جمعه 21 تير 1398-18:57
تمام غريبان تو را میشناسند
پرچم حرم آقا امام رضا(ع) به محوطه مسجد جامع شهر پل سفید وارد می شود و مردم استقبال می کنند. پدری همراه با فرزند بیمارش بوسه به پرچم می زند و ...
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، حلیمه خادمی: «11 سال پس از خادمی حرم امام رضا(ع) قرب امام رئوف را بین مردم را درک کرده ام.» این را «سیدمهدی خراسانی» خادم حرم امام رضا (ع) می گوید و ادامه می دهد: «مردمی که به زیارت حرم امام رضا(ع) می آیند درگیر محیط اطراف حرم هستند، اما با ورود پرچم متبرک به بارگاه ثامن الائمه و در سوادکوه، تمام تمرکز مردم به خود حضرت معطوف است. این ها حاجتمندانی هستند که با تمام وجود از راه دور آقا را صدا می زنند.»
به مناسبت سالروز ولادت امام هشتم، روز جمعه جمعی از خادمان حرم مطهر رضوی وارد سوادکوه شدند. این گروه ابتدا به دیدار «رمضان صالح نژاد» رفتند؛ جانبازی که در سال های 60 تا 64 در مشهد درس طلبگی می خواند و از همان مشهد عازم جبهه شد.
این یادگار دفاع مقدس و قهرمان ورزشی می گوید: «خوهرم از قبل از اعزام من به مسابقات جهانی تیر اندازی خواب می بیند مدال طلا را به دست آورده ام و آن را تقدیم امام رضا(ع) می کنم. من هم 3 مدال جهانی ام را به موزه امام رضا(ع) اهدا کردم.»
*بیمارستان شهدا
راهی بیمارستان شهدای زیراب می شویم. نمک و نبات متبرک رضوی به بیماران اهدا می شود. روحانی کاروان «زیر سایه خورشید» برای بیماران از امید می گوید.
یکی از بیماران -صغرا ایمانی- مادر سردار شهید کمیل ایمانی است.
مادر این شهید در بیمارستانی که مزین به نام شهداست، می گوید: «دیروز سالروز شهادت کمیل جانم بود. باعث افتخار است که امروز زائر پرچم متبرک بارگاه قدس رضوی شدم. افتخار دیگرم حضور 8 ساله کمیل در جنگ تحمیلی است.»
سردار شهید ایمانی پس از 6 بار مجروح شدن، به فیض شهادت رسید. در حالی که 3 روز بعد از شهادتش، آتش بس اعلام شد.
*کارمزد
بیمارستان را با دعای خیر بیماران ترک می کنیم و رهسپار روستای کارمزد سوادکوه می شویم.
انتظار داشتم هر چه در پیچ و تاپ جاده به سمت بالا می رویم، هوا خنک تر شود، اما دریغ از خنکی هوا!
در کارمزد مرد جوانی با شلنگ مشغول آبپاشی خیابان خاکی روستاست. شیفتگان علی بن موسی الرضا (ع) در آفتاب سوزان سرظهر چشم انتظار ایستاده اند.
حالا کاروان «زیر سایه خورشید» در میان اهالی است. پرچم گنبد ثامن الحجج به گلزار شهدای کارمزد می رود. تکاپوی خانم «حسنی» برای استقبال از کاروان، توجه مرا به خود جلب می کند.
می گوید: «به عشق امام رضا(ع) 2 روز مشغول آماده کردن تدارکات بودیم.»
خادمان پرچم متبرک بارگاه ضامن آهو را بین مردم می چرخانند و حاجتمندان در دل زمزمه می کنند و بوسه عشق بر پرچم می زنند.
کودکان صف جلو به تماشای پرچم نشسته اند و به آن ها هدایایی داده، از ذوق و نشاط سرشار می شوند.
مادری از راه می رسد و نوزاد چند روزهاش را نزدیک پرچم می آورد. این اولین زیارت نوزاد است. حالا همهی کارمزدی ها از کیلومترها دورتر، زائر حرم ضامن آهو شده اند.
ناهار مهمان یکی از اهالی روستا هستیم. عجب مهمان نوازی می کنند این مردم. صاحبخانه استرس دارد که چیزی کم نباشد و به مهمان هایش بد نگذرد. و بد هم نمی گذرد.
*استخرسر
بعد از ظهر به سمت استخرسر می رویم. هوا کمی خنکتر شده. اینجا هم جمعیت در انتظار کاروان است، با اسپند و شربت و شیرینی.
کودکان با دسته گل به انتظار نشسته اند. مهسا 11 سال دارد و آخرین بار 3 سال پیش به مشهد رفته است.
ترویج معارف رضوی بین کودکان و مزین کردن فضای عمومی جامعه با نام و یاد امام هشتم، یکی از دستاوردهای این برنامه است.
*پل سفید
کاروان دوازدهم به پل سفید می رود. نزدیک آرامگاه شهر، مولودی از بلندگو پخش می شود. بوی اسپند فضا را پر کرده. پرچم متبرک به سمت گلزار شهدا حرکت کرده، به شهیدان شهر ادای احترام می کنند.
همزمان راهپیمایی عفاف و حجاب نیز در حال برگزاری است.
پرچم حرم آقا امام رضا(ع) به محوطه مسجد جامع شهر پل سفید وارد می شود و مردم استقبال می کنند. پدری همراه با فرزند بیمارش بوسه به پرچم می زند و خداوند را شکر می کند.
جوانی با پای برهنه مسیر را طی کرده.علت کارش را می پرسم. می گوید: «حال و هوای عقایدم بین من و خدایم محفوظ است و بس.»
صحنه های عارفانه و عاشقانه کودکان و مادران، دیدنی و ماندگار است. اهدای نمک و نبات حرم هم شور وصف ناپذیری ایجادکرده.
اکبرخبازفر -دربان افتخاری کشیک هفتم استان قدس رضوی با 25 سال سابقه خدامی- است. او از 6 سال قبل با این کاروان همراه است.
می گوید: «از هم اکنون چشم انتظار سال آینده هستم تا در خدمت زائران باشم. شوق مردم مازندران هم برایم وصف شدنی نیست.»
*زیارت از راه دور
برنامه «زیرسایه خورشید» بیشتر به نیت افرادی است که نتوانستند به حرم امام رضا (ع)مشرف شوند و این گونه امکان زیارت از راه دور داشته باشند.
بعد از سوادکوه کاروان حرکت کرد تا روز بعد به بابل برسد وسپس به شهر سیل زده سیمرغ.
لحظه ای در این کنار این کاروان بودن، حس واقعی مشهدالرضا را دارد، رایحه «آمده ام ای شاه پناهم بده»، بوی بابل الجواد و باب الرضا و عطر اذان های حرم. چه روز خوبی بود امروز!
اينک ای خوب، فصل غريبی سر آمد
چون تمام غريبان تو را میشناسند