سه شنبه 16 ارديبهشت 1399-22:28
از پلسفید تا کنگلو
به گفته چند تن از روستاییان در دوران قاجار که خدمت سربازی 7 سال بوده است، جد آنها از شهمیرزاد فرار کرده، به این منطقه آمد و روستای کنگلو بنا شد.
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، محمد کشاورز دیوکلایی، عضو پروژه قلعه های مازندران، مرمتگر و باستان شناس: منوچهر ستوده درکتاب ازآستارا تا استارباد،کنگلو را ‹‹کنگه لی ›› ضبط کرده، به معنای زنبور عسل.
یکی از ساکنان روستا می گفت كه کنگلو در قدیم ‹‹ کیاکلا ›› بوده و به مرور به کنگلو بدل شده است.
اما به نظر سامان سورتیجی -مدیر پروژه کاوش بنای کنگلو و نویسنده کتاب قلاع باستانی مازندران- برای این روستا دو وجه تسمیه را می توان قائل شد:
1-كنگلو ازکلمه های ‹‹کنگ + لو›› تشكيل شده است. درفارسي باستان ‹‹کنگ›› به معنی قلعه و ‹‹لو›› در گویش مازندرانی به معانی بالا، دم و نزدیک است. به نظر مي رسد با توجه به شكل گیری روستا درکنار این قلعهي باستاني، برگزیدن نام کنگلو انتخابي بهجا و موجه باشد.
2- توجه به معانی مازندراني دو لَختِ مركب کَنگِل + او، (كنگل = نوعي گياه [در فارسي كنگر])، (او =آب) وجه تسمیه های پیشین را مورد تردید قرار مي دهد؛ زيرا در قديم اهالي كنگلو، يكي از چشمه هاي نزديك روستا را با كنگر هاي روئيده در پيرامون آن نام نهاده اند و از آن چشمه با نام ‹‹ َکنگلِ او›› يعني جايي كه آب آن از مجاورت محل رويش كنگر ها تامين ميشود، نام می برند.
واژه كنگلِ او به مرور با حذف همزه در او به كنگلو بدل شد. ( برگرفته از کتاب قلاع باستانی مازندران – نوشته سامان سورتیجی – سال 1381)
*از پلسفید
از شهر پل سفید (مرکز شهرستان سوادکوه ) تا روستای کنگلو 40 کیلومتر فاصله است. دراین مسیر با آثار تاریخی، معماری و همچنین طبیعی گوناگونی روبهرو هستیم.
از پل سفید به دو آب، خط راه آهن در کنار جاده آسفالته دیده می شود که پل دو آب در این مسیر است.
در جبهه غربی جاده با گورستان اخوت روبرو هستیم که یادگاری از دوران ساخت راه آهن است و کارگران و مستخدمان راه آهن را آنجا دفن کرده اند.
این گورستان از لاشه سنگ و بتن ساخته شده و در جبهه شرقی آن (رو به جاده آسفالته) برج یادبودی بتونی که به صورت پله ای ساخته شده، خودنمایی می کند و بر ضلع غربی آن کتیبه ای با خط نستعلیق نگارش شده است.
بعد از آن در شرق جاده سوادکوه که کم کم از جلگه ای بودن در آمده و به منطقه ای کوهستانی تبدیل شده، در کنار گذر آب رودهای شورآب ، دلاور رود ، رود آریم و رودکبیر که همه با هم به جبهه جنوب شرقی سوادکوه می ریزند، ما شاهد غار تاریخی کیجا کرچال هستیم که در حال حاضر جز سنگ نوردی هیچ راهی برای ورود ندارد.
بعد از آن قبل از آنکه به فرعی جبهه شرقی جاده بپیچیم، با برج رواتسر و دورنمای غار اسپهبد خورشید روبهرو می شویم.
برج رواتسر و غار اسپهبد ما را به سمت کنگلو هدایت می کنند. برج دیدبانی رواتسر از دوران ساسانیان بر جای مانده و ارتباط تنگاتنگی با غار اسپهبد دارد.
شاید به جرات بتوان گفت که غار اسپهبد خورشید زیباترین و پرشکوهترین اثر طبیعی و تاریخ منطقه سوادکوه و حتی مازندران است. دهانه غار با شعاع 50 متری، چشم هر بیننده را به خود خیره می کند.
اسپهبد خورشید آخرین پادشاه منطقه شمال بود که تسلیم خلیفه عباسی و با نابودی سلسله اسپهبدان، دفتر تاریخ ایران باستان نیز بسته شد.
این دهانه غار طبیعی که از بزرگترین دهانه غارهای دنیا به حساب می آید خود یک دایره المعارف تاریخ است که نیاز به کندوکاو و کاوش فراوان دارد. غار – قلعه اسپهبد خورشید بزرگترین دهانه غار تاریخی دنیا به حساب می آید.
از سر جاده فرعی که غار و برج رواتسر هم در شمال و جنوبش دیده می شوند، تا روستای کنگلو 20 کیلومتر فاصله است.
در مسیر با روستاهای زیادی روبرو می شویم که معروفترین آنها خِرچ و برنت است.
آب دلاور رود در شمال جاده روان است. این جاده خاکی انتهایش به روستای چاشم و شهمیرزاد می رسد و راه قدیم، همین بوده است.
بقایای راه را در این مسیر می بینیم که در سرتنگه با راه باستانی ثبت ملی شده است، که به دربند کولا نیز شهرت تاریخی دارد.
در شرق جاده خاکی با پلی بتونی روبهرو می شویم که بر سر مسیری قرار می گیرد که شمالش به کنگلو و جنوب غربش به خطیر کوه می رسد.
راه شمال پر پیچ و خم است. از دور در غرب کوه ملرد را می بینیم که امامزاده عباس علی و روستای ملرد بر روی آن نمایان هستند.
این چشم انداز تا 6 کیلومتر دیده می شود و به دو راهی امافت – کنگلو می رسیم.
روستای امافت که به گفته روستاییان به دلیل پرآب بودن، امافت خوانده می شود در دره ای، در شمال غرب منطقه قرار دارد و ارتفاع آن از سطح آبهای آزاد حدود 1700 متر می باشد.
امافت مشتق شده از دو کلمه او + موفت که در زبان مازندرانی او به معنای آب و موفت یا مفت به معنای ارزان است.
در این روستا نیز بقعه ای زیبا که حدود 800 سال عمر دارد، در بالادست روستا دیده می شود. از دوراهی امافت تا قلعه کنلگو 3 کیلومتر و تا روستای کنگلو حدود 5/3 کیلومتر است.
*تا کنگلو
قبل از رسیدن به روستای کنگلو حدود یک کیلومتری آن، قلعه کنگلو را در جنوب منطقه می بینیم.
حرکت بینندگان فرم طواف را به خود می گیرد. از ضلع غربی قلعه به ضلع شمالی آن می رسیم. ارتفاع جاده از سطح آبهای آزاد 1944 متر و قلعه کنگلو در ارتفاعات 1808 متری است.
نخستین دورنمای روستای کنگلو تابلویی است که به بازدیدکنندگان خوشآمد می گوید و کنار تابلوی معرفی قلعه کنگلو، دیده می شود .
روستای کنگلو در دامنه قله ای معروف با نام خرو-نرو قرار دارد که ارتفاع آن 3602 متر از سطح آبهای آزاد است. انشعاب دو چشمه از چکاد این کوه با نام های خرو و نرو آب روستای کنگلو را تامین می کند.
سطح ارتفاع روستای کنگلو از ورودی تا خروجی ده، از 1943 تا 1957 متر متغیر است.
مرکز روستا که جاده اصلی محل از آن می گذرد 1947 متر ارتفاع از سطح آبهای آزاد دارد.
بالاترین خانه روستا در ارتفاعات 2000 متری و پایین ترین خانه روستا در ارتفاع 1890 متری از سطح آبهای آزاد قرار دارند.
خانههای روستا در دو طرف جاده اصلی ساخته شده اند (شمال و جنوب). جهت بیشتر خانه های پایین روستا (پایین مله) شرقی – غربی و خانه های بالای روستا (بالا مله) شمالی - جنوبی است.
ساختار خانه ها از لاشه سنگ و ملاط کاهگل است. روستاییان خاک و سنگ را از خود منطقه تهیه می کنند.
ارتفاع خانه ها بیشتر از 6 متر نیست و در خانه های دو طبقه، فضای خالی زیر اتاقهای مسکونی انبار، طویله و ... را تشکیل می دهد.
ضخامت دیوار اتاقها حدودیک متر است و این خود ایجاد کننده تاقچه در جای جای دیوار می شود.
معمولا هر اتاق 2 پنجره دارد. در خانه های جهت شمالی – جنوبی معمولا پنجره ها در شمال و غرب است و در خانه های جهت شرقی – غربی پنجره ها در شرق و غرب خانه ها تعبیه شده است.
دیوار ضلع شمالی خانه ها دیوار پشتی به حساب می آید. پلان خانه ها چهار گوش با طرح ایوان دار است و اتاقها به هم چسبیده اند. معمولا اتاقها به هم راه ندارند.
به خاطر نبود امکانات در روستا، حضور طویله ، تنور و انبار آذوقه در هر خانه ای الزامی است.
هر کس نانوای خود است و مواد لبنی خود را تهیه می کند. در بیشتر خانهها گاو و گوسفند و همچنین مرغ و خروس دیده می شود.
زندگی کنگلوییها مانند انسانهای عصر کشاورزی و دامپروری است. تنها محصولاتی که می توانند پرورش دهند، گندم و جو است که آن هم بستگی به شرایط بارش برف و باران و شدت گرمای سال دارد.
گردو، زرشک، آلوچه، سیب و گلابی در روستا زیاد دیده می شود. روستاییان، شیر، پنیر و ماست را از پرورش گاو و گوسفند و بز به دست می آورند.
بیشتر مردان روستا دامدار هستند و معمولا روزها در روستا دیده نمی شوند.
در این روستا باغها هم در کنار خانه ها به وجود آمده و اینجاست که روستا با 18 خانوار مساحت زیادی را اشغال کرده است.
ورودی خانه های روستا با درهای کم ارتفاع ساخته شده که معمولا چوبی هستند و در بعضی از آنها حتی وارد شونده باید کمی خم شود تا بتواند به حیاط برسد.
خانه های دلباز روستا، هم درونگرا هستند و هم برون گرا. فضاسازی حیاط خانه ها بیشتر شبیه خانه های شمال کشور است. حمام و دستشویی در حیاط و مجزا از فضاهای مسکونی است. اتاقهای زندگی مردم بسیار درونگرا است و هدف از ساخت آنها زنده نگه داشتن خود است و ضخامت دیوارها هم سرما را در تابستان حفظ می کند و هم گرما را در زمستان . این خود باعث سادگی زیبایی در خانه ها شده است که ناخواسته پرهیز از بیهودگی را به همراه دارد.
ایوان در خانه ها بیشتر جنبه استراحتگاه مردان روستا را دارد که در برگشت از کار روزانه چای و نان و پنیری را صرف می کنند. فضای خانه ها مانند عمارت کلاه فرنگی و یا بهتر بگویم کوشک سلطنتی است. طبیعت در محیط خانه فضایی بسیار جذاب دارد که اهالی کنگلو آن را به شکلی منحصر به فرد ساخته اند.
بعضی از خانه های روستا دیوار و در ندارند. این خانه ها معمولا دو طبقه هستند. به عبارتی این خانه ها حیاط ندارند. تمام اهالی روستا به شکلی نسبت نزدیکی با هم دارند. ازدواجهای آنها معمولا خارج از روستا نرفته و بیشتر در خود روستا وصلتها صورت گرفته است.
سگ هم از عناصر جاندار اصلی در روستاست. آنها نگهبانی گله ها و روستا را به عهده دارند و همین باعث می شود که در هر خانه لانه ای هم برای خود داشته باشند.
به گفته چند تن از روستاییان در دوران قاجار که خدمت سربازی 7 سال بوده است، جد آنها از شهمیرزاد فرار کرده، به این منطقه آمد و روستای کنگلو بنا شد. پیدایش یک روستا می تواند مانند کنگلو بسیار اتفاقی و ناگهانی صورت بگیرد.
نوسان هوا در این منطقه بسیار زیاد است. برخی سالها بوده که در دو ماه تیر و مرداد فقط 10 روز خورشید در آسمان دیده شد.
روستای کنگلو یک جاده اصلی دارد که به شکلی طولی روستا را حدود 300 متر طی می کند و یک کوچه بن بست دارد و 4 خیابان. در بالای روستا هم یک جاده اصلی دیده می شود که تا سال 1385 مسیر رفت و آمد روستاییان بود.
در فصل زمستان روستا تقریبا خالی از سکنه می شود و مردم به خانه هایشان در شهرهای پل سفید ، زیرآب ، قائمشهر و ساری می روند.
میانگین سنی کنگلویی ها بین 55 تا 70 سال است و جوان کمتر دیده میشود و به دلیل نبود امکانات مهاجرت کرده اند.
نام خانوادگی برخی اهالی کنگلو به این شرح است: ضرابی – درواح -دل آویز – پرتوی – دست برج – راستگو – حق جو – دستداران – پارسا – ایروانی و رهنما.
در حدود 6 کیلومتری شرق روستای کنگلو روستای آریم قرار دارد که ارتفاع آن از سطح آبهای آزاد 2051 متر است.
من خوشوقت بودم که چند سال در روستای کوهستانی «کنگلو» بودم و میان مردم خوب آنجا.
هنگام مرمت قلعه کنگلو، زنان دهکده، الوارها و مردان هم خاک و ماسه و آب را تا قلعه بردند. جوانان کنگلو برای قلعه، سنگ آوردند و اسب پیر روستا هم گچ را حمل کرد. همه برای پایداری این قلعه باستانی تلاش کردند تا روستایشان در کنار قلعه جاودانه بماند.
در گزارشی دیگر از مردم زحمتکش، خوب و مهربان کنگلو هم خواهم نوشت.
*مطالب مرتبط: