دوشنبه 27 آذر 1396-8:40

مناقشه تامل برانگیز ساری-بابل بر سر کتاب جغرافیا

هیاهو برای هیچ

ساری هیچ ندارد، مدیریت شهری پاسخگو نیست؛ نه به شهروندان و نه تنها عضو باجسارت شورا که سوالاتی را در هر نشست علنی شورا مطرح می‌کند. نماینده شهر و اعضای شورا صدای شان درنمی‌آید که آقایان مدیریت شهری، چرا جواب سوال‌های منطقی عضو شورا را نمی‌دهید، اما این جا با دیدن نام بابل به جای ساری، رگ غیرت باد می‌کند!/ از گردانندگان این صحنه سوال می‌کنیم حتی اگر در کتاب درسی به جای ساری مرکز مازندران، نوشته شود بابل، آیا مرکز مازندران تغییر می‌کند؟ آیا پیگیری کرده اید که حل و فصل نشده و بعد به فکر نامه نگاری در فضای مجازی افتاده اید؟


مازندنومه؛ سرویس سیاسی، کلثوم فلاحی: ظریفی می گفت: بی پولی به تنهایی مشکلی نیست، بیکاری هم به تنهایی مشکل ساز نیست؛ اما خدا نکند بی پولی و بیکاری ترکیب شوند، چرا که کنار هم خانمان سوز می شوند! حالا انگار برخی مسئولان مرکز استان، از بس طعم بی پولی و بیکاری را چشیده اند که سوژه یک کتاب درسی آن ها را به سخن و جنبش و حرکت درآورده است!

در صفحه 26 و 27 کتاب جغرافیا سال دهم، نام مراکز شهری و برخی مراکز استان‌ها بر روی نقشه نوشته شده، صفحاتی که قطعا در مهرماه خوانده شده و اینکه چرا تازه اکنون سه ماه بعد از شروع سال تحصیلی، این موضوع اهمیت پیدا کرده، ما گمان را بر این می‌گذاریم که معلم تازه به این صفحات رسیده و در حال درس دادن است.

تصور ما این است: در یکی از کلاس‌های سال دهم و در درس جغرافیا، معلم به صفحه مدنظر چالش برانگیز رسید که مزین به نقشه ایران بود و نام برخی نقاط شهری را هم روی نقشه نوشته بودند، از قضا در مازندران، نام شهر بابل در این نقشه درج شده بود.

ویدئوی این صفحه از درس جغرافیا وارد فضای مجازی شد، تا سوژه جدید جنگ حیدری-نعمتی قدیمی پیدا شود! بلوا به پا کردند که چه نشسته‌اید، در حق مرکز مازندران و شهر ساری، جفا شده، در کتاب جغرافیا، نام مرکز مازندران را بابل ذکر کرده‌اند.

ناگهان تعدادی از مسئولان مرکز نشین از خواب بیدار شدند و کوشیدند حداقل با نوشتن بیانیه، دین خود را به ساری ادا کنند!

 مدیرکل آموزش و پرورش مازندران هم در این زمینه به مازندنومه گفت: با کارگروه جغرافیا، نشستی را برگزار می‌کند و پس از آن پاسخگو خواهد بود. او صبح دوشنبه به تهران رفته است.

*بیانیه ها قطار قطار!

رئیس شورای شهر، عضو شورای شهر، یکی از نمایندگان مردم ساری در مجلس و برخی صاحبنظران و پژوهشگران، فریاد وامصیبتا سر دادند که چرا نام مرکز مازندران در این کتاب درسی، بابل ذکر شده و پاسخگویی وزیر آموزش و پرورش را خواستار شدند.

مسعود مدینه -رئیس شورای شهر ساری- چنین نوشت: احتراماً به استحضار می رساند برابر اسناد موجود، در نقشه های مندرج در صفحات 26 ، 28 ، 49 و 50 کتاب جغرافیای ایران پایه دهم دوره دوم متوسطه کلیه رشته ها در سال جدید تحصیلی (97-96) متأسفانه مشاهده می شود به جای درج نام "ساری" بعنوان مرکز استان مازندران، نام شهر دیگری به خلاف واقع مرقوم شده است.

نایب رییس شورای شهر ساری -علی اکبر زلبکانی- هم نوشت: « با احترام؛ حسب گزارش واصله و بررسی از کتاب درسی جغرافیای ایران پایه دهم دوره متوسطه کلیه رشته ها، متاسفانه در برخی صفحات کتاب مزبور از جمله در صفحات 26 و 27 بجای نام ساری به عنوان مرکز استان مازندران شاهد نام بابل هستیم. از آنجا که تلاش هایی از این نوع از سوی برخی مسئولان بابلی مسبوق  به سابقه می باشد و در سال های گذشته  نیز خشم شهروندان ساری را بر انگیخته است و همچنین با عنایت به اینکه چنین تحرکاتی نوعی الگوگیری از آن شیوه غربی-عربی قابل ارزیابی است که سال ها در خصوص خلیج همیشگی فارس در حال تکرار می باشد و در عین حال یکی از ترفند های کهنه ی دشمنان  ملت ایران یعنی دامن زدن به اختلافات قومی - قبیله ای را به ذهن متبادر می سازد، خواهشمند است تشکیل جلسه شورای فرهنگ عمومی استان مازندران را جهت پیگیری موضوع با قید فوریت از دبیر آن یعنی مدیرکل محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی استان مازندران طلب نمائید و ایضاً شکایت این حقیر و شورای اسلامی شهر ساری به عنوان نمایندگان در صحنه ی مردم شریف مرکز استان را خطاب به کمیسیون اصل 90 مجلس شورای اسلامی تنظیم و ابلاغ فرمائید.

کوروش یوسفی -عضو ساکت شورای شهر ساری- نیز به سخن درآمد و نوشت: متاسفانه در روزهایی که وحدت و همدلی در فضای استان مازندران بیش از گذشته لازم به نظر می رسید، انتشار سهل انگارانه و یا عامدانه کتب درسی جغرافیای ایران پایه ی دهم دوره متوسطه با تغییر نام مرکز استان مازندران از ساری به شهری دیگر خاطر شهروندان فهیم ساروی را مکدر ساخت.

علی اصغر یوسف نژاد -نماینده مردم ساری در مجلس- نیز ترجیح داد نامه بنویسد: در کتاب درسی جدید التالیف جغرافیا که سال دهم دبیرستان تدریس می‌شود و در آن نقشه‌ای از ایران به تکرار وجود دارد، متاسفانه شهری به جز ساری به عنوان مرکز استان مازندران مشخص گردیده است. من به آموزش و پرورش در این زمینه تذکر داده‌ام و در صورتی که این مشکل از سوی این وزارتخانه حل نشود و جبران نگردد خواستار مجازات مسببین این کار هستم چرا که در این شرایط به دنبال وحدت، آرامش و امنیت در استان هستیم.

در اواخر شب گذشته برخی کانال های تلگرامی نوشتند: «به دلیل نام بردن از مناطق مرتفع رشته کوه البرز و زاگرس، نبود توضیحات کافی در تصاویر نقشه ها و اسامی استفاده شده در نقشه ایران، به هیچ وجه نام مراکز استان ها مدنظر نبوده است.»

*بابلی ها هم پاسخ دادند!

پس از نامه نگاری جداگانه ی برخی اعضای شورای شهر ساری، جواد بیژنی -عضو شورای شهر بابل- هم پاسخی به این مضمون برای نایب رییس شورای شهر ساری نوشت:

جناب آقای مهندس علی اکبر زلیکانی
دوست و همدانشکده ای سالهای نچندان دور و نماینده مردم شریف ساری در شورای اسلامی شهر
با سلام و احترام

بعد جلسه امروز شورای شهر بابل، جهت تغییر ذائقه سری به گروههای تلگرامی شهر زدم. شوربختانه باز هم شاهد تنش جدیدی بین مدیران و متعاقب آن، مردم دو شهر مهم استان، یعنی ساری و بابل بودم. با تعجب، داستان را از دیگر همکارانم جویا شدم . همگی بی خبر بودند.
علی اکبر عزیز
نامه سرشار از نگرانی ات به ریاست شورای اسلامی شهر ساری که دست به دست در کانال های خبری شهرم می گردد را خواندم. سالهای دانشجویی مان در دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل را به یاد می آورم. تا آنجا که حافظه ام یاری می کند، بین دوستان ساروی و بابلی مان مرزبندی خاصی وجود نداشت. هرچه بود دوستی بود و رفاقت و هر بار هم که گذشته را مرور کردم، حسرت بازگشت به آن روزهای پرنشاط، مرا در خود غرق نمود.
شاید آن سالها، وقتی که پشت صندلی کلاسهای دانشکده نشسته بودیم، به ذهنمان خطور نمی کرد که سالها بعد، هر کداممان نماینده مردم زادگاهمان در شورای شهر باشیم.
مهندس دوست داشتنی
بهتر از من میدانی، سال هاست که نسل های پیش از ما درگیر نزاع های بی حاصل دو شهر بودند و حاصل این تخاصم، چیزی جز عقب ماندگی مازندران عزیزتر از جانمان نبود.
اگر نسل ما نتواند این میراث شوم گذشته را از خود دور کند، به که امیدوار باشیم؟
ذهن های مریض، همیشه وجود داشته و دارد. چه امروز که احیاناً در کتب درسی نام مرکز استان را با نام بابل جایگزین نمودند و چه دیروز که عنوان شهر بابل را بر تابلوی ورودی مرکز استان مان حک کردند.
من و تو موظف به زدودن این رسم ناپسندیم. ساریِ توسعه یافته افتخاریست برای تمام مردم استان، همچنان که پیشرفت دیگر شهرهای مازندران نیز باید مایه خشنودی مرکزنشینان مازندران باشد.
از ما انتظار می رود که حرکت خوب گذشتۀ عبوری و بیژنی شهرداران ساری و بابل، جهت  بهبود روابط مردم دو شهر را ادامه داده و ناخواسته آب به جوی تفرقه خواهان نریزیم.

هم چنین مرتضی حسین زاده -فعال رسانه ای بابل- در نامه ای خطاب به رییس شورای شهر ساری نوشت:

‍به جای آب، بنزین نریزید. نامه عجولانه، احساسی و حماسی شما به استاندار مازندران پس از انتشار عکس و کلیپ و حساسیت‌زایی در فضای مجازی، موجبات بحث و حساسیت بسیاری شده است.
نیک می‌دانید که اغلب مردم در هر نقطه‌ای از جهان نسبت به آن‌چه که متعلق به آنان است یا خود متعلق به آن هستند، همچون زادگاه تعصب داشته و به آن افتخار می‌کنند.
از این‌رو اختلاف منافع بین مردم یک شهر و شهرهای دور و نزدیک،‌ بخصوص در بین شهرهای هم‌وزن و دارای پتانسیل‌های برابر و نزدیک به هم، امری است معمول و جاری.
در این شرایط، آنچه که از افراد خردمند به ویژه افرادی که نمایندگی مردم یک شهر را بر عهده دارند، انتظار می‌رود تلاش برای کاستن از حساسیت‌ها و ایجاد فضای دوستی و ارتباط حسنه را در دستور کار قرار دهند، نه آن‌که خود «آتش‌بیار معرکه» و عامل تنش باشند.

در نامه خود به استاندار اشاره داشتید که در نقشه‌های کتاب جغرافیای ایران پایه دهم متوسطه دوم، «به جای نام ساری برای مرکز استان مازندران، نام شهر دیگری به خلاف واقع مرقوم گردیده است»، اما درست است که نام شهرهایی که در نقشه نوشته شده است، نام مرکز استان است اما اگر در توضیحات نقشه دقیق شوید، شهرهای موجود در نقشه با عنوان نقطه شهری معرفی شده است و نه مرکز استان! ضمن اینکه نام چند مرکز استان همچون کرمانشاه و... در نقشه وجود ندارد!

در بخش دیگری از سخنان‌تان از پیشانی بودن ساری در مازندران و اولویت توسعه در آن گفتید. آیا این همان نگاهی نیست که ایران را فقط تهران می‌داند و مانع توسعه در شهرهای دیگر همپای پایتخت می‌شود؟ این همان نگاهی نیست که می‌تواند با ایجاد تفرقه، بهانه‌ای برای جدایی #غرب_مازندران گردد؟ و این همان نگاهی است که جذب کلیه بودجه‌ها را برای مرکز استان می‌خواهد و به شهرهای دیگر با تبختر می‌نگرد؟
این‌که هر یک از ما ساکن هر شهری شدیم و به آن افتخار می‌کنیم، یک اتفاق و تصادف بوده است و زیبنده نیست که همه چیز را برای خود بخواهیم.

از افتخارات ساری و توسعه روزافزون آن گفتید، هر شهری که با توان پتانسیل‌های خود به رشد و توسعه دست یابد، مایه افتخار و مباهات خواهد بود و منافع آن به شهرهای همجوار هم خواهد رسید و مسیر توسعه آن راهنمای دیگر شهرها خواهد بود.

تعجب‌انگیزترین بخش سخنان شما،‌ ادعای‌تان مبنی بر «شیطنت برخی از مدیران بابل در جهت بر هم زدن وفاق بین مردم دو شهر» است، کدام شیطنت از سوی مدیران بابل در سال‌های اخیر فراتر از بحث بهارنارنج، نامه احساسی شما و... باعث بر هم زدن وفاق بین مردم دو شهر شده است؟! تاوان این سخنان تفرقه‌آمیز که به جای تلاش برای کاشتن نهال دوستی، بذر دشمنی می‌کارد را چه کسی باید بپردازد؟

در پایان یادآور می‌شود با وجود آن‌که با توجه به اشاره_نشدن به مرکز استان در نقشه‌های مورد اشاره، اصل این اعتراض مورد سوال است، اما در صورت نیاز به پیگیری این موضوع، می‌شد بدون سر و صدا و ایجاد تنش آن را پیگیری کرد و حتی در صورت نیاز به رسانه‌ای شدن، می‌شد بدون نوشتن نامه‌ای تنش‌آلود و غیردوستانه و اتهام شیطنت از سوی مدیران شهری دیگر، خواسته خود را دنبال کرد.

روی سخن این متن با کسانی که مشابه شما یا غلیظ‌تر از آن نوشتند، ‌نیز می‌باشد. باشد که همه ما با تلاش برای ایجاد وفاق و همگرایی، در راه رشد و توسعه استان گام برداریم، نه آنکه مسیر خلاف بپیماییم.

*برای ساری چه کردید جز شلوغ‌بازی؟

البته وزارت آموزش و پرورش باید در این زمینه پاسخ منطقی ارائه کند، اما حرف ما این است که اکنون مشکل مرکز استان یک کلمه در کتاب جغرافیاست؟

اصل بر این نیست که بگردیم در انبار کاه، سوزن پیدا کنیم، اصل بر این است که مسئولان، شهرستان ساری را به سطحی برسانند که جایگاه مرکز استان باشد. آیا عملکرد مسئولان شهری به گونه‌ای بوده که امروز بتوانند از جایگاه مرکز استان، دفاع کنند؟

ساری اکنون مرکز استانی است با خیابان‌های بسیار پر ترافیک، تا جایی که پلیس راهنمایی و رانندگی مجبور است در ساعاتی از روز، بخش‌هایی از ورودی خیابان‌های هسته مرکزی شهر را ببندد تا بتواند از بار ترافیک بکاهد، این یعنی ضعف مدیریت شهری در ساماندهی  وضعیت ترافیکی.

ساری نه تنها شهری پر ترافیک است، با پیاده‌‌روهای مملو از مانع، مواجه است و عابران پیاده مجبور هستند برای رفت و آمد، از بخشی از خیابان استفاده کنند، موانعی که عابر پیاده را به خیابان می‌راند با یک معلول چه می‌کند؟

ساری مسیر دوچرخه‌سواری هم ندارد، تنها پارک ساری که شاید سرش به تنش بی‌ارزد و یک مسیر نیمچه دوچرخه سواری دارد پارک ملل است که ورود با دوچرخه به این پارک به شدت ممنوع است و اگر شهروندی خواست دوچرخه‌سواری کند باید منتظر ساعت 4 عصر باشد که کیوسک کرایه دوچرخه پارک ملل آغاز به کار کند و حتما در جریان وضعیت آلودگی هوا قرار دارید که در 24 ساعت گذشته وضعیت شهرکرد، بندرعباس، یاسوج، شیراز، ایلام، بوشهر و زاهدان، بهتر از ساری بود و اهواز با چند درجه اختلاف، بعد از ساری قرار داشت. ساری به جای قرار گرفتن در ردیف شهرهای پاک، در ردیف شهرهای سالم قرار دارد.

ساری هیچ ندارد، مدیریت شهری پاسخگو نیست؛ نه به شهروندان و نه تنها عضو باجسارت شورا که سوالاتی را در هر نشست علنی شورا مطرح می‌کند. نماینده شهر و اعضای شورا صدای شان درنمی‌آید که آقایان مدیریت شهری، چرا جواب سوال‌های منطقی عضو شورا را نمی‌دهید، اما این جا با دیدن نام بابل به جای ساری، رگ غیرت باد می‌کند!

  آن عضو شورا، موضوع را به خلیج فارس و ترفند دشمنان، ربط می‌دهد، دیگری آن قدر عصبانی است که برخی واژگان را غلط می‌نویسد اما هیچ یک از خود نمی‌پرسند در جایگاه مسئولیتی که داریم برای ساری چه کردیم جز شلوغ‌بازی؟

 در یک سرزمین و یک استان، انسان‌هایی از یک ریشه و تبار، آن چنان به هم می‌افتند که تصور می‌شود جنگ بین دو ملت بیگانه از هم است.

از گردانندگان این صحنه سوال می‌کنیم حتی اگر در کتاب درسی به جای ساری مرکز مازندران، نوشته شود بابل، آیا مرکز مازندران تغییر می‌کند؟ آیا پیگیری کرده اید که حل و فصل نشده و بعد به فکر نامه نگاری در فضای مجازی افتاده اید؟ مدیریت شهری ساری تا کجا می‌خواهد برای دور کردن اذهان مردم از کاستی‌های مرکز استان، جار و جنجال به پا کند تا عملکرد نداشته‌اش زیرسوال نرود؟

به جای داد و فریاد بیهوده، پاسخ دهند چرا بخش‎‌هایی از پارک جنگلی شهید زارع را سنگفرش می‌کنند؟ آیا این رفتار، تخریب جنگل نیست؟ همین آقایان در روز درختکاری، بیانیه‌ای در راستای حمایت از درختان و جنگل صادر می‌کنند که گوش فلک را کر می‌کند اما پشت صحنه، موضوع دیگری جاری است.

بهره‌برداران از فضای پان‌سارویسم قطعا مردم مهربان این شهر نیستند.