جمعه 14 تير 1398-22:30

پیام‌های تیرگان

فریده یوسفی، پژوهشگر در یادداشت خود مطرح کرد: رهایی وطن از جنگ و خون‌ریزی و نجات زمین از خشکسالی دو پیام اصلی جشن تیرگان است.


مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، فریده یوسفی، شاعر، پژوهشگر و دانشجوی دکترای زبان شناسی: ایرانیان باستان، در سال دوازده جشن ثابت داشتند. هرماه سی روز بود و هر روز نامی داشت. هرگاه نام روز و نام ماه مطابقت داشت، جشنی برپا می شد. سیزدهم تیرماه از ماه تیر، تیرروز نام داشت. در این روز، جشن تیرگان برپا می شد.

تیرگان یکی از جشن های مهم ایرانیان است زیرا از یک سو به وطن و حفظ و حراست آن از جنگ و مرگ انسان ها و ویرانی ارتباط دارد و از سوی دیگر به آب که شاهرگ حیاتی زندگی و سرچشمه آبادانی است، مرتبط است.

واژه «تیر» دگر شده ی تیشتر، ستاره باران است. در باور نیاکانمان تیشتر، پیوسته با دیو خشکسالی که «اپوش» نام دارد، در نبرد بود.

در «تیر یشت» اوستا آمده که تیشتر با اپوش سه بار جنگید، دوبار نخست شکست خورد و زمین را خشکسالی فراگرفت. سپس تیشتر به نزد اهورامزدا گله کرد که چرا مردمان مرا یاری نمی کنند. پس از اینکه مردم برای پیروزی او نیایش می کنند، تیشتر بر اپوش پیروز شد و آبها بر زمین جاری شدند، آبادانی پدیدار شد و زندگی جلوه نمود.

 در اوستا سروده تیشتر  چنین است: خوشا به من ای مزدا! خوشا به شما ای آب‌ها، ای گیاهان! خوشا به شما ای سرزمین‌ها! اینك بی هیچ بازدارنده‌ای، آب‌ها روانند در جویباران شما؛ روانند به سوی كشتزاران شما، كشتزارهایی با بذرهای درشت‌دانه؛ روانند به سوی چراگاه‌های شما، چراگاه‌هایی با بذرهای ریزدانه؛ اینك آب‌ها روانند به سوی همه جهان!

ماجرای آرش و جانفشانی او که نقطه پایان جنگی فرسایشی و همچنی نماد وطن پرستی این پهلوان ایرانی است، مربوط می شود به دوران پادشاهی منوچهر پیشدادی.

فریدون سه پسر داشت، سلم، تور و ایرج ... پس از سلسله اتفاقاتی که فریدون هم در ایجاد آن بی تقصیر نبود، دوبرادر بزرگتر بر برادر خرد، ایرج می آشوبند و اورا ناجوانمردانه به قتل می رسانند. پس از مرگ ایرج دختری از او به دنیا می آید که منوچهر فرزند اوست و با حمایت نیای خویش، فریدون، به شاهی می رسد.

در ادامه کینه ورزی های خانوادگی پسران فریدون، بین ایران، سرزمین ایرج، و توران سرزمین برادرش، تور،

در زمان پادشاهی منوچهر پیشدادی، جنگی سخت درگرفت. افراسیاب سپاهیان ایران را در مازندران محاصره کرد. سرانجام منوچهر پیشنهاد سازش داد و تورانیان پیشنهاد آشتی را پذیرفتند و پیشنهاد می‌کنند که یکی از پهلوانان ایرانی بر فراز البرز تیری بیندازد و جای فروافتادن آن تیر، مرز ایران و توران شناخته شود.

آرش کمانگیر، از سپاهیان منوچهر، به عنوان کماندار ایرانی برای بازشناختن مرز ایران و توران برگزیده شد و از بالای کوه «اییریو خشوتا» (دماوند) به زادگاه فریدون رفت و با تمام نیرو تیری را به سوی کوه «خوانونت» در خاور رها کرد.

 آرش که همه هستی و توانش را برای پرتاب تیر گذاشته بود، پس از این تیراندازی از خستگی جان می‌دهد؛ پیکرش پاره‌پاره شده و در خاک ایران پخش می‌شود و روانش در تیر دمیده می‌شود.
تیر از بامداد تا هنگام غروب خورشید، پرواز کرده و در کنار رود جیحون  یا آمودریا بر درخت گردویی فرود می‌آید، که آنجا مرز میان  ایران  و  توران خوانده می‌شود.

از مهم ترین آیین های به جا مانده از جشن تیرگان:

- رفتن کنار رودها و چشمه ها و اجرای آیین آبریزان و همچنین خواندن سرودهایی برای افزونی آبهای روی زمین و نیرومندی ایزد تیشتر است.
 
- بستن بند تیر و باد به مچ دست و زنده کردن یاد آرش کمانگیر:

در این روز زرتشتیان به یاد تیر آرش کمانگیر که جانش را برای پاسداری از مرزهای ایران فدا کرد، بندی را از هفت رنگ میبافند و به مچ دست می بندند. این بند را تیر و باد می نامند. این بند را ده روز بعد به یاد تیر آرش در باد رها کرده، آرزوی سربلندی برای ایران عزیز می کنند.

- برخی از ایرانیان، بنا بر سنت پیشینیان، در این روز فال کوزه می گیرند و هر کس وسیله ای از خود داخل کوزه می اندازد و سپس یکی یکی از وسایل را از کوزه بیرون می آورند و شعر می خوانند و صاحب آن قطعه خواسته دل خود را از روی شعر خوانده شده برداشت می کند.

تیرگان در مازندران

مازندران از جمله استان هایی است که مردم آن همواره جشن تیرگان را گرامی داشته اند. هم آیین هایی در مورد تیشتر داشتند و هم با اجرای " لال شو"  دلاوری های میهن پرست اسطوره ای این سرزمین، آرش، را زنده نگاه می داشتند.

خودم به یاد دارم در زمان کودکی، در سوادکوه، روز خاصی از سال، با هم سن و سال های مان،  کنار چشمه می رفتیم و با ریختن آب به روی یکدیگر، اشعاری می خواندیم که آخرش این بود

 - امه او ره تیلن نکن "اپوشتره" -  
برگردان: آب چشمه مارا گل آلود نکن.

بی آنکه معنا و مفهوم اش را بدانیم

همچنین آقای میرعبدالله سیار کاوردی، پژوهشگر ارزشمند مازندرانی، روایت می کند که مردم کاورد بخصوص دختران و پسران جوان در روز جشن تیرگان، کنار چشمه " خِنّا " می رفتند و این ترانه را می خواندند:

او ره تیلن نکنی آپاش ... آپاش
خنّا ره اینتی نوینی آپاش ... آپاش
منا ته بوریم " وا اوی ور " / (چشمه باداب سورت )
خاک بوره "گت دوری " سر ( نام کوهی در منطقه)
خِنّای او تَج ِ تجه
تنگه دله مِج ِ مجه

برگردان:

آب را گل آلود نکنی آپاش ... آپاش
خنا را کوچک نبین
بیا منو تو برویم کنار چشمه باداب سورت
خاک بر سر کوه ِ گت دوری باد
آب چشمه خنا به پیش می تازد
و از تنگه عبور می کند.
آپاش همان اپوش، دیو خشکسالی است.

در باور عامه مردم دودانگه به روایت بلورخانم گیاه شناس و طبیب سنتی، آپاش هدر دهنده آب است.

در ارتباط با آرش هم در مازندران از دیرباز رسم برآن بود که مردی پاک نهاد، به عنوان لال، یک روز پیش از تیرگان غسل می کرد و روزه سکوت می گرفت تا شب اجرای آیین فرا برسد، آنگاه همراه دو مرد دیگر، یکی خزانه دار/ کیسه دار و دیگری لال مار با ترکه هایی/ شیش، که نمادی از تیر آرش بود، به درب خانه اهالی می رفتند و لال ِ مار، اشعاری به این ترتیب می خواند:

لال انه لال انه
پیسسه گنده خوار انه
چوغا پشلوار انه
پار بورده امسال انه ...

برگردان:

لال آمده لال آمده
آمد که "پیسسه گنده " بخورد( نوعی حلوای مخصوص این شب)
لال با شلواری از جنس چوغا آمده
پارسال رفت و دوباره امسال آمده

صاحب خانه لال را به خانه اش دعوت می کند و او همچنان در سکوت خویش، یکایک افراد خانواده را با شیش نوازش می کند و شیش را همانجا می گذارد تا کدبانوی خانه آن را به پشت بام خانه ببرد و موجب ازدیاد برکت خانه بشود. نوازش شیش لال شامل درختان کم ثمر باغات هم می شود تا در سال پیش رو پربارتر شوند.
آنگاه صاحب خانه به فراخور ِ وضعیت اقتصادی خویش خوراکی هایی به کیسه دار می داد که معمولا فراتر از انار، گردو، پیسه گنده نبود.
هدایای جمع شده، بین این سه مرد تقسیم می شد و اگر مقدار آن قابل توجه بود، دیگران هم سهمی از آن می بردند.

امروز هم در مازندران، آیین لال شو با اندکی تغییر اجرا می شود.

امید که آب و آبادانی در این سرزمین جاری باد
و خداوند سایه شوم جنگ و ویرانی را همواره از زمین و زمینیان دور کناد!

منابع:

اوستا، پورداوود
آیین های باستانی مازندران، تالیف نگارنده
کانال زرتشتیان ایران
کانال کهن دیار