شنبه 23 دی 1402-10:20

دربارۀ «تیاتر خانه»

تئاتر و ممیزی

به نطر می رسد درجازدگی و طولانی شدن دوران گذار در ایران امروز دلایل ظریف و جدی تری دارد که نمایش «تیاتر خانه» با استفاده از تکنیک «توریه» قصد بیان آن را داشته است.


 مازندنومه، حمید رجب نسب: «تیاتر خانه» نام نمایشی است که از چهارم دی ماه به کارگردانی «مهدی روشن ضمیر طبری» در بابل در حال اجراست که قصه های پر غصه و دشواری های گذار از سنت به مدرنیسم در ایران معاصر را به صحنه آورده است.

حضور گروه فخیم موسیقی و آواز زنده، در کنار اجرای بازیگران خوب تئاتر، که حداقل نگارنده کمتر مشاهده کرده، بر جذابیت و زیبایی های نمایش افزده است.

به نظر می رسد مقوله "زن"، صرفا به عنوان نمونه ای از مولفه های این گذار طولانی مدت به تصویر کشیده شده و با تشابهاتی از این دست که ناظر بر دغدغه های فمنیستی ِ صرف است، تفاوت های اساسی دارد.

به راستی، دشواری های یاد شده در فرآیند توسعه و مدرنیسم در ایران معاصر، از جنس چیست و ریشه در کدام خاستگاه دارد؟؛ "جامعه" یا "دولت"؟!

«تیاتر خانه» در پرده ی "نخست"، سعی دارد تا ریشه ی موانع گذار را در "جامعه" عنوان کند. زیرا سازمان دولتی متولی (ممیزی) صدور مجوز تاسیس "تیاترخانه"، گویی در کسری از ثانیه و به نحوی باورنکردنی، مجوز لازم را صادر می کند! اما درام های دردناک "تیاتر خانه" وقتی اتفاق می افتد که مخالفان ِ غیردولتی، از متن "جامعه" سربرمی آورند.

بدین معنی که، از بانوی خدمتکار و وفادارِ "تیاتر خانه" که به انحای گوناگون و البته غیر مستقیم، سعی در ممانعت از تاسیس آن دارد، تا سعایت ِ خانواده ی آن‌دسته از نسوان ِ در معرض تجدد قرار گرفته ای که به "تیاتر خانه" ی جدید التاسیس آمد و شد دارند، جملگی مخالفانی از جنس "جامعه" اند که نزاع میان بخش سنتی و مدرن جامعه و به عبارتی، نزاع "جامعه" علیه "جامعه" را نمایش می گذارند.

در پرده "دیگری" از نمایش اما آشکارا از چهره ی دوگانه ی "دولتی"، که یکسوی سکه اش مجوز می دهد و سوی دیگرش به نام "جامعه" و به کام "دولت" دشمنی می کند، چهره ی واقعی "دولت" منافق را در فرآیند توسعه و مدرنیزاسیون عیان می کند.

لُمپن های سنتگرا و مدرنیته ستیزی که با تدابیر پیچیده ی بخش امنیتی ِ "دولت" مدرن، به سان نیروهای خودجوش اجتماعی اما به واقع مزدوران حکومتیِ اجیر شده علیه "تیاترخانه" و عناصر فعال آن، قتل و غارت و جنایت می کنند و نیروهای نحیف بخش مدرن جامعه را مظلومانه به محاق می برند، درام اصلی تاریخ معاصر ایران است که پدیدآورندگان این تئاتر به تصویر می کشند. این بیان، یادداشت "سعید حجاریان" تحت عنوان "لمپنیسم؛ و جنبش فرومایگان" که در عصر اصلاحات منتشر گردید را به ذهن متبادر می کند.

نگارنده اما برخلاف پیام تئاتر معتقد است که، ریشه ی اصلی موانع توسعه و مدرنیسم در ایران، اتفاقا همان طور که در پرده ی اول " تیاترخانه" بیان گردید، در متن "جامعه" نهفته است و آنچه که در پرده ی دوم و نقش "دولت" در تضاد با مدرنیته بیان می شود، خود معلولی از علت "اجتماعی" ست که به خوبی در حکایت مشهور "از کوزه همان تراود که در اوست." معنا پیدا می کند. در واقع "دولت" از خلاء پدید نمی آید، بلکه از متن "جامعه" زاییده می شود. "حکومت" های خوب یا بد و حکومت های مطلقه، توتالیتر و دمکرات، جملگی برآمده از واقعیات و مختصات همان "جامعه" اند.

مطابق آنچه که در نظریه ی جامعه شناسی سیاسی "جوئل میگدال" به درستی بیان شده و اتفاقا با واقعیات جامعه ی ایرانی نیز مطابقت دارد، "تغییر" و "سلطه" تابعی از نتایج منازعات چندگانه بر سر این است که کدام "ارزش" و "قواعد" تفوق یابد.

هر ارزش و قاعده ای که در جامعه تعمیم و تفوق یابد و بسان گفتمان مسلط عمل کند، تعیین کننده ی برآیند ِ فرآیند ِ گذار از سنت به مدرنیسم خواهد بود. فحوای چنین دریافتی، ناظر بر اصالت و نقش تعیین کننده ی "جامعه" در برابر "دولت" است. بدین ترتیب در جستجوی موانع توسعه و مدرنیته، بر "ریشه های اجتماعی" آن تاکید و دولت را صرفا تابعی از کیفیت جامعه تلقی باید کرد.

اگر چه آتوریته ی دولتی به عنوان بزرگترین و قدرتمندترین سازمان سیاسی، قادر است تا در قامت پروژه ی "اصلاحات از بالا"، فرآیند اصلاح جامعه را بخوبی و با سرعت بیشتری رقم زند، نظیر آنچه که در هند، مالزی و ... اتفاق افتاد. لکن این نیز خود مشروط و مسبوق به رویش نخبگانی فهیم و جسور از متن "جامعه" است.

اینکه اکنون نسوان بازیگر تئاتر در شهر و کشورمان به زیبایی ستودنی تئاتر آموخته و آزادانه بازیگری می کنند، حکایت از تحقق آمال و آرزوهای به محاق رفته ای دارد که در گذشته "تیاترخانه" دغدغه ی آن را داشته و در نمایش اخیر به صحنه آورده است. بدین ترتیب آیا، هدف این نمایش، مرور تاریخ است؟ هرگز! بعید می دانم که نویسنده، کارگردان و بازیگران هوشمند و فهیم این نمایش، صرفا قصد ارائه ی درس تاریخ در سر داشته اند. بلکه اگر در گذشته موانع توسعه و مدرنیته در ایران، آنگونه پیچیده بوده است که در نمایش وصف آن می رود، به مراتب، پیچیدگی ِ امروز بیشتر و بیشتر است. به نطر می رسد درجازدگی و طولانی شدن دوران گذار در ایران امروز دلایل ظریف و جدی تری دارد که نمایش موصوف با استفاده از تکنیک "توریه" قصد بیان آن را داشته است!

درود بر استعدادهای ناب شهرمان، که بی صدا و بی ادعا با بهره گیری از هنر تئاتر در بیان مسائل، دشواری ها، ظرافت ها و دقایق سخت گذار و جدال میان ارزش های سنت و مدرنیته، در عین امکانات محدود، تولیدات فاخر فرهنگی ارائه و در فرآیند توسعه، ایفای نقش می کنند.