چهارشنبه 27 تير 1397-8:25

گفت و گو با لطف الله آجدانی، مورخ و پژوهشگر تاریخ

لمپنیسم چیست و لمپن ها چه کسانی هستند؟!

  برای یک لمپن فرقی ندارد که چه چیز و چه کسی را تایید یا تکذیب می کند، آن چه و آن کسی که به او نفع می رساند خوب است و چون اهل معامله به هر قیمتی است می کوشد تا آن چه را که بتواند بفروشد معامله کند‌. یعنی برایش فرقی ندارد که کتاب می فروشد یا شرافت خود را. آنها نرخ دارند و در انتظارند که کسی این نرخ را پرداخت کند تا در همان جبهه و یرای او شمشیر و عربده بکشند. لمپن ها حرمت شکن هستند. دارای منطق سست و ضعیف هستند. با خرد و اندیشه و منطق و استدلال پیوند چتدان نزدیکی ندارند‌.


مازندنومه، سرویس سیاسی: در کتاب «فرهنگ علوم سیاسی» در تعریف واژه «لمپن» چنین آمده: گروه يا اقشار وازده جامعه است كه معمولاً ‌در حاشيه شهرهاي بزرگ جوامع صنعتي زندگي نموده و از ارتباط و اتصال با طبقات فعال و مولد جامعه بريده اند. اين گروه كه از جريان زندگي عادي به دورند، بدون شغل و حرفه اي مفيد زندگي خود را در شرايط بسيار نامطلوب و سخت بسر مي برند. اينان براي امرار معاش و گذران زندگي غالباً به كارهاي ناشايست و ضد انساني تن مي دهند. دزدان، چاقو كشان حرفه اي، اوباش، ولگردان ، روسپيان و جنايتكاران باجگير خرده پا و نظاير آن را اصطلاحاً در زمره اين افراد به حساب مي آوردند.

در جوامعي كه در حال گذار به سوي صنعتي شدن مي باشند به مرور و با توسعه و صنعتي شدن بيشتر بيكاري و ورشكستگي دايمي اقشار خرده پا افزايش يافته و گرايش به تشديد بدبختي و فلاكت كارگراني كه تا پيش از اين هر كدام به حرفه اي مشغول بودند به پيدايش «لمپن ها» مي انجامد. در گفتگو با لطف الله آجدانی این اصطلاح را بیشتر واکاوی می کنیم

مازندنومه: لمپنیسم به چه معنا و مفهومی است و لمپن ها به چه کسانی گفته می شود و ریشه های تاریخی شکل گیری و ظهور لمپنیسم و لمپن ها در جهان و ایران به چه زمانی باز می گردد؟

آجدانی: مفهوم لمپنیسم نخستین بار به طور جدی با آثار مارکس و به ویژه در کتاب نبرد طبقاتی در فرانسه و ایدئولوژی آلمانی او و با واژه لمپن پرولتاریا وارد ادبیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی شد. لمپن ها گروهی از مردم هستند که از طبقه خود فاصله گرفته و دیگر خود را متعلق به آن نمی دانند. در واقع لمپن ها طیف وسیعی از بی ریشه ها هستند که خاستگاه اولیه آنها می تواند از طبقات مختلف اما غالباً طبقات و اقشار و لایه های اجتماعی و اقتصادی پایین ریشه گرفته باشد که با فاصله از طبقه خود  ریشه های طبقاتی خود را گسیخته و دنبال ارائه چهره جدیدی از خود هستند.  چهره این بی ریشه ها را که غالبا از طبقات پایین دست جامعه بوده و با قطع تعلق طبقاتی خود به نوعی جامعه گریزی و جامعه ستیزی روی آوردند ، لزوما محدود به  افراد دارای سطح پائین تحصیلی نیست ، بلکه چهره بسیاری از آنان را می توان در بعضی از افراد تحصیلکرده و حتی دارای سطح بالای تحصیلی هم دید.

لمپن ها در آغاز ظهور خود گرچه غالبا شامل اراذل و اوباش قمه کش و قمار باز و فواحش بی سواد و کم سواد بودند ، اما دایره لمپنیسم به تدریج بعضی افراد تحصیلکرده را نیز در برگرفت.
وجه مشترک همه لمپن ها، هرج و مرج طلبی و هوچیگری و اغتشاشگری است. اقدامات شان خاستگاه و بنیاد اندیشگی و ایدئولوژیک ندارد. رفتارهای شان غیر معمول و غیر معقول است و غالبا با نمایش های تخریبی و هوچیگری و غوغا سالاری و حاشیه سازی ، خودشان را به جامعه  معرفی می کنند.

مازندنومه: در ایران وضعیت چگونه بوده است؟

در فرهنگ نامه های ایرانی از جمله فرهنگ دهخدا و معین، از واژه لمپن به معنای فرد بیکاره و ژنده پوش نام برده شده که برای به دست آوردن پول به هر کار ناپستدی تن می دهد. دزدان و چاقوکشان و اراذل و اوباش و ولگردان و فواحش نخستین لمپن هایی هستند که رد پای آنها را در جوامع مختلف می توان یافت. اما به تدریج حیطه های مفهومی و قلمرو لمپن ها وترکیب اجتماعی آنان گسترش یافت و در اشکال مختلف، چهره خود را در سیاست، اجتماع، فرهنگ، هنر و رسانه ها باز تولید کرده و نشان داد.

در تاریخ و سیاست در ایران، جریان لمپنیسم و لمپن ها در مفهوم جدیدش ، چهره خود را نخستین بار در عصر قاجار و مشروطه و با حضور لوطی ها و داش ها و مشدی ها و جاهل های قمه کش و گردنه گیر نشان داد. لوطی های محله دوچی تبریز و داش مشدی های کاشان مانند نایب حسن و برادران و پسرانش در عصر قاجار و شعبان بی مخ و احمد عشقی و رمضون یخی و بچه های سنگلج و گلوبندک در عصر پهلوی که در واقعه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و سرکوب مصدق و نهضت ملی ایران  نقش مهمی داشتند ، نمونه هایی از لمپن ها در تاریخ معاصر ایران  هستند .
مازندنومه: خاستگاه فکری جریان لمپنیسم چیست و  لمپن ها به دنبال چه اهدافی بوده و همدستان آنها چه کسانی هستند؟

آجدانی: لمپن ها در یک فضای انباشته شده از سرخوردگی از موقعیت و جایگاه ضعیف و متزلزل خود در جامعه متولد می شوند و با اعتراض به کاستی ها و نداشته ها و آمال و آرزوهای برنیامده خود ،در عرصه های مختلف اجتماعی و سیاسی ظهور و حضور پیدا می کنند. دقت کردنی است که لمپن ها چون زایش آنها در فضای پر از سرخوردگی ها و ناکامی های انباشته شده که به نوعی اختلال شخصیت روانی در آنها می انجامد شکل می گیرد ، لاجرم پویش آنها نیز شکل پرخاشگرانه و خشونت طلبانه و به شدت منفعت طلبانه دارد. به همین علت است که بهترین بستر و بهانه برای حضور و خودنمایی لمپن ها، منازعات اجتماعی و منازعات سیاسی است. 

در هر منازعه سیاسی، عقلا چه در قالب فردی و چه در قالب احزاب و انجمن های سیاسی و مدنی می کوشند تا با عقلانیت و به شیوه قانونی و مدنی به تغییری در وضع موجود خود و جامعه که به زعم انها مطلوب است بپردازند، اما لمپن ها معترضانی هستند که اعتراضشان را چه در کسوت فردی و‌چه در کسوت انجمن ها و گروه ها غالبا در قالب روشهای غیر قانونی، غیر عقلانی، غیر مدنی و هتاکی و خشونت و توهین و تهدید و تخریب و ارعاب نشان می دهند نه در قالب یک عمل و روش های آگاهانه برای تغییر سازنده.

لمپن ها ابزار خوبی برای حکومت های استبدادی و توتالیتر و افراد و گروه های سرمایه دار و به ویژه پوپولیست ها هستند. به تعبیر  دکتر صادق زیبا کلام، لمپن ها بی ریشه هستند و به دلیل بی ریشه بودن به صورت سیال عمل می کنند و به دتبال جریان های سیاسی مختلف و رهیران سیاسی از هرجناحی که باشند حرکت می کنند. چرا که برای آنها مهم منافع مادی است. بعضی از سرمایه داران و همه ی دیکتاتورها و پوپولیست ها  از لمپن ها که جز غوغا سالاری و هیاهو و دامن زدن به تنش ها ، هنر و دانش چندانی ندارند ، برای مقاصد اجتماعی و سیاسی خود سواستفاده می کنند.

 و بسیار مهم و دقت کردنی است که برای یک لمپن فرقی ندارد که چه چیز و چه کسی را تایید یا تکذیب می کند، آن چه و آن کسی که به او نفع می رساند خوب است و چون اهل معامله به هر قیمتی است می کوشد تا آن چه را که بتواند بفروشد معامله کند‌. یعنی برایش فرقی ندارد که کتاب می فروشد یا شرافت خود را. آنها چون فواحش نرخ دارند و در انتظارند که کسی این نرخ را پرداخت کند تا در همان جبهه و یرای او شمشیر و عربده بکشند.

مازندنومه : مهم ترین ویژگی های جریان لمپنیسم و لمپن ها چیست و لمپن ها از چه روش ها و ابزارهایی برای تحصیل منافع و پیشبرد اهدافشان که در واقع با اراده کسانی که آنها را در استخدام خود قرار می دهند استفاده می کنند؟

آجدانی: لمپن ها به اقتضای ماهیت خود، بسیار نگاه ساده انگارانه و البته منافع طلبانه دارند. فاقد بینش منسجم هستند. سعی می کنند با فرصت طلبی موقعیت خود را بر حسب منافع آتی خود با صاحبان قدرت و ثروت تنظیم کنند. مداحند و دربزرگداشت و شکوه و عظمت شخصی که به آنها منافع می رساند داستانها و حماسه ها می سازند و شعرها می سرایند و القاب ها می دهند. اما در همان حال هرجا منافع بیشتری برای خود تشخیص دهند بلافاصله تغییر جهت و تغییر موضع می دهند. و چون شکوفایی آنها در فرایند منافع طلبی به هر قیمتی است ،به راحتی تغییر موضع می دهند و در حالی که یک روز در خدمت یک شخص یا جریان سیاسی هستند و از او با بزرگ نمایی قهرمان و خادم بی بدیل  می سازند، روزی دیگر به محض دریافت پیشنهاد جدیدی که نفع بیشتری یرایشان به همراه داشته باشد، علیه همان قهرمانی که برایش کف ها می زدند و هوراها می کشیدند بپا می خیزند و تریبون عوض می کنند و یک شبه او را ضد قهرمان و خائن معرفی می کنند .

لمپن ها کم تحمل اند و مخالفان و منتقدان خود را مورد توهین و تهمت و تهدید و تخریب قرار می دهند. ادبیات آنان زبان و واژگان های چاله میدانی است. غوغا سالاری و آشوب طلبی و حاشیه سازی و تبعیت نکردن  از قانون و رفتارهای ضد دموکراتیک و ضد اخلاقی از مهم ترین خصایص آنها است.

هتاکی و فحاشی و دروغ و استفاده از الفاظ رکیک و القاب زشت برای تحقیر مخالفان و منتقدان از رایج ترین و لذت بخش ترین واژگان ها در فرهنگ و ادبیات لمپن ها است.

لمپن ها حرمت شکن هستند. لمپنیسم بنا بر ماهیت اخلاقی و رفتاری خود هیچ حریمی را نمی شناسد‌. خصلت بی ادبی ، او را به هر آبرو ریزی مجاز می سازد. لمپن ها دارای منطق سست و ضعیف هستند. با خرد و اندیشه و منطق و استدلال پیوند چتدان نزدیکی ندارند‌. نقد گریز و منتقد ستیزند و با شعر بافی و حاشیه پردازی به جنگ اندیشمندان می آیند‌. بهترین تعبیری که می توان در باره لمپن ها به کار برد آن است که آنها بی ریشه اند. دچار اختلال و بیماری شخصیتی هستند.  اصالت و عمق ندارند. چون بسیار کوچک هستند با تخریب و تحقیر و کوچک کردن دیگران می کوشند تا خود را بزرگ نشان دهند.

 سهم لمپنیسم و لمپن ها در کتاب تاریخ چیزی نیست جز خردستیزی، منافع طلبی نامشروع، خودفروشی، قانون گریزی، خشونت طلبی ،غوغا سالاری ، حاشیه سازی، توهین و تهمت، ارعاب و تهدید و تخریب. سبک مغزانی که انبان آنها از هر دستاورد و سرمایه ارزنده ای برای جامعه تهی، و در ترازوی عقلانیت هیچ وزنی ندارند.