چهارشنبه 18 مهر 1386-0:0
همبستگي يا دو دستگي؟
گفت وگو با:محسن نريمان،عضو مازندراني شوراي مركزي حزب همبستگي.
اشاره:
وجود اختلاف و دودستگي چند سال است كه حزب همبستگي و طرفدارانش را رنج ميدهد. اين اختلافات از سال 81 بر سر چگونگي برگزاري كنگره دوم اين حزب آغاز شد و تا شهريور 85 كه كنگره سوم حزب همبستگي برگزار شد، تداوم يافت.
پيشبيني ميشد پس از انجام اين كنگره اختلافات پايان ميگيرد، اما اختلافات در خصوص وجود و يا عدم وجود شورايعالي در اساسنامه حزب همبستگي بار ديگر رخ نشان داد.
هرچند اين اختلافات پس از آنكه حدود 20 تن از اعضاي شوراي مركزي و بازرسان حزب همبستگي از دبيركل حزب همبستگي خواستار اجراي اساسنامه مصوب كميسيون ماده 10 احزاب گرديدند رو به كاهش نهاده است.
براي آنكه خوانندگان با نظرات اعضاي شوراي مركزي اين حزب در خصوص وجود برخي اختلافات آشنا شوند، به سراغ محسن نريمان - كه بالاترين راي را در كنگره سوم كسب نموده است - رفتيم و از او خواستيم نظرات خود را در اينباره بيان كند.نريمان اولين استاندارخراسان شمالي و نماينده اسبق مردم بابل در مجلس است. وي صريح، بيپرده، صميمانه و صادقانه به سوالات پاسخ داد كه در پي ميآيد:
-------------
از چه زماني وارد حزب همبستگي شديد؟
با دعوت محمدرضا راهچمني از همان آغاز تولد اين حزب، در آن فعال شدم. در آن زمان با اينكه دبيركلي انجمن اسلامي مهندسان را عهدهدار بودم و در شوراي مركزي مجمع ادوار نمايندگان مجلس شوراي اسلامي نيز عضويت داشتم بهخاطر شعارهاي پرجاذبهاي كه در حزب همبستگي داده شد كه مهمترين آن اعتدال و انسجام و تبيين شالودههاي حزبي نظام بود و چهرههاي موجهي كه در راس هرم حزب بودند، جذب آن شده و بهعنوان عضو شوراي مركزي و قائممقام دبيركل ايفاي وظيفه نمودم.
طبعا با اين پيشينه عضويت بايد به مسايل حزب حساستر باشيد، شما كه بالاترين راي را در كنگره سوم بهدست آورديد، چرا سكوت كرده و موضع خاصي بهخاطر حرف و حديثهايي كه در شوراي مركزي بر سر اساسنامه و اختيارات دبيركل و مديرمسؤول روزنامه وجود دارد، از ناحيه شما مطرح نميشود؟
سوال درست و خوبي است، اما به نظر من مسايلي كه شما به آن اشاره ميكنيد از نظر سطح موضوع نبايد در رسانهها مطرح شود، جايگاه طرح اين مسايل صرفا در شوراي مركزي و كميتههاي مربوطه است. متأسفانه دوستانمان گاهي براي رسيدن به مقاصد خود فضاهاي ديگري را براي نيل به مقصود خود انتخاب ميكنند و بيجهت تنش و التهاب را به سطوح پايين طرفداران حزب و جامعه ميكشانند.توصيه ميكنم حتما در اين نوع برخورد تجديدنظر شود، شايد ما هنوز با فرهنگ كار حزبي بيگانهايم و نميدانيم كه حضور در يك حزب، همفكري و همدلي است نه نزاع و درگيري.
با اين توضيح، آيا شما بر اين باور هستيد كه نبايد در خصوص مشكلات بهوجود آمده در اين مصاحبه مطلبي بگوييد؟ آيا فكر نميكنيد سكوت و يا سرپوش گذاشتن بر اين مسايل از سوي اعضاي شاخص و موثر حزب، وضعيت را بدتر ميكند؟
خير، منظورم اين نيست. حالا كه با بيتدبيري پارهاي مسايل در رسانهها مطرح شده است، لازم است براي تنوير افكار عمومي به ابهامات و پرسشهاي بهوجود آمده، منطقي اما صحيح پاسخ داده شود.
نظر شما راجع به اعضاي جديد شوراي مركزي و دبيركل چيست؟
از آنجا كه شوراي مركزي با راي اعضاي حزب شكل گرفته است، بهرغم آنكه افراد مقتدرتر و شايستهتري ميتوانستند به شوراي مركزي وارد شوند، اما به هر تقدير راي اكثريت مورد تأييد، قانوني و قابل احترام است.
عقبنشيني محمدرضا راهچمني و انصراف اين جانب از كانديداتوري دبيركلي و اعلام آمادگي علياصغر احمدي براي سمت دبيركلي بارقه اميدي بود كه حزب اينبار با اقتدار و بدون تنش در صحنه سياسي كشور ظهور و بروز جانانهاي داشته باشد. احمدي از چهرهاي بسيار توانمند، خوشنام، معتدل و آگاه به مسايل سياسي است.
او به دليل دارا بودن اين ويژگيها با راي قاطع اعضاي شوراي مركزي روبهرو شد و بهعنوان دبيركل حزب همبستگي انتخاب گرديد. اما هنوز چند صباحي از اين موضوع نگذشته بود كه دبيركل جديد احساس كرد به دليل وجود ساختار دوگانهاي كه در حزب وجود داست و اين موضوع برميگشت به وجود "رييس شوراي عالي" و "دبيركل" كه در هيچيك از تشكلهاي حزبي كنوني مشابه آن وجود ندارد، در عمل حزب بهخاطر اين دوگانگي، ناكارآمد و بهركود كشيده شده بود، همين موضوع باعث گرديده بود تا دبيركل اختيارات لازم براي راهبري درست حزب نداشته باشد و اين موضوع چالش جديدي را در حزب فراهم كرد.
موضوع عدم وجود شورايي بهنام شورايعالي در اساسنامه حزب، موضوعي بود كه باعث چالش جديد شد. در حالي كه اگر ما به پاسخ استعلام از وزارت كشور و كميسيون ماده 10 قانون احزاب و طرح موضوع در شوراي مركزي تمكين ميكرديم، بيترديد حزب همبستگي با هيچ مشكلي روبهرو نميشد.
اكنون هم چارهاي جز اين نيست. نبايد به راي و تفسير شخصي خود عمل كنيم، بلكه ملاك و بنياد كار ما بايد اساسنامه و مرامنامه مصوب و قانوني كميسيون ماده 10 احزاب باشد. متأسفانه اين مسير قانوني به مذاق سياسي بعضيها خوش نميآيد و همين مسأله باعث چالش ميشود به هر صورت صريح و روشن حمايت خود را از دبير كل اعلام ميكنم و از هرگونه كمك به ايشان دريغ ندارم.
نظر شما راجع به شوراي سياستگذاري روزنامه و عملكرد مديرمسؤول روزنامه كه اين روزها عدهاي درباره آن هياهو و سروصدا راه انداختهاند چيست؟
روزنامه همبستگي فراز و نشيب زيادي را از 16 مهر 1379 تاكنون پشتسر گذاشته است. به نظر من با همه كاستيها، علي صالحآبادي در 55 ماه مديريت در روزنامه همبستگي، كارنامه مطلوبي را ارايه نمود و استحقاق حمايت دارد. در حالي كه شاهد هستيم بعضي از روزنامهها بهرغم كمكهاي جنبي آن چناني از ادامه كار بازماندهاند، ليكن روزنامه همبستگي بدون انتظار كمك ويژه حتي از مسؤولان حزب آبرومندانه اداره شد.
من با صالحآبادي از دهه اول انقلاب آشنا شدم. آن هنگام ايشان در خراسان و من در مازندران در سمت معاون استاندار انجام وظيفه ميكرديم. انصافا او از معاونان سياسي قدر كشور بود. در مجلس سوم نيز با ايشان همكار بودم كه در ايفاي وظايف نمايندگي از چهرههاي سرشناس مجلس سوم بود، در اين مجلس با همانديشي با ايشان و تني چند از نمايندگان مهندس مجلس سوم انجمن اسلامي مهندسان ايران را پايهريزي كرديم كه اين جانب چند سال مسؤوليت دبيركلي اين انجمن را به عهده داشتم.
در آنجا نيز شاهد عملكرد مثبت صالحآبادي بودم، گرچه حجم كارها باعث شد كه حضور من، او و تعدادي ديگر در اين انجمن كمرنگ شود. بايد بپذيريم همه افراد داراي عيب و نقص هستند و بيترديد علي صالحآبادي نيز از اين قاعده مستثني نيست.
نميگويم ايشان جامع جميع حسنات است و از عيب و نقص مبرا، طبعا اداره روزنامه با امكانات محدود با مشكلاتي همراه است و ايشان نيز از اين قاعده مستثني نيست.
چنان چه اعضاي حزب همبستگي اشتباهاتي را در كيفيت و چگونگي مطالب روزنامه مشاهده ميكنند، ميتوان اين مسايل را به همراه راهكارهاي مناسب با تذكر به مديرمسؤول و گفتوگو با او و در صورت لزوم طرح موضوع در شوراي مركزي نسبت به حل آن اقدام نمود. تجربه و علم مديريت ثابت كرده است كه ثبات مديريت بالا رفتن بهرهوري، كيفيت و توليد رقابتي را در پي دارد. اگر نيمنگاهي به مديريت روزنامههاي تأثيرگذار پس از انقلاب بيندازيم، درمييابيم كه ثبات مديريت اين روزنامهها رمز ماندگاري آنها بوده است.
چنانچه به هر دليل ادامه كار مدير مسؤول روزنامه همبستگي مورد تأييد نباشد، ميتوان با با روشهاي معقول قانوني و با جايگزيني فردي اصلح كه ويژگيهاي بهتر از مديرمسؤول كنوني را دارا باشد، از كانالهاي مقرر اقدام به تغيير نمود. متأسفانه به جاي اتخاذ اين روشهاي متعارف در كمال ناباوري، مشاهده كردم كه موضوع بهجاي آنكه از طريق حزب همبستگي حل و فصل شود به قوه قضاييه كشيده شد كه اين عمل به هيچ وجه مورد تأييد و به مصلحت حزب همبستگي نيست و شائبه پارهاي تسويه حسابهاي سياسي و شخصي به ذهن متبادر ميشود.
هيچكس نميگويد صالحآبادي برترين است و هيچ ايرادي متوجه او نيست و خود او نيز چنين باوري را ندارد، اما در داوري منصفانه، ايشان در بين افرادي كه براي مسؤوليت روزنامه مطرح ميشوند، شايستهترين است.
آقايان اگر گزينههاي برتر با سابقه سياسي و اجرايي و نامآشناتر از صالحآبادي سراغ دارند كه تمايل به اداره روزنامه دارد، معرفي كنند تا شوراي مركزي تصميم بگيرد.
به هر صورت ما در برههاي از زمان هستيم كه بيش از هميشه به انسجام و وحدت نيازمنديم، مقطع حساسي در پيش روي ما است. تمامي احزاب كشور همه اهتمام خود را متوجه انتخابات مجلس هشتم نمودهاند، حيف است از كاروان اصلاحات كه مدبرانه به پيش مي رود، جا بمانيم و با چالشي فراروي آن باشيم. اگر دقيقتر به مسايل داخلي حزب توجه كنيم، مشكلات را معمولي مييابيم.
با كمي گذشت و اعمال درايت و غلبه بر هواي نفس و احترام به آراي ديگران همه چيز قابل حل است. اگر اينبار با سرانگشت تدبير سران حزب اين نابسامانيها به سامان نرسد، با سابقهاي كه از نزاعهاي پيشين در ذهن مردم وجود دارد، قطعا جايگاه و پايگاه مناسبي كه حزب همبستگي بين مردم پيدا كرده است، خدشهدار خواهد شد.
پيشنهاد من طرح همه مسايل در شوراي مركزي و تمكين همه به تصميمات اين شورا است.