دوشنبه 23 مهر 1386-0:0
تابلويي از عشق و شيدايي
گزارشي درباره قالي كلاردشت
رنگ چهرهاش مثل قالي پر نقش و نگار شده است، از قامتش ميتوان داستان رنج زندگي و هنرش را فهميد، به آسمان لاجوردي خيره شده و زير لب آهي كشيده و ميگويد: هنر نزد ايرانيان است و بس.
سالها چراغ ساحل آسودگيها را از پشت دار قالي در ذهنش به تصوير دارد و همواره از صبح تا شام كلمات "دوتا قرمز، يكي زرد به زير و..." را در زير سايه مرطوب دار قالي نجوا ميكند.
دو تا قرمز، يكي زرد به زير، دو تا نارنجي و... لالايي گوش نوازي است كه از مادر به يادگار دارد و سالهاي سال آن را نيز در گوش فرزندان و نوادگانش تكرار ميكرد تا گذشت زمان موجب فراموشي اين نواي خاطرهآميز نشود.
با كليدي كه به گردنش آويزان بود قفل صندوق بزرگ چوبي را بازكرد و نگاهي به من انداخت و گفت: اين كليد همه اسرار منه، به همين خاطر، اونو به گردنم آويزان ميكنم.
چشمش كه به قالي توي صندوقچه افتاد، قطرات اشك برگونههاش نقش بست و از بيمهري به هنر قالي و هنرمندان قاليباف ابراز تاسف كرد.
وي كه خود را " بيبي مرجانه " معرفي كرد خواستار رفع مشكلات فرارو و احياي هنر قاليبافي در كلاردشت اين منطقه كوهپايهاي و خوشآب و هواي استان مازندران شده است.
براستي آيا هنوز زمان آن نرسيده كه براي هنر قالي، اين گنحينه ماندگار برنامهاي جامع و اصولي ارايه شود؟ و براي حمايت از "بيبي مرجانه"ها كه ميراث داران واقعي فرش اصيل كلاردشت هستند، تدابيري انديشيده شود؟ جمعي از كارشناسان و فعالان حوزه فرش غرب مازندران بر اين باورند كه مواد اوليه نامرغوب، نبود حمايت مالي، ساماندهي نشدن، بيتوجهي به آموزش، آشنا نبودن با نيازهاي بازار و برنامه نداشتن موجب شد تا مهمترين صنعت دستي منطقه كلاردشت رو به فراموشي رود.
آنان ترويج و آموزش اصول سنتي فرشبافي، برپايي كارگاههاي آموزشي، خريد تضميني، بالابردن كيفيت، بازاريابي و شناسنامه داركردن قالي را براي احياي دوباره قالي كلاردشت ضروري ميدانند.
از مجموع شش هزار دار قالي شناسايي در منطقه كلاردشت در سال ،۷۶اكنون اين تعداد به كمتر از يك هزار دار كاهش يافته است.
اوج هنر قاليبافي كلاردشت در سال ۱۳۴۷بود ولي اين هنر در سالهاي ۷۱تا ۷۳توانست مقام سوم را از نظر كيفيت مواد اوليه رنگ و بافت در بين فرشهاي جهان كسب كند.
قالي كلاردشت، ذهني يا حفظي بافت است واز اينرو در رديف قاليهاي خرسك يا درشت بافت قرار ميگيرد.
مل چفته، شملي، رسولي، صدف گل، عينكي و مرزقان از نقوش منسوخ شده و ناياب اين بافته سنتي است.
فرشبافي در گذشته در بيشتر روستاهاي اين بخش رواج داشت ولي اكنون روستاهاي پيشنبور، كلنو و مكارود جز قطبهاي بزرگ قاليبافي محسوب ميشوند.
روناس، كاه، نيل، پوست گردو و جوانه تمشك از رنگهاي طبيعي بود كه در اين هنر مورد استفاده قرار ميگرفت.
علاوه بر بازارهاي داخلي، آلمان، فرانسه، ايتاليا، كانادا و اميرنشينان خليج فارس عمده خريداران قالي كلاردشت را تشكيل ميدهند.
يك محقق و بافنده فرش كلاردشت، تدوين برنامه جامع و اصولي را براي صيانت و توسعه اين قديميترين هنر دستباف اين منطقه ضروري ميداند.
فرش كلاردشت با داشتن قدمتي ۳۰۰ساله يك هنر سنتي بهشمار ميآيد كه با مهاجرت اقوام كرد كرمانشاه و لرها به اين منطقه رواج يافت.
اين در حالي است كه مازندران با قالي كلاردشت داراي شهره جهاني است.
"فاطمه كاووسي"افزود: مرغوبيت پشم، انجام عمليات رنگرزي و ريسندگي بصورت سنتي و استفاده از رنگهاي طبيعي از دلايل شهرت اين بافته داري در گذشته بود.
وي اظهار داشت: نبود برنامه مناسب، تغيير شرايط اقتصادي و معيشتي، فروش دام و اراضي موجب شد تا روند جمع شدن دارهاي قالي در سالهاي اخير در اين منطقه شتاب بيشتري به خود گيرد.
وي خاطرنشان كرد : چلهكشي فارسي، گره تركي، شفافيت، درخشندگي رنگها، ملايم و لطيف بودن، مرغوبيت و بادوام بودن، چلهكشي بدون پايين آوردن دار قالي، يك ريشه بودن يا سوماك بافي پايان فرش از ديگر ويژگيهاي ممتاز فرش كلاردشت است.
به گفته كاووسي، اكنون روي آوردن به رنگهاي شيميايي و استفاده از پشم دباغي شده بر كيفيت اين هنر بومي تاثير منفي گذاشته است.
اين محقق كلاردشتي اضافه كرد: دارهاي قالي در گذشته بيشتر از نوع چوبي و ترتيب قرار گرفتن آن به گونهاي بود كه بافنده براحتي ميتوانست پشت فرش را ببيند و عيوب را برطرف كند.
وي ادامه داد: اكثر دارهاي قالي مورد استفاده كنوني از نوع فلزي هستند و بافنده مجبور است براي رفع عيب چند بار فرش را پايين آورد كه اين امر نقايص را افزايش ميدهد.
وي با اشاره به اينكه طرحهاي فرش كلاردشت قابل اندازهگيري نيستند، تصريح كرد: بافندگان كنوني از آموزش و تخصص كافي برخوردار نيستند.
بافنده ديگر فرش كلاردشت اظهار داشت: نبايد جايگاه حرفه قاليبافي را در اشتغال زنان و دختران اين منطقه ناديده گرفت.
"معصومه قنبري" افزود: داشتن تعدد رنگ، درشتباف بودن، پرزهاي بلند، طرح شكسته و خلوت و قابليت انطباق با بازاهاي جهاني از مزاياي ارزنده قالي كلاردشت است.
وي اظهار داشت: برنامهريزي مناسب، آگاه كردن بافندگان از بازارهاي جهاني فرش، ايجاد مركزي براي بهبود وضعيت قاليبافي، انجام پژوهشهاي عملي در ارتقاي جايگاه فرش منطقه ضروري است.
وي فرش را محصول صد درصد تولد داخلي دانست و بر عزم جدي براي حفظ و توسعه اين هنر تاكيد كرد.
به گفته قنبري، فرش بايد براساس نياز مصرفكنندگان توليد شود كه ارتباط بيشتر بين توليد و صادركننده در دنياي كنوني لازم است.
اين بافنده فرش يادآورشد: استفاده از ايده كارشناسان و هنرمندان طراح فرش، كيفيت اين محصول را ارتقا ميبخشد.
بافنده ديگري از "كلنو" كلاردشت به دستمزد كم و بيمه نبودن قاليبافان اشاره كرد و گفت: به ازاي بافت هر متر مربع فرش حدود ۲۰۰هزار ريال دستمزد توسط صاحبكار پرداخت ميشود كه ناچيز است.
"بتول عمارلويي"، كمبود وام، نبود حمايت مالي، گراني تجهيزات و ابزار لازم مسايل بهداشتي را از ديگر مشكلات اعلام كرد.
دفتين يا كركيت، كاردك، دار، قيچي و شانه از ابزارهاي اين بافته داري است.
وي اظهار داشت: صدور فرشهايي با كيفيت نامطلوب و تقلبي در سالهاي گذشته به خارج از كشور بر جايگاه اين محصول تاثير منفي گذاشته است.
اين هنرمند ادامه داد: فرش دستباف كلاردشت براي رونق نيازمند متولي خاص و برنامه مشخص است.
كارشناس اتحاديه فرش دستباف منطقه كلاردشت بر شناسنامه دارشدن فرش منطقه تاكيد كرد و گفت: بايد با حفظ هويت اعتماد جهاني را نسبت به اين فرش افزايش داد.
"بهشاد صفاري" افزود: حمايت ضعيف دولت، مواد اوليه نامرغوب، بيتوجهي به بازار و سليقه مصرفكنندگان موجب افول فرش كلاردشت شده است.
وي خاطر نشان كرد: اكنون توليد فرش در اندازه بزرگ ديگر كاربرد ندارد و بافندگان بايد به اين اصل توجه كنند.
به گفته صفاري، امسال حدود ۲۰۰مترمربع فرش به برخي كشورهاي اروپايي و آمريكايي صادر شد.
شركت تعاوني فرش كلاردشت سه هزار نفر عضو دارد.
مازندران ۱۷هزار بافنده فرش دستباف دارد كه دو هزار نفر آن در غرب استان فعاليت دارند.
۳۹شركت تعاوني فرش دستباف شهري و هشت شركت تعاوني فرش دستباف روستايي در مازندران فعاليت دارد.(irna)