يکشنبه 22 مرداد 1402-10:42

مهاجرت بزرگ در راه است!

مهاجرت 800 هزار ایرانی به مازندران در عرض دو سال، یک خبر معمولی و یک نشانه ساده نیست و نباید از کنار این نشانه‌های منفی، به سادگی و آسا‌نی گذشت/در سال‌های آینده مازندران به مثابه یک منجی اقلیمی و به عنوان آخرین منزگاه در این فلات بزرگ و خشک، ظاهر خواهد شد. شاید در آینده بخشی از مراکز مدیریت سیاسی کشور هم از تهران به مازندران منتقل شود.


مازندنومه، سمانه رجبی: حدودِ ۸۰۰هزار نفر طی دو سالِ اَخیر به مازندران مهاجرت کردند و اگه سیل مهاجرت همینطور ادامه پیدا کنه، شاهدِ مهاجرت‌های گسترده از استان‌های مختلفی مثلِ فارس، و سیستان و بلوچستان، که فرونشست‌های زیاد در اون صورت می‌گیره، خواهیم بود.

تغییرات اقلیمی عامل اصلی مهاجرت به شمال!

زمین در 30 سال گذشته به‌صورت متناوب گرم‌تر شده. حالا دیگر تغییرات اقلیمی فقیر وغنی نمی‌شناسد. همه کشورها داخل یک قایق نشسته‌اند.

پژوهش‌ها نشان می‌دهد که 30 سال آینده برای خاورمیانه از جمله کشور ما در حوزه تغییرات اقلیمی و بحران‌های ناشی از آن دهه‌های پرمخاطره‌ای است.

آمارهای بارش سالانه در فلات ما دقیقاً نشان دهنده کاهش شدید نزولات جوی در سال‌های اخیر است. از سوی  دیگر هر ساله بر دامنه خشکسالی استان‌ها افزوده می‌شود. غالب استان‌های کشور به غیر چند استان از جمله مازندران، «گیلان»، «اردبیل» و «چهارمحال‌وبختیاری» وضعیتی بحرانی دارند. به عبارتی بحران خشکسالی از مرز‌های متعارف عبور کرده است.

فرآیند این بحران خود ماجرایی پیچیده و متنوع دارد. ابتدا خشكسالي هواشناسي اتفاق مي‌افتد كه در آن باران كاهش و دما افزايش مي‌يابد. در مرحله بعد اين خشكسالي خود را در بخش آب نشان مي‌دهد. رودخانه‌ها، سدها و چاه‌ها كم‌آب مي‌شوند و رودخانه‌هاي فصلي خشك مي‌شود. در مرحله سوم اين اتفاق در كشاورزي مي‌افتد‌. باغ‌ها خشك و محصولات كشاورزي كم مي‌شود و در مرحله پایانی آثار اقتصادي و اجتماعي آن نمود پيدا مي‌كند، مهاجرت در روستاها افزايش مي‌يابد و پديده حاشيه‌نشيني و مشكلات اجتماعي و اقتصادي آن نيز حادتر مي‌شود.

 به نظر می‌رسه که بیشتر استان‌های کشور در مرحله سوم خشکسالی هستند. خبرهایی چون خشک شدن دریاچه ارومیه، تالاب گاوخونی و زاینده‌رود از درستی چنین نظری حکایت دارد. مسأله حاد، مرحله چهارم و بحران‌های اجتماعی ناشی از خشکسالی و مهاجرت‌های ناگزیر، نابودی بخش کشاورزی، منازعات ناشی از تقسیم آب، بیکاری و تنوع بحران‌های اجتماعی است.

آیا دیگر روستا نخواهیم داشت؟

بنابه نظر یکی از پژوهشگران محیط زیست در دو دهه آینده فقط در 2 استان شمالی روستا خواهیم داشت.

به یک تعبیر در 2 دهه آینده روستا‌ها در اغلب مناطق کشور از بین می روند. عنصر و مولفه  اصلی و اساسی مدیریت بحران‌ها مسأله زمان و مدیریت آن است. اکنون ما شاهد مهاجرت بی شماری از هموطنان به مازندران و دیگر استان‌های شمالی هستیم. مهاجرت‌های ناگزیری که در تاریخ ما بی‌سابقه نیست. اما پرسش اینجاست که استان مازندران با مساحتی در حدود 24 هزار کیلومتر مربع و جمعیتی حدود 3 میلیون و 300 هزار نفر تحمل چنین تغییری را دارد؟

سونامی مهاجرت به شمال، مازندران آخرین منزلگاه در فلات ایران!

هم‌اکنون بسیاری از عرصه‌های جنگلی مزارع کشاورزی و باغ‌های استان ما با تغییر کاربری به شهرک‌های کوچک  و بزرگ مبدل شده‌اند. شهرک‌های نوظهور بدون ملاحظات زیست محیطی و مجوزهای غیرعلمی هر یک بر مشکلات شهرها و بخش‌های استان افزوده‌اند. همین حالا شهر‌هایی ساحلی چون نور، نوشهر و بابلسر شهرهایی ملی هستند و باید با بودجه ملی اداره شوند نه بودجه استانی و شهری. مسئولان کشور و مازندران هیچ طرح راهبردی برای مواجهه با «بحران مهاجرت ناشی از تغییرات اقلیمی» ندارند.

در سال‌های آینده مازندران به مثابه یک منجی اقلیمی و به عنوان آخرین منزگاه در این فلات بزرگ و خشک، ظاهر خواهد شد. شاید در آینده بخشی از مراکز مدیریت سیاسی کشور هم از تهران به مازندران منتقل شود.

ناگفته پیداست که از هم‌اکنون آماده کردن ذهن شهروندان و آماده کردن طرح‌های راهبردی از سوی مسئولان ملی و استانی یک ضرورت غیر قابل تردید است که در نوع خود می‌تواند آثار این بحران را کاهش دهد.

رییسِ سازمانِ امورِ اراضی در موردِ آمارِ مهاجرت بالای ایرانیان به مازندران اعلان کرده: گرچه امکانِ تامینِ آب از نقاط دیگه وجود داره، اما امکان تامین خاک فراهم نیست!

مهاجرت بیشتر، تغییر کاربری‌های فراوان‌تر!

افزایشِ مهاجرت به شهرهای شمالی که عمده‌ترین دلیلش، جذابیت‌های مقصد و شرایطِ اقلیمی منطقه‌ست، یک چالشِ بزرگه، چرا که نیاز به ساخت و سازِ بیش از اندازه‌ی مسکن افزایش پیدا می‌کنه و این به معنای نیاز به زمینه،

این زمین از کجا تامین میشه؟ بله! در حقیقت، منابعِ طبیعی و جنگل‌های شمال در معرضِ تهدید قرار می‌گیرند و افزایشِ قیمت در بخش مسکن و املاک، تغییر کاربری ها و ساخت و سازهای غیرمجاز در قالب تفکیک، قطعه‌بندی و دیوارکشی را بیشتر شاهد خواهیم بود.

در حال حاضر خریدِ چند برابری زمین از سوی مهاجرانِ غیرِ بومی و كاهشِ قیمتِ محصولاتِ كشاورزی از دلایل اصلی رغبتِ كشاورزان به فروشِ اراضی كشاورزی به غیرِ بومی‌هاست.

درآمدِ هر هكتار زمینِ كشاورزی از شالیکاری و باغداری با در نظر گرفتنِ چالش‌ها و هزینه هایش در مقایسه با قیمتِ فروشِ همین زمین در هر هكتار تفاوتِ بسیار فاحشی داره. در نتیجه فروش زمین‌ها برای کشاورزان شغل کاذب ایجاد می‌کنه.

از دیدگاهِ دیگه، نظراتی چون فرهنگِ متفاوت و ناهمگونی مهاجران، سطح تحصیلاتِ متفاوت و حتی لزومِ حاشیه‌گذاری و استقرارِ اجباریِ مهاجریاِ غیربومی در محله‌های خاص و جدا از شهر هم وجود داره.

بزرگتر شدن بحران‌های بیکاری و  محیط زیستی مثل زباله در استانهای شمالی، همچنین خطر از بین رفتن زبان و خرده فرهنگهای محلی چالشهای دیگر این مهاجرت های گسترده به شمال است.

نگاهی کوتاه به معاملاتِ زمین و مِلک و خونه‌هایی که چراغ‌هاشون تنها در تعطیلات روشن میشه و در هم تنیده شدن حضور افراد غیر بومی در جمعیتِ استان، از اشتیاقِ غیرِ بومی‌ها برای زندگی یا برخوردار بودن از خانه دوم در مازندران نشونی داره.

مهاجرت 800 هزار نفر به مازندران در عرض دو سال، یک خبر معمولی و یک نشانه ساده نیست و نباید از کنار این نشانه‌های منفی، به سادگی و آسا‌نی گذشت.