شنبه 21 مرداد 1396-11:1
ویژگی های استاندار آینده مازندران از نگاه عضو هیات علمی دانشگاه مازندران؛استاندار آینده مازندران باید بینش سیاسی داشته باشد
دکتر احمد رضایی: در یک پژوهش دانشجویی با 30 زن متاهل در یکی از شهرهای مازندران مصاحبه شد که ارتباط نامشروع داشتند و فقط یکی از این افراد، نیاز مالی داشت/75 درصد از آب های زیرزمینی را مصرف کردیم و اگر تا 10 سال آینده نتوانیم این وضعیت را کنترل کنیم به آستانه صفر در منابع آبی نزدیک می شویم/ میزان بیکاری در مازندران 3 درصد از میانگین کشوری بالاتر است/ کسی باید استاندار آینده مازندران شود که ابتدا در حوزه علوم سیاسی تخصص داشته باشد/ با توجه به تخصص فلاح در حوزه منابع طبیعی انتظار داشتیم استان با مشکلات کمتری در این حوزه مواجه باشد اما عملکرد فلاح، چیز دیگری را نشان می دهد.
مازندنومه؛ سرویس سیاسی، سردبیر+کلثوم فلاحی: دکتر احمد رضایی اکنون دانشیار دانشگاه مازندران است. این استاد دانشگاه، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، مشغول تحصیل در رشته مهندسی بود اما تحت تاثیر دکتر شریعتی، مهندسی را رها کرد و در رشته جامعه شناسی، تحصیلاتش را ادامه داد. رضایی اهل کرمانشاه و از سال 71 در دانشگاه مازندران مشغول به تدریس است. با او در دفترش هم کلام شدیم.
آقای دکتر، تحلیل شما از وضعیت امروز جامعه ایران چیست؟ الان ما می دانیم که در حوزه های مختلفی مانند اعتیاد، بیکاری، طلاق، خیانت، محیط زیست و مانند این ها بحران داریم. دیگر در چه حوزه هایی ما بحران اجتماعی داریم؟
مقدمتا" بگویم که آنچه جامعه ما را به هم پیوند می دهد مجموعه ای از ارزش ها است. بخش زیادی از این ارزش ها، ارزش های دینی، بخشی ایرانی و بخشی هم مربوط به غرب است. اگر جامعه از این ارزش ها تهی شود با بحران جدی مواجه می شویم.
آنومی یک مرحله خطرناک در جامعه ای است که از شکل سنتی به مدرنیزه شدن در حال طی مسیر است...
لطفا" آنومی را شرح دهید برای خوانندگان.
آنجا که جامعه از ارزش های سنتی دست برداشته و هنوز به شکل کامل به ارزش های مدرن دست نیافته است، مرحله آنومی نام دارد.
خب ادامه دهید ...
بله، شاید تمام سرقت های کشف شده توسط پلیس در یک سال مبلغ 200 میلیارد تومان باشد اما در یک فقره اختلاس می بینیم که 10 هزار میلیارد سرمایه کشور به هدر می رود، گاهی نظرمان را معطوف به آفتابه دزدها می کنیم و از این سرقت های کلان غافل می شویم.
بر اساس یک سری ارزش ها، مردم انقلاب را به ثمر رساندند و با 99 درصد آرا به حکومت دینی رای دادند، حکومت دینی که برگرفته از حکومت امام علی (ع) بود. خوارج پای منبر امام علی (ع) می نشستند و به آن حضرت ناسزا می گفتند و نه تنها به اصحاب خود، اجازه برخورد با این افراد را نمی دادند بلکه حقوق خوارج را هم از بیت المال قطع نکردند.
اگر اشتباه نکنم درباره تناقض های حکومت دینی صحبت می کنید که گاهی در عمل با ادعاها تفاوت هایی مشاهده می شود.
درسته، هر حادثه ای که در حکومت دینی اتفاق می افتد مستقیم به پای حکومت دینی نوشته می شود. اگر ارزش ها از جامعه رخت بربندد دیگر نمی توان چیزی را جایگزین آن ارزش ها کرد.
اکنون نزدیک به 4 دهه است که حکومت دینی داریم و هر نارسایی که بروز کند به حساب حکومت گذاشته می شود. وقتی حکومت دینی است، شکاف های اجتماعی برجسته تر می شود، اقلیت ها احساس فاصله می کنند، در حالی که در جامعه غیردینی، نگاه حکومت به مذاهب و ادیان، تفاوتی با یکدیگر نداشت.
غیر از شکاف های مذهبی که بحران بزرگی در جامعه ما شده، دیگر چه بحران های اجتماعی داریم؟
در کنار شکاف مذهبی، شکاف قومی هم در کشور داریم و اگر این شکاف ها در کنار هم باشد، شکل گسترده تری پیدا می کند.
اینکه خمیرمایه مذهبی بسیاری از جوانان ما کم شده موضوع قابل انکاری نیست. تحقیقات نشان می دهد درصد زیادی از جوانان ما تمایلی را که نسل ما به دین داشت، ندارند.
دین یک مائده الهی است که در قلب انسان جای دارد و با تعارف و اجبار نمی شود این اعتقادات را درونی کرد. وقتی به این سمت می روند که دین را به شکل بخشنامه ای و دستوری استفاده کنند، افراد از آن فاصله می گیرند.
برخی نمادهای دینی به اجبار اجرا می شود و این اجبار، تنفر ایجاد می کند. نماز و روزه و حجاب هر سه بخشی از دین هستند اما چرا حجاب را به اجبار در جامعه جاری می کنند و درباره نماز و روزه نمی توانند چنین اقدامی انجام دهند؟ چون در قسمت های دیگر نتوانستیم خوب عمل کنیم، مظاهر دینی را مورد توجه ویژه قرار داده ایم.
این علت فاصله جوانان از دین است. نمی گوییم جوانان بی دین شده اند شاید با خدای خود، ارتباط دیگری دارند اما قطعا به شیوه دینداری ما عمل نمی کنند.
دین را با رفتار ما دینداران، نمی سنجد. هر چقدر قسم یاد کنیم که داعش جزئی از دین نیست اما مورد قبول واقع نمی شود.
به نظر می رسد منظور از دینداری حفظ ظواهر دین شده است. درسته؟
بله، در روایتی داریم که عبادت 10 جزء دارد که 9جزء آن روزی حلال است اما ما به ظواهر دین بیشتر توجه می کنیم.
جنگ باعث شد که ارزش های دینی و ملی ما با هم پیوند بخورد، بعد از دهه اول و دوم انقلاب، با این واقعیت ها زندگی می کنیم و هر ضعفی از ما دیده شده به حساب کل گذاشته می شود.
رفتارهای ما با آنچه که تبلیغ می کردیم همخوانی نداشت و در نتیجه نسل جوان از ما فاصله گرفت.
به جز این موارد به سراغ بحران دیگری برویم. این که الان ما در جامعه با انواع خیانت های همسران، ازدواج سفید، طلاق های زیاد و مانند این ها هم روبه رو هستیم.
شکاف رابطه خارج از ازدواج، اکنون سرباز کرده و نه تنها قبح آن از بین رفته بلکه به عنوان یک ارزش مطرخ می شود.
ارتباط نامشروع در هیچ فرهنگ و دینی پذیرفته شده نیست اما چگونه است در جامعه ای که 91درصد مردم آن شیعه هستند تبدیل به یک ارزش می شود؟
تاثیر عملکرد 8 ساله احمدی نژاد در بروز مشکلات اجتماعی را چگونه ارزیابی می کنید؟
اثرات تخریبی در حوزه فرهنگی و ارزشی که دولت احمدی نژاد پیش آمد قابل جبران نیست. اگر بگوییم دو نسل طول می کشد تا این اثرات را ترمیم کنیم اغراق نکرده ایم.
دوگانه رفتار کردن برای ما تبدیل به رفتار عادی شده است. فرزندان ما از روز نخست یاد می گیرند دوگانه رفتار کنند. برای کسب منصب، تظاهر کرده و از ابزار مذهب استفاده می کنیم، چفیه می اندازیم و قاشق داغ به پیشانی می زنیم تا نشان دهد فرد نمازخوانی هستیم و بعد اختلاس کرده و به کانادا می رویم! نمونه این رفتارها را در دیگر کشورها نمی بینیم.
یکی مانند خاوری در صف اول نماز و راهپیمایی ها قرار می گیرد و سپس می بینیم که در صف نخست اختلاس هم ایستاده است.
پژوهشی شما یا دانشجوهای تان درباره این بحران انجام داده اید؟
بله، در یک پژوهش دانشجویی با 30 زن متاهل در یکی از شهرهای مازندران مصاحبه شد که ارتباط نامشروع داشتند و فقط یکی از این افراد، نیاز مالی داشت. بقیه افراد متمولی بودند که عنوان می کردند همسرم خیانت کرد و من هم تلافی کردم. شکسته شدن قبح این معضلات اجتماعی، اثرات جبران ناپذیری در جامعه دارد.
تظاهر به دین و از سوی دیگر، گسترش فضای مجازی، باعث شد یک عقب گرد شدید داشته باشیم.
دولت روحانی در 4 سال نخست هنوز موفق نشده این آوار دولت گذشته را به شکل کامل خاکبرداری کند تا بتواند بسازد. اگر دولت، خاکبرداری آن 8 سال را هم انجام دهد و حتی یک قدم دیگر جلو نرود باز هم اقدام خیلی بزرگی است.
حکمرانان محلی چه شاخص هایی باید داشته باشند تا در کاهش این معضلات اثرگذار باشند؟ مثلا استانداران چه قدر می توانند در کاهش و پیشگیری از بحران های اجتماعی تاثیرگذار باشند؟
از زمان روی کار آمدن روحانی، اتاق فکر متشکل از نخبگان در استان ها شکل گرفت و مسئولیت این اتاق فکر در مازندران به عهده من است. چون دانشگاهی بوده و به جای دیگری وابستگی نداریم، گزارش های دقیق از وضعیت استان به رئیس جمهور ارائه کردیم.
مازندران در بسیاری از سرطان ها رتبه نخست دنیا را دارد. 300 مرکز دپوی زباله در استان داریم که نزدیک جنگل و دریا قرار دارد و روزنه 2.5 میلیون لیتر شیرابه زباله وارد آب های سطحی و عمقی می شود. سموم در بدن انسان دفع نشده بلکه رسوب کرده و در کبد جمع شده و تبدیل به سرطان می شود.
سال 66 در ارومیه بودم و تا فاصله یک کیلومتری دریاچه ارومیه چاه آب شیرین حفر می شد. اما به علت تغییر کشت و افزایش مصرف 15 برابری آب، سدسازی و احداث چاه های غیرقانونی در دولت احمدی نژاد، ارومیه به این وضعیت افتاد. 75 درصد از آب های زیرزمینی را مصرف کردیم و فقط 25 درصد باقی مانده و اگر تا 10 سال آینده نتوانیم این وضعیت را کنترل کنیم به آستانه صفر در منابع آبی نزدیک می شویم.
اگر سال 66 می گفتند دریاچه ارومیه با بحران مواجه می شود در باور ما نمی گنجید. الان این اتفاق دارد برای مازندران می افتد. متوسط عمق چاه هایی که برای آب حفر می شود 33 متر است در حالی که در گذشته 3 متر بود. الان آب بابلسر قابل مصرف نیست. وقتی عمق آب های زیرزمینی افزایش یابد، باعث می شود آب شور به اراضی برسد و با این وضعیت، در 20 سال آینده درختی در مازندران وجود ندارد.
زیبایی های مازندران باعث شد محرومیت های این استان، پنهان بماند، میزان بیکاری در مازندران 3 درصد از میانگین کشوری بالاتر است.
آلودگی آب و تخریب جنگل در مازندران بیداد می کند. با سرعت در حال ویلاسازی هستند. شهرها، زمین های کشاورزی را تبدیل به ویلا و به خاطر زمین های کشاورزی هم جنگل را تخریب می کنند.
سه میلیون واحد مسکونی در مازندران داریم که از این تعداد، دو میلیون واحد متعلق به غیرمازندرانی هاست. سالانه بسیاری از جنگل ها به ویلاهای شخصی تبدیل می شود و بالغ بر یک میلیون مترمکعب، چوب از بین می رود.
با توجه به مواردی که بیان کردید، به نظر شما استاندار بعدی مازندران در دولت دوازدهم باید چه اولویت هایی را مدنظر داشته باشد؟
توجه به محیط زیست باید از اولویت های استاندار آینده مازندران باشد. اگر استاندار، دیدگاه درستی داشته باشد می تواند از این تخریب های اجتماعی، فرهنگی و ... جلوگیری کند، استانداری که این نگاه ها را نداشته باشد به استان آسیب می زند.
آقای فلاح جلودار که در این زمینه ناامیدمان کرد.
به نظر من کسی باید استاندار آینده مازندران شود که ابتدا در حوزه علوم سیاسی تخصص داشته باشد. با توجه به تخصص فلاح در حوزه منابع طبیعی انتظار داشتیم استان با مشکلات کمتری در این حوزه مواجه باشد اما عملکرد فلاح، چیز دیگری را نشان می دهد.
خیلی محکم بیان می کنم در 4 سال گذشته در زمینه محیط زیست و منابع طبیعی، عقب گرد داشتیم. اگر استاندار مازندران بینش سیاسی داشت، دقت می کرد که جنگل فقط متعلق به ما نبوده و مربوط به همه مردم است.
اقتصاد مازندران مدیون گردشگری است، کسی این را متوجه می شود که نگاه ملی و بینش سیاسی داشته باشد.
97 درصد ساحل مازندران تصرف شده و 50 میلیون گردشگر مازندران فقط از 3درصد ساحل استفاده می کنند و این همه غریق داریم.
دومین مولفه استاندار این است که باید استان را بشناسد، تنوع اقوام در مازندران بسیار زیاد است. تصوری که در سایر نقاط کشور از مازندران دارند یک مجموعه بی دین است درصورتی که این چنین نیست و در مازندران دینداری افراطی تا بی دینی افراطی داریم.
کسی که می آید باید بافت های اجتماعی مازندران را بشناسد، مازندران آسیب های خاص خود را دارد، به عنوان نمونه رشد عجیب و غریب امام زاده ها در مازندران غیرطبیعی است، گروه های انحرافی و خرافی، خاص مازندران است و این گروه ها در مازندران نفوذ بیشتری دارند.
در این باره هم نظرتان را بفرمایید که تعیین استاندار بومی چه تاثیری در توسعه استان دارد.
کسی که می آید باید توانایی استفاده از امکانات بالقوه استان را داشته باشد. از استانداران مازندران فقط تعداد محدودی مازندرانی بودند. چرا استاندار بومی انتخاب نمی شود؟ من دیدگاه بخشی ندارم و مازندرانی هم نیستم، اما فردی از استان دیگر، بافت مازندران را بهتر می شناسد یا کسی مانند دکتر کریمی مله که فردی دانشگاهی و اهل پژوهش است و دیدگاه های محکمی دارد؟
یک مشکلی که مازندرانی ها دارند این است که نسبت به زبان خود بی تفاوت هستند و با فرهنگ و زبان خود ضدیت دارند. زبان ریشه دار مازندرانی از زبان های در حال مرگ است. خودباختگی فرهنگی نسبت به گردشگرانی که به استان می آیند در میان مردم مازندران مشهود است. کسی که می آید باید اینها را بشناسد.
99 درصد مازندرانی ها لباس محلی خود را نمی شناسند و برای ما مهم است مازندران به عنوان یکی از اقدام قدیمی ایران، این فرهنگ را حفظ کند.