پنجشنبه 14 تير 1397-8:8

در نشست نقد کتاب «سردار سوادکوهی» مطرح شد

مشروطه‌خواه، لزوماً آزادی‌خواه نیست

پژوهشگر پژوهشکده اسناد و کتابخانه ملی و نویسنده کتاب «سردار سوادکوهی»: مشروطه‌خواه بودن و مستبد بودن را نباید به معنای امروزی نگاه کرد. لزوما یک مشروطه‌خواه، آدم آزادی‌خواهی نیست و لزوما یک مخالف مشروطه مخالف آزادی نیست. امیر موید نمونه بارز یک مخالف مشروطه ولی آزادیخواه است. اردوی دولت مشروطه هم همان بلا را بر سر مردم آورد که اردوی محمدعلی شاه.


مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری: نشست معرفی و بررسی کتاب «سردار سوادکوهی؛ سرگذشت اسماعیل خان امیر موید» با حضور هرمیداس باوند، کاوه بیات و مولف کتاب؛ مصطفی نوری و با گردانندگی غلامرضا عزیزی، در سرای اهل قلم برگزار شد.

در این نشست که با حضور نیکنام حسین‌پور، مدیرعامل موسسه خانه کتاب، علاقه‌مندان و جمعی از متخصصان برگزار شد، ابتدا مصطفی نوری درباره کتاب توضیحاتی ارائه داد.

وی گفت: بخش اصلی این کتاب، تحولات بین سال‌‌های انقلاب مشروطه و سلطنت رضاشاه را در برمی‌گیرد. امیر موید یک رجال سیاسی نظامی محلی بود که به مناسبات ایلی پایبند بود و دغدغه استقلال ایران و حفظ تمامیت ارضی داشت. بخشی از تعلقات او به مناسبات ایلی برمی‌گردد و بخشی به مناسبات بین حکام محلی و حکومت مرکزی. در این دوران، حکومت مرکزی، اختیاراتی را به ایل‌ها می‌دهد و آنها هم در ازای آن به حکومت مرکزی سرباز می‌دهند.

این پژوهشگر پژوهشکده اسناد و کتابخانه ملی در ادامه گفت: مشروطه‌خواه بودن و مستبد بودن را نباید به معنای امروزی نگاه کرد. لزوما یک مشروطه‌خواه، آدم آزادی‌خواهی نیست و لزوما یک مخالف مشروطه مخالف آزادی نیست. امیر موید نمونه بارز یک مخالف مشروطه ولی آزادیخواه است. اردوی دولت مشروطه هم همان بلا را بر سر مردم آورد که اردوی محمدعلی شاه. مسئله دیگری که در این کتاب مشخص است؛ مناسبات ارضی است. رشد ناسیونالیسم و هویت ایرانی در 1907 و در پی آن اولتیماتوم 1911 باعث می‌شود که حفظ تمامیت ارضی و استقلال ایران، خیلی جدی مطرح شود. در پایان هم مساله تمرکز گرایی مطرح است که موجب اولین لشکرکشی به منطقه سوادکوه، بعد از کودتا می‌شود.

نوری افزود: در خلال سال‌های انقلاب مشروطه، امیر موید با دو بحث جدی روبه‌رو می‌شود؛ بحث مالیات املاک که سال‌های سال اخذ می‌شد و بحث قوای مسلح که امیر موید و رجال محلی در اختیار داشتند و دولت مرکزی سعی می‌کرد که آنها را خلع سلاح کند. اما رضا شاه توانست، هر دو مساله را به نفع حکومت مرکزی و به ضرر امیر موید سر و سامان دهد.


 
در ادامه، داود هرمیداس باوند که نوه‌ موید سوادکوهی هم هست، گفت: کشور ما در طول تاریخ با فراز و فرودهای بسیاری مواجه شده است. در دوران شکوفایی تاریخ ما با پنج شخصیت کبیر مواجه هستیم: کوروش، داریوش اول، شاپور اول، خسرو انوشیروان و شاه عباس.

وی افزود: در فرودهای مملکت ما که معمولا با پیروزی قدرت‌های خارجی همراه بوده است، سه گروه در حفظ یکپارچگی فرهنگ ایران نقش داشته‌اند؛ دیوان سالاران که نقش فرهیخته‌سازی مهاجمان را داشتند و سعی کردند که ارزش‌های ایرانی را حفظ کنند و گروه بعدی ادبا و شعرا بودند.

نوه‌ موید سوادکوهی گفت: بعد از اسلام که پادشاهان محلی متفاوتی بر ایران حاکم بودند، حتی برخی هم با هم در تعارض بودند، اما همگی به گذشته تاریخی ایران وفادار بودند و همه خودشان را به فرهنگ گذشته ایران وابسته می‌دانستند و سومین گروه، مرزداران بودند که سعی می‌کردند در حفظ و بقای ایران کوشا باشند. به خصوص از آغاز قرن نوزدهم که با حضور انگلیس و روسیه تزاری و تا حدودی عثمانی در منطقه مواجه هستیم.
 
وی افزود: در دوره مشروطه، راه خلاصی خودشان را در خروج از نفوذ استعماری و تغییر در نظام استبدادی می‌دانستند. انگلستان در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم به این نتیجه رسید که حفظ منافعش در هند، مبتی بر تقسیم ایران به مناطق نفوذ است. اما بعد از جنگ روس و ژاپن و شکست روسیه، جبهه مقابلی ایجاد شد و روسیه هم که در سال 1905 انقلاب مشروطه را سرکوب کرده بود، انتظار نداشت که نظام مشروطه با نفوذ مبارزان قفقازی شکل بگیرد. در 1906 مشروطه اتفاق می‌افتد  و یک سال بعد؛ تقسیم ایران. در اینجاست که نقش مرزداران ایرانی مطرح می‌شود و شمال ایران، یکی از مناطق نفوذ آنها است. در این مقطع هست که امیر موید همراه با کمیته دفاع ملی، وارد معرکه می‌شود.

باوند با اشاره به قرارداد 1919 و مساله امیر موید و میرزاکوچک خان و جنبش جنگل گفت: در این مقطع، جنبش جنگل، جمهوری سوسیالیستی گیلان را تشکیل داد. حزب توده و چپی‌ها آن را یک سابقه برای خودشان می‌دانستند و سعی کردند تا آن را خیلی رمانتیک جلوه دهند. در شوروی بعد از انقلاب اکتبر هم دو مساله راجع به ایران مطرح بود؛ یکی استالین که معتقد بود که باید گلوبندی در شمال ایران ایجاد شود و دیگری لنین و تروتسکی که معتقد بودند حکومت مرکزی باید قوی باشد. در همین مقطع، نظر انگلستان هم این بود که برای حفظ مناظق نفت‌خیز، باید حکومت مرکزی مقتدر باشد.



وی افزود: در همین زمان است که امیر موید حاضر نمی‌شود که به جمهوری سوسیالیستی جنگل برود. وقتی تقسیم ایران به مناطق نفوذ مطرح شد، امیر موید پیش‌بینی می‌کرد که مساله به اینجا ختم نخواهد شد. انگلیس‌ها در آن مقطع با تجدید نظر در سیاست لرد کرزن، با شخصیت‌های آن زمان برای تغییر وضع موجود وارد مذاکره شدند که یکی از آنها پدربزرگ من بود که نپذیرفت پاسخگوی خواسته‌های استعماری آنها باشد و در نهایت، قرعه به فال کودتای سیدضیاء و رضاخان افتاد.
 

در ادامه جلسه کاوه بیات گفت: جایگاه امیر موید سوادکوهی در مقطعی از تاریخ معاصر ایران مطرح هست که نوعی مقایسه تطبیقی بین قدرت‌های آن دوره وجود دارد و مساله دیگر، بحث تاریخ‌های محلی و پیوندش با قدرت سراسری کشور است. نگاه سهل‌نگر به این موزاییک‌های تاریخی توجه ندارد. این نوع تک‌نگاری‌های محلی که به نوعی با تاریخ مازندران هم پیوند دارد، تصویر ما از ایران را شفاف‌تر می‌کند و این کتاب، نمونه خیلی موفقی در این زمینه است. در مواردی، تاریخ‌نگاری محلی به قیمت نادیده انگاشتن تاریخ کل مملکت تمام می‌شود و این هم آفت دیگری است که دامن‌گیر تاریخ‌نگاری محلی ما شده است.

این پژوهشگر افزود: نکته دیگر بحث جایگاه امیر موید در بین انقلاب مشروطه و جنگ جهانی اول است. چهره‌هایی که اصولا بر ساختارهای کهن ایلی تکیه داشتند و حالا حضورشان کم‌رنگ‌تر شده بود. در کنار این‌ها، شکل‌گیری‌ گروه‌های راهزن در حاشیه کویر مرکزی ایران هستند که شاهد برآمدن گروه‌های مختلفی هستیم و یکی از عوامل موثر بر میزان تاثیر آنها، موقعیت جغرافیایی‌شان بود.



بیات گفت: در ساختار ایران آن زمان، فرصت قرار گرفتن این چهره‌ها و حزب‌ها در ساختار طبقاتی موجود نبود و از سوی  دیگر، بررسی عملکرد گروه‌های محلی و دینی و سران آن‌ها، بحث دیگری است. از این رو در بررسی عملکرد چهره‌هایی چون؛ اسماعیل خان باوند امیر موید، همان معیارهایی را نمی‌توان به کار برد که به عنوان مثال در بررسی عملکرد میرزا کوچک خان و شیخ محمد خیابانی و ... به کار می‌رود.

وی افزود: وظیفه اصلی سران ایلات و عشایر در آن دوره، حفظ دایره نفوذ و تداوم منافع اتباع‌شان بود. قدرت تطبیق و سازگاری با ساختار حاکم و پیشامدهای داخلی و خارجی را می‌توان رکنی عمده و اساسی در این چارچوب دانست. امیر موید در مقام ریاست فوج سوادکوه، یکی از ارکان منطقه به شمار می‌آمد. اما او به اصولی فراتر از منافع شخصی و طایفه‌ای مقید بود.(منبع: ایبنا)