سه شنبه 14 اسفند 1397-14:17

یک روز در صف مرغ 11 هزار و 500 تومانی!

«صف» کسب و کار من است!

فروشنده فروشگاه رفاه از مردمی که در صف ایستاده اند، می خواهد کارت ملی ارائه دهند. مردم از ایستادن های طولانی کلافه و عصبانی اند. شهروندی از وسط جمعیت فریاد می زند: «از آقازاده هایی که در خارج از کشور در حال خوش گذرانی هستند، هم کارت ملی می خواهید؟! صف مرغ آقازاده ها کجاست؟»


 مازندنومه؛ سرویس اقتصادی، حلیمه خادمی: صحبت های این روزهای مردم در جمع ها و محافل، گرانی است و گرانی. در خیابان ها و محله های شهر هم این صف های طولانی مرغ است که خودنمایی می می کند  و تصاویر آن را  در فضای مجازی دیده ایم.

طنز قضیه این که صاحبان برخی تریبون ها، گوشت و مرغ را سیاسی کرده و علیه دولت تاخته اند؛ مثلاً گفته اند: «نتیجه برجام گوشت 100 هزار تومانی است"!»

از آن طرف حامیان دولت نیز تصاویر صف مرغ سال 91 را نشان می دهند و دعوت برخی امامان جمعه به خوردن پیاز و اشکنه در دولت احمدی نژاد!

*در صف!

ساعت 7:30 صبح یکی از روزهای اسفندماه 97؛ وارد یکی از مرغ فروشی زیراب شدم. از صف خبری نبود. فروشنده می گفت: « امروز فروش مرغ دولتی از سبد کالا حذف شده است.»

به رئیس جهاد کشاورزی سوادکوه تلفن زدم. «محمد اسماعیلی»خبر داد که مرغ دولتی در فروشگاه رفاه توزیع می شود.

 به سمت فروشگاه رفاه می روم. صف طولانی جلوی در فروشگاه تشکیل شده است.

با مردم که صحبت کردم، از این وضعیت گله مند و بیشترشان بازنشسته شرکت البرز مرکزی بودند.

چند نفر از میان جمعیت با دیدن دوربین من گفتند: «چه فایده که گزارش تهیه می کنی خانم!؟»

*این چند زن

با این که بیشتر کسانی را که در صف بودند، مردها تشکیل می دادند، خانم ها بیشتر راغب بودند با من حرف بزنند.

با خانمی صحبت می کنم که خود را «سیاوشی» معرفی کرده. 5 فرزند دارد و حقوق ماهیانه شوهرش یک میلیون 200 هزار تومان است. می گوید: «6 صبح آمده، دو ساعت در صف است، هنوز مرغ نگرفته!»

خانم «احمدی»، حرف های همشهری اش را ادامه می دهد و می گوید: «امروز برای بار پنجم است که برای خرید مرغ دولتی در صف می ایستم، ولی فقط یک بار توانستم با مبلغ 23 هزار تومان یک عدد مرغ  بخرم!» شوهر این خانم بازنشسته شرکت البرز مرکزی است و دوماه است که حقوق نداده و عیدی شان را هم پرداخت نکرده اند.

خانم «مصطفوی» هم می گفت: شوهرش انسولین تزریق می کند و او مجبور است در صف مرغ بایستد. چند فرزند بیکار در منزل دارد و حقوق  بهمن ماه و عیدی شوهرش را واریز نکرده اند.

او ادامه می دهد: «چند روز است برای خرید یک مرغ، 3 ساعت در صف می ایستیم.»

 جلوی صف می روم. آقای «امیری»  سینه هایش خس‌خس می کند. مرا که می بیند، می گوید: «حرف زدن با خبرنگار آیا فایده ای هم دارد؟»

بعد ادامه می دهد: « من با این حالم و بیماری که دارم مجبورم اول صبح سرد زمستانی داخل صف مرغ بایستم. آیا حق ما باید این باشد که برای خرید یک مرغ هورمونی، ساعت ها در صف بایستیم؟!»

*صف مرغ آقازاده ها کجاست؟

فروشنده فروشگاه رفاه از مردمی که در صف ایستاده اند، می خواهد کارت ملی ارائه دهند. مردم از ایستادن های طولانی کلافه و عصبانی اند. شهروندی از وسط جمعیت فریاد می زند: «از آقازاده هایی که در خارج از کشور در حال خوش گذرانی هستند، هم کارت ملی می خواهید؟! صف مرغ آقازاده ها کجاست؟»

وارد فروشگاه رفاه می شوم. حجم زیاد مرغ داخل جعبه ها، بوی نامطبوعی ایجاد کرده است. حاضر نیستم این مرغ های بدبو را رایگان هم به منزلم ببرم، اما مردم از سر ناچاری برای خرید یک قطعه از همین مرغ های بی کیفیت، ساعت ها در صف می ایستند، آن هم با ارائه‌ی کارت ملی!

«محمودی» جانباز سال‌های جنگ، کارت جانبازی خود را به من نشان می دهد و می گوید: «شان ما این نیست که برای خرید مرغ یخ زده در صف بایستیم.»



*گران تر شود، بیشتر می خریم!

از زیراب به سمت پل سفید حرکت می کنم. مرغ فروش‌های زیرابی می گفتند نمی دانند چرا ناگهان، توزیع را فقط به فروشگاه رفاه سپرده و صف مرغ را طولانی تر کرده اند.

«محب‌علی امیری» -رئیس اتحادیه مرغ فروشان زیراب- علت توزیع نشدن مرغ دولتی در مغازه‌های شهر زیراب را نداشتن ماشین یخچال‌دار اعلام کرد و به مازندنومه گفت: «نبود ماشین یخچال‌دار موجب شده نتوانیم مرغ دولتی را در مغازه‌ها عرضه کنیم و ناگزیر از طریق فروشگاه رفاه، مرغ دولتی عرضه شده است.»

در پل سفید از دور صف مرغ خودنمایی می کند. دل گویه های مردم اینجا، شبیه زیرابی هاست و  از صف طولانی، نرسیدن مرغ، گرانی و مشکلات اقتصادی و پرداخت نشدن حقوق می نالند.

از «فتاحی» -مرغ فروش پل سفیدی- می پرسم: « فروش روزانه شما قبل از توزیع مرغ دولتی چقدر بوده و الان چگونه است؟»

 پاسخ می دهد: «قبلاً میانگین فروش 70 تا 80 کیلو در روز بوده است که با توجه به فروش مرغ با قیمت دولتی، الان روزی 100 کیلو هم می فروشیم.»


«فتاحی» ادامه می دهد: «از 50 نفری که جلوی مغازه ام در صف می ایستند، به حدود20 نفر مرغ می رسد. اگر روزی 300 کیلو هم مرغ بیاورم، مردم در صف می ایستند و می خرند!»

برایم جالب است که اقبال مردم به خوردن مرغ بیشتر شده است! این خصلت ایرانی ها شهره شده که هرچه گران‌تر و کمیاب‌تر شود، بیشتر می خرند. هم‌وطنی از قائم شهر به پل سفید آمده بود تا مرغ دولتی بخرد! عده ای نیز هر روز چند جا صف می ایستند تا مرغ بخرند و به خانه ببرند؛ انگار قحطی شده یا سه وعده در روز باید مرغ بخورند!

*صف، عادت ما شده!

«محمد شکرانی» -رئیس اتحادیه مرغ فروشان شهر پل سفید- به مازندنومه می گوید: «روزانه بین 1000 تا 1200 کیلوگرم مرغ بین مرغ فروشان پل سفیدی توزیع شده  که به هر فروشگاهی حدود 100 کیلوگرم می رسد.»

او با اشاره به اینکه قبلاً فروش روزانه هر مغازه 70 تا 80 کیلو بوده، تاکید کرد: «در این شرایط اقتصادی مصرف مرغ بیشتر شده و ما با افزایش تقاضا هم مواجه ایم! اگر سهیمه هر فروشگاه شهر، 500 کیلو مرغ هم بشود، باز مردم در صف می ایستند و می خرند!»

به گفته شکرانی120 کیلوگرم مرغ در زمان 15 دقیقه به فروش می رسد و افرادی هستند که هر روز برای خرید مرغ مراجعه کرده، در صف می ایستند!

انگار صف عادت‌مان شده است  و تا صفی می بینیم، نیاز هم نداشته باشیم، می ایستیم.

 در روزهای عادی در شهر پل سفید، میانگین فروش مرغ هر فروشگاه کم‌تر از 80 کیلوگرم است و اکنون بیشتر شده. در 3  ماه اخیر که قیمت مرغ، به کیلویی حدود 16 هزار تومان رسیده، مردم ساعت ها در صف می ایستند تا مرغ یخ زده‌ی کیلویی11 هزار و 500 تومان بخرند. نرخی که چندی پیش حدود 8 تا 9 هزار تومان بود و کم‌تر می خریدند!

*مرغ فروش‌های زیراب تصمیم گرفتند مرغ دولتی توزیع نکنند

مسئولان شهری ادعا کرده اند نظارت کاملی دارند که مرغ دولتی با نرخ آزاد به فروش نرسد. میزان تقاضای مردم به دلیل توزیع نشدن مرغ با قیمت آزاد و محدود بودن مرغ دولتی، افزایش داشته است.

رئیس جهاد کشاورزی سوادکوه اما ادعا کرده میزان دریافت و توزیع مرغ دولتی در شهرستان سوادکوه، متناسب با جمعیت این شهرستان است.

محمد اسماعیلی، نظر رئیس اتحادیه مرغ فروشان زیراب، مبنی بر نبود ماشین یخچال‌دار را رد کرد و به مازندنومه گفت: «در شهر زیراب، مرغ فروشان تصمیم گرفتند مرغ دولتی توزیع نکنند. ما هم برای اینکه سهمیه شهرستان حذف نشود، توزیع مرغ ها را به فروشگاه رفاه سپردیم.»

او عامل استقبال بیش از حد مردم را روانی و ناشی از نگرانی از کمبود مرغ در روزهای آینده می داند.

اسماعیلی بیان کرد: «سوادکوه با داشتن 44 واحد مرغداری، در هر دوره 920 هزار قطعه مرغ به وزن حدود یک میلیون800 هزار تن تولید می کند و ما تولید مازاد به نسبت مصرف شهرستان داریم.»



*بعد از عید، اوضاع عادی می شود

فرماندار سوادکوه هم به مازندنومه گفت: «سهمیه مرغ شهرستان بر اساس سرشماری که43 هزار نفر جمعیت دارد، تقریباً 1300 کیلوگرم در روز است که با پیگیری ها، این سهمیه  به 2 تن افزایش یافته است.»

سعید یزدانی ضمن تایید اظهارات رییس جهاد کشاورزی سوادکوه، تصریح کرد: «متقاضیان توزیع مرغ در شهر زیراب،  برای توزیع مرغ تعادلی اعلام آمادگی نکردند و به تلفن های رئیس اداره های جهاد و صمت شهرستان هم جواب ندادند. ما هم برای اینکه سهمیه مرغ از شهرستان خارج نشود، توزیع مرغ های دولتی را به فروشگاه رفاه واگذار کردیم.»

وی اذعان کرد: « با به وجود آمدن التهاب در بازار، میانگین خرید مرغ افزایش داشته، اما دریافت کارت ملی و نام نویسی و یا محدود کردن تعداد خرید، جایز نیست و هر فردی می تواند به تعدادی که تقاضا دارد، مرغ دریافت کند.»

یزدانی با بیان اینکه نظر دولت، توزیع مرغ با نرخ 11 هزار و 500 تومان است، افزود: وجود نرخ های مختلف در فروش مرغ آزاد تخلف محسوب می شود.

به گفته فرماندار سوادکوه، وجود بیماری نیوکاسل که بخش قابل توجهی از مرغ های مرغداری ها را از بین برده و نیز افزایش قیمت نهاده‌های دامی مانند ذرت، دلیل بی ثباتی قیمت مرغ است.

او ابراز داشت: «با  توجه به اینکه قیمت جوجه 50 درصد کاهش یافته، بعد از عید روند عادی توزیع مرغ را شاهد خواهیم بود.»

*گرانی را تحریم کنیم

در ایران برخلاف کشور های دیگر، به محض گران شدن قیمت کالایی، هجوم برای خرید همان کالا و تشکیل صف های طولانی را شاهدیم. مردم ما با چیزی به نام «تحریم کالای گران شده» بیگانه اند و این کمپین های نخریدن هم گره گشا نیست، می خرند و خوب هم می خرند! با این تشنگی تقاضا، چرا باید قیمت ها بشکند؟

هجوم به بازار برای تهیه مایحتاج، تعادل عرضه و تقاضا را برهم می زند و خود در امکان ادامه فعالیت افراد سودجو و فرصت طلب، موثر است.

گزافه نیست اگر بگوییم آگاهی مردم ما کم است. آن ها چون آینده قابل پیش بینی را مقابل خود نمی بینند، تصور می کنند اگر امروز جنس و کالایی را نخرند، فردا قیمت آن گران تر می شود، بنابراین تصمیم می گیرند بین گران و گران تر گزینه اول را انتخاب کنند.

گرانی ها در کشور موضوع جدیدی نیست و از قدیم وجود داشته، اما چرا مردم از این تجربه استفاده نمی کنند؟



البته مردم مدام شاهد بالا رفتن قیمت ها بودند و هیچ وقت ندیدند اقدامی از سوی دولت برای ثابت نگهداشتن قیمت ها صورت گیرد، بنابراین فردایی درانتظار آنان است که نشان می دهد نرخ اجناس و کالاها افزایش خواهد یافت. با این اوصاف مردم رفتار خود را در خرید بیش از نیاز، توجیه پذیر می کنند.

در سایر کشور ها از جمله همین عربستان، رقابت بین سرمایه داران است و تحریم مردم به عنوان مصرف کنندگان، نشان می دهد سرمایه داران باید درقیمت تجدید نظر کنند، اما در ایران سرمایه گذار اصلی دولت است و رقابتی وجود ندارد وهمه چیز عمدتا در انحصار دولت است .

دولت خود قیمت ارز و گوشت وسایر کالا ها را تعیین کرده و افزایش می دهد. در این شرایط چون قدرت رقابت وجود ندارد، لذا مردم می دانند که اگر امروز نخرند، فردا باید گران‌تر بخرند.

باید بین مردم همبستگی ایجاد شود و همه به هم اعتماد کنند. اکنون پویش تحریم آجیل شب عید راه افتاده، برخی مردم اعلام کرده اند از خرید آجیل خوداری می کنند، اما در فروشگاه ها عده زیادی از همین مردم مشغول خرید آجیل و پسته هستند، در حالی‌که وقتی گفته می شود آجیل نخریم، باید از سوی همه مردم رعایت شود.

پسته کالایی غیرضرور و لوکس است و نبود آن در سفره عید، اشکالی ایجاد نمی کند. از آن‌جایی که کالایی فاسد شدنی است و قابلیت انبار به مدت طولانی ندارد، بنابراین همه مردم باید با نخریدن به کسانی که در پشت پرده باعث افزایش بی ضابطه نرخ این محصول شده اند، ضرر و زیان برسانند تا مجبور شوند آن را با قیمت مناسب عرضه کنند .

مردم باید بدانند کالاهای مانند شیر، مرغ، گوشت و آجیل فاسدشدنی و قابلیت انبار ندارد. اگر در مقابل گران شدن بی قاعده و منطقی قیمت آن از خرید خوداری کنند حتما نرخ آن کاهش خواهد یافت.