سه شنبه 12 شهريور 1398-8:54
گفتگو با «حامدنبوی»؛هنرمندی که هنرش را به خانههای مردم برده استنان و عشق
«حامد نبوی» در حال طی کردن دورهی فوقممتاز خوشنویسی است. او چند سالی است که در قائمشهر هنر نقاشی-خط را کاربردی و امروزی کرده. روی دیوار، ساز، پیراهن و تیشرت، گلدان و هر سطح دیگری اثر هنری تولید میکند. او تا کنون در چند نمایشگاه هم شرکت کرده و مشغول تدریس خوشنویسی و نقاشی-خط در بابل، ساری و قائمشهر است.
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، سردبیر: «حامد نبوی» شهریور امسال 32 ساله شد. مجرد است، لیسانس گرافیک دارد و هنرجوی دوره فوقممتاز خوشنویسی در انجمن خوشنویسان ایران است.
ابتدای گفتگو از «حامد» می پرسم: «دوره فوقممتاز یا همان استادی چقدر طول می کشد؟»
پاسخ میدهد: «هنر خوشنویسی پروسهای زمانبر است و به ممارست زیادی نیاز دارد. نمیتوان برای آموختن این هنر، مانند دورههای دانشگاهی، زمان خاصی تعیین کرد، به تجربه، خلاقیت و ظرافت هنرجو بستگی دارد. برخی استادان این دورهها را گذرانده اند، ولی حتی در انتقال مفهوم هم مشکل دارند.»
او اهل «چاشم» استان سمنان است، ولی سال هاست در قائمشهر زندگی و کار میکند. برخی بستگانش در این شهر هستند و خودش هم مازندرانی صحبت می کند.
عمویش خوشنویسی می کرد و «حامد» پیش از آن که مدرسه برود، با قلم و مرکب آشنا واز سال 1381 هم وارد انجمن خوشنویسان سمنان شد. خدمت سربازیاش را که تمام کرد، از شهمیرزاد به قائمشهر آمد و از سال 1387 اینجا ماندگار شد.
او علاوه بر خوشنویسی، به سراغ نقاشی-خط هم رفت و کاربردیاش کرد؛ هنری که بهانهی همین گفتگو شده است.
*محدویت ها در خط بیشتر است یا نقاشی-خط؟
-در نقاشی-خط محدودیتهای خوشنویسی را نداریم. دست و تکنیک آزادتر است.
*چند اثر نقاشی-خط جلوی من قرار دارد. اینها را با دست خلق کردهای؟
-بله، همه کار خودم است. با دست خلق شدهاند.
*این اثر که دست من است را چند روزه کشیدی؟
-سه روزه
*حالا چرا روی کاغذ معمولی؟ حیف نیست؟
- اتود بود و دمدستی، دیگه روی همین برگهها کشیدم.
*چطور تونستی کنار خط، گرافیک را هم پیگیری کنی؟
-از دوم دبیرستان وارد طراحی شدم، آن هم به خاطر رشتهام که گرافیک بود. گرافیک هنری میانرشته ای و تلفیق هنرهای مختلف است. با تذهیب و طراحی از دورهی دبیرستان آشنا شدم.
*به طور آکادمیک خط نستعلیق را یاد گرفتی. با چه خطهای دیگری آشنا هستی؟
-غیر از نستعلیق، خط شکسته را آموختم. همینطور معلی و ثلث هم کار میکنم. («حامد» نمونههای خط شکسته، معلی و ثلثاش را نشانم می دهد.)
*تکنیکهای خط با خودکار و قلم فرق داره؟
-بله، از هم متمایز هستند. تکنیکهای خودکار با قلم و قلمو متفاوت است. در سطوح مختلف باز تکنیکها فرق دارد. رنگ و متریال را باید بشناسیم. در کل نقاشی-خط فضایی گستردهتر و جای بیشتری برای ابتکار و خلاقیت دارد. برای مثال شاید رنگ طلایی را نتوانیم خیلی در نقاشی به کار ببریم، اما در نقاشی-خط راحتتر می توانیم از این رنگ استفاده کنیم.
*مختصری از سابقهی این رشته بگو.
-نقاشی-خط سابقهی خیلی زیادی ندارد. خوشنویسی به تحولی نیاز داشت، چون ساختارهایش ثابت و کلاسیک بوده است. نقاشی-خط (نقشنوشت، نقش خط، نوشتنگار) شیوهای است در نقاشی مدرن و خوشنویسی معاصر ایرانی که به تدریج در دهه ۱۳۳۰-۱۳۴۰ شمسی توسط برخی از خوشنویسان و نقاشان ایرانی شکل گرفت و تاکنون به حیات خود در عرصه هنر معاصر ادامه داده و در بسیاری از کشورهای منطقه هم پیروانی یافتهاست. به این شیوه گاهی خطاشی و خط-نقاشی هم میگویند.
فرامرز پیلارام، رضا مافی، حسین زندهرودی، نصرالله افجهای و محمد احصایی در پیدایش و پیشبرد این هنر در ایران مؤثر بودهاند.
رضا مافی در هنر نقاشیخط پیشگام بود و در این زمینه به موفقیت بزرگی نائل آمد و برخی او را اولین هنرمند خوشنویسی میدانند که بر بوم نقاشی، خط نوشتهاست. او از نخستین کسانی بود که به هنر نقاشیخط روی آورد. او تحت تأثیر از مکتب سقاخانه اولین خطاطی بود که با رعایت اصول سنتی خط، آن را در نقاشی مدرن ایران مورد استفاده قرار داد. عدهای محمد احصایی را بنیانگذار نقاشی-خط در ایران میدانند.
خوشنویسی به تحول وحرکت جدیدی نیاز داشت. ابتدا شکستن قالب سنتی دشوار بود. در ادامه اما نقاشی-خط جای خود را پیدا کرد.
*تو هم که 4 سالی می شود حرفه ای داری نقاشی-خط کار میکنی؟
-بله، البته کنار نقاشی-خط کار خوشنویسی هم می کنم، اما تمرکزم بیشتر در حوزهی نقاشی-خط است.
در زمانه ای هستیم که مردم کمتر حوصله خواندن متن طولانی دارند. نقاشی-خط به فضای امروز جامعه نزدیکتر و مدرنتر است. من به تازگی ورکشاپی را در قائمشهر برگزار کردم که هم در آن خوشنویسها شرکت داشتند و هم نقاشها؛ یعنی دارد جای خود را اینجا باز میکند. البته فلسفه، ظرافت، تطابق، رنگشناسی، تعریف و ریزهکاریهایی دارد که اثر بازاری و تجاری نشود و شق هنریاش محفوظ بماند.
*ذهنیت کلاسیک ما از هنر خوشنویسی یا نقاشی این است که هنرمند اغلب شغل دیگری دارد و حالا برای دل خود یا هر دلیل دیگری، تابلو خلق می کند و در نهایت آنها را در نمایشگاهی به معرض دید یا فروش قرار می دهد. خریداران یک تابلو و اثر هنری هم افراد خاصی هستند که واقعاً علاقهمندند؛ وگرنه یک فرد معمولی نمی رود گالری که تابلو ببیند یا بخرد. تازه مگر یک فرد علاقهمند چند تابلو می تواند برای اتاقش بخرد؟ محدودیت وجود دارد.
از سوی دیگر در رشته شما مانند برخی رشته های دیگر هنری مثل موسیقی، افرادی هستند که بعد از گذراندن یکی، دو دوره، مشغول تدریس میشوند و بازار مکارهای ایجاد شده است. طرف یک سال نمیشود که رفته کلاس موسیقی، اما با جسارت تمام، آگهی داده تدریس فلان ساز! خب در این وضعیت که کپیها جای اصلها را گرفتهاند، اقتصاد هنر دستخوش مشکلات و تشخیص سره از ناسره دشوار میشود. از طرفی مخاطب خاص هنر شما هم به دلیل وجود نابسامانیهای مالی، خیلی قدرت خرید تابلوهای استادان خوشنویسی یا نقاشی را ندارد. تو با اقتصاد بیمار این روزها چه میکنی؟ آیا مسائل اقتصادی باعث شد سراغ نقاشی-خط بروی؟ در ضمن تو هنرت را روی سطوح مختلف اجرا میکنی و میشود گفت هنر را کاربردی وامروزی کردی. چرا؟ احساس نیاز هنری بود یا اقتصادی؟
-من از سالها پیش پارچهنویسی میکردم . فکر میکردم پارچه نویسی جزو هنر خوشنویسی است! در دانشگاه شروع به کار روی دیوار وسطوح مختلف کردم. بعد ایدههای دیگری به ذهنم رسید. این که چرا هنرم فقط مخاطب خاص داشته باشد؟ هنر باید بین مردم باشد و نه فقط در گالریها و آتلیهها. اندکاندک از نقاشی-خط روی دیوار رسیدم به ماشین عروس. چند تا سفارش داشتم و روی ماشین عروس اثر هنری خلق کردم. یک بار روی تیشرت خودم اثری خلق کردم و بعد سفارش رسید. در محرم روی لباس عزادارها، اثر مذهبی نقاشی-خط کشیدم. یا دوستانی مراجعه کردند که روی سازشان نقاشی-خط خلق کنم، یا روی گلدان و مانند اینها. کار روی دیوار و سطوحی از این دست زیاد انجام دادهام؛ تا تهران و دماوند و برخی شهرهای دیگر هم رفتم تا روی سطح، اثر هنری خلق کنم.
* در واقع نقاشی-خط را که هنری خاص است، عام و کاربردی کردی و به متن جامعه بردی. الان در کنار تدریس خوشنویسی و نقاشی-خط، بخشی از درآمدت از همین راه است. درسته؟
-بله، درسته
*تدریس هنر که خیلی درآمد ندارد و بیشتر جنبهی پرستیژ داره. الان از درآمد نقاشی-خطهایی که روی سطوح مختلف مثل گلدان، ساز، دیوار، لباس و اینها انجام می دهی، راضی هستی؟ میشود با پول این کار ازدواج کرد؟
-اصلاً! نمی شود با درآمد این کار زندگی مشترک را اداره کرد.
*علت چیه؟ هنر شما به خوبی معرفی نشده یا نه، اقتصاد خراب است؟
-شاید هر دو. از یک طرف من به دلایل مختلف نتوانستم تبلیغات مناسبی برای کارم داشته باشم، هزینه های تبلیغات بالاست و هنر من به شایستگی معرفی نشده است. از سویی توانایی مالی مردم هم کم است.
*به باور من درصد زیادی از مردم هنوز نمی دانند در شهر و استانشان هنرمندی وجود دارد که هنر را کاربردی و در دسترس قرار داده است، آن هم با فی و قیمتی توافقی و به نسبت ارزان. وگرنه خیلی از مردم کلی پول بابت تزیین ماشین عروس میدهند. یا پول میدهند برای دیوارشان تابلو یا پوسترگران قیمتِ غیر اورجینال می خرند. می توانند همان پول را بدهند نقاشی-خط زیبا و اورجینال روی سطوحشان داشته باشند که هم هنر است و هم زیباییهای خاص خودش را دارد.
-حق با شماست. البته من وقتم تماماً مصروف کارم است و نمیتوانم برای کارم بازاریابی کنم. من اگر وقتم را صرف بازاریابی و اقتصاد کنم از آموزش و تدریس و تکنیکهای کاریام عقب می افتم.
* باید تیم درست کنی یا برای خودت مدیر برنامه بگیری. به نظرم حیف است هنرت مغفول بمونه. من نمونه کارهات رو دیدم. خیلی زیباست. اصلاً ساز یا ستون یا تیشرتی که روی آن خط و نقاشی-خط میکشی یه چیز دیگه و خیلی ارزشمند میشه. بالاخره هنر همیشه در صدر است و هنرمند باید قدر ببینه. حالا یه سئوال دیگه، برای کارت بر چه مبنایی شعر انتخاب می کنی؟
-برخی شاعران مانند مولانا، حافظ و سعدی را دوست دارم. از معاصران شیفتهی شعرهای شاملو هستم، همینطور نیما و چند شاعر دیگر. از این شاعران بیشتر شعر انتخاب می کنم. البته جنبهی زیباشناختی واژه ها هم مهم است.
*آیا معتقدی هنرمند باید بروز باشه؟
-هنرمند اگر بخواهد در صحنه باشد و آثار بدیعی خلق کند باید همیشه بروز و اهل مطالعه باشد. رسالت هنرمند بیدار کردن جامعه است. کسی که بخواهد جامعه را بیدار کند، ابتدا خودش باید بیدار و بروز و بین مردم باشد. یعنی هنرمند باید آگاه باشد و آگاهی پخش کند.
*آیا موافق فعالیتهای سیاسی و حزبی هنرمندان هستی؟
-به نظرم هنرمند فراتر از دسته بندیهای سیاسی است. باید مرجع باشد و خط بدهد، نه این که خط بگیرد. هنرمند با کارش پیامش را میرساند و نیازی به فعالیت حزبی ندارد. او باید دیگران را تحتالشعاع خود قرار دهد، نه این که تحتالشعاع دیگران قرار گیرد.
*سال 97 نمایشگاهی در گالری اهورای ساری داشتی که من هم در افتتاحیه اش شرکت کردم.(اینجا) بعد از اون چه برنامههایی داشتی؟
-بله، نمایشگاه «نیگار» بود به اتفاق خانم خسرویان که اولین نمایشگاه نقاشی-خط من بود. به تازگی هم در تهران نمایشگاهی داشتم. پیشنهادهایی هم برای حضور در نمایشگاههای مالزی،ترکیه و کانادا داشتم که چون هزینه دارد، از عهدهام خارج است و شرکت نکردم.
*در چه شهرهایی خط و نقاشی-خط تدریس می کنی؟
-در قائمشهر، ساری و بابل.
*حرف پایانیات رو میشنویم.
-برخی برای دیده شدن و پیشرفت به تهران کوچ می کنند، ولی من ترجیح میدهم همینجا بمانم. به شدت کار میکنم و تمام وقتم پر است، هرچند درآمدش رضایت بخش نیست. تمایل دارم اگر زمینهاش فراهم شود برخی کارهای خیریه هم انجام دهم، چراکه معتقدم هنرمند نباید از جامعه فاصله داشته باشد.
*راستی بیمه هستی؟
-نه، هیچ بیمه ای ندارم.
*امیدوارم هنرت بیشتر دیده بشه، بیشتر سفارش بگیری و نقاشی-خط بیشتر مورد استقبال مردم قرار بگیره و دفعهی بعد که میبینمت هم بیمه باشی، هم متاهل، هم حساب بانکیات پروپیمون! چرا که: «غیر از هنر که تاج سر آفرینش است، دوران هیچ منزلتی جاودانه نیست.»