سه شنبه 9 مهر 1398-10:21

گمنام‌هایی که گمنام‌تر شدند

بیش از 70 درصد زمین جاده ای که احداث شده را مردم بومی و زمین‌داران منطقه اهدا کرده اند. دو شهید گمنام 19 و 16 ساله در عملیات کربلای 4  به شهادت رسیده اند، چند سالی است که مهمان مردم سوادکوه شده اند. درگیر این پرسشم که آیا این دو شهید جوان، به اندازه چند صد متر از منابع ملی ما سهم ندارند؟ مگر نه اینکه این شهیدان برای حفظ همین خاک جان فشانی کرده اند؟


 مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، حلیمه خادمی: کنار یکی از آژانس های شهر زیراب می ایستم  تا ماشینی کرایه کنم. دوستم می گوید: «امکان ندارد آژانسی به آن نقطه از شهر برود. درضمن هوا رو به تاریکی می رود و رفتنت را جایز نمی دانم.»

حق با دوستم بود. راننده آژانس تا از مکان مقصدم مطلع می شود، می گوید: نمی روم.

به سمت ایستگاه تاکسی  داخل شهر می روم. آدرس می دهم. بعضی از راننده ها نمی دانند نکان کجاست؟ یکی قبول می کند مرا ببرد اما می گوید مسیر نامناسبی دارد و تا به حال به آنجا نرفته ام.

*شهدایی که گمنام تر شدند

حدود 5 سال به عقب برمی گردیم. اسفند ماه سال 1393  شهرستان سوادکوه میزبان شهدای گمنامی بودکه  در دو نقطه از شهر پل سفید و زیراب تشببع و تدفین شدند. اکنون بعد گذشت 5 سال این دو شهید گمنام، در شهرمان گمنام تر شدند.

سوار تاکسی هستم تا ازمسیر تازه احداث شده به سمت تپه نور الشهدای زیراب که بر بلندای شهر قرار گرفته، بروم.



سال گذشته به مناسبت هفته تربیت بدنی همایش پیاده روی خانوادگی به تپه نورالشهدا برگزار شد و آن روز دو مسیر صوری و در حد نام برای رفتن به این مکان تعریف شده بود. در واقع یک راه مال رو بود و بسیار نامناسب که هر دم واهمه داشتم از سراشیبی سقوط کنم.

پارسال که به این مکان رفته بودم، زمین لغزنده و گِلی بود، چادرم به بوته ها و خارها گیر کرد و نخ نما شد. نیمه های راه دیگر توانی برای برگشت نداشتم و از روی عجز و ناتوانی روی زمین زانو زدم و گریستم! در برگشت هم با کمک دیواره ها و سرشاخه درختان و بوته ها، خود را به پایین تپه رساندم.

نمی دانم چرا این مکان را برای دفن شهدای گمنام انتخاب کرده اند! سال گذشته  فرمانده سپاه سوادکوه وعده داده بود که مسیر را مناسب سازی خواهند کرد.

*مسیر جدید

زمین محل تدفین شهدای گمنام، توسط مردم بومی اهدا شده تا این مکان به زیارتگاه فرهنگی تبدیل شود، لیکن در این سال ها پیگیری ها نتیجه بخش نبوده است و خروجی در حد برگزاری چند جلسه باقی ماند.

به تازگی متوجه شدم راه دسترسی توسط سپاه و سازمان های مردم نهاد  احداث شده است و حالا درون تاکسی نشسته ام تا از مسیر جدید به تپه نورالشهدا بروم.

 میانه راه به دلیل اینکه مسیر شیب دار است راننده از ادامه رفتن منصرف می شود. تصمیم می گیرم بقیه راه را پیاده بروم. راننده غیرتی می شود و برمی گردد و دوباره سوار می شوم.

به جز یک نقطه که راه، شیب تندی داشت، بقیه مسیر مناسب تر شده بود. اداره گاز مشغول کنده‌کاری بوده تا به این تپه گازرسانی کند.

*غروب غمبار

وارد محوطه می شوم. مزار شهدای گمنام در یک زمین بیشتر از 3 هزار متری قرار دارد و دور آن محصور شده است.

غروب پاییزی، غمی سنگین را در این نقطه مستولی کرده است. یک شهید گمنام 16 ساله است و دیگری 19 ساله. نمی دانم مادران این گمنامان، کجای این سرزمین چشم انتظار نشسته یا شاید هم با چشم انتظاری، آسمانی شده اند.



به این فکر می کنم غارتگران بیت المال و برخی مدیران نالایق، چگونه پاسخ این شهدای جوان را خواهند داد؟ اگر هر دستگاهی به اندازه وظیفه خود در قبال شهدا عمل می کرد امروز غروب نورالشهدای زیراب، این همه دلگیر و غمبار نبود و جای چراغ ها شکسته شده و شیرهای و در های به سرقت رفته، باید اینجا نورباران و محلی برای زیارت مردم محسوب می شد.

*در مظلومیت کامل

بیش از 70 درصد زمین جاده ای که احداث شده را مردم بومی و زمین‌داران همین منطقه اهدا کرده اند.

 دو شهید 19 و 16 ساله در عملیات کربلای 4  به شهادت رسیده، تفحص شده و چند سالی است که مهمان مردم شهرستان سوادکوه شده اند. درگیر این پرسشم که آیا این دو شهید جوان، به اندازه چند صد متر از منابع ملی ما سهم ندارند؟ مگر نه اینکه این شهیدان برای حفظ همین خاک جان فشانی کرده اند؟

چشمم به چند کیسه سیمان و تعدادی موزائیک می افتد که مشخص است مدت زیادی است در باران افتاده اند.

از دور صدای زنگ دام ها به گوش می رسد و آفتاب کم کم با سرخی جان می دهد.

کنار مزار می نشینم و به دنبال آب می گردم تا جای مادر، سنگ قبر را آبی بزنم. هر چه گشتم شیرآبی نیافتم! چقدر مظلومند این پسران روح الله!

*مردم جلوتر از مسئولان

مردم دو روستای خواجه کلا و عالیه کلا هنگامی که از احداث جاده به مقصد نورالشهدا باخبر شدند، داوطلبانه زمین اهدا کردند، برخی از سر شوق برای کارگران صبحانه و ناهار آوردند و... همه با تعاون و همدلی تلاش کردند مسیر بن بست گشوده شود.

دو جلسه هم در سپاه شهرستان تشکیل شد، برای احداث جاده.  فرماندار، امام جمعه و  رئیسان ادارت استقبال کردند، لیکن هنوز کار به پایان نرسیده است.

اگرهنوز پس از گذشت چند سال، مردم با این مکان نا آشنا هستند، به خاطر کم توجهی در زیر ساخت هاست. مردم دست شان خالی است، اما همت بیشتری کرده اند. برخی دستگاه ها برای احداث زیرساخت ها همکاری نمی کنند. دلم عجیب گرفته است!