چهارشنبه 22 آذر 1396-9:38

«نفس‌های آخر» جنگل‌های مازندران

یاسر طالبی -مستندساز و کارگردان مستند «نفس های آخر»: با توجه به این‌که مسأله تخریب جنگل‌ها بیشتر به نهادها و دستگاه‌های حکومتی برمی‌گردد، سیبل ما در مستند مسئولان هستند/ بخش اعظم دغدغه‌های زیست محیطی را برای من برخی رسانه‌ها مانند «همشهری» و «مازندنومه» ایجاد کردند.


 مازندنومه؛ سرویس محیط زیست و گردشگری، اشکان جهان‌آرای: برنامه «به اضافه مستند» در شبکه مستند دیشب مستندی با نام «نفس‌های آخر» را پخش کرد. مستندی که «یاسر طالبی» مستندساز مازندرانی آن را تولید کرد و در آن برخی نکات مربوط به تخریب منابع طبیعی و به ویژه جنگل‌ها مطرح شده است.

«نفس‌های آخر» مستندی پرسش‌ برانگیز برای مخاطبان است که در آن مستندساز با فرهنگسازی و روایت مشکلات منابع طبیعی تقریبا کاری ندارد. بلکه انگشتش را مستقیم به سمت مسئولان گرفته و آن‌ها را مسئول اصلی تخریب محیط زیست و منابع طبیعی می‌داند. طالبی که تا کنون در زمینه‌های مختلفی مستند ساخته و آثارش جوایز زیادی در جشنواره‌ها کسب کردند، این بار دوربین‌اش را برای ساخت مستندی تلویزیونی روشن کرد تا مخاطبان را نه در سالن‌های اکران، بلکه در خانه‌های‌شان با چند موضوع آشنا کند.

او «نفس‌های آخر» را با نگاهی ژورنالیستی تولید کرده است. پژوهش، حضور میدانی، مصاحبه با مسئولان، مردم و حتی خبرنگاران در مستند او نقش اصلی را دارند و همه این‌ها باعث شده که «نفس‌های آخر» بیشتر به یک اثر ژورنالیستی شباهت داشته باشد تا مستند با آن مفهومی که بسیاری از مردم می‌شناسند. فیلمی که در کمتر از 45 دقیقه با استفاده از مصاحبه‌ها، بخش‌هایی از مستندهای مرتبط دیگر، فیلم‌های مردمی و آمارهای موجود در رسانه‌ها با روایت «مهدی خلیلی» به انبوهی از چالش‌های منابع طبیعی در شمال کشور و به ویژه مازندران اشاره می‌کند و پرسش‌های زیادی می‌تواند در ذهن مخاطب به وجود بیاورد؛ البته پرسش‌هایی که پاسخ‌شان هم تا حد زیادی در خود مستند وجود دارد. پاسخ‌هایی که دریافت و برداشت مستقیم مخاطب خواهند بود، نه آن‌چه که مستندساز به صورت مستقیم بیان کند.

پس از پخش مستند نیز به رسم برنامه «به اضافه مستند»، سوژه مستند پخش شده توسط 2 کارشناس مورد بحث و بررسی قرار گرفت. «رضا فخرآذر» کارشناس جنگل‌ها و مراتع و «اشکان جهان‌آرای» خبرنگار در نشست تخصصی پس از پخش مستند حضور داشتند. بازپخش برنامه «به اضافه مستند» علاوه بر ساعت 9 صبح امروز، ساعت 13:30 جمعه همین هفته -24 آذر- نیز پخش خواهد شد. «یاسر طالبی» در گفت‌وگویی که به بهانه قرار گرفتن «نفس‌های آخر» در کنداکتور شبکه مستند با همشهری داشت، به برخی پرسش‌ها درباره این اثر متفاوت خود پاسخ داد:

به نظر می‌رسد خیلی نگران منابع طبیعی هستید.

بله. اگر جنگل‌های شمال از دست بروند غرامت مضاعف پشت سرش پيدامي‌شود. این غرامت زياد دور نيست، همين جا بيخ گوشمان پرسه مي‌زند. امروز شمال با جنگل‌های کهنسال و زیبایش خودش یک مصيبت است. چند نفرمان به جنگل فکر می‌کنیم؟ جنگل‌های شمال از 40 سال پیش تا کنون مساحت‌اش نصف شده و می‌گویند روزی دیگر وجود نخواهد داشت. خطر نابودی جنگل برای شمال و ما ایرانی‌ها چقدر جدی است؟ پاسخی که من به آن رسیده‌ام این است که موضوع جنگل به این زودی جدی نخواهد شد، چون کسی به فکر آن نیست. بُعد فاجعه به حدی هست که باید به اشکال مختلف به آن بپردازیم و هشدار دهیم. به نظر من وضعیت امروز جنگل یک مساله شخصی نیست.

اما این‌که جنگل یک مسأله شخصی نیست بیشتر در حد شعار باقی مانده است.

بله. اما شمالی‌ها هم اعتقاد دارند جنگل فقط مال ما نیست و اگر هست مسئولان تکلیف ما را مشخص کنند تا در مورد آن خود مردم تصمیم بگیرند. جنگل می‌تواند بُعد جهانی داشته باشد. ضمن این‌که مدت‌هاست گروه‌های مختلف به دنبال بحث‌های فراوان مربوط به جنگل‌های شمال، در پی یافتن راهی برای جلوگیری از تخریب و فجایع ناشی از آن هستند. یکی از مهم‌ترین مواردی که در یافتن راه‌حل‌ها باید در نظر گرفت عملی بودن آن است. ‌به شکلی که به طور خاص، دولت‌های حاکم با صرف بودجه‌های کلان در بخش پژوهش و مستندسازی به نوعی مردم را به مشارکت در حفظ حیات دعوت کرده‌اند.

البته به نظرم اول خروجی این پژوهش‌ها و فیلم‌ها را باید خودشان ببینند و عمل کنند. در کشور ما اگر چوب مورد نياز صنعت‌مان را وارد كنيم، از نظر ارزش منابع طبيعي، از نظر خاكي كه در اثر فرسايش از دست می‌دهيم به مراتب برای ما ارزان‌تر واقع می‌شود تا اين‌كه برويم جنگل را بتراشيم و چوبش را برای صنعت يا سوزاندن مصرف كنيم.

به این نتیجه رسیدید که تحلیل درستی نداریم یا به قانون بی‌توجه هستیم؟

 در کشورهای اروپایی که داری منابع طبیعی و جنگل هستند، بخش اعظم نتایج صحیحشان بر می گردد به اجرای صحیح مقررات و قوانین. آن‌ها برای جنگل‌های آلمان و سوئد تحصن نمی‌کنند، چون سیستم جنگلداری آن‌ها درست است. به نظر من جنگل‌ها با مجوز در حال تخریب شدن هستند. کوه‌ها را به کارخانه‌های سنگ‌شکن و ماسه‌سازی بدل می‌کنند و بعد خودشان افسوس می‌خورند که کوه‌خواری رواج یافته! جنگل‌ها تراشيده مي‌شود و اسكلت‌هاي آهني و ساختمان و ويلا جايش را مي‌گيرد. جنگلبانان هم در حفاظت از جنگل‌ها تنها هستند. شهید غفاری و شهید پیروی در گیلان و شهید علیپور در مازندران و دیگر شهدایی که در راه حفاظت از جنگل‌ها جان می‌دهند. چقدر ما از این اتفاقات آگاهیم؟

البته اکنون سازمان جنگل‌ها پیشتاز قطع بهره‌برداری از جنگل‌هاست و اقدامات مناسبی انجام داده است. اما این سازمان همیشه در حفاظت از منابع ملی تنهاست. نهادهای بالادستی با فشار از بالا جنگل را از دست سازمان جنگل‌ها خارج می‌کنند و به بهانه ساخت مراکز آموزشی، پادگان و اماکن دیگر به نام خودشان در می‌آورند. به نظرم در درجه نخست مخاطب هدف ما باید سیاستمداران و مسئولان باشند و بعد مردم.

پس برای همین در «نفس‌های آخر» روی صحبت‌تان کمتر با مردم است.

درست است. با توجه به این‌که مسأله تخریب جنگل‌ها بیشتر به نهادها و دستگاه‌های حکومتی برمی‌گردد، سیبل ما مسئولان هستند. به چالش کشیدن آن‌ها مهم بود تا ببینیم چقدر از این تخریب آگاه هستند. خودم وقتی موضوع را برای ساخت مستند در اختیار گرفتم، نخستین چیزی که به ذهنم رسید بی‌قانونی یا نقص و نقض قانون است که در منابع طبیعی داریم. از این نظر تصمیم گرفتم با نگاهی ژورنالیستی مسئولان را هدف قرار دهم.

یعنی ایجاد پرسش را بر فرهنگسازی برای مردم ترجیح دادید؟

بله. با توجه به این‌که سمن‌های محیط زیستی زیاد شد‌ه‌اند و فعالیت می‌کنند، فکر کردم اگر فقط مشکلات را بیان کنم خیلی جالب و اثرگذار نیست. اما این شکل کار در قالب زیر سوال بردن مسئولان و یافتن پاسخی برای پرسش‌ها از زبان مسئولان همراه با پژوهش جامع ما می‌تواند مخاطب را در جریان برخی مسائل و ابهامات قرار دهد. «نفس‌های آخر» به همین دلیل یک مستند کاملا تلویزیونی است. به نظرم مستند گفت‌و‌گو محور خوبی ساخته شد.

در مستندی که شما ساختید دیده می‌شود علاوه بر حضور خبرنگاران، قسمت‌هایی از مستند مرتبط دیگر و چند فیلم ثبت و پخش شده در فضای مجازی هم حضور دارد. حتی از رسانه‌های مختلف به شکل مستقیم اطلاعات وارد کرده‌اید. خواستید برخی حرف‌ها را تکرار کنید یا هدف دیگری داشتید؟

این نشان می‌دهد بسیاری از خبرنگاران تا کنون این دغدغه را داشتند. نکته اصلی در فرآیند پژوهش برای من این بود که در فیلم خبر خبرگزاری‌ها و نشریات را هم ببینیم و اطلاعاتی از تخریب جنگل‌ها ارائه بدهیم. این‌که مردم هم فیلم بفرستند و از فیلم همکار دیگری هم در مستند استفاده کنم یعنی برآیندی از دغدغه‌ها را به نمایش بگذاریم. معتقدم این ایده فرصت ناب‌تری بود تا مردم دریابند مشکل حادتر از آن‌ چیزی است که فکر می‌کنند.

کاملا مشهود است که در مستند سعی کرده‌اید نتیجه‌ای را به مخاطب دست‌کم به طور مستقیم القا نکنید. یعنی خواستید مخاطب خودش تصمیم‌گیری کند. درست است؟

بله. از ابتدا به ویژه در زمینه مستندهایی که نیاز به واکاوی دارد یاد گرفتم داده‌ها را تحلیل کنم؛ نه این که نتیجه بگیرم. نتیجه‌گیری یکسویه پیش رفتن است. اگر من هر نتیجه‌ای که گرفتم را در مستند مطرح می‌کردم، قضاوت من درست یا نادرست نگاه فیلمساز را برای مخاطب جهت‌دار نشان می‌داد. نظرم این بود که مخاطب نتیجه‌گیری کند. مطمئنم مخاطب امروز اهل نشانه است. برای من مخاطب و دغدغه مخاطب خیلی مهم است تا این که یک نتیجه بگیرم. این‌که تحلیل قدرتمندی پشت کار باشد و نتیجه‌گیری را به مخاطب بسپاریم بهتر است. من فقط شاهد این اتفاقات بودم. البته پاسخ بسیاری از پرسش‌ها را داشتم، اما دوست نداشتم من پاسخ بدهم.

به نظر شما این روند توجه رسانه‌ای و ساخت مستند به موضوع جنگل‌ها چقدر تاثیر گذار است؟

البته دیگر برای ساخت مستند خیلی دیر شده، اما تنها کاری که از دست‌مان بر می‌آید این است که از عمق فاجعه جلوگیری کنیم یا هشدار دهیم که ماجرا و موضوع از مرز هشدار عبور کرد. شخصا از هر نگرشی در این آگاهی‌بخشی باشد حمایت می‌کنم. مستند روایی، توصیفی، چالشی یا ژورنالیستی باشد فرقی ندارد. همین که به موضوع اشاره داشته باشد و مخاطبان را درگیر کند خیلی مهم است. برای همین فکر کردم در این برهه که وارد موضوع شدم بهترین حالت این است از مرز فرهنگسازی بگذریم. ببینیم مسئولان ما چه کردند؟ آیا به قوانین پایبند بودند؟ شواهد نشان می‌دهد که پاسخ منفی است. بسیاری از این تخریب‌ها توسط یقه سفیدها انجام شد و این نشان می‌دهد قانون فقط برای مردم است و برخی مسئولان و افراد منتسب و متصل به آن‌ها به راحتی می‌توانند قانون را دور بزنند. برای همین هر چه در این زمینه کار شود خوب است.

بخش اعظم دغدغه‌های زیست محیطی را برای من برخی رسانه‌ها مانند «همشهری» و «مازندنومه» ایجاد کردند. من هم از این افتاق سهمی داشتم و سعی کردم سهم‌ام را به درستی انجام دهم. امیدوارم مخاطب لذت برده باشد و درک کند چقدر توان داشتم که اتفاقات و حقیقت را پنهان نکنم. من مایل نبودم که برخی نکات از حقیقت با بوق پنهان شود.