چهارشنبه 12 مهر 1396-20:39

وقف ایزدشهر وجاهت ندارد

قوام الدین بینایی: به عنوان یک متخصص تاریخ محلی سوال می کنم که  بر فرض صحت ادعای اداره اوقاف و وارثان واقفان، آیا شرعا و قانونا آبادی ایزده که توسط ناصرالدین شاه واگذار و فروخته شد (مال غصبی)خریداران درباری می توانند بخشی از آن را وقف کنند؟ آیا این واگذاری و فروخته شدن عهد قجری با موازین و معیارهای شرعی و انسانی تطابق دارد؟


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، قوام الدین بینایی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه: ادعای وقف ایزدشهر بیش از بیست سال است که مردم را درگیر چالشی جدی کرده است.

ضمن سپاس از توجه مسوولان و امام جمعه ایزدشهر به مسئله وقف باید به عنوان یک پژوهشگر تاریخ محلی بگویم که این ادعا فاقد وجاهت قانونی و شرعی و از اساس قابل تردید است.

کسی منکر سنت حسنه وقف در دین مبین اسلام (که ریشه در ادیان توحیدی نیز دارد) و برکات فراوان آن نیست، اما سوال اینجاست که آیا واقف می تواند مال "غصبی" غیری که از نزدیکی و خوش خدمتی به حکومت جور قجری را به دست آورده است، وقف کند؟

بر اساس تحقیقات من در متون تاریخی، آبادی ایزده توسط شخص ناصرالدین شاه قاجار به همسر یوشی خود عایشه داده شده است و او آن را به برادر خود میرزاعبدالله، از کارکنان دربار ناصرالدین شاه قاجار فروخته بود.

خرید و فروش وبه مزایده گذاشتن روستاها، شهرها و استان ها و پست های دولتی درعصر قاجار امری طبیعی وعادی بوده است.

بعد از میرزاعبدالله خان یوشی( که به دلیل ظلم و ستم زیاد در افواه مردم به عبدالله خان کله کن معروف شد) آبادی ایزده به احتمال قریب به یقین به "محمدحسن خان" فروخته شد و داستان وقف ایزدشهر از اینجا شروع و منسوب به اوست و نوادگانش مدعی میراث داری وقف ایزدشهر هستند، در حالی که اربابان وقت ایزده حداقل در سه مرحله زمینهای شان را به رضاشاه و محمدرضاشاه (برابر اسناد موجود) و به بعضی از بومیان که چند نمونه آن را در کتاب "کتی یا" آورده ام، شش دانگ فروخته اند. در این اسناد نامی از وقف وجود ندارد؛ حال آنکه "بعد از مرگ او آبادی ایزده طی فرمانی ازناصرالدین شاه به فرد دیگری واگذار شد" و در آن فرمان قید شده است که چون محمدحسن خان فرزند قابل و شایسته ای ندارد، لذا تیول ایزده را به فرد دیگری واگذار کرده ایم.(طبق اسناد موجود)

دیگر ادعاهای وقفیت اداره اوقاف و وارثان مرحوم محمدحسن خان در ادامه همین وقف نامه و از این تاریخ به بعد انجام و ادعا شده است .

من کاری به مسایل حقوقی ندارم که درحیطه ی تخصص من نیست و برادرم طی بیست سال اخیر با شجاعت تمام از آن در برابر افراد قدرتمند و ذی نفوذ دفاع  کرده است. گاهی برای فریادهای عدالت خواهی گوش شنوایی یافت نمی شود ولی به عنوان یک متخصص تاریخ محلی سوال می کنم که  بر فرض صحت ادعای اداره اوقاف و وارثان واقفان، آیا شرعا و قانونا آبادی ایزده که توسط ناصرالدین شاه واگذار و فروخته شد (مال غصبی)خریداران درباری می توانند بخشی ازآن را وقف کنند؟ آیا این واگذاری و فروخته شدن عهد قجری با موازین و معیارهای شرعی و انسانی تطابق دارد؟

 اگر خدا توفیقی دهد بعد از تک نگاری ایزدشهر و کتی یا، ان شاالله سومین کتاب خود در مورد ایزدشهر را  به وقف ایزدشهر و بررسی اسناد آن در گذر تاریخ اختصاص خواهم داد که مقدمات آن به نگارش  درآمده است.

به هرحال امید است وقف ایزدشهر با هر پیشینه و مراحلی که تاکنون طی کرده است، با درایت و تدبیر مسوولان و تشکیل دبیرخانه ای متشکل از افراد خبره و دلسوز و نمایندگان اداره اوقاف ،دادگستری ، ثبت اسناد و شهرداری به شکل معقول و توافقی حل شود که خیر و مصلحت نظام و مردم در آن است.