پنجشنبه 30 فروردين 1397-8:40
در گفتگو با دکترای علوم و مهندسی آب مطرح شد:بحران آب یا بحران مدیریت آب در مازندران؟
بابک مومنی: میانگین میزان نزولات جوی در حوضه دریای خزر و اراضی مابین رودخانههای هراز تا قرهسو که بخش عمده زمینهای کشاورزی استان مازندران را شامل میشود، نسبت به سال آبی گذشته حدود 5 درصد و نسبت به میانگین 50 ساله تقریبا 10 درصد کاهش داشت! با توجه به کاهش حجم نزولات جوی در این استان بیشتر به نظر میرسد مسأله کمبود آب در حد چالشی است که با ضعف مدیریت در حال تبدیل آن به بحران است.
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، اشکان جهانآرای: چند سالی است که واژههایی همچون بحران آب، جنگ آب، خشکسالی، محو شدن تالابها، زندهرودها و دریاچههای داخلی کشور و تغییر اقلیم از ادبیات نظری و پژوهشها وارد متن جامعه شده است. تا جایی که در پی کاهش شدید نزولات جوی، نگرانیها دیگر فقط در مصاحبههای متعارف مسئولان دیده نمیشود و لایههای مختلف اقشار جامعه به ویژه بخش کشاورزی به عنوان مهمترین مصرف کننده آب که حیات شغلی و هرگونه فعالیت در آن بیش از هر نهاده دیگری وابسته به آب است هم، چالشهای جدی کمبود آب را احساس کردهاند.
امسال اما خشکسالی بیشتر پا روی گلوی کشاورزی مازندران گذاشته است و حتی بارشهای هفته اخیر هم نتوانسته کاهش بارشهای اخیر را جبران کند. در رسانهها هم بارها عنوان شده که آب منطقهای استان اعلام کرده امسال برای بخشهایی از مازندران پیشنهاد میشود که کشاورزان برنج کشت نکنند. این مسائل حساسیت به بحث مدیریت آب را در استان بیشتر کرده است.
عدهای کمبود بارشها را دلیل اصلی این وضعیت در مازندران میدانند و بعضی دیگر هم معتقدند که سوءمدیریت در زمینه آب سبب شده که کاهش بارندگیها بیشتر از آن چه که میتوانست بر مازندران تأثیر منفی بگذارد، اثرگذاری نامطلوب داشته باشد.
دکتر «بابک مؤمنی» دانشآموخته مقطع دکترای علوم و مهندسی آب در گرایش سازههای آبی یکی از کارشناسانی است که اعتقاد دارد سوءمدیریت در بخش آب بیشتر از کاهش بارشها به استان آسیب وارد کرده است.
مؤمنی استادیار دانشگاه پیام نور مازندران است و در کارنامه خود مشاور فنی و اجرایی مجری طرح تجهیز و نوسازی اراضی استانهای شمالی کشور، مشاور ناظر بر مطالعات مرحله اول طرح جامع زهکشی اراضی کشاورزی استان مازندران و بنیانگذاری و مسئولیت واحد خدمات مشاوره آبیاری تحت فشار در استان مازندران را نیز ثبت کرده است. با این کارشناس حوزه آب گفتوگوی تقریبا مفصلی درباره ریشههای خشکسالی در مازندران داشتیم:
*شما از آن دسته کارشناسانی هستید که میگویید خشکسالی مازندران بیشتر ریشه در ضعف مدیریت دارد. این دیدگاه را با چه استدلالی اثبات میکنید؟
به نظرم برای پاسخ دادن به این پرسش کلی، باید ابتدا چند پرسش دیگر مطرح کنیم:
1- با توجه به حجم نزولات جوی در استان مازندران، مسأله چالش تامین آب بخش کشاورزی مثل بیشتر مناطق کشور، ریشهای در تغییرات اقلیمی و جغرافیایی دارد یا متأثر از مدیریت منابع آب از تامین تا مصرف است؟
2- با توجه به توسعه بسیار گسترده مرزهای دانش در مطالعات اقلیمی و قابلیت پیشبینی بحرانهای زیست محیطی بهویژه در بخش منابع آب، به فرض اولویت دادن به تغییرات اقلیمی در پرسش نخست، آیا اقدامات پیشگیرانه کافی برای مواجهه با این بحران و مدیریت و کنترل آن در بخش کشاورزی انجام شده است؟
3- طرح مسائلی نظیر انتقال آبهای داخلی استان و شیرینسازی آب دریای خزر برای انتقال به حوضههای مجاور، آیا استان مازندران را به سمت گسترش دامنه این بحران و حتی بحرانهای زیست محیطی سوق نمیدهد؟ نهایتا هم به این پرسش ساده برسیم که منشأ بحران آب در استان مازندران چیست؟
*پاسخ این پرسشها مشخص و در دسترس است یا ابهاماتی در آن وجود دارد؟
پاسخ شفاف است. برای پاسخ به پرسش نخست، کافی است به آمار مقایسهای نزولات جوی در حوضههای آبریز کشور که دفتر مطالعات پایه شرکت مدیریت منابع آب ایران وابسته به وزارت نیرو منتشر میکند مراجعه کرد.
بر اساس نتایج تحلیلهای آماری، میانگین میزان نزولات جوی در حوضه دریای خزر و اراضی مابین رودخانههای هراز تا قرهسو که بخش عمده زمینهای کشاورزی استان مازندران را شامل میشود، نسبت به سال آبی گذشته حدود 5 درصد و نسبت به میانگین 50 ساله تقریبا 10 درصد کاهش داشت. این در حالی است که در سایر حوضهها به جز دریاچه ارومیه این کاهش نسبت به سال گذشته و میانگین 50 ساله به مقدار چشمگیر بیش از 50 درصد رسید. بهعنوان مثال در فلات مرکزی و خلیج فارس و دریای عمان افت میزان بارش به 55 درصد رسیده و در حوضههایی نظیر دریاچه بختگان نزدیک به 270 درصد و حوضۀ مند و کاریان تا 400 درصد کاهش نزولات جوی رخ داد. بنابراین گستردگی این بحران در استانهای شمالی و بهویژه مازندران با بقیه نقاط کشور به هیچ وجه قابل مقایسه هم نیست.
*اما اعلام شده که در برخی مناطق مازندران امسال برنج کشت نشود!
بله. ضوابطی مبنی بر کشت نشدن یا تعهد نداشتن نسبت به تامین آب کشاورزی برخی مناطق نظیر بخشی از شالیزارهای شهرستان میاندورود ابلاغ شد. تنشهای اجتماعی بر سر تقسیم آب در حوضه هراز بسیار زودتر از گذشته و از اوایل فروردین ماه سال جاری آغاز شده است. بهگونهای که دیگر بحث مدیریت آب در حال خروج از زمینههای فنی و اقتصادی و ورود به چالشهای امنیتی و اجتماعی است. مسألهای که با بررسی حجم نزولات جوی و الگوی کشت همچنان بهنظر میرسد بیشتر متأثر از ضریب بسیار پایین استحصال از جریانات سطحی و راندمانهای پایین مدیریت آب در مزرعه به ویژه زمینهای شالیزاری است.
*با این تعاریف میشود گفت که شما بحران آب در مازندران را بیشتر بحران مدیریت آب میدانید؟
برای پاسخ دقیقتر به این پرسش باید سراغ پرسش دومی که ابتدای گفتوگو مطرح کردم بروم. در زمینه پرسش دوم یعنی اقدامات کنترلی و پیشگیرانه انجام شده از سوی مدیریت تأمین و مصرف آب کشور و استان برای مقابله با بحران آبی میتوان گفت که با توجه به کاهش حجم نزولات جوی در این استان بیشتر به نظر میرسد مسأله کمبود آب در حد چالشی است که با ضعف مدیریت در حال تبدیل آن به بحران است.
در گزارشهای مختلف استانداری و شرکت سهامی آب منطقهای مازندران، به میزان استحصال 8 تا حداکثر 20 درصد از منابع آب سطحی استان اشاره شده است. بنابراین باید پذیرفت بیش از 80 درصد منابع آبی بهویژه نزولات جوی بدون هیچگونه مدیریتی مستقیماً یا وارد دریا میشود یا عملا در شرایط بسیار نامناسب و با راندمان بسیار پایین در حال بهرهبرداری است. آیا در این شرایط که بخش عمدهای از نزولات جوی و جریانات زمستانه بدون برنامه ذخیرهسازی مناسب در دشتها، عملاً کارکرد معکوس یافته و موجب زهدار شدن اراضی کشاورزی میشود، نمیتوان کمبود آب در فصل کشت و کار را بیشتر متاثر از ضعف تاریخی مدیریت تامین آب دانست؟
برای شفاف شدن موضوع به آمارهای دیگری در این زمینه اشاره میکنم. بر اساس آمارنامه سال 1395 وزارت جهاد کشاورزی بهعنوان معتبرترین مرجع رسمی تخصصی این بخش، رتبه استان مازندران از نظر مجموع پروژههای اجرا شده و در حال اجرای آبیاری تحت فشار با سطحی کمتر از 1800 هکتار فقط از 3 استان البرز، خوزستان و گیلان وضعیت بهتری داشت! با وجود حجم عظیم کانالهای خاکی بر جای مانده از تجهیز و نوسازی زمینهای شالیزاری، میبینیم که شبکههای فرعی آبیاری و زهکشی فقط در حدود 2 هزار هکتار از زمینهای استان اجرا شد که این حجم عملیات انجام شده کمتر از یک بیستم استان خوزستان و یک ششم استانهای ایلام و سیستان است!
*البته اقداماتی در زمینه تجهیز و نوسازی زمینهای کشاورزی استان هم انجام شد. این اقدامات را چطور ارزیابی میکنید؟
اجرای طرح تجهیز و نوسازی زمینها بهعنوان مهمترین پروژه زیربنایی استان در بخش کشاورزی و کشت دومین غله استراتژیک کشور یعنی برنج قرار بود از اوایل دولت یازدهم با استفاده از منابع اعتباری فاینانس رشدی چند برابری پیدا کند، اما علاوه بر محقق نشدن مسیر فاینانس تا امروز، اختلافات چشمگیر اعتباری بین مازندران و گیلان به چشم میخورد. با توجه به مصوبات سفر ریاست جمهوری سالانه اجرای 10 هزار هکتار پروژه در استان گیلان در دستور کار قرار گرفت، اما این سطح سال گذشته در مازندران حدود 4000 هکتار بود و در سال جاری عملا به 2000 هکتار هم نرسید. با توجه به کشت سنتی و آبیاری کرت به کرت، در بیش از 100 هزار هکتار اراضی باقیمانده، عملا تحقق زیرساختهای اولیه مکانیزاسیون و مدیریت تحویل آب به مزارع مهیا نیست! در حالی که انتظار میرود در شرایط بحرانی امروز، سامانههای کمفشار و انتقال آب با لوله، با هدف تحقق حداکثر راندمان، جایگزین کانالهای روباز موجود در الگوی کنونی اجرای طرح تجهیز شوند که خود آن با سرعت امروز اجرای طرح تجهیز و نوسازی شاید 50 سال دیگر به تمام شالیزارهای استان برسد!
تاسف بیشتر آن است که مطالعات بسیار مفصل و کامل طرح جامع زهکشی اراضی استان که با تکیه بر توان فنی بومی استان در سال 1391 با اعتباری بالغ بر 20 میلیارد ریال، در ادامه مطالعات حوضه آبریز هراز انجام شده بود، از سال 1392 بر زمین ماند و همچنان به دلیل نبود ردیفهای مناسب اجرایی برای زهکشی زمینهای شالیزاری اجرا نمیشود. به عنوان نمونه در بخش عمدهای از دشت هراز به عنوان بزرگترین و مهمترین دشت تولید برنج کشور به دلیل وجود مشکل زهکشی هنوز امکان اجرای طرح تجهیز و نوسازی اراضی وجود ندارد!
*با همین شرایط اما دیده میشود که بخشی از منابع آبی مازندران در استانهای همسایه استفاده میشود. حتی یکی از نمایندگان سمنان بحث از سرگیری مطالعات طرح انتقال آب دریای خزر به سمنان با سرمایهگذاری بخش خصوصی را مطرح کرد. این بهرهگیریها از منابع آبی استان چقدر بر چالش کمآبی اثرگذار است؟
این موضوع را به نوعی چالش جدید مدیریت آب در استان میدانم. مازندران علاوه بر آنکه در حل چابک و جدی مشکلات منابع آب استان دچار مشکل است، در برابر چالشهایی که از بیرون بر آن تحمیل میشود نیز رفتار منفعل و ابهام برانگیزی دارد! یکی از پرابهامترین بخشهای مدیریت بحران در منابع آب استان مازندران را باید در پاسخ به پرسش سومی که مطرح کردم و به همین پرسش شما ارتباط دارد جستوجو کرد. در حالیکه با تهدیدات برشمرده شده از چالش کمبود نزولات جوی و بحران مدیریت تامین، توزیع و مصرف آب، این استان عملا با امکان زیرکشت نرفتن بخشی از زمینهای کشاورزی نواحی مرکزی مواجه است، هر سال بخشی از منابع آبی و رودخانههای نواحی مرزی با استانهای گلستان و تهران و بهویژه سمنان، بدون توجه به مسیر طبیعی و حقابه اصلی به سمت استانهای همسایه منحرف میشوند.
در سالهای اخیر هم طرح انتقال آب خزر به استان سمنان در کشمکشهای سیاسی در فضایی ابهامآلود به جلو حرکت میکند. در حالی که نمایندگان و مقامات سیاسی استان مازندران همواره سعی در تکذیب ماجرا داشته و دارند، اما نمایندگان استان سمنان، خبر از آغاز مطالعات مرحله دوم طرح میدهند! فرآیندی که پرسشهای تخصصی جدی را در ذهنها متبادر میکند؛ اگر این پروژه طی یک مکانیسم فنی و برای رفع نیازهای هموطنان ما در استان سمنان در حال انجام است، دلیل این پینگپُنگ سیاسی بین نمایندگان دو استان چیست؟
حجم منابع آبی مورد نیاز چقدر است و برای چه مصارفی و با چه درجهای از اهمیت در نظر گرفته شده است؟ نتایج مطالعات مرحله اول در خصوص پیامدهای زیست محیطی و هیدرولوژیک بر حوضههای استان مازندران چیست؟ اگر نوع مصارف در نظر گرفته شده صنعتی است، چرا زیرساختهای آن در همین استان فراهم نمیشود تا حجم بالای متقاضیان اشتغال این استان که بخشی از آنها در پی غیرقابل تحمل شدن فقر سبزی که گرفتار آن بودهاند در یک شیب معکوس نسبت به گذشته با خالی کردن روستاها به همین استان سمنان مهاجرت کردهاند، بتوانند از وضعیت شغلی پایداری برخوردار شوند؟ اگر موضوع استفاده از آب در بخش کشاورزی استان سمنان است که از بین بردن کشاورزی مازندران و خسارات اقلیمی، زیست محیطی و اثرات هیدرولوژیک این طرح بر رودخانههای استان چه توجیهی برای ایجاد فرصت کشاورزی در استان سمنان دارد؟
به هرحال، پیش از هرگونه قضاوتی در این خصوص باید نتایج مطالعات مرحله اول را در یک فضای علمی متشکل از کارشناسان اجرایی و دانشگاهی مورد بررسی قرار داد که تا به امروز این فرصت به دلایل نامشخصی فراهم نشده است. نکته تأمل برانگیز دیگر در این خصوص ادعای استفاده از سرمایهگذاری بخش خصوصی است که اگر درست باشد باید پرسید چه مزیت اقلیمی در استان سمنان وجود دارد که بخش خصوصی برای انتقال آب و شیرینسازی آب دریا برای استفاده در آنجا رغبت میکند، اما هیچ سرمایهگذار بخش خصوصی حاضر به مشارکت در اصلاح و بهسازی آببندانهای استان مازندران نیست که با حداقل 1 تا 2 متر افزایش ارتفاع هم میتوانند بیش از 200 میلیون مترمکعب به ذخایر آبی استان بیفزایند و هم از محل درآمدهای جانبی در پرورش آبزیان و جاذبههای گردشگری طی 2 تا 3 سال سرمایهگذاری اولیه را بازگردانده و پروژه را به مرحله سوددهی برسانند؟
معتقدم همان سه پرسش به وضوح نشان میدهد که بحران آب در استان مازندران عمدتاً منشأیی غیر اقلیمی دارد و بیشتر متأثر از بیتوجهی به ارتقای شاخص تأمین آب و مدیریت بهینه مصرف آن است که متاسفانه این ضعفها حسب آمار منتشر شده در سالهای اخیر به ویژه در عرصه مصرف و بخش کشاورزی پررنگتر شده و با چالشهای زیست محیطی ناشی از طرحهای پیش رو ابعاد تازهای نیز پیدا خواهد کرد.