پنجشنبه 15 آبان 1404-19:19
گریزاز خاستگاه نیاکانی خود، چرا؟!
امروزه دانشمندان ژنتیک و زبان شناسی کرانه های کاسپی را مرز شرقی ناحیه ای می دانند که تمدن و فرهنگ هند و اروپایی از آن سرچشمه گرفته است. پژوهشگری که 90% مردم سوادکوه را غیر بومی و کوچنده می داند، رای درستی ندارد.

مازندنومه، دکتر عبدالرسول علایی سوادکوهی (پژوهشگر تاریخ محلی سوادکوه): به دلیل علاقه به تاریخ و فرهنگ عامه و تبارشناسی، از گذشته کتاب های مورد نظر را به ویژه در بارۀ مازندران و ایران می خواندم و اندیشه می کردم. این پرسش به ذهنم آمد که چرا کسانی در این که باشندگان کرانه های دریای کاسپی، خود را بومی سرزمین خود بدانند، مشکل دارند؟ برایم مایۀ شگفتی بود که بر پایۀ چه نشانه هایی خود را هندی یا یونانی یا رومی یا سیبریایی می دانند. بر پایۀ چه مطالعات ژنتیکی چنین داستان هایی می سازند؟
سرزمین جاودان ایران که میان دو دریای کاسپی و پارس و کوهستان های البرز و زاگرس و پامیر و آناتولی و کویرهای لوت و دشت کویر بوده و ذخیره ژنتیکی آن بر پایۀ آخرین بررسی ها هزاران سال به جا مانده است، چرا باید با رویکردهایی چنین منفی روبرو شود؟ چرا هنوز نژادپرستی هواخواه دارد؟ آیا هدفی پس آن است؟
چون با پایان جنگ دوم جهانی که به دست هیتلر، آن دیوانۀ خود شیفته، شعله ور شد، موضوع نژادپرستی به زباله دان تاریخ رفت. اما به هر حال دانش به راه خود می رود و
دانشمندان دهه هاست در پی تشخیص هویت تیره های انسانی برپایۀ دانش ژنتیک بوده اند.
علم ژنتیک به پیشرفت های شگرفی از راه مهندسی ژن ها رسیده است. یکی از گام های نوین تست هاپلوگروپ است که به کمک دانش های انسان شناسی و باستان شناسی آمده و درپی پاسخ دادن به پرسش هایی است که سده ها مطرح می شد و پاسخی نداشت.
امروز روشن شده که تکامل انسان به مدت 7 میلیون سال در افریقا بوده و سه بار جابه جایی گونۀ انسان به آسیا رخ داده است: کوچ انسان راست قامت در 2 میلیون سال پیش، انسان
نئاندرتال در ششصد هزار سال پیش و انسان خردمند در 70 هزار سال پیش. انسان امروزی از نسل انسان خردمند است و در این راستا یافته های پژوهشی تازه ای به دست آمده است.

آگاهان دو روستای شورمست و طالع: الهیار حمیدیان، دکتر علایی و رسول صدرایی
امروز می دانیم ایران به مدت 15-20هزار سال نقش هاب (*) را برای کوچ از آسیا به گوشه و کناردنیا داشته است. به طوری که مطالعات ژنتیکی و زبان شناسی در دهه های اخیر خاستگاه مردم آریایی را در پهنۀ فلات ایران می داند و مسئله کوچ از ورای سیر دریا محل پرسش است. مطالعه و بررسی گروه های اجتماعی و نظر دادن باید براساس شواهد علمی باشد تا قومیت و هویت سرزمین مان حفظ گردد.
امروزه دانشمندان ژنتیک و زبان شناسی کرانه های کاسپی را مرز شرقی ناحیه ای می دانند که تمدن و فرهنگ هند و اروپایی از آن سرچشمه گرفته است. پژوهشگری که 90% مردم سوادکوه را غیر بومی و کوچنده می داند، رای درستی ندارد.
چگونه می توان آن مردمی را که بارها در برابر جهانخواران دلیرانه مبارزه کردند و فرهنگ خود را نگاه داشتند، غیر بومی و کوچنده دانست؟

با احمد باوند سوادکوهی و مهندس مدانلو سازنذهٔ بخشی از پل جدید سانفرانسیسکو
دلاواله جهانگرد و سفیر ایتالیایی در سال 1027 قمری انان را بهترین مردمی میداند که در طی سفر خود از ونیز به مازندران دیده است. فراموش کردن آن دلیری ها نابخشودنی است.
تبرستان جایگاه پایداری شاهان و بزرگان ایران در زمان حملۀ بربرهای مقدونی، هون ها، اعراب، مغول ها و ترک ها به ایران بوده است.
مهاجمان به مرزهای مملو از دژها و قلعه ها یورش می اوردند، ولی قادر به ورود به این سرزمین نبودند. به همین دلیل تاثیر کمی بر آن ها گذاشته اند و فرهنگ و زبان شان مصون ماند.

با کاظم شکوهی شورمستی(پژوهشگر) و رسول صدرایی از آگاهان شورمست
هرچند نمودار هاپلوگروپ ایران مانند ژاپن جزیره منزوی در اقیانوس آرام نیست، ولی به علت فرهنگ قوی و موقعیت جغرافیایی بی نظیرش در برابر تهاجمات و تاراج ها خود را بازسازی نمود. بارها از هم پاشید ولی خود را دوباره باز ساخت. رمزگشایی ژنتیک مردم با نوآوری هاپلو گروپ در کروموزوم مرد و متیوکندری زن از هر دو سو، گذشتۀ فرد و هر گروه اجتماعی را مشخص می نماید.
شاید بعضی از این روش ها نژادپرستی را دامن بزنند ولی این دانش محض است و خیال نیست. برای نمونه، فردی که در امریکا تست هاپلو گروپ داده و سید بود و می بایست احتمالا ازهمین ها پلوگروپ باشد، از تک گروه ترکان و مغولان در آمد. مصداقی ازاین تعبیر تاریخی، که در زمان حملۀ تیمور سادات در امان ماندند و 1000تن از رشانقه(غیرسادات) را در برابرچشمان تیمورگردن زدند. برای همین برخی برای فرار از مرگ خود را سید جا زدند!

با وندادخان باوند
به هر روی، پیشنهاد می کنم به جای این که ریشۀ خود را در قاره یا فرا قاره ای بگردید، شکاف های پژوهشی فراوان موجود در تاریخ کاسی ها و آماردها و تپوری ها را پر کنید. امید به آن روزی که انگیزۀ درست و درایت بیشتری صورت پذیرد. چنین پژوهشی، با
این کوه و بیشۀ تبرستان کُنام ببران و مکمن هُژبران و یادگار دلیر مردان و پایتخت منوچهر و فریدون بوده که با گذر از دل تاریخ پرفراز و نشیب خود به ما رسیده است، با مردمی که دراین خطۀ زرخیز گنج پرور، به هیچ نیرنگ و ستمی در هزاره ها تن ندادند تا سرزمین مان پایدار بماند.
درود بیکران برهمه آنان که آرش وار در دل تاریخ در برا بر دشمنان سرزمین مان ایستادند و این امانت را به ما سپردند.
HUB*
