههای آموزش تخصصی که کانون میگذارد اجرا میکنند. یعنی زمینه کار از پیش برای رسیدن به هدف اعلام شده فراهم است.
کارشناس هنری اداره کل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان اظهار کرد: در کنار این فرآیند کارگاهی، جدای از زمان اداری کارگاههای دیگری هم که در 30 مرکز ثابت و سیار سراسر استان مازندران تنظیم شده است. اعضا و خانواده ها میتوانند خارج از زمان اداری بیایند و از امکانات این کارگاهها با همین شرایط استفاده کنند.
ذبیحی تصریح کرد: بسیاری از مربیان ما زمان ورود و ثبتنام کودک در کارگاه با خانواده صحبت میکنند و مشاروه لازم را میدهند. خانوادهها باید در نظر داشته باشند که کودکان در کلاسهایی و مراکز آموزشی معتبری ثبتنام شوند که اجبار برای کشیدن اشکال و چیزهای درخواستی از جانب مربی به دانشآموخته نباشد. یعنی اجبار بر اینکه بچه خوب رنگ کند اتفاق نیفتد. وقتی شرایط و محیط فرآیند کار درست باشد مطمئنا اثر خوب تولید میشود. بنابراین باید مهم باشد که مربی و آموزشگاه را درست انتخاب کنند.
وی افزود: انتظار داریم خانوادهها کمک کنند که بر اساس آموزش و دید هنری بچهها را به سمت اعتماد به نفس، اندیشه، و جستوجوگری هدایت کنند. اگر این اتفاق بیفتد نسل خوبی خواهیم داشت که اعتماد به نفس خوبی دارد، خلاق است، ارتباط خوبی برقرار میکند، منظم است و میاندیشد. اینها ثمرهای است که در مسائل آموزشی درست به کودکان به دست میآید.
*چیزی به نام آموزش نقاشی برای کودکان نداریم
«رحیم مولاییان» -مدرس و استاد باسابقه نقاشی و هنرهای تجسمی- نیز معتقد است که در حیطه نقاشی چیزی به نام آموزش نقاشی برای کودکان نداریم.
وی که به تازگی کارگاهی به نام مکانیزم و روش نقاشی کودکان را برای مربیان و خانوادهها برگزار کرده، گفت: این یک سوءتفاهم تاریخی است که در فرهنگ ما شکل گرفته است. آموزش نقاشی را با آن تعریفی که در هنر بزرگسالان و مکانیزم آموزشی آن میبینیم، در حوزه کودک نداریم. بر همین اساس تفسیر دقیقی هم در این زمینه ارائه نمیشود و نسل عظیمی از کودکان ما در اختیار مربیانی قرار میگیرند که متاسفانه مدام تصاویر از پیش تعریف شده خودشان را در ذهن بچهها القا میکنند.
مولاییان با بیان اینکه در حوزه هنر کودکان مکانیزمی به نام آموزش نداریم اظهار کرد: اساس کار هنر کودک خلاقیت، رشد تواناییها و شناخت ناتوانیهای بچه است. به نوعی این هنر که از 1900 به بعد رشد یافت و توجه به هنر نقاشی کودکان پیشرفت کرد، پابهپای هنردرمانی شکل گرفت. یعنی اساس توجه به هنر کودکان بر مبنای کمک به کودک برای ایجاد تعادل روانی، بستر آرامش و رشد خلاقیتها و تواناییها و پی بردن به تواناییهای هوشی کودک است. به تعریف بهتر آموزش وجود دارد، اما نه با آن مبنا که کودک را وارد آموزشگاه کنند تا نقاش شود. این تعریف درستی نیست.
این مدرس هنر تصریح کرد: من از همکاران خودم که کلاس نقاشی میگذارند گلهای ندارم. به نظرم پدر و مادر مسئول هستند. نخستین کاری که میکنیم آگاهی دادن به خانوادههاست. برنامه کارگاهی که من برگزار کردم بیشتر برای همین بود. برای خانوادهها و کسانی که آموزش میدهند تا ببینند و بدانند که کودک چیست. کودک با تصویری که از انسان داریم خیلی متفاوت است. همین را اگر تشخیص ندهیم، توقعی که از کودک داریم توقع غلطی خواهد بود. آن وقت تغذیهای که از جنبه روحی و روانی تصویری به کودک میدهیم درست نیست.
وی اظهار کرد: وقتی ظرفمان را نشناسیم نمیتوانیم بر مبنای قابلیتها و تواناییهایش به آن امکانی دهیم. یکی از راهکارهای اساسی این است که خانوادهها یاد بگیرند هنر کودکان به چه معناست و از کودک چه توقعی باید داشته باشند و از آموزش چه باید بخواهند. این رابطه اگر بین خانواده و آموزشگاه تشریح و تفهیم نشود، یک کودک معصوم در این بین وسیلهای میشود برای رویاهای تعریف نشده پدر و مادر و درآمدزایی مکانهایی که استفاده درستی از توانایی کودکان نمیکنند.