جمعه 12 ارديبهشت 1399-21:52

رمضان در فرهنگ مردم سوادكوه

 اگر افرادی براي دادن فطريه پول نداشتند، طبق باور و اعتقادي كه داشتند یک ظرف مسي را از پشت بام بر مي داشتند، به داخل خانه آورده و هر يك از افراد خانه به ظرف دست مي زد، بعد ظرف را در پشت بام قرار داده هيچ استفاده اي از آن نمي كردند تا اينكه پول فطريه را فراهم كنند و بعد ظرف مسي را از امانت خارج كنند. 


 مازندنومه، سرویس فرهنگی و هنری: مقاله حاضر را «احمد باوند سوادکوهی» –پژوهشگر و مدیر بنیاد فرهنگ و تاریخ سوادکوه- نوشته که حاصل چندسال تحقیقات میدانی این محقق در منطقه سوادکوه است.

در این مقاله باوند سوادکوهی به آداب، رسم‌ها و اعتقادات مردم سوادکوه درباره ماه رمضان، پیش از فرارسیدن و تدارکات این ماه تا پایان آن اشاراتی داشته است.

در اين ماه مردم آداب و رسوم خاص خود را دارند كه ثبت و تدوين مجموعه اي در اين باره مي تواند سبب پی بردن به باورها و اعتقادات مردم شود.

*استقبال از ماه رمضان

از قديم مازندراني ها كه به مهمان نوازي شهره آفاق اند، براي پذيرايي از مهمان و يا رفتن به مهماني رسمي، آداب و رسوم خاصي را به جا مي آوردند؛ براي مثال هنگام مهماني رفتن اگر فاصله دو نقطه طولاني بود، به اصطلاح خودشان «سرسوغات» مي كردند و يا براي پذيرايي از مهمان تدارك لازم را مي ديدند. به اصطلاح «تش كله كردنه» هنوز اين رسم در ميان مازندراني ها رواج دارد.

مردم سوادكوه براي مهماني رفتن در اين ماه ابتدا چند روز (يك هفته يا دو هفته) مانده به اين ماه تدارك و زمينه چيني از مهمان را فراهم مي كردند.

تهیه آرد: زنان خانه دار روستايي براي تهيه «فرني» -كه از غذاهاي سفرة افطار اين ماه است و در سر سفرة هر خانوادهاي قرار دارد- ابتدا برنج شكسته «نيم دونه» را به براي تهيه آرد به پادنگ مي بردند و آرد برنج براي تهیه فرني  و كماج و... مي گرفتند.

تهیه روغن محلی: از آنجايي كه در گذشته هر خانواده در محل زندگي خود داراي گاو و گوسفند بود از محصولات دامي، كره و راغون مي گرفتند. معمولاً غذاهايي استفاده مي كردند كه مي توانست روزه داران را سرپا نگه داشته باشد.

پرورش جوجه محلي: بيشتر روستاييان غذاي گوشتي خود را از طريق پرورش مرغ خانگي به دست مي آوردند.

*تشخيص ماه رمضان

براي اينكه تشخيص دهند چه روزي ماه رمضان است از تقويم فرس قديم استفاده مي كردند و يا در بر بلندي قرار گرفته  به آسمان چشم دوخته تا ماه را بينند.

*تشخيص زمان افطار و سحر

 راه اول: روزگاراني كه از وسايل ارتباطي و راديويي و.. خبری نبود مردم روستاي پشتكل سرخ آباد بعد از غروب آفتاب به محض اينكه روشنايي كم رنگ مي شد، سكه يا پولي را در حياط خانه قرار مي دادند اگر تاريكي حدي بود كه نمي توانستند عدد روي سكه را بخوانند مي گفتند: افطار است.( به نقل از: زنده ياد احمد ضيايي )

راه دوم: مردم روستاي عباس آباد ورسك در زمان قديم براي تشخيص افطار چراغ گر سوز (لمپا) را براي روشن نمودن خانه، روشن كرده و روي تاقچه قرار مي دادند، اگر سايه چراغ به داخل خانه بر روي فرش و يا ... مي افتـاد، يقين  مي‌دانستند كه  افطار شده است. (به نقل از : فتح الله اولاد زاد عباس آبادي)

راه سوم: مي گفتند اگر تلاي دم كلي بوره/خروس داخل لانه اش رفت، افطار است.(به نقل از: زنده ياد صمد آقا سليماني)

راه چهارم: نگاه كردن به آسمان و غروب خورشيد و در آمدن ستاره روجا.(همو)

*اصلی ترین غذای افطار

شير، فرني، سمني (حلوا)، انواع آش، باكله پته و خرما.

*تشخيص زمان سحر

راه نخست: براي تشخيص سحر مي گفتند: «تلا سه گردش دارنه» گردش/آواز اول پا شده، سحري درست مي كردند. گردش دوم صرف خوردن سحري می شد و گردش سوم دست از غذا مي كشیدند و مي گفتند اذان صبح است.

راه دوم: به آسمان نگاه مي كردند و بر این باور بودند که اگر ستارة خوشه پروين روبه‌روي ماه قرار دارد، وقت سحر است و اذان: «شيشك ترازي در بمو، اذانِ»

*سحرخواني

از آنجايي‌كه در گذشته روستاها فاقد برق بودند، افرادي در روستا بودند كه هنگام سحر با راه افتادن در كوچه‌ها و  با خواندن اشعاري در مدح و منقبت امامان، خانواده‌ها را از خواب بيدار كرده تا بي سحر نمانند. اين عده معمولاً چاووش خوان محل بودند.

در مواردي پيش مي آمد كه كسي از اهالي روستا صاحب اولاد نمي شد که بعد از نذر و نياز، صاحب فرزند مي شد. او نذر مي كرد كه اگر فرزندش پسر بود، وقتی بزرگ شد در سحرهای ماه رمضان در كوچه و پس كوچه‌هاي روستا سحر خواني كند يا با كوبيدن بر پيت حلبي خانواده ها را بيدار كند.  اين فرد بادر دست گرفتن فانوس/فنر يا مشعل/سو جل در كوچه ها راه مي افتاد، بر پيت حلبي زده، كدبانو ها را براي پخت غذاي سحري از خواب بيدار مي كرد.  

*روزه سري

در روستاهاي سوادكوه فرزنداني كه براي نخستين بار روز مي گرفتند از طرف پدربزرگ يا مادر بزرگ و يا از طرف پدر خانواده «روزه‌سري» مي گرفتند.

روزه‌سري معمولاً براي پسرها گوساله و يا گوسفند و براي دختران معمولاً طلا و چادرنماز و مانند این ها بود. کودکان تا روزه سري را نمي گرفتند افطار را باز نمي كردند.

*مراسم احيا

در شب‌هاي نوزدهم، بيست‌ويكم و  بیست‌وسوم ماه رمضان که شب‌های احیا/ایاشو هست، در مسجد محل خانواده ها افطار مي دادند. در بيشتر روستاهاي سوادكوه مردم محل را از طرف فرد افطار دهنده دعوت مي كردند. کار دعوت کردن از مردم در اصطلاح به «خبر/خورهاکردن» معروف بود.

 چون در گذشته دعوت کردن به صورت کارت دعوت نبود. این کار توسط فردی انجام می گرفت که به او در اصطلاح «خبرکر یا خورکر» می گفتند.

خورکر معمولاً از قشر کم درآمد روستا بود و اهالی روستا را به طور کامل می‌شناخت. او با همة افراد روستا میانه خوبی داشت، زیرا اگر با کسی بد یا قهر بود، نمی توانست پیغام صاحب مجلس را خوب ادا کند. این فرد طبق سفارش صاحب مجلس و آمار و ارقامی که به او می‌دادند، به دعوت از مردمان اقدام می کرد.

در این کار خورکر همیشه همراه خود یک چوب دستی/ «دسه چو»  داشت. این چوب دستی در واقع دو کار مهم برای او انجام می داد. اول اینکه چون روستاها در گذشته فاقد دیوارکشی بودند، سگ در روستاها فراوان بود، بنابراین برای جلوگیری ازحملة ناگهانی سگ ها چوب دستی به کارش می آمد و دوم برای به صدا در آوردن دروازه های چوبی در خانه ها.

این فرد وقتی به در خانه اي می رسید با صدا زدن صاحب خانه یا به صدا درآوردن دروازه، وارد حیاط خانه می شد و بعد از احوال‌پرسی چنین می گفت: «آقای ... گنه امشو افطار در خلمت درمبي». اگر خوركر به در خانه اي مي رسيد و كسي از اهالي خانه در منزل نبودند، در اين صورت با قراردادن شاخه اي از درخت يا گياهي روي دروازه يا در خانه به صورت اُريب صاحب خانه را متوجه پيام خود مي كرد.

*فطريه

اهالي روستاها به دادن فطريه بسيار پايبند بودند. فطريه را در گذشته در روز فطر يا يك روز مانده به پايان ماه رمضان از خانه خارج مي كردند. براي اين منظور در غروب آخرين روز روزه، فطريه را به اصطلاح دست مي زدند. يعني مشخص مي كردند هر يك از اعضاي خانه را فطريه تعلق مي گرفت حتي جنيني كه در شكم قرار داشت و به چهار ماه و ده روز مي‌رسيد.

جنس فطريه بيشتر محصولات كشاورزي (برنج و گندم) و پول بود. براي اين منظور هر يك از اعضاي خانواده مقدار سه سر گندم يك سر پول  يا برنج  پرداخت مي كردند.

 اگر براي دادن فطريه پول نداشتند، طبق باور و اعتقادي كه داشتند یک ظرف مسي را از پشت بام بر مي داشتند، به داخل خانه آورده و هر يك از افراد خانه به ظرف دست مي زد، بعد ظرف را در پشت بام قرار داده هيچ استفاده اي از آن نمي كردند تا اينكه پول فطريه را فراهم كنند و بعد ظرف مسي را از امانت خارج كنند. (به نقل از: فتح الله اولاد زاد عباس آبادي).  

*آخرين غروب ماه رمضان

در افطار آخرين غروب ماه رمضان به خانه یکدیگر نمي رفتند. هر كس باید موقع اذان مغرب در خانه خود باشد. اگر در زمان افطار فردي به خانه كسي مي رفت همراه خود خرما مي برد و تناول مي كرد تا فطريه اش بر گردن صاحب‌خانه نیفتند.

در روز فطر بعد از نماز عيد فطر برای فاتحه به سر مزار مي رفتند. برای شادی روح اموات خرما، حلوا، ميوه پخش می‌كردند.